شهید دکتر احمدرضا احدی

۲۸۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «America» ثبت شده است

لجاجت رئیس‌جمهور‌ آمریکا حتی به قیمت خشم متحدّان

لجاجت رئیس‌جمهور‌ آمریکا حتی به قیمت خشم متحدّان

لجاجت رئیس‌جمهور ‌آمریکا حتی به قیمت خشم متحدّان

 

آنچه به قلم «وینر دیوید» در نشریه«بلومبرگ» چاپ«آمریکا» می‌خوانید:

 

دولت آمریکا با پی‌گیری تمدید تحریم‌های جنگ افزاری سازمان ملل علیه ایران که در سال جاری پایان می‌یابد، تنش‌ها با متحدانش را افزایش می‌دهد.

 

این اقدام تهدید از بین رفتن بقایای برجام را به دنبال دارد. به‌رغم پافشاری مقامات آمریکایی از جمله پمپئو و برایان هوک مبنی بر این که واشنگتن به عنوان یکی از طرف‌های برجام حق فعال کردن ساز و کار ماشه را دارد، بسیاری از کشورها از جمله متحدان آمریکا با این تفسیر مخالف هستند.

برخی دیپلمات‌های اروپایی به شرط فاش نشدن نامشان به بلومبرگ گفتند که آمریکا این فرصت (فعال کردن ساز و کار ماشه) را زمانی از دست داد که رئیس‌جمهورش تصمیم گرفت به “مشارکت آمریکا” در برجام پایان دهد. تمدید تحریم جنگ افزاری آسان نخواهد بود. روسیه بارها اعلام کرده که با این کار مخالف است و چین هم به نظر نمی‌رسد که با پیشنهاد آمریکا همراهی کند. هر دو کشور در شورای امنیت حق وتو دارند.

 

متحدان و مخالفان باور دارند که مقامات آمریکا خدا و خرما را باهم می‌خواهند:
هم خارج از توافقی باشند که با آن مخالف هستند و هم زمانی که نیاز دارند از برخی مندرجات آن برای تحت فشار قرار دادن متحدانشان برای خروج از آن استفاده کنند. سنجش دولت آمریکا این است که فروپاشی کامل برجام فشارها علیه ایران را افزایش خواهد داد. اما با توجه به این که تحت تحریم‌‌های سختگیرانه آمریکا توانش سایر کشورها برای تجارت با ایران در حال حاضر محدود است به نظر می‌رسد که تاثیر اقتصادی ساز و کار ماشه بیشتر نمادین باشد. اما تاثیر سیاسی مرگ برجام چشمگیر خواهد بود.

 

مشاجره عمومی پیرامون تمدید تحریم‌ها و ساز و کار ماشه همچنین ناتوانی شورای امنیت-که قرار است قوی‌ترین نهاد سازمان ملل باشد- برای رسیدن به توافق درباره تقریبا هر مساله مناقشه‌آمیزی را بیش از پیش نمایان می‌کند. این شورا اکنون هفته‌هاست که در تصویب قطعنامه‌ای پیرامون همه‌گیری کروناویروس ناتوان مانده و دشمنی بین چین و آمریکا بر سر خاستگاه ویروس، پیشرفت در این زمینه را با مانع روبرو کرده است.

 

مقامات برلین، پاریس و لندن می‌گویند از نگرانی‌های واشنگتن درباره انقضای ممنوعیت تسلیحاتی به خوبی آگاه هستند اما تاکید دارند که نگرانی پیرامون تسلیحات متعارف نباید تلاش‌ها برای حفظ برجام را مختل کند. 

نیسان رفعتی، تحلیلگر مسائل ایران در گروه بین‌المللی بحران می‌گوید: «اروپایی‌ها هنوز در پی نجات برجام هستند. اروپایی‌ها عملا درباره مسائل گوناگونی که به ایران مربوط است با آمریکایی‌ها توافق دارند، اما این دو طرف در زمینه حفظ برجام به عنوان پایه‌ای برای گفتگوها اختلاف نظر دارند.»

 

حتی اگر تحریم‌های تسلیحاتی منقضی بشود هم ایران برای خرید جنگ‌افزار با موانع بسیاری روبروست. مثلا، تحریم‌های ثانویه آمریکا هر کشوری را وادار خواهد کرد که پیش از فروش تسلیحات به ایران درباره این اقدام خود بازنگری کند. اتحادیه اروپا نیز ممنوعیت تسلیحاتی خودش را علیه ایران دارد.


با توجه به این که ممنوعیت تسلیحاتی علیه ایران در اکتبر و تنها چند هفته پیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا منقضی می‌شود، این مساله برای ترامپ یک اولویت سیاسی مهم دارد. مشاوران تندروی دولت ترامپ باور دارند که آمریکا حتی نباید زمانش را برای قطعنامه سازمان ملل هدر بدهد و به جای آن باید یک راست به سراغ گزینه ساز و کار ماشه برود.


ریچارد گلبرگ، مشاور ارشد بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها که در پیشبرد سیاست‌های تحریم علیه ایران به دولت ترامپ کمک کرده، می‌گوید: «اتلاف وقت برای تلاش در راستای تمدید ممنوعیت تسلیحاتی از طریق قطعنامه‌ای که احتمالا محکوم به شکست است، بی‌فایده می‌باشد. حتی اگر بتوانیم موافقت روس‌ها را جلب کنیم، تنها دستاورد می‌تواند تمدید کوتاه‌مدت ممنوعیت تسلیحاتی باشد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

رأی اعتماد به الکاظمی، پیروزی آمریکا یا مانور هوشمندانه ایران

رأی اعتماد به الکاظمی، پیروزی آمریکا یا مانور هوشمندانه ایران

رأی اعتماد به الکاظمی، پیروزی آمریکا یا مانور هوشمندانه ایران

 

آنچه به قلم «جواد سعد» در روزنامه «رأی‌الیوم» چاپ «انگلستان» می‌خوانید:


زود است نخست وزیر جدید عراق و کابینه وی را ارزیابی کنیم اما ملاحظاتی قابل ذکر وجود دارد:

 

1)  این اولین بار است که نخست وزیر خارج از احزاب مذهبی نامزد می شود ؛ بلکه فراتر از این احزاب و جناح های مذهبی به ویژه طرفداران ایران و اکثریت جریان های بسیج مردمی با او مخالفت کردند.

2) این که در پیشینه الکاظمی پیش از عهده داری مدیریت دستگاه اطلاعات در سال 2016 سابقه ای وجود ندارد که توانمندی های مدیریتی استثنایی وی را ثابت کند بلکه وی به این مسئله شناخته شده است که توانایی راضی کردن همه طرف‌ها به ویژه آمریکا را دارد.

3) نخستین تصمیم های عملی که اتخاذ کرد و باعث آسودگی عراقی ها شد عبارت اند از:

«لغو تصمیم توقف پرداخت حقوق بازنشستگان،: بازگرداندن اعتبار به فرمانده نظامی که نقش زیادی در شکست داعش و آزادسازی موصل داشت ، آزادسازی تظاهرکنندگان و…»

4) او تلاش کرد وزرای جوان و جدید را انتخاب کند که به استتثنای وزیر امور دارایی سابقه وزارتی نداشتند. بلکه فراتر اکثر این وزرای جدید پیشینه درگیر بودن در فساد را ندارند. 

 

برخی اعطای رای اعتماد به الکاظمی را پیروزی آمریکا به ضرر ایران می‌دانند. اما برخی دیگر می‌گویند ایران با زیرکی و هوشمندی عمل کرد ، زمانی که با نامزدی الکاظمی مخالفت نکرد.

 

این افراد دلایل عدم مخالفت ایران را اینگونه بیان می‌کنند:

 

1) تمایل به برانگیختن مشکلات بیشتر با آمریکا را نداشت.

2) این که مطمئن بود هر شخصیتی که به این منصب برسد به حمایت ایران نیاز دارد و چه بسا خود ایران نام الکاظمی را مطرح کرده باشد.

3) برخی دیگر می گویند الکاظمی با هوشمندی به ایران اطمینان داده است که علیه جایگاهش در عراق اقدام نخواهد کرد.

 

اما گروهی هم چنین تحلیل کرده و می‌گویند آمریکا متوجه اشتباه خود در عراق شده و در نتیجه شخصیتی را نخست وزیر کرده است که تلاش می کند اعتبار حکومت عراق را بازگرداند و احتمال رویارویی نظامی ایران و آمریکا وجود دارد. به ویژه پس از این که رئیس جمهور آمریکا موفق شد تصمیم کنگره را درباره حمله به ایران بدون کسب موافقت این نهاد وتو کند.


نجوا


هرچند تلاش شده است تا عین مقاله «رأی الیوم» تقدیم مخاطبان گردد اما در ادامه ذکر چند نکته ضروری است:

 

1. به هیچ وجه مصطفی الکاظمی شخصیتی فراجناحی نیست بلکه عنصری کاملا وابسته به آمریکا است.

2. الکاظمی با حمایت و برنامه‌ریزی آمریکا در سیستم عراق رشد کرده‌است.

3. غالبا در تحلیل‌ها، آن افراد و گروه‌هایی که در سمت مخالف آمریکا و منافع غرب «نباشند» را «مستقل» معرفی می‌کنند!

4. یکی از معضلات فعلی سیاست خارجی ایران نظیر دلایل روی کار آمدن مصطفی الکاظمی به‌عنوان نخست‌وزیر عراق را باید در حاکمیت دولت غربگرا در ایران ، عدم توازن در سیاست‌خارجی و منافع ملی ایران جستجو نمود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فارین پالیسی: برای متوقف کردن جنگ آمریکا با ایران، عراق را فنلاندیزه (یک منطقه بی طرف) کنید.

فارین پالیسی: برای متوقف کردن جنگ آمریکا با ایران، عراق را فنلاندیزه (یک منطقه بی طرف) کنید.

فارین پالیسی: برای متوقف کردن جنگ آمریکا با ایران، عراق را فنلاندیزه (یک منطقه بی طرف) کنید.

 

 

از آنجایی که کرونا سراسر جهان را در بر گرفته و آمریکایی‌ها همچنان به دنبال رفع محدودیت‌ها هستند، به نظر می‌رسد قانونگذاران آمریکایی در یک مسئله متحد هستند: اکثریت قریب به اتفاق اعضای مجلس نمایندگان از هر دو حزب خواهان تمدید تحریم‌های تسلیحاتی ایران هستند که در ماه اکتبر به پایان می رسد.

 

در حالی که به نحو غیر قابل انکاری ایران از تروریسم حمایت می کند! و باید دسترسی آن به تسلیحات را محدود کرد، اما کمپین فشار حداکثری دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، خود یک خطر بزرگ به همراه دارد. احتمال دارد دولت ترامپ با این سیاست کشور را درگیر جنگ دیگری در خاورمیانه کند.

 

با اعمال فشار، حمایت از تغییر حکومت و تلاش برای قطع دسترسی تهران به منابع مالی، احتمال حمله ایران به نیروهای آمریکایی وجود دارد. حتی ممکن است رخدادی مانند اتفاقی که در خلیج فارس افتاد و قایق‌های سپاه به یک ناو آمریکایی نزدیک شدند به وقوع بپیوندد و دو کشور را درگیر جنگی ناخواسته کند.

 

آمریکا و ایران می‌توانند با توافق بر سر فنلاندیزه کردن عراق از چنین درگیری‌هایی که به راحتی می‌تواند به جنگ بیانجامد، جلوگیری کنند. عراق به یک کشور بیطرف مانند فنلاند در طول جنگ سرد تبدیل می‌شود و به این شکل دیگر عرصه نفوذ دو کشور نیست.

 

این احتمال وجود دارد که دولت ترامپ از این نگران باشد که ایران سلاح‌های جدیدی به متحدان خود در عراق، سوریه و لبنان بدهد و همزمان برنامه تسلیحاتی هسته‌ای‌اش را هم از سر بگیرد. جلوی نفوذ یک ایران هسته‌ای کاملاً مسلح را گرفتن در منطقه کار اصلا راحتی نیست. البته نباید فراموش کرد که اقتصاد ایران در اثر تحریم‌ها و پایین آمدن قیمت نفت به شدت تضعیف شده و این کشور حتی اگر تحریم برداشته شود هم قادر به خرید تسلیحات جدید نیست. علاوه بر این، در حال حاضر نه تنها تهران از داشتن سلاح هسته‌ای بسیار دور است بلکه همانطور که در پرتاب فضایی اخیر نشان داد، در حال حاضر توانایی اتصال کلاهک هسته‌ای به موشک بالستیک را نیز ندارد.

 

روابط آمریکا و ایران چندین سال است که خصمانه بوده، اما تنش‌ها پس از خروج ترامپ از توافق هسته‌ای در ماه مه 2018 و اعمال فشار حداکثری رنگ و بوی جدی‌تری به خود گرفت. تنش‌ها بعد از قتل قاسم سلیمانی در اوایل ژانویه سال 2020 بدتر هم شد. این اقدام باعث افزایش چشمگیر خصومت نیروهای آمریکایی و شبه نظامیان تحت حمایت ایران در عراق شد.

 

بهترین راه برای کاهش تنش در حال حاضر فنلاندیزه کردن عراق است. اندکی پس از آغاز جنگ جهانی دوم، اتحاد جماهیر شوروی خواستار آن شد که فنلاند مقدار زیادی از قلمرو خود را برای محافظت از لنینگراد به این کشور واگذار کند. با این حال، فنلاندی‌ها از این درخواست امتناع ورزیده و ترجیح دادند وارد جنگ شوند. بعد از این اتفاق شوروی بلافاصله به فنلاند حمله کرد.

 

درگیری کمی بیشتر از سه ماه به طول انجامید و اتحاد جماهیر شوروی تلفات زیادی را متحمل شد. آنها همچنین خواسته‌های خود را در جدول صلح در سال 1940 کاهش دادند. از سال 1948 فنلاند به عنوان کشوری بی طرف به رسمیت شناخته شد. فنلاند و شوروی توافق کردند که فنلاند به هیچ اتحادی نپیوندد و در عوض مسکو نیز متعهد شد که به استقلال و دموکراسی در فنلاند احترام بگذارد. سپس، آمریکا، اتحاد جماهیر شوروی، انگلیس و فرانسه به توافق رسیدند که در مورد اتریش نیز چنین رویکردی اتخاذ کنند.

 

حالا واشنگتن  و تهران می‌توانند توافق کنند که عراق را به عنوان منطقه‌ای بی‌طرف به رسمیت بشناسند، دقیقاً مانند وقتی که آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی توافق کردند تا در قبال کشورهایی مانند فنلاند و اتریش در طول جنگ سرد چنین رویکردی اتخاذ کنند. چنین تمهیداتی برای آن کشورها و همچنین برای سوئیس و سوئد مفید بوده است. اکنون نیز بسیاری از تحلیلگران پیشنهاد دادند که موافقت نامه‌های مشابهی در مورد مناطقی مثل تایوان اروپای شرقی و قفقاز امضا شود.

 

با این حال، توجه به برخی تفاوت‌ها در عراق کنونی نسبت به فنلاند حائز اهمیت است.

 

عراق نیز مانند فنلاند یک همسایه قدرتمند‌تر از خودش که ایران باشد دارد با این تفاوت که عراق در یک مرحله سخت و پیچیده تری نسبت به فنلاند قرار دارد. عراق، علاوه بر ایران باید ترکیه و عربستان سعودی را نیز در نظر داشته باشد ضمن اینکه با یک دولت ورشکسته به نام سوریه نیز هم مرز است. حاکمیت داخلی عراق، بر خلاف فنلاند در دهه 40، هنوز در حال توسعه است و

ادامه دارد.

 

ایران از شبه نظامیانی مانند واحدهای بسیج مردمی یا همان حشدالشعبی درعراق پشتیبانی می‌کند، در حالی که آمریکا حضور نظامی رسمی در آنجا دارد. ایران حداقل از قرن شانزدهم میلادی، هنگامی که امپراطوری پارسی توسط عثمانی ها از بغداد بیرون رانده شد، نسبت به عراق علاقه خاصی داشته است. آخرین شاه ایران همواره از جاه‌طلبی‌های کردها حمایت و با پیشوایان شیعه نیز ارتباط برقرار می‌کرد تا بدین شکل از ظهور یک رقیب قوی در مرزهای خود جلوگیری کند. پس از سرنگونی صدام، ایران از هرج و مرج موجود استفاده کرد تا از ظهور تهدید امنیتی دیگری در مجاورت خود جلوگیری کند.

 

با توجه به این وضعیت عراق برای تبدیل شدن به فنلاند به یک سری تعهدات نیاز دارد.

 

اول، لازم است که ایران و آمریکا به تمامیت ارضی عراق متعهد باشند. این دولت عراق است که باید در مورد امور داخلی خودش مثل اعطای استقلال نسبی به استان‌ها یا سلب استقلال تصمیم بگیرد و تهران و واشنگتن نباید درگیر این امور مثل ماجرای استقلال کردستان شوند. این امر می‌تواند باعث اطمینان بخشیدن به ترکیه شود، که سال‌هاست با گروه‌های شورشی کرد مثل پ‌ک‌ک می‌جنگد. آنکارا می‌ترسد که یک کردستان مستقل در عراق بتواند منجر به تقویت احساسات تجزیه‌طلبانه کردها در ترکیه شود. البته ایران نیز از بابت استقلال کرد‌ها نگرانی دارد چرا که ممکن است باعث تحریک‌ کرد‌های ایرانی هم بشود.

 

دوم، همانطور که در پیمان بی طرفی دولت اتریش اتفاق افتاد، آمریکا و ایران باید توافق کنند که نیروهای خود را چه به صورت رسمی و چه شبه نظامی از عراق خارج نمایند. همه پایگاه‌های خارجی که در حال حاضر در اختیار نیروهای خارجی است باید به بغداد تحویل داده شده یا از بین بروند.

 

سوم، آمریکا و ایران فقط باید به دولت رسمی عراق برای مبارزه با تروریسم کمک کنند. ایران باید بر شبه نظامیان حشدالشعبی فشار وارد کند تا در درون بقیه نیروهای مسلح عراق ادغام شوند. اگرچه شبه نظامیان حشدالشعبی توسط نخست وزیر هدایت می‌شوند، اما در واقع آنها تا حد زیادی مستقل و تحت نظارت ایران هستند.

 

علاوه بر این، آمریکا و ایران با جدا کردن مسیرهای نیروی دریایی خود، هماهنگی مسیر نیروهای زمینی و همچنین ایجاد خط تماس اضطراری در خلیج فارس از هرگونه اتفاق ناخواسته‌ای پیشگیری کنند.

 

 

تناقض موجود در کمپین فشار حداکثری این است که اقدامات طراحی شده برای ادامه تحریم تسلیحاتی ایران، احتمالا خود باعث درگیر شدن آمریکا در جنگی دیگر شود. با تبدیل عراق به یک منطقه بی طرف و احترام به منافع امنیتی یکدیگر می‌توان تا حدی از این خطر جلوگیری کرد.

 

آلبرت وولف / فارن پالیسی

 

https://foreignpolicy.com/2020/05/11/stop-us-iran-war-neutral-territory-finlandize-iraq/

 

 

#نجوا: تئوری فنلاندیزه کردن؛ سابق بر این نیز در سال 2014 از سوی هنری کسینجر در باب بحران اوکراین مورد استفاده قرار گرفت که در همان بازه زمانی با نقد انستیتو بروکینگز مواجه  و در طی مقاله ای از سوی کلیفورد گادی آن را تخیلی و غیرواقع گرایانه خواند؛ چرا که از بسیاری جهات اوکراین را با فناند متفاوت می دانست.

البته لازم به توضیح است که انتشار این یادداشت قطعا به معنای تایید تمامی نوشتار نیست و صرفا به جهت افزایش آگاهی مخاطبین از رویکردهای فکری و عملی موجود در قبال منطقه و از جمله ایران صورت می پذیرد. به طور قطع استفاده از عباراتی همچون حمایت غیر قابل انکار ایران از تروریسم وهمیاتی است که رسانه هایی از این دست درصددند به خورد مخاطبین جهانی دهند و حال آنکه مصداق عینی تروریسم، ارتش خونریز و جلاد آمریکایی و همپیمانان اویند که در منطقه به سفاکی اشتغال داشته و در خاک کشور عراق به ترور ناجوانمردانه شهیدان سلیمانی و ابومهدی المهندس و همراهان ایشان دست می زنند که برخلاف تمامی پروتکل های بین المللی به حساب می آید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

روسیه و نوستالژی گذشته

روسیه و نوستالژی گذشته

 روسیه و نوستالژی گذشته

 

روسیه هفتاد و پنجمین سالگرد پیروزی مقابل آلمان نازی در جنگ جهانی دوم را علیرغم لغو رژه های نظامی به دلیل شیوع ویروس کرونا برگزار کرد. ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در مراسمی کم سر و صدا بر بنای یادبود شعله ابدی گل رز گذاشت.

 

این مراسم که معمولا در سطح گسترده برگزار می شود یکی از روزهای مهم در تقویم کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق است که در مجموع حدود 26 میلیون در جنگ جهانی دوم کشته دادند. روز شنبه جنگنده ها بر فراز مسکو به پرواز در آمدند و پرچم روسیه را با دود رنگی در آسمان نقش کردند و صفی از سربازان در برابر پوتین در کنار دیوارهای کرملین رژه رفتند.

 

تلویزیون دولتی روسیه تصاویر رژه سال پیش در میدان سرخ مسکو را پخش کرد. پوتین ماه پیش رژه بزرگ روز پیروزی را که معمولا با رژه ستون هایی از نظامیان، سربازان سابق، وسایل نقلیه تاریخی ارتش سرخ و تجهیزات مدرن نظامی در میدان سرخ برگزار می شود لغو کرد.

 

وی روز شنبه در نطقی تلویزیونی گفت: "کهنه سربازان ما برای پیروزی زندگی بر مرگ جنگیدند و اتحاد و استقامت آنها میراث همیشگی آنها برای ما خواهد بود. می دانیم و اعتقاد راسخ داریم که وقتی در کنار هم می ایستیم شکست ناپذیر هستیم."

 

همانگونه که در بخش های پیشین هم بدان اشاره کردیم در زمان یلتسین و همین طور دهه نخست ریاست جمهوری پوتین، روس ها برای پذیرفته شدن از جانب غربی ها سعی در زدودن گذشته خود داشتند تا به عنوان یک کشور غربی در جامعه بین الملل پذیرفته شوند.

 

 اما دو دهه طول کشید تا روس ها دریابند که نه تنها از سوی کشورهای غربی پذیرفته نشده اند بلکه همچنان به دید یک دشمن به آنها نگریسته می شود از آنجایی که هویت سیاسی و حتا فرهنگی یک روس به عنوان پرچم دار مارکسیسم از میان رفته بود سران کرملین به فکر احیای یک هویت مستقل برای روسیه شدند.

 

بازگشت به تاریخ تزارها و جنگ سرد و نیرومند نمودن کلیسای ارتدکس از این دست سیاست های روسیه برای ایجاد یک هویت برای ایجاد یک روسیه نوین است که از مهمترین سیاست های مسکو و شخص پوتین از سال 2010 به این سواست، هرچند همچنان هویت غربی دوران پسا شوروی بر روسیه حاکم است.

 

محمد وفاپور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تقابل آمریکا، اروپا و روسیه پس‌از غلبه بر کرونا

تقابل آمریکا، اروپا و روسیه پس‌از غلبه بر کرونا

تقابل آمریکا، اروپا و روسیه پس‌از غلبه بر کرونا

آنچه به قلم «شفیق منیر» در وبگاه «عربی21» می‌خوانید:


هرگونه رویارویی آمریکا و چین مانند جدال دو بوکسور در رینگ است و دیگر کشورها تماشاچیِ بی‌طرف یا طرفدار یکی از آنها هستند. مناقشات منطقه بین کشورهای عربی و ایران و ترکیه هیچ ارتباطی با این دو بوکسور ندارد و این ها (آمریکا و چین) بر سر و روی یکدیگر می کوبند. دیگر کشمکش های منطقه ای هم همینطور است.

 

جنگ جهانی بین آمریکا و چین هنوز از نظر نظامی و از نظر مقدمات راهبردی و تاکتیکی و از نظر ایجاد ائتلاف ها و آماده سازی جبهه ها، آغاز نشده است. سئوال این است که آیا پس از کرونا تهیه مقدمات راهبردی و تاکتیکی برای چنین جنگی و تشکیل ائتلاف ها و آماده سازی جبهه ها آغاز خواهد شد یا این که دوطرف مانند دو بوکسور روی رینگ به مبارزه به تنهایی ادامه خواهند داد؟

 

آمریکا با در افتادن با چین و فشار آوردن بر اروپا و باج خواهی از کشورهای عربی خلیج (فارس) به دنبال آن است که اوضاع اقتصادی داخلی آمریکا را بهبود بخشد تا هدف اصلی اش یعنی انتخاب مجدد به ریاست جمهوری تضمین شود. 
 

اما نکته اینجاست که آمریکا در دوره زمامداری ترامپ هیچ دوستی بجز نتانیاهو برای خودش در جهان باقی نگذاشته است.
 

 مشکل واقعی سیاست ترامپ، رفتار متناقض او در راهبرد جنگ با چین است که نیازمند تشکیل گسترده ترین ائتلاف در جهان علیه پکن است. عامل این مشکل، شعار «نخست آمریکا» که موجب باج خواهی اقتصادی از دوستان آمریکا شده و شعار «نخست ترامپ» به معنای اولویت داشتن انتخاب مجدد او است.
 

باج خواهی های مالی و اقتصادی آمریکا برای تضمین موفقیتش در انتخابات آینده، به علت شیوع کرونا و مدیریت ناموفق این بحران، بر باد رفت و اکنون ترامپ در وحشت از ناکامی در انتخابات به سر می برد.

 

اگر ترامپ در انتخابات آینده ریاست جمهوری شکست بخورد نمی تواند این شکست را بپذیرد و حامیان متعصب و نژادپرست و مسلح او آمریکا را با معضلی مواجه خواهند کرد که دموکراسی آمریکا تاکنون تجربه نکرده است. با این حال اگر رئیس جمهور آینده آمریکا یک دموکرات هم باشد به راهبرد مقابله با چین به عنوان دشمن شماره 1 ادامه خواهد داد چرا که آمریکا نمی تواند بپذیرد چین بر این کشور برتری یابد.

 

اگر ترامپ در انتخابات آینده ریاست جمهوری پیروز شود، از زیر فشاری که اکنون برای انتخاب مجدد متحمل می شود رها خواهد شد و فرصت خواهد داشت روابط آمریکا را با اروپا و ژاپن و هند و شماری از کشورها جهان سوم به منظور رویارویی با چین تقویت کند. اما این کار برای او بدون هزینه نخواهد بود و با ذهنیتی که تاکنون از ترامپ سراغ داریم او تمایلی به پرداخت چنین هزینه ای نخواهد داشت.
 

به طور خلاصه، روابط آمریکا با اروپا و روسیه است که سرنوشت توازن قوای بین المللی بین آمریکا و چین را رقم خواهد زد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دنیا در دور دوم ریاست جمهوری ترامپ چگونه خواهد بود؟

دنیا در دور دوم ریاست جمهوری ترامپ چگونه خواهد بود؟

دنیا در دور دوم ریاست جمهوری ترامپ چگونه خواهد بود؟

 

ان کتز مارک
ریسپانسیبل استیتکرفت (امریکا)

ترامپ در صورت پیروزی در انتخابات نوامبر 2020 بی‌تردید در دور دوم ریاست جمهوری‌اش همان سیاست‌های خارجی دور اول را پیگیری خواهد کرد. گرچه انتخاب دوباره او می‌تواند تاثیر بسیار ویرانگری بر روابط ایالات متحده با متحدان غربی و سایر متحدان دموکراتیک این کشور داشته باشد.
 

بسیاری از این متحدان در حال حاضر با سیاست‌های خارجی ترامپ از جمله تضعیف ناتو، خروج از توافقات بین‌المللی مانند توافق اقلیمی پاریس و برجام و توقف کمک‌های مالی به سازمان جهانی بهداشت مخالف هستند.


برغم آسیبی که سیاست‌های خارجی ترامپ به منافع کشورهای متحد آمریکا وارد کرده، این کشورها هنوز در پی حفظ روابط خوب با واشنگتن و شخص ترامپ هستند چرا که آنها باور دارند انتخاب او در سال 2016 یک اتفاق تصادفی بود و مردم آمریکا پس از مشاهده رهبری ضعیف ترامپ قطعا در 2020 بار دیگر او را انتخاب نخواهند کرد و رئیس جمهور بعدی- دموکرات یا جمهوریخواه- میانه‌روتر و کسی خواهد بود که رویکرد سنتی ایالات متحده را احیاء خواهد کرد، رویکردی که بر پایه ارزش دادن به و حمایت از متحدان دموکراتیکش شکل گرفته است.


انتخاب دوباره ترامپ، درک متحدان از او را بدتر نخواهد کرد بلکه باور این کشورها به اعتبار و سودمندی ایالات متحده و حتی مردم آمریکا به عنوان یک همپیمان را تضعیف خواهد کرد. چرا که متحدان آمریکا امیدوارند یا باور دارند که تعداد چشمگیری از افرادی که در 2016 میلادی به ترامپ رای دادند، اکنون از این کار پشیمان هستند و انتخاب دوباره او در 2020 با شناخت کامل از خوی بی‌ثبات او و سیاست‌های غیرعاقلانه‌اش به این معنی خواهد بود که رای دهندگان آمریکایی در انتخابات دورهای بعدی نیز افراد مشابهی را انتخاب خواهند کرد.
 

اگر متحدان آمریکا به این باور برسند که ترامپیسم به ویژگی‌ دائمی سیاست‌های خارجی آمریکا تبدیل خواهد شد، در این صورت آنها در روابطشان با واشنگتن بازبینی اساسی انجام خواهند داد. به عبارت دیگر، اگر متحدان دموکرات ایالات متحده امیدشان برای بازگشت آمریکا به شرایط “عادی” را به دلیل انتخاب دوباره ترامپ از دست بدهند، چه بسا آنها در پی محدود کردن آسیب ناشی از پی‌گیری سیاست‌های آسیب‌زای ترامپ برای منافع خودشان برآیند.
 

ناتالی توچی، دبیر موسسه‌ پرنفوذ ایتالیایی ایستیتوتو افری اینترنازیونالی (Istituto Affari Internazionali) نوشت: “با ادامه افزایش رقابت راهبردی بین روسیه و چین، ایالات متحده باید تلاش برای استقلالش را مضاعف کند تا حدی که بتواند با آنها تشکیل یک سه‌ضلعی بدهد به جای این که ناگزیر باشد بین آنها یکی را انتخاب کند یا تسلیم یکی از آنها بشود.”
 

به عبارت دیگر، گرچه متحدان دموکرات سنتی ایالات متحده احتمالا اتحادشان با آمریکا را به دلیل انتخاب دوباره ترامپ انکار نخواهند کرد، اما تردیدهایشان نه فقط درباره ترامپ بلکه درباره تعهد افکار عمومی آمریکا نسبت به تامین دفاع و رفاه آنها باعث خواهد شد این کشورها چنین نتیجه‌گیری کنند که باید به تدریج مراقبت از خودشان را افزایش دهند. چه بسا بسیاری از آنها به این نتیجه برسند که این هدف را با سازگاری با یک یا هر دو قدرت بزرگ استبدادی، یعنی روسیه و چین، محقق کنند.
 

به ویژه متحدان استبدادگرای ایالات متحده در خاورمیانه و سایر مناطق در پی همکاری با هر دو کشور روسیه و چین علیه دشمنان منطقه‌ای‌شان خواهند بود. تمام آنها امیدوار خواهند بود که از رقابت چین و روسیه که چه بسا هرگز عملا پدیدار نشود، در راستای منافع خودشان بهره‌برداری کنند.
 

اما حتی اگر ترامپ انتخابات سال جاری را از دست بدهد هم با توجه به آسیب‌های ناشی از سیاست‌های ترامپ، بازسازی روابط با متحدان سنتی ایالات متحده به زمان و تلاش چشمگیری نیاز دارد.

 

مترجم: محمدحسن جعفری سهامیه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خطر میلیتاریزه شدن جهان در پساکرونا

خطر میلیتاریزه شدن جهان در پساکرونا

خطر میلیتاریزه شدن جهان در پساکرونا

امروز پساکرونا به مسأله‌ای مهم تر از خود کرونا در جهان تبدیل شده است. اندیشمندان و صاحبنظران مسائل مختلف، هر یک از نقطه‌نظری خاص درحال ترسیم چشم‌اندازی از جهان پساکرونا هستند؛ جهانی که از نظر ساختاری و نظم بین‌المللی حاکم بر آن، تا حدود زیادی متفاوت از جهان فعلی خواهد بود.

? نکات تحلیلی
1- اقتصاد بین‌الملل یکی از حوزه‌های مهمی است که تحت تأثیر پیامدهای منفی شیوع ویروس کرونا قرار گرفته است. هم‌اینک تمام کشورهای جهان به‌ویژه اروپا و آمریکا با تنزل داده‌ها و آمارهای اقتصادی مواجه شده‌اند. آمریکا از جمله کشورهای مهمی است که بیشترین ضرر را از همه‌گیری ویروس دیده است، به‌طوری که حتی تزریق تریلیون‌‎ها دلار توسط فدرال رزرو نیز نتوانسته است بازار آمریکا را از رکود نجات داده دهد. در این میان سقوط شدید قیمت نفت به زیر صفر نیز مزید بر علت شده و بر حجم رکود اقتصادی آمریکا به‌صورت افزوده است.

2- بدون تردید در پساکرونا آمریکا و اروپا با یک بحران بی‌سابقه اقتصادی مواجه خواهند شد. با توجه به اینکه صنعت نفت نیز دچار بحران شده است، لذا پیش‌بینی می‌شود که در پساکرونا، آمریکا و اروپا برای جبران بخشی از ضررهای اقتصادی ناشی از ویروس کرونا و در سایه ورشکستگی‌های گسترده در عرصه‌های مختلف اقتصادی، به فروش جنگ‌افزار که بازاری پرسود است، روی آورند.

3- باتوجه به اینکه نزدیک به 58 درصد از سهم فروش تسیلحات در جهان در دست صنایع اسلحه‌سازی ایالات متحده آمریکا است و آمریکا نیز بر اثر شیوع کرونا دچار بحران اقتصادی شده است، در ماه‌ها و سال‌های آتی سیاست فروش‌های تسلیحاتی را در مناطق مختلف جهان به‌خصوص غرب‌آسیا، افزایش خواهد داد. البته این خطر نیز وجود دارد که آمریکا و حتی اروپا با دامن زدن به درگیری‌های محدود در جهت «میلیتاریزه کردن» مناطق خاصی از جهان که منجر به رونق بازارهای تسلیحاتی می‌شود، گام بردارند.

? نکته راهبردی
آمریکا و اروپا بیشترین ضرر اقتصادی را از کرونا دیده‌اند. کرونا باعث شده است که سطح تولید ناخالص داخلی در این کشورها با افت قابل توجهی مواجهه شود. از آنجا که تجهیزات نظامی همواره مشتریان خود را در سراسر جهان دارد، صادرات اسلحه یکی از راه‌های تجارت و کسب درآمد برای کشورهای قدرتمند است. از این‌رو پیش‌بینی می‌شود افزایش فروش تسلیحات نظامی به‌عنوان یکی از راه‌های نجات اقتصاد آمریکا و اروپا و افزایش تولید ناخالص داخلی، در دستور کار سیاست‌خارجی این کشورها قرار گیرد. بنابراین در دوران پساکرونا، با پدیده‌ای به نام میلیتاریزه شدن جهان مواجه خواهیم بود.  

حمید خوش‌آیند
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بررسی فیگور تهاجی آمریکا در عراق

 

بررسی فیگور تهاجی آمریکا در عراق

 

 
در روزهای اخیر آمریکایی‌ها بر حجم تحرکات و تحرکات نظامی، امنیتی، سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی‌شان در عراق و انتقال حجم سنگینی از تجهیزات و نیروهای انسانی از پایگاه‌های بسمایه، القائم، القیاره و التاجی به پایگاه هوایی عین‌الاسد و پایگاه حریر در کرکوک افزوده‌اند.

 

 
باید توجه نمود که این تحرکات همزمان با سه رویداد مهم منطقه‌ای و بین‌المللی، در حال انجام در عراق است:
  1. مطرح بودن بحث نخست‌وزیری عدنان‌الزرفی که اتفاقا دارای شخصیتی متمایل به آمریکاست.
  2. گسترش ویروس کرونا که این پدیده تا حدود زیادی توان و تلاش دولت‌ها را در سایر حوزه ها تضعیف نموده و بخش عمده‌ای از تلاش داخلی و خارجی را بر روی مهار این بیماری واگیر متمرکز نموده است.
  3. تحولات داخلی در عراق و حملات پی در پی راکتی در هفته‌های گذشته به برخی پایگاه‌های نظامی آمریکا از جمله پایگاه التاجی.

 

در خصوص اهداف و مقاصد تحرکات اخیر آمریکا در عراق سناریوهای مختلفی مطرح است که در ادامه به موارد مهم آن اشاره می‌شود:

 

 
1.سناریوی نخست؛

تمام تحرکات آمریکا در چند روز گذشته بی‌ارتباط با تحولات مربوط به بحث انتخاب نخست‌وزیر عراق نیست.

آمریکا از طریق تحرکات گسترده در عراق در جهت ایجاد شرایط مطلوب برای ایجاد فشارهای لازم سیاسی و نظامی بر تمام گروه‌ها و جریانات سیاسی و نیز گروه‌های همسو با ایران برای موافقت با نخست‌وزیری عدنان‌الزرفی در عراق است.

آمریکا با اقدامات خود می‌خواهد این پیام را به گروه‌های مخالف بدهد که در صورت ممانعت و یا مخالفت با نخست‌وزیری الزرفی باید منتظر عواقب آن باشند. در این راستا به نظر می‌رسد که تمامی تحولات بعد از 17 مارس یعنی 27 اسفند در حمایت از نخست‌وزیر جدید به منظور تشکیل کابینه‌اش صورت گرفته باشد.

الزرفی دارای تابعیت آمریکایی است و از سال 1992 تا 2003 در آمریکا فعالیت اقتصادی می‌کرد. عدنان الزرفی استاندار پیشین نجف هیچ‌گاه گزینه مطلوب جریان‌های شیعی و گروه‌های مقاومت برای نخست‌وزیری نبوده است. وی دارای گرایشات آمریکایی است و در مقام استاندار اسبق نجف، تاریخی پرتنش با احزاب اسلام‌گرای شیعی و شاخه‌های نظامی آن‌ها داشته است.

 

2.سناریوی دوم؛

آنچه که این روزها بیشتر بر روی آن تمرکز رسانه‌ای وجود دارد تحرکات اخیر آمریکا را در راستای انجام حملات سنگین نظامی علیه مواضع نیروهای مقاومت از جمله کتائب حزب‌الله و حشدالشعبی قلمداد می‌کند. 

 

باید توجه داشت اخیرا آمریکا در خارج از خاک عراق دست به انجام رزمایش مشترک با امارات متحده عربی در پایگاه نظامی الحمرا واقع در بیابانی خشک و برهوت در 200 کیلومتری جنوب غربی شیخ نشین ابوظبی زد که در آن رزمایش در یک شهر فرضی و ماکتی از یک ضریح وجود داشت که برخی آن را مرقد حرم امام راحل در تهران و برخی هم آن را بارگاه امامین عسکریین در شهر مقدس کاظمین و یا مرقد امام علی در شهر نجف اشرف پنداشتند.

 

فارغ از اینکه در این رزمایش شهر و ماکت به کار گرفته شده مرقد امام بوده است یا حرمین عسکرین و حرم امام علی در نجف، آمریکا درصدد است تا از طریق انجام سلسله عملیات‌های روانی پیچیده و هوشمندانه، در راستای پیشبرد فرضیه نخست، از فشار روانی لازم بر روی گروه‌های مقاومت و جریانات شیعی عراق جهت تحقق نخست‌وزیری عدنان‌الزرفی برخوردار باشد.

 

3.سناریوی سوم؛

آمریکا در هفته‌های گذشته در مواجهه با گروه‌های مقاومت عراق دچار انفعال شده است. براساس این فرضیه تحرکات اخیر آمریکا همچنان که در گزارش اخیر روزنامه نیویورک تایمز نیز آمده بود، حکایت از انجام حملات سنگین به مراکز و مواضع گروه‌های مقاومت به‌ویژه کتائب حزب‌الله و نابودی آن‌ها دارد.

 

 
این سناریو در شرایط فعلی با موانع عمده‌ای مواجه است.:
اولا- شرایط نابسامان داخلی در آمریکا بر اثر تشدید بیماری کرونا، افزایش تنش‌های نظامی و امنیتی در عراق را برای آمریکا بسیار پرهزینه می‌کند. لذا بعید است ترامپ وارد ماجراجویی نظامی آنهم در وضعیت فعلی داخلی و بین‌المللی در عراق شود.
 
ثانیا- بر روی این طرح یعنی حملات شدید به مراکز گروه‌های مقاومت در عراق هنوز در تیم ترامپ اختلافات شدیدی وجود دارد. به گونه ای که مایک پمپئو، وزیر خارجه و رابرت اوبراین، مشاور امنیت ملی جدید کاخ سفید به شدت خواستار عملیاتی شدن این طرح و نابودی کامل کتائب حزب الله در عراق هستند، ولی در آن سو کسانی چون مارک اسپر، وزیر دفاع و ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک نیروهای آمریکایی با در نظر گرفتن واقعیت‌های میدانی و تبعات ناشی از عملیانی شدن چنین طرحی، مخالف انجام آن هستند.

 

4.سناریوی چهارم؛ 

با توجه به اینکه پایگاه‌های کوچک آمریکا در عراق در مواجهه با حملات موشکی و خمپاره‌ای آسیب‌پذیر است، لذا به نظر می‌رسد دولت آمریکا آنهم در آستانه انتخابات2020 که حملات گروه‌های مقاومت و خسارات ناشی از آن بشدت می‌تواند بر سرنوشت ترامپ در انتخابات آتی اثر بگذارد، تصمیم گرفته است برای در امان ماندن از حملات موشکی در شرایطی که کرونا به یک بحران فراگیر در آمریکا تبدیل شده است، تمام نیروها و تجهیزاتش را در دو پایگاه «عین‌الاسد» که به علت استقرار سامانه‌های پاتریوت و «حریر» به علت قرار گرفتن در اقلیم کردستان و دسترسی دشوار نیروهای حشدالشعبی به آن از شرایط بهتر و استحکام بیشتری برخوردار هستند متمرکز کند.

 

حاصل جمع سناریوهای مذکور این است که تحرکات اخیر آمریکا در عراق یک فیگور تهاجمی همراه با یک پیوست عملیات روانی و رسانه‌ای گسترده است که عمدتا با هدف تغییر روند تحولات سیاسی عراق به نفع آمریکا از طریق به کرسی نشاندن عدنان‌الزرفی به نخست‌وزیری است. 

 

کمااینکه آمریکا از طریق تحرکاتی که در عراق انجام می‌دهد به نوعی در پی ارتقای قدرت بازدارندگی و کاهش آسیب‌پذیری‌اش در مواجهه با گروه‌های مقاومت از جمله حشدالشعبی است.

 

لذا اینکه گفته می‌شود آمریکا در صدد انجام حملات هوایی و زمینی سنگین در عراق است، در تعارض با ظرفیت‌های خاورمیانه و اقتضائات کنونی داخل آمریکا و واقعیات جاری عراق است. 

 

ضمن اینکه حمله به عراق با پاسخ محکم حشدالشعبی و سایر گروه‌های مقاومت که از قدرت میدانی و لجستیکی بسیار بالایی برخوردارند مواجه خواهد شد که این وضعیت می‌تواند به آغاز درگیری‌های گسترده آنهم در منطقه‌ای که آمریکا از موضع ضعف در آن برخوردار است بینجامد. 

 

این در حالی است که حملات اخیر بالستیکی انصارالله یمن به ریاض نیز نشان داد که جبهه مقاومت در هر شرایطی ولو در بحبوحه شیوع بحران بیماری‌های واگیر مستحکم بوده و آماده مقابله با هر نوع تهدیدی است.

 

حمید خوش‌آیند

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

با هیاهوی حمله آمریکا به عراق چه کنیم

با هیاهوی حمله آمریکا به عراق چه کنیم

با هیاهوی حمله آمریکا به عراق چه کنیم

 

 
یکی از اصلی ترین پایه های ایجاد نظم جهانی  ایجاد و برقراری نظم منطقه ای مورد نظر هژمون در منطقه غرب آسیا می باشد. برقراری این نظم و چگونگی استمرارآن  از دیرباز دراندیشه استراتژیست های بزرگ آمریکایی برای تدبیر و تمشیت منطقه غرب آسیا در چهارچوب نظم مورد نظر خود،از جایگاه برجسته ای برخوردار بوده است .
 
آمریکایی ها  بعد از جنگ اول خلیج فارس در صدد باز طراحی و باز آرایی نظم مورد نظر خود در منطقه خاور میانه بودند . به منظور ترسیم نظم مورد نظر خود در غرب آسیا (خاورمیانه) دست به مداخله گسترده نظامی تحت عنوان استراتژی "جنگ جهانی علیه ترور" و یا"صدور دموکراسی" زدند واقدام به براندازی سامان سیاسی در عراق تحت حکمرانی بعثی ها نمودند .
 
نظم منطقه ای مورد نظر آمریکایی ها در غرب آسیا، که در حقیقت انعکاس دهنده ارزش ها و منافع آمریکایی ها در ترسیم "حکمرانی جهانی"  درقالب "پروژه قرن جدید آمریکایی " بود با تمرکز بر نظامی گری افراطی محقق نگشت .حضور آمریکا در عراق با مقاومت تمام عیار مردم و عشائر عراقی و جریانات اسلام گرای عراقی سبب شکل گرفتن معادله "اشغالگر-مقاومت"در داخل عراق شد.
 
حضور و بروز مقاومت در معادلات راهبردی عراق باعث شد تا آمریکایی ها در مرحله "حضور مستقیم نظامی" در دست یابی به اهداف اصلی و ترسیم راهبردی عراق مد نظر خود نا کام ماندند. در همین مرحله مقاومت با دست یابی به نهادهای تاثیرگذار بر سامان سیاسی عراق نظیر نخست وزیری ،و فرماندهی کل قوا و ساختار دولتی، دست آوردهای درخشانی را برای ارتقا عراق به جایگاه تاریخی خود در دنیای عرب و اسلام به دست آورد. در چنین وضعیتی آمریکایی ها با تغییر دکترین راهبردی خود به "استراتژی نیابتی" وسازماندهی مجدد بقایای نهادهای امنیتی رژیم بعث و ادغام جریانات تکفیری برساخته از استراتژی های قدیمی نظام سلطه، اراده خود را برای برهم زدن سامان سیاسی موجود در بغداد و دمشق و "مهارمقاومت" آزمود.
 
در این مرحله نیز حضور مردم، نخبگان،عشائر،و مرجعیت عراق و ائتلاف منطقه ای مقاومت "اراده عراقی" را در "نبرد اراده ها" بر اراده آمریکایی تحمیل نمود و با حفظ سامان سیاسی بغداد و آزاد سازی تمام سرزمین های عراق از کارگزاران "پروژه نبرد نیابتی" مرحله دوم نبرد اراده ها را نیز با برتری نسبی پشت سرگذاشت، بعد از پیروزی در مرحله دوم و تثبیت سامان سیاسی  همراه با مقاومت در عراق و بعد از سال 2018 ،آمریکایی ها برای بازگشت خود به عراق "دکترین نبرد ترکیبی"  را در دستور کار خود قرار داده است. این دکترین که هدف راهبردی "فروپاشی نظم سیاسی موجود در بغداد" و "ناکارآمد سازی روند های حکمرانی" را دنبال می نماید.دو ستون اصلی دارد. 
 
 
کنارزدن جریانات معتقد به مقاومت در عراق و مقابله و محدود سازی حشد الشعبی به عنوان نماد اراده عراقی برای دفاع از سرزمین و اعتقادات و حاکمیت ملی عراق، در قالب اقدامات تاکتیکی مختلف نظامی را از جمله حملات پراکنده به مقررات حشد، جنایت فرودگاه بغداد و حمله به نیروهای و مقر های نیروهای ارتش عراق وپلیس اتحادیه ادراک سازی و معتبرنمایی گزاره "تهدید فوری و نزدیک است" و"پایان عراق همراه با مقاومت" و ایجاد فضای سنگین  پرحجم رسانه ای و"مرعوب سازی مردم عراق" و "مشغول سازی جریانات مقاومت" این دو ستون در فضای سیاسی غیر قطعی عراق باعث خواهد شد تا آمریکایی ها در این مرحله در کنار اقدامات تاکتیکی احتمالی نظامی و باز تولید چند ده برابری آن در فضای رسانه ای  ناکامی های خود را در دو مرحله پیشین ، این بار نه در میدان رزم و رودررو بلکه  در فضای رسانه ای و در نبرد ادراکی بدست آورد .

 

 دکتر حسین روزبه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بررسی احتمال کودتا در شرایط کنونی عراق

بررسی احتمال کودتا در شرایط کنونی عراق

 

بررسی احتمال کودتا در شرایط کنونی عراق


نظام سیاسی که بعد از سقوط صدام و مشخصا از سال 2005 با تدوین قانون اساسی جدید در عراق شکل گرفته با سرعت در سراشیبی فقدان مشروعیت و ناکارآمدی حرکت می‌کند.

مهمترین نشانه این واقعیت، فرمالیته شدن قانون اساسی و تمام نهادهای قانونی است.

این وضعیت که امروز به اوج خود رسیده، میراث دموکراسیِ برآمده از اشغالگری نظامی است.

به طور خلاصه در نظام مابعدِ اشغال خاک عراق، تعیین مناسبات قدرت در اختیار مثلثی خارج از قانون اساسی بوده است. یعنی: واشنگتن-تهران-نجف.

تمام تحولات سیاسی و فراگیر عراق طی نزدیک به دو دهه گذشته حاصل توافق این مثلث بوده است.

هر سه ضلع نیز همواره حق وتو داشته‌اند، برای مثال اگر یکی از 3 ضلع با گزینه‌ای برای نخست وزیری مخالف بود نام وی به طور طبیعی از لیست خط می‌خورد.

این معادله در سال 2011 با خروج آمریکا از عراق در دولت اوباما تا حدی تغییر کرد.

به این ترتیب که ایران به شکلی فراتر از انتظار توانست جای خالی رقیب را پر کرده و نفوذ خود را افزایش دهد.

افزایش نفوذ ایران اما نگرانی ضلع سوم (نجف) را به دنبال داشت.

نمود این نگرانی فشار مرجعیت برای کناره گیری گزینه ایران از قدرت و تغییر نخست وزیر بود.

به این ترتیب با پیام تاریخی مرجعیت به حزب‌الدعوه، ایران نیز با کناره گیری نوری مالکی و نخست وزیری حیدر العبادی موافقت کرد.

العبادی از آغاز برای احیاء توازن پیشین به صحنه آمده بود اما روند تحولات او را به نیرویی ضد ایران تبدیل کرد.

با بازگشت آمریکا به عراق در 2014 (ائتلاف موسوم به مبارزه با داعش)، فضا برای نقش آفرینی العبادی مقابل ایران بیشتر مهیا شد.

او طی سال‌های نخست وزیری ضمن استفاده از حمایت گسترده ایران در نبرد با داعش تلاش کرد نفوذ تهران در مراکز حساس را کنترل کرده و در برخی نقاط کاهش دهد.

نقطه اوج این روند، اعلام التزام العبادی به تحریم‌های آمریکا علیه ایران بود.

حالا ضلع دوم، یعنی ایران نخست وزیری العبادی را وتو کرد و عمر دولت او را به پایان رساند.

 

جهت مشاهده متن کامل به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰