شهید دکتر احمدرضا احدی

۲۸۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «America» ثبت شده است

جزیره تایوان، میدان رویارویی آمریکا و چین می شود؟

جزیره تایوان، میدان رویارویی آمریکا و چین می شود؟

جزیره تایوان، میدان رویارویی آمریکا و چین می شود؟

 

جمهوری خلق چین (حزب کمونیست) جزیره تایوان را جزو مناطقی می داند که باید حاکمیت این نظام سیاسی بر آن اعمال شود اما غرب گرایان و به خصوص ایالات متحده با پشتیبانی از تایوان با این ادعای چین مخالفند.

 

کمونیست ها با رهبری مائو تسه تونگ از سال 1949 با شکست ناسیونالیست ها به رهبری "چیانگ کای شک" بر تمام جغرافیای چین سیطره یافتند و نیروهای جمهوری چین به جزیره تایوان عقب نشینی کردند.

 

از آن روز دولت تایوان تحت حمایت ایالات متحده بود و به عنوان نماینده چین شناخته میشد اما از سال 1971 چین با این شرط که کرسی چین باید از ناسیونالیست ها گرفته و به جمهوری خلق واگذار شود وارد سازمان ملل شد.

 

از آن روز هر کشوری تایوان را به رسمیت بشناسد، حق داشتن روابط دیپلماتیک با جمهوری خلق چین را ندارد.

 

در سالهای گذشته پس از اصلاحات عمیق و موفق "دنگ شیائو پینگ"، به کمک بازدارندگی اتمی و حق وتو و سایر مولفه های قدرت چون جمعیت بالا و ژئوپلتیک مناسب، این کشور در طی همکاری با غرب به رشد بی سر و صدا اما بسیار سریع در اقتصاد دست یافت.

 

ایالات متحده پس از مدتی متوجه اشتباه خود در همکاری با چین گردید، اما دیگر دیر شده بود، زیرا چینی ها از طریق همکاری با غرب توانسته بودند به یک کشور صاحب تکنولوژی تبدیل و خود را در قامت رقیبی قدرتمند برای آمریکا ها جلوه دهند.

 

از سال 2011 دکترین اوباما بر کنترل چین تبدیل گردید و با روی کار آمدن ترامپ این استراتژی تقویت شد.

 

ایالات متحده علاوه بر جنگ تجاری ، همزمان بر تضعیف چین از طریق حمایت از ناراضیان داخلی مانند اعتراضات هنگ کنگ ، سین کیانگ و تبت متمرکز است.

 

در بعد دیگر در تلاش است تا با ایجاد چالش های نظامی و امنیتی به سان درگیری مرزی با هند و اختلافات در دریای چین جنوبی و دریای زرد (شاخاب شمال دریای چین شرقی) و ... دامن بزند.

 

اما برخلاف انتظار تاکنون چینی ها بر تمام چالش ها فائق شده اند و برآوردها نشان می دهد اگر ایالات متحده تدبیری نیاندیشد در 5 سال آینده چین قدرت اول اقتصادی جهان خواهد شد.

 

چینی ها همچنین در حال ساخت چندین ناو هواپیمابر، رزم ناو و ناوشکن هستند و در زمینه هوایی هم گسترش سریعی داشته اند.

 

آنها در بعد ژئو اکونومیک نیز با احیای جاده ابریشم نشان دادند عزم جدی برای افزایش نفوذ خود به سمت باختر دارند.

 

برآیند تصمیمات و رفتارهای چشم بادامی ها به صاحب نظران می گوید که آنها در آینده قصد دارند خود را در قامت یک ابرقدرت مطرح کنند.

 

البته چین برای ابرقدرت شدن بر خلاف ایالات متحده فاقد برخی مولفه ها چون قدرت رسانه ای و نرم، تکنولوژی بسیار پیشرفته، فرهنگ جذاب، زبان آسان جهت یادگیری و ایدئولوژی جذاب هستند.

 

چین امروز به صورت تک حزبی اداره می شود، آزادی بیان در آن پایین و رهبر آن مادام العمر است؛ یعنی توسعه اقتصادی آن متناسب و متوازن با توسعه سیاسی نبوده و همین امر به گمان نگارنده پاشنه آشیل اصلی نظام جمهوری خلق در آینده خواهد شد.

 

با این وجود نمی شود منکر شد که اگرچه چین مولفه های لازم برای تبدیل به یک ابرقدرت در همه عرصه ها را ندارد لکن در زمینه اقتصادی قابلیت زمین زدن آمریکا را خواهد داشت.

 

بنابراین آمریکا ساکت ننشسته و قصد دارد با حضور نظامی گسترده در اطراف چین، آن را کنترل کند و جزیره تایوان یک سرپل مناسب برای ایالات متحده در این خصوص خواهد بود؛ تصمیمی که به شدت برای چینی ها حساسیت برانگیز بوده  و اصلا آن را برنخواهند تافت.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نماینده چین در سازمان ملل متحد: مخالف از سرگیری مکانیزم ماشه علیه ایران توسط آمریکا هستیم

نماینده چین در سازمان ملل متحد: مخالف از سرگیری مکانیزم ماشه علیه ایران توسط آمریکا هستیم

نماینده چین در سازمان ملل متحد: مخالف از سرگیری مکانیزم ماشه علیه ایران توسط آمریکا هستیم

 

(شین هوآ): جانگ جون نماینده دائم چین  در سازمان ملل متحد در جلسه گذشته شورای امنیت بار دیگر مخالفت خود را با درخواست مکانیزم ماشه توسط آمریکا مخالفت کرد و گفت چین به مسئله هسته ای ایران اهمیت زیادی می دهد و همواره متعهد به حمایت از چندجانبه گرایی، رژیم منع گسترش سلاح های هسته ای و صلح و ثبات در خاورمیانه است وی نامه چند روز پیش آمریکا به رئیس شورای امنیت را غیر قانونی و یک طرفانه خواند اکثریت شرکت کنندگان در برجام و اعضای شورای امنیت مخالف آنند وی ضمن مخالفت با این درخواست اظهار کرد نامه ارسالی آمریکا نباید طبق بند 11 قطعنامه 2231 یک اطلاعیه قلمداد شود و از ریاست شورای امنیت خواست تا به درخواست امریکا وقعی ننهد.


 

وی گفت: شورای امنیت باید کاملاً به نظرات جامعه بین الملل احترام بگذارد ، اعتبار و اقتدار خود را محکم حفظ کند و وظایف خود را برای حفظ صلح و امنیت بین المللی با جدیت انجام دهد. چین مایل به همکاری با طرف های ذیربط برای ادامه پیشبرد حل و فصل سیاسی مسئله هسته ای ایران است.

 

مترجم: زهرا بهرامی

http://www.xinhuanet.com/world/2020-08/26/c_1126412380.htm

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

الکترال کالج؛ فرشته نجات دوباره برای ترامپ؟

الکترال کالج؛ فرشته نجات دوباره برای ترامپ؟

الکترال کالج؛ فرشته نجات دوباره برای ترامپ؟

 

انتخابات ریاست جمهوری 2020 ایالات متحده آمریکا را بی شک باید یکی از حساس ترین انتخابات این کشور دانست که با توجه به تأثیرات فزاینده این کشور در احوالات سایر کشورها،‌ به طور حتم در مرکز توجهات بسیاری از کشورهای همسو و ناهمسو با منافع آمریکا نیز قرار دارد.

 

آنچه که به طور کلی ذات انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا را حائز موقعیتی متمایز از سایر انتخابات مشابه در دیگر کشورها می سازد، یک سیستم ویژه برای گزینش ریاست جمهوری است که خاص این کشور بوده و مشابهی در سایر نقاط جهان ندارد. سیستمی که قادر است کاملا به صورت قانونی فردی را به عنوان رئیس جمهور منتخب ایالات متحده معرفی نماید که در حقیقت گزینه انتخابی اکثریت رأی دهندگان آمریکایی نبوده است. برای درک بهتر این موضوع بهتر است نگاهی مختصر و گذرا به این سیستم انتخاباتی داشته داشته باشیم.

 

فرایند انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده

بطور خلاصه باید گفت که انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده یک روند نسبتا طولانی (حدود یکسال) است. هر کسی که در آمریکا متولد شده باشد به شرط 14 سال متوالی زندگی در آمریکا و دارا بودن حداقل 35 سال سن می­ تواند بطور مستقل و یا از جانب یکی از احزاب نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود. اما با توجه به هزینه های سرسام آور انتخابات ریاست جمهوری، مستقل ها و احزاب کمتر شناخته شده و یا دارای طرفدار اندک شانسی برای پیروزی نهایی (و حتی شرکت در مناظرات) در طی این روند را نخواهند داشت و رقابت اصلی و جدی صرفا بین دو نماینده از احزاب جمهوری خواه یا دموکرات انجام می شود که این امر برای آمریکا یک سیستم دو حزبی را پدید می آورد که در مرکز بحث ما در اینجا قرار می گیرد.

در مرحله نخست که بخش اعظم روند طولانی این انتخابات را به خود اختصاص می دهد، هر یک از نامزد ها باید در انتخابات مقدماتیِ درون حزبی که در تمام 50 ایالت‌ آمریکا برگزار می‌شود به پیروزی دست یابد که این کار به دلیل گستردگی نیازمند حمایت و پشتوانه مالی قابل توجهی می باشد. خروجی این انتخابات درون حزبی و مقدماتی یک نماینده از جانب آن حزب خواهد بود که در روز برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آرا را به خود اختصاص می دهد و در صورت برنده شدن، برد او برابر با پیروزی آن حزب تلقی می شود. حساسیت انتخابات در طی فرایند رأی گیری به اوج خود می رسد، زیرا در این هنگام است که یک سیستم گزینش خاص سر بر می آورد.

در روز انتخابات ریاست جمهوری که همیشه در اولین سه‌ شنبه بعد از اولین دوشنبه ماه نوامبر برگزار می شود، رئیس جمهور و معاون او انتخاب می­ شوند. این انتخاب بر اساس سیستم موسوم به الکترال یا گزینشگر صورت می‌گیرد و اگر چه اسم نامزدها توسط مردم در برگه‌ های اخذ رأی نوشته می‌شود، اما مردم در عمل به طور مستقیم به رئیس‌جمهور و معاون او رأی نمی‌دهند؛ به این معنی که رای‌دهندگانِ هر ایالت؛ فهرستی از گزینندگان رئیس‌جمهور (الکتورها) را انتخاب می­ کنند که تعداد آن‌ها برابر با تعداد سناتورها به علاوه نمایندگانی است که آن ایالت در کنگره دارد. به مجموع گزینندگان در آمریکا سه گزیننده یا الکتور از واشنگتن‌دی‌سی (که ایالت محسوب نمی گردد) نیز افزوده می شوند تا در نهایت تعداد گزینندگان به 538 نفر برسد. تعداد سناتورها برای هر ایالت ثابت یعنی دو سناتور است اما آنچه که متغیر می­باشد تعداد نمایندگان کنگره است که بر اساس جمعیت متفاوت بوده و از این جهت اهمیت ایالات پرجمعیت نمایان می­ شود. این گزینندگان به تعدادی که برای هر ایالت تعیین شده است، از سوی هر حزب در طی فرایندی درون حزبی انتخاب می گردند.

آرای گزینندگان به "الکترال" شهرت دارد و مجمعی که این کار را انجام می دهد نیز مجمع گزینندگان یا الکترال کالج (Electoral college) نامیده می شود. نامزدی که بتواند در نهایت 270 رای الکترال ارائه شده از سوی مجامع گزینندگان را به خود اختصاص دهد، نام او به عنوان پیروز نهایی انتخابات رئیس جمهوری اعلام می گردد.

 الکتورهای مربوط به هر ایالت که نامزد انتخاباتی آنها بیشترین آرای مردمی را کسب کرده و اصطلاحا با توجه به آرای مردمی در آن ایالت پیروز شناخته شده، اندکی پس از انتخابات در مرکز آن ایالت گرد هم می‌ آیند و آرای خود را برای نامزدی که بیشترین آرای مردم را در آن ایالت کسب کرده‌ به صندوق می‌اندازند. برای مثال اگر ایالت X ، تعداد 25 رای الکترال داشته باشد و حزب B در رقابت با حزب A در این ایالت بیشترین آرای مردمی را کسب کرده باشد، در این حالت 25 الکتور معرفی شده از سوی حزب B که مردم در هنگام رای دادن آنها را نیز انتخاب کرده اند، گرد هم آمده و رای می دهند.

 الکتورها در این هنگام غالباً خود را از پیش ملزم به رأی دادن به نامزد حزب می‌کنند اما امکان دارد که برخی از آنها رای دیگری بدهد که البته مواردی از این قبیل بسیار نادر است. با این حال برنده نهایی در اکثر ایالات با روشی خاص تعیین می گردد.

48 ایالت از بین 50 ایالت آمریکا، بر اساس روش "همه مال برنده یا همه آرا از آن برنده است" (winner-takes-all) عمل می کنند. برای مثال بر اساس این روش در ایالت کالیفرنیا که بالاترین میزان آرای الکترال (55 رای) را در اختیار دارد، نامزدی که بالاترین آرای مردمی را به دست آورده باشد، نتیجه نهایی آرای الکترال آن ایالت را نیز در نتیجه از آن خود می کند. با این وجود دو ایالت نبراسکا و مین بر اساس قوانین ایالتی خود در این بین استثنا بوده و آرای الکترال در آنها از این روش پیروی نکرده و هر رای الکترالی که ارائه می شود به همان صورت به مجموع آرای الکترال آن نامزد اضافه می شود.

با توجه به روش "همه مال برنده"، تمامی آرای الکترال در یک ایالت خاص در سبد نامزدی که مردم در آن ایالت به او اعتماد کرده اند قرار می دهند، ولو اینکه این اعتماد با اختلاف یک رای مردمی نسبت به رقیب پدید آمده باشد. اما در اینجا می تواند یک اتفاق عجیب رخ دهد که در سیستم های انتخاباتی در سراسر دنیا نظیری ندارد و آن هم این است که یک شخص ممکن است مجموع آرای مردمی بالاتری داشته باشد، اما به دلیل کسب مجموع آرای الکترال کمتر رقابت را به حریف واگذار کند. اتفاقی که چندین بار در تاریخ ایالات متحده رخ داده و دو مورد از آن نیز در قرن 21 بوده است. همچنین جدیدترین مورد مربوط به سال 2016 است که هیلاری کلینتون نامزد دموکرات ها با سه میلیون رای مردمی بیشتر، در آرای الکترال رقابت را به دونالد ترامپ نامزد جمهوری خواهان باخت تا بار دیگر اهمیت و جایگاه آرای الکترال بیش از پیش در مرکز توجهات قرار گیرد. اما این موضوع چطور ممکن است؟ چطور امکان دارد فردی با محبوبیت مردمی کمتر برنده انتخابات شود؟ برای درک این موضوع به تصاویر زیر دقت کنید.

 

 

شکل 1. آرای مردمی (popular vote) در انتخابات سال 2016شکل 1. آرای مردمی (popular vote) در انتخابات سال 2016

شکل 2. آرای الکترال دریافتی در سال 2016 به تفکیک ایالات پیش از اعمال روش "همه مال برنده"

شکل 3. برنده نهایی آرای اکترال در سال 2016 به تفکیک ایالات پس از اعمال روش "همه مال برنده"

در شکل 1، آرای مردمی مربوط به انتخابات سال 2016 نشان داده است. بخش قرمز نمودار دایره ای در هر ایالت مربوط به آرای مردمی به نامزد دموکرات و بخش آبی مربوط به نامزد دموکرات است. البته بخش زرد و خاکستری نیز مربوط به احزاب یا جریانات سوم هستند که به دلیل آرای بسیار پایین خارج از بحث ما می باشند.

شکل 2 نشان دهنده آمار آرای الکترال پیش از اعمال روش "همه مال برنده" در سال 2016 است. برای مثال، در ایالت کالیفرنیا که دارای 55 رای الکترال است، پس از اینکه حزب دموکرات طبق شکل 1 بیشترین آرای مردمی را کسب کرد، 55 الکتور منتخب این ایالت که در نتیجه­ آرای مردمی باید از حزب دموکرات انتخاب شده باشند، آرای خود را که در بردارنده نام نامزدهای پست ریاست جمهوری و معاون اوست را ارائه می دهند که بر اساس شکل 2 هر 55 رای به نام هیلاری کلینتون ارائه شده است. مثالی دیگر از چنین امری را طبق اَشکال برای حزب جمهوری خواه در ایالتی مانند اوهایو با 18 رای الکترال شاهد هستیم. اما با دقت در شکل 1 می توانیم مواردی خاص را نیز مشاهده کنیم. به عنوان مثال در ایالت واشنگتن که دارای 12 رای الکترال می باشد و در آرای مردمی حزب دموکرات در آن پیشتاز بوده و در نتیجه حق رای الکترال به الکتورهای حزب دموکرات اختصاص خواهد داشت، طبق شکل 2، آرای دریافتی الکترال برای این ایالت بدین شرح است:‌ هیلاری کلینتون 8 رای، پاول (از حزب جمهوریخواه) 3 رای و فیث اسپاتت ایگل[1] (از حزب دموکرات) 1 رای. این نوع رای دادن نشان دهنده این است که اعضای مجمع الکتورال در این ایالت که قطعا همگی از اعضای حزب دموکرات هستند و انتظار می رفت تا به هیلاری کلینتون رای دهند، در 4 مورد رای متفاوتی را ارائه کرده اند. به چنین الکتورهایی که نظری بر خلاف رای مردمی ارائه می دهند در اصطلاح الکتور عهد شکن یا Faithless Elector گفته می شود. همچنین در شکل 2 نمونه های دیگری از این مورد را می توان در ایالات هاوایی و تگزاس نیز مشاهده کرد.

همچنین شکل 3 نیز نشان دهنده برنده نهایی آرای اکترال در سال 2016 به تفکیک ایالات پس از اعمال روش "همه مال برنده" است. البته با دقت در شکل در منتهی الیه راست در بالا و مشاهده ایالت مین می توان خطوطی قرمز را بر روی زمینه آبی این ایالت دید که با رجوع به آرای موجود در شکل 1 و با توجه به نکته ذکر شده در بالا در مورد عدم بکارگیری روش "برنده همه را می برد"، تا حدودی بر اساس آرای مردمی 4 الکتور این ایالت از تلفیق حزب دموکرات و جمهوری خواه انتخاب شده اند که نتیجه آن ثبت نهایی سه رای الکترال برای کلینتون و یک رای نیز برای ترامپ است. 

پس بطور کلی می توان گفت که در 48 ایالت آمریکا (به جز نبراسکا و مین که در بالا به آنها اشاره شد) برنده نهایی آرای الکترال کالج در آنجا کسی می­باشد که بر اساس نمودارهای دایره ای موجود در شکل آرای مردمی بالاتر و در نتیجه بواسطه مجمع الکترال حزبی که از آن برآمده آرای الکترال را از آن خود ساخته است.

اما این روند میتواند وضعیتی را بوجود آورد که در نهایت یک نامزد در عین اینکه مجموع آرای مردمی بالاتری دارد، اما به دلیل عدم کسب آرای الکترال کافی (270 رای) بازنده شود. این وضعیت در زمانی روی می دهد که یک نامزد در برخی از ایالات پر جمعیت رای مردمی بسیار بالاتری را نسبت به رقیب خود کسب کرده باشد. برای مثال در سال 2016 در ایالت کالیفرنیا[2]، کلینتون حدود 8.75 میلیون (61.7%) و ترامپ نیز 4.48 میلیون (31.6%) رای را به دست آوردند که حاکی از 4.27 میلیون اختلاف در آرای مردمی به نفع کلینتون است. اما نکته ای بسیار مهم وجود دارد. با اینکه در اینجا یک اختلاف بیش از چهار میلیونی به نفع کلینتون وجود دارد، اما آنچه که در نهایت از نتیجه این آرا قرار است کسب شود صرفا رسیدن به آرای الکترال است و بعد از آن پرونده آرای مردمی با هر میزانی که بوده بسته می شود. یعنی کلینتون چه با اختلاف هزار رای، چه با اختلاف چهار میلیون رای و حتی چه با اختلاف ده میلیون رای مردمی در برابر ترامپ در این ایالت، می توانست برنده هر 55 رای الکترال این ایالت شود. چنین اختلاف قابل توجهی با توجه به شکل 1 در ایالت هایی مانند نیویورک و ایلینوی نیز قابل مشاهده است. به همین دلیل است که وقتی مواردی از این دست در کل ایالات متحده در کنار یکدیگر تجمیع می شوند، در مجموع یک اختلاف آرای مردمی حدود سه میلیونی به نفع کلینتون در برابر ترامپ را بوجود می آورند، اما به دلیل اینکه ترامپ توانسته (و لو در رقابتی بسیار نزدیک در آرای مردمی) حداقل آرای الکترال یعنی 270 رای را در طی رقابت در سایر ایالات به دست آورد، به عنوان پیروز معرفی می شود، هر چند محبوبیت عمومی او کمتر از رقیب بازنده باشد!

از این رو، آنچه که در پیش بینی های پیش از انتخابات برای پژوهشگران دارای اهمیت است پیش بینی احتمالات در مورد آرای الکترال است. برای مثال اگر در نظر سنجی ها مشخص شود که در انتخابات 2020 ساکنان کالیفرنیا همچنان قرار است به دموکرات ها اعتماد کنند، 55 رای الکترال در پیش بینی ها به نام نامزد آنها یعنی بایدن نوشته خواهد شد و یا اگر چنین امری برای مثال در ایالت تگزاس برای ترامپ فرض شود، 38 رای الکترال ترامپ نیز برای ترامپ تصور خواهد شد.

این پیش بینی ها مبتنی بر نظر سنجی هایی است که اقبال عمومی نسبت به هر یک از احزاب در هر یک از ایالات را بر آورد می کنند. نتیجه نظر سنجی ها همیشه برای تمامی ایالات دارای قطعیت بالا نیست. همچنین بر خلاف برخی از ایالات که پایگاه سنتی این دو حزب تلقی می شوند، بسیار از ایالات ممکن است در طی هر چهار سال چرخش هایی داشته باشند. آرای خاکستری که در بسیاری از اوقات تصمیم خود را تا روز اخذ رأی ممکن است به تعویق بیاندازند، می­ توانند برآورد بسیاری از نظر سنجی ها و پیش بینی ها را تغییر دهند و با ایجاد یک جهش در آرای یک نامزد، کاری کنند که آرای الکترال از آن او شود.

یکی از موارد بسیار مهمی که بسیاری از این نظر سنجی ها مشخص می کنند، برآورد یک طیف گوناگون از احتمالات است و صرفا به دنبال تعیین قطعیت ها نیستند. همین احتمالات که خود دارای جزئیات فراوانی می باشند، منبعی قابل توجه برای پژوهش های پیش-انتخاباتی محسوب می شوند که می توانند رفتار و گرایشات انتخاباتی رای دهندگانی که چندان هم شفاف نیستند را بررسی نمایند.

 

پیش بینی ها در مورد آرای الکترال 2016 چه می گفتند؟

 پیش بینی های گوناگونی انجام شدند که اکثریت آنها کلینتون را پیروز انتخابات معرفی می کردند که به اختصار به برخی از پیش بینی های تخصصی در این باره اشاره می شود. سایت معروف fivethirtyeight در صفحه ای که به پیش بینی های انتخاباتی 2016 اختصاص داده است[3]، تا روز انتخابات در 8 اکتبر، شانس پیروزی کلینتون را 71.4 (نیویورک تایمز نیز یک شانس بسیار بالای 85 درصدی را برای کلینتون در نظر گرفته بود[4]) و شانس پیروزی ترامپ را 28.6 پیش بینی کرده است. این سایت همچنین 302.2 رای الکترال را به کلینتون و 235 رای برای ترامپ فرض کرده است. آرای مردمی هم 48.5% برای کلینتون و 44.9% برای ترامپ پیش بینی شده است (که با توجه به نتیجه انتخابات این مورد تقریباً صحیح می باشد).

همچنین سایت دیگری که به طور تخصصی به بررسی انتخابات در ایالات متحده می پردازد 270towin است. این سایت نیز در صفحه مربوط به انتخابات سال [5]2016، از احتمال 322 رای الکترال برای کلینتون و 216 رای برای ترامپ سخن گفته است، احتمالی که تا حدودی می تواند نزدیک به پیش بینی fivethirtyeight در نظر گرفته شود. اما چه اتفاقی می افتند که کاملا برعکس پیش بینی های صورت گرفته، ترامپ 306 به 232 (مطابق شکل 3) برنده نهایی انتخابات می شود؟ آرای الکترالی که در نهایت کلینتون کسب کرده، از آرایی که احتمال می رفت ترامپ کسب کند نیز کمتر است.

 

نیویورک تایمز به فاصله دو روز پس از انتخابات در یادداشتی می نویسد که پیروزی دونالد ترامپ تقریباً بر خلاف هر پیش بینی بزرگی بود. این امر باوری مبنی بر اینکه تجزیه و تحلیل انبوهی از داده ها می تواند به درستی وقایع را پیش بینی کند تضعیف کرد. رأی دهندگان نشان دادند که تجزیه و تحلیل­ های مربوط به پیش بینی و به ویژه پیش بینی در مورد انتخابات، تا چه اندازه یک علم نوپا است: برخی از افراد ممکن است با تصور پیروزی هیلاری کلینتون به اشتباه افتاده باشند، زیرا برخی از پیش بینی ها فاقد زمینه ای بودند که حاشیه خطاهای گسترده را توضیح می دهند. علاوه بر خطاهای نظرسنجی، متخصصین حوزه داده می گویند که ضعف ذاتی مدل های انتخابات ممکن است باعث بروز برخی از خطاهای پیش بینی شود. قبل از یک انتخابات، پیش‌بینی‌ ها از ترکیبی از نظرسنجی‌های انجام شده در گذشته و همچنین داده‌های نظر سنجی جدید برای پیش‌بینی احتمال پیروزی یک نامزد استفاده می‌کنند.[6]

 

پیش بینی ها در مورد آرای الکترال 2020 چه می گویند؟

بهتر است پیش بینی های آرای الکترال 2020 را در درجه اول در همان دو سایتی که در بالا ذکر شد بررسی کنیم. سایت fivethirtyeight، در مورد انتخابات 2020، تا تاریخ 26 آگوست شانس پیروزی بایدن را 70 و شانس پیروزی ترامپ را 30 درصد پیش بینی کرده است. 317 رای الکترال را برای بایدن و 221 رای برای ترامپ فرض کرده و در ادامه آرای مردمی هم 52% برای بایدن و 46% برای ترامپ پیش بینی شده است.[7]

اگر درست به چهارسال قبل برگردیم و داده های مربوط به پیش بینی در چنین روزی یعنی 26 آگوست 2016 را در این سایت ببینیم با این اعداد روبرو می شویم: شانس پیروزی کلینتون 81.1% و شانس پیروزی ترامپ 18.9؛ آرای الکترال کلینتون 340 و آرای الکترال ترامپ 198؛ آرای مردمی کلینتون 48.5% و آرای مردمی ترامپ 42%.

سایت دیگر یعنی 270towin  تا تاریخ 25 آگوست 2020 پیش بینی فعلی خود را لحاظ کرده، اما در مدلی خاص و بر خلاف سایت پیشین، تفکیکی را در محاسبات خود لحاظ کرده است که در شکل زیر قابل رویت است.

 

 

شکل 4. پیش بینی آرای الکترال تا تاریخ 24 آگوست 2020[8]

 

در نقشه بالا طیف رنگ های مختلفی قابل رویت است. رنگ آبی پر رنگ و قرمز پر رنگ  نشان دهنده ایالت هایی است که در آنها دموکرات ها و جمهوری خواهان (آبی برای دموکرات ها و قرمز برای جمهوری خواهان) بطور مطمئن پیروز خواهند شد(safe). رنگ آبی و قرمز معمولی نشان دهنده ایالت هایی است که در آنها به احتمال زیاد دموکرات ها و جمهوری خواهان پیروز می شوند (likely). ایالت هایی که با رنگ آبی و قرمز کمرنگ نشان داده شده اند نیز حاکی از ایالت هایی هستند که گرایش در آنها نسبت به دموکرات ها یا جمهوری خواهان تا حدودی بیشتر است (lean). همچنین برخی از ایالت ها با رنگ های خاکستری نشان داده شده اند که نشان از قرار گرفتن این ایالت ها در وضعیت toss-up دارد. در چنین وضعیتی رقابت بسیار تنگاتنگ است و نمی توان پیش بینی کرد که در نهایت گرایش آرای مردمی به چه سمتی میل خواهد کرد. اگر وضعیت toss-up را در نظر نگیریم و ایالت هایی که برای هر یک از احزاب با سه طیف رنگی مشخص شده اند را لحاظ کنیم، 278 رای الکترال برای دموکرات ها و 169 رای الکترال برای جمهوری خواهان تا بدین تاریخ لحاظ می شود.

 

در نهایت؛ آیا اتفاق انتخابات سال 2016 دوباره رخ می دهد؟

در انتخابات سال 2016 با اینکه دونالد ترامپ هم در اکثریت قاطع نظرسنجی ها و پیش بینی های مراکز معتبر و هم در آرای مردمی از رقیب خود هیلاری کلینتون بازنده محسوب می شد، اما در نهایت به لطف الکترال کالج ها پیروز شد. به هر حال آنچه که اهمیت دارد الکترال کالج ها هستند و برنده این مارتن را تقسیم همین 538 رای الکترال مشخص خواهد کرد. اما آیا آرای الکترال دوباره می توانند فرشته نجات ترامپ شوند؟

با اینکه برآوردها و پیش بینی ها شانس ترامپ را کمتر از سابق ارزیابی می کنند، اما آنچه که هنوز بسیار اهمیت دارد زمان باقی مانده تا روز انتخابات است. قطعا  تمرکز تیم ترامپ بر روی ایالت هایی خواهد بود که در نقشه موجود در شکل 4 در محدوده رنگ های قرمز و آبی کمرنگ و بطور خاص در زمره toss-up قرار دارند.

بی شک تیم بایدن هم تمام تلاش خود را در این ایالت های حیاتی و تعیین کننده نتیجه که قرار است برنده نهایی را معرفی کنند بکار خواهند بست، اما ترامپ از یک مزیت فوق العاده برخوردار است که بایدن فاقد آن است؛ هر چه باشد ترامپ در حال حاضر رئیس جمهور است و دست او برای ایجاد تحولاتی به نفع خود بازتر!

از آنجایی که تعداد آرای الکترال در ایالت های مختلف متفاوت است، پس با توجه به شکل 5، ایالت هایی از قبیل فلوریدا، آریزونا، اوهایو و کارولینای شمالی که هنوز پیش بینی ها درباره آنها درنگ کرده اند و مجموع آرای الکترال آنها نیز قابل توجه می باشد، از اهمیت بالایی برخوردار هستند.

بی شک تمرکز کمپین های انتخاباتی هر دو حزب بر روی چنین ایالت هایی مشهودتر خواهد بود. کار تبلیغات نیاز به صرف هزینه های گزاف دارد که در این زمینه با توجه به ماهیت پشتیبان­ های دو حزب، کفه ترازو به سمت حزب جمهوری خواه سنگینی می کند.

پیش بینی های سال 2016 درباره نتایج انتخابات نشان داد که علی رغم تلاش این تحقیقات برای ارائه یک نظر قابل اطمینان، بسیاری از فاکتورهای پنهان ممکن است در این برآوردها لحاظ نشوند. در نتیجه احتمال اینکه اتفاقی مشابه سال 2016 رخ دهد و ترامپ در عین کسب آرای مردمی بیشتر، در آرای الکترال پیروز شود وجود دارد. به هر حال نباید به هیچ وجه از این دو نکته غافل شد؛ اولا ترامپ در حال حاضر رئیس جمهور است، ثانیا زمان نسبتا زیادی تا روز انتخابات باقی است. بدون شک ترامپ و هم حزبی های او برای ترمیم وجهه او و تخریب وجهه رقیب دست به هر اقدامی خواهند زد.

در پایان می توان اشاره ای به دو پیش بینی نسبتاً متفاوت در مورد نتیجه انتخابات داشت که حاوی نکاتی قابل توجه هستند. پروفسور آلن لیختمن، استاد دانشگاه آمریکایی که به دلیل پیش بینی های دقیق خود در مورد برنده انتخابات ها از سال 1984 شهرت دارد. او اظهار داشته که بایدن ترامپ را شکست خواهد داد. او از سیستمی استفاده می‌کند که از 13 " کلید " پدید آورده که تعیین می کنند چه کسی برنده انتخابات ریاست جمهوری خواهد شد. در سال 2016، لیختمن یکی از معدود پیش‌بینی‌کننده گانی بود که گفت ترامپ رئیس بعدی خواهد بود. چهار سال بعد، او پیروزی بایدن را پیش‌بینی کرد.

اما لیختمن آن را یک رقابت نزدیک دانسته و خاطرنشان می‌کند که عوامل غیرمعمولی وجود دارند که می‌توانند نتیجه را تغییر دهند. این 13 کلید در سیستم او شامل عواملی مانند تصدی گری، آمار و ارقام اقتصادی بلند مدت و کوتاه مدت، ناآرامی های اجتماعی و رسوایی ها و همچنین کاریزمای شخصی نامزدها است. با توجه به سیستم لیختمن، هفت مورد از 13 کلید به نفع بایدن و شش مورد به نفع ترامپ است، که او را به عنوان نامزد حزب دموکرات، یک برتری کوچک برای پیروزی می بخشد. در سال 2000، او پیش‌بینی کرد که ال گور برنده انتخابات خواهد شد. ال گور آرای مردمی را به دست آورد، اما پس از تصمیم دیوان عالی برای جلوگیری از بازشماری آرای انتخاباتی فلوریدا (و چرخش آرای الکترال به سوی بوش با توجه به روش "همه مال برنده")، انتخابات را به جورج دبلیو بوش باخت.[9]

در پیش بینی لیختمن دو نکته بسیار مهم وجود دارد. اول، لیختمن بایدن را تنها با یک مزیت برتر از ترامپ فرض می کند و این امر حکایت از یک رقابت بسیار نزدیک بین دو نامزد دارد. رقابتی که با تلاش و ایجاد اختلافی کوچک در آرای مردمی هر ایالت، می تواند یک اختلاف بزرگ در مجموع آرای الکترال را همانند سال 2016 پدید آورد. دوم، اذعان لیختمن به اینکه این کلیدها می توانند جابجا شوند. یعنی ممکن است در اثر اتفاقاتی که می تواند در طی مدت باقی مانده تا انتخابات روی دهد، مکان ترامپ و بایدن در این سیستم تغییر کند و ترامپ را در نهایت پیروز انتخابات اعلام نماید.

 پیش بینی دیگر توسط یک پروفسور علوم سیاسی به نام استونی بروک ارائه شده که به طور صحیح 5 انتخابات از شش انتخابات ریاست جمهوری از سال 1996 را بطور صحیح پیش بینی کرده است. بر خلاف لیختمن، او معتقد است که ترامپ 91 درصد شانس پیروزی در انتخابات نوامبر 2020 دارد. این مدل توانسته نتیجه را برای 25 انتخابات از 27 انتخابات از سال 1912، با توجه به داده های موجود از هنگام آغاز انتخابات مقدماتی درون حزبی، به درستی پیش بینی کند. این مدل همانند سیستم ابداعی لیختمن پیروزی ترامپ را در 2016 پیش بینی کرده بودند. نکته بسیار خیره کننده ای که در این مدل به چشم می خورد این است که این مدل نه تنها پیروزی ترامپ را پیش بینی می کند، بلکه آرای الکترال ترامپ که در سال 2016 تعداد آنها 306 بود را به 362 رای در سال 2020 در پیش بینی خود افزایش داده که جای تأمل دارد.[10]

نکته مهمی که در این مدل نیز به آن اشاره می شود تأکید ویژه بر روی آرای الکترال است. در حقیقت این مدل به دست آوردن آرای مردمی بیشتر توسط بایدن را منکر نمی شود، بلکه با در نظر گرفتن واقعیت موجود، آنچه که با توجه به آن برنده نهایی معرفی خواهد شد را لحاظ می کند، یعنی آرای الکترال.

این تقریبا همان چیزی است که در 19 آگوست نشست مجازی مجمع ملی حزب دموکرات نیز به آن اشاره داشت. او در این نشست اظهار می دارد که بایدن می تواند با سه میلیون رای بیشتر، بازنده انتخابات باشد[11] (اشاره به وضعیت خود در سال 2016). همچنین در اظهار نظری دیگر چند روز بعد به بایدن توصیه می کند که در شب انتخابات و پس از بسته شدن پرونده آن تحت هیچ شرایطی شکست را نپذیرد.[12]

به عنوان یک نتیجه کلی از بحث، می توان اینچنین گفت که از این دو اظهار نظر هیلاری کلینتون نیز می توان اینچنین برداشت کرد که اولا کلینتون رقابت بایدن با ترامپ را یک رقابت نزدیک همانند 2016 می بیند و احتمال می دهد که همان وضعیت دوباره رخ دهد و دوما، احتمال می دهد که اتفاقی همانند انتخابات سال 2000 روی دهد و ترامپ همانند جرج دبلیو بوش تلاش کند تا با شیوه هایی پر ابهام قدرت را در دست بگیرد.

در پایان باید گفت که آرای الکترال با توجه به روش "همه مال برنده" که می تواند تأثیری بسیار عمیق در نتایج نهایی داشته باشد، همچنان می تواند به عنوان فرشته نجات ترامپ تلقی شود و در نظر گرفتن یک باخت قطعی برای ترامپ صرفا با تکیه بر نظر سنجی های صورت گرفته (که بسیاری از آنها در 2016 زیر سوال رفتند) که پیشتازی بلا منازع بایدن را نشان  می دهند، نمی تواند چندان عاقلانه و منطقی باشد. زمان باقی مانده، چرخش های بیشتری را در عوامل موثر بر انتخابات نشان خواهد داد.

 

 

 

 

[1] Faith Spotted Eagle

[2]https://docs.google.com/spreadsheets/d/133Eb4qQmOxNvtesw2hdVns073R68EZx4SfCnP4IGQf8/htmlview#gid=19

[3] https://projects.fivethirtyeight.com/2016-election-forecast/?ex_cid=2016-forecast

[4] https://www.nytimes.com/interactive/2016/upshot/presidential-polls-forecast.html

[5] https://www.270towin.com/maps/crystal-ball-electoral-college-ratings

[6] https://www.nytimes.com/2016/11/10/technology/the-data-said-clinton-would-win-why-you-shouldnt-have-believed-it.html

[7] https://projects.fivethirtyeight.com/2020-election-forecast/

[8] https://www.270towin.com/maps/consensus-2020-electoral-map-forecast

[9] https://wtop.com/presidential-election/2020/08/2020-prediction-from-professor-who-called-every-election-since-1984/

[10] https://www.independent.co.uk/news/world/americas/us-election/donald-trump-chance-of-winning-election-2020-joe-biden-poll-model-a9609236.html

[11] https://www.republicworld.com/world-news/us-news/biden-can-win-by-3-million-votes-and-still-lose-warns-clinton-at-dnc.html

[12] https://www.politico.com/news/2020/08/25/hillary-clinton-joe-biden-election-advice-401641

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چرا ایران «ریچارد گلدبرگ» را تحریم کرد؟

چرا ایران «ریچارد گلدبرگ» را تحریم کرد؟

چرا ایران «ریچارد گلدبرگ» را تحریم کرد؟

 

ریچارد گلدبرگ از اعضای اندیشکده آمریکایی FDD روز یکشنبه مطابق قانون مقابله با نقض حقوق بشر و اقدامات ماجراجویانه و تروریستی آمریکا در منطقه از سوی ایران تحریم شد.

 

 وزارت خارجه کشورمان  روز یکشنبه 12 مردادماه  در بیانیه‌ای اعلام کرد که ایران ریچارد گلدبرگ را تحریم کرده است.

 

در بیانیه آمده است که وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران مطابق با ماده 4 و 5 قانون مقابله با نقض حقوق بشر و اقدامات ماجراجویانه و تروریستی آمریکا در منطقه، مصوب 22 مرداد سال 1396 و به منظور حصول اهداف قانون فوق در اِعمال تحریم علیه اشخاص آمریکایی که در تروریسم اقتصادی علیه منافع دولت و شهروندان جمهوری اسلامی ایران مشارکت موثر دارند، آقای "ریچارد گلدبرگ" عضو وابسته به بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها و دستیار سابق جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا را تحت تحریم‌های مندرج در مواد 6 تا 8 قانون موصوف قرار می‌دهد.

 

اندیشکده آمریکایی FDD و ماهیت آن

ریچارد گلدبرگ از اعضای میز ایران در موسسه و اندیشکده آمریکایی FDD است، ابتدا بهتر است تا با این موسسه و اهداف آن آشنا شویم. به گفته مقامات و مسئولان اندیشکده FDD وظیفه این بنیاد حمایت از افراد و جریاناتی است که به دنبال کسب دموکراسی و آزادی در کشورشان هستند. آن طور که در وب سایت این موسسه نوشته شده است، این بنیاد یک مؤسسه تحقیقاتی غیرحزبی مستقر در واشنگتن است که بر امنیت ملی و سیاست خارجی متمرکز است.

 

تاریخچه تاسیس این بنیاد به بعد از حادثه 11 سپتامبر  2001 باز می‌گردد، محدوده فعالیت این بنیاد کشورهای ایران، کره شمالی و سوریه متمرکز شده است و در کشورهایی مانند ایران حرکت هایی که به آن انقلاب رنگین یا مخملی می گویند هم به این موسسه نسبت داده می شود. 

 

سیاست این بنیاد با دفاع از سیاست نبرد با تروریسم جرج دابلیو بوش، مخالف تشکیل کشور فلسطین، مخالف برجام و دفاع از تحریم‌های ایران، خود را به عنوان نهادی نزدیک به نومحافظه‌کاران آمریکا و راست‌گرایان حزب لیکود رژیم صهیونیستی معرفی می‌کند، افراد و شرکت‌های زیادی از این بنیاد، پشتیبانی مالی می‌کنند، اما بزرگترین پشتیبانان مالی آن، ثروتمندان یهودی آمریکایی هستند که برخی از آن‌ها از الحاق بیت‌المقدس شرقی به اسرائیل حمایت می‌کنند.

 

ریچارد گلدبرگ کیست؟

ریچارد گلدبرگ مشاور سابق جان بولتون و یکی از اعضای اندیشکده آمریکایی FDD یا همان بنیاد حمایت از دموکراسی است. در وبگاه این بنیاد ریچارد گلدبرگ بدین گونه معرفی شده است، مشاور ارشد و متخصص در امور چین، سازمان‌های بین المللی، ایران، مسائل هسته‌ای ایران، سیاست و اقتصاد ایران، تحریم‌های ایران، نیروهای نظامی و سیاسی،  امور مالی و تبلیغات، سیاست های دفاع آمریکایی و استراتژی معرفی شده است.

 

پروژه‌هایی که او در دست اجرا دارد و بر روی آن متمرکز شده است شامل توان اقتصادی و مالی، نیروهای نظامی و سیاسی ایران است.

اگر بخواهیم دقیق‌تر او را معرفی کنیم باید سوابق کار دیگری او را بررسی کنیم. ریچارد گلدبرگ دارای مدرک کارشناسی در رشته روزنامه‌نگاری و کارشناسی ارشد در سیاست عمومی و مدیریت دولتی از دانشگاه دانشگاه نورت‌وسترن است. او پیش‌تر به عنوان افسر نیروی دریایی ایالات متحده با تجربه حضور نظامی در ستاد مشترک ارتش آن کشور و حضور نظامی در افغانستان را در کارنامه خود دارد.

 

گلدبرگ در فاصله‌های سال 2004 تا 2014 در مجلس نمایندگان کنگره آمریکا به عنوان معاون رئیس هیئت مدیره و مشاور ارشد سیاست خارجی «مارک کرک» سناتور پیشین ایالت ایلینوی مشغول به کار بود. او به مدت دو سال از 2015 تا سال 2017، به عنوان معاون رئیس کارکنان امور مربوط به قانون‌گذاری و بعدها رئیس دفتر کارکنان فرماندار ایلینوی «بروس رانر» از جمله امنیت داخلی، امنیت عمومی و بهداشت عمومی را بر عهده داشته است. او همچنین مذاکره‌کننده جمهوری‌خواه مجلس سنای ایالات متحده است. دونالد ترامپ در سال 2019 وی را به عضویت شورای امنیت ملی آمریکا درآورد.

 

او همچنین به عنوان رئیس میز «مقابله با توسعه تسلیحات کشتار جمعی توسط ایران» (WMD) در شورای امنیت ملی ایالات متحده انتخاب شد، در این زمینه از نزدیک با برایان هوک، نماینده ویژه ایالات متحده در امور ایران فعالیت می‌کند و به عنوان مشاور ارشد سیاسی وزیر امور خارجه است.

 

گلدبرگ مشاوری که معمار تحریم‌های ایران شد

او یکی از افرادی است که موافق طراحی و اعمال تحریم‌های سخت علیه جمهوری اسلامی ایران است؛ گلدبرگ در راستای اعمال تحریم‌های هدفمند بانکی و تحریم‌های اقتصادی علیه ایران در سه دور از این مذاکرات به عنوان مذاکره کننده حضور داشته است. حوزه حقوق بشر و مسائل دموکراتیک از دیگر حوزه‌هایی است که گلدبرگ موافق تحریم ایران در آنهاست.

 

او عقاید و برنامه‌های تحریمی خود علیه ایران را در کتابی به نام جنگ‌های ایران نوشته و معرفی کرده است.  

 

سابقه تحریم افراد و نهادها از سوی ایران

نمایندگان مجلس شورای اسلامی سال 96 قانونی را تحت عنوان مقابله با نقض حقوق بشر و اقدامات ماجراجویانه و تروریستی آمریکا در منطقه تصویب کردند، مسئولان دستگاه دیپلماسی کشورمان هم در راستای این قانون برخی از افراد و نهادها را تحریم کرده است. بر این اساس وزارت خارجه، فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام)، اندیشکده آمریکایی FDD  و اخیرا هم ریچارد گلدبرگ را تحریم کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

پیروزی بایدن در انتخابات چه معنایی برای روسیه خواهد داشت؟

پیروزی بایدن در انتخابات چه معنایی برای روسیه خواهد داشت؟

پیروزی بایدن در انتخابات چه معنایی برای روسیه خواهد داشت؟

 

روزنامه «کامرسانت»، چاپ مسکو در تحلیلی نوشت: 

تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری درایالات متحده که برای تاریخ 3 نوامبر (13 آبان ماه) برنامه ریزی شده، تنها حدود سه ماه دیگر باقی مانده و نتیجه آن به نظر می رسد که بیشتر از قبل غیرقابل پیش بینی شده باشد. اگر چند ماه پیش، نظرسنجی‌ها به طور واضح نشان می ‌ داد که "دونالد ترامپ" رئیس جمهوری فعلی از حزب جمهوری ‌ خواه، هیچ رقیب شایسته‌ای ندارد، از ماه ژوئن (خرداد- تیر ماه) "جوزف بایدن" که حق خود برای نامزدی ریاست جمهوری از طرف حزب دموکرات را تضمین کرده، به طور پیوسته و با ثبات از لحاظ محبوبیت، از ترامپ پیشی گرفته است. 

طی هفته‌های اخیر، برتری آقای بایدن به شاخص 8.6 درصد قابل توجه رسیده است و اگرچه این بدان معنا نیست که بطور قطع ایالات متحده در ماه نوامبر رئیس جمهور جدیدی خواهد داشت، ولی روزنامه "کامرسانت" تصمیم گرفته تا بررسی کند پیروزی احتمالی جوزف بایدن 77 ساله، چه نتیجه ‌ای برای روابط آمریکا با روسیه خواهد داشت.  

البته تجربه انتخابات گذشته در ایالات متحده نشان می دهد که جامعه شناسی فریب دهنده ای دارد و اطمینان از پیروزی کسی پیش از موعد غیرممکن است، ولی می توان عواقب مثبت و منفی احتمالی پیروزی بایدن برای روسیه را تجزیه و تحلیل کرد. 

خود بایدن اخیراً مدعی شده که "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهوری روسیه نمی خواهد که وی پیروز شود. وی گفته است: «وقتی من معاون رئیس جمهور بودم، چندین بار گفتگوی بسیار شفاف و صریحی با رئیس جمهور پوتین داشتم. و من فکر می کنم، یکی از دلایلی که او نمی خواهد من رئیس جمهور بشوم، این است که او می‌داند که چنین مذاکرات صریحی وجود خواهد داشت.» 

در واقع، کمتر کسی مذاکرات معاون رئیس جمهور سابق آمریکا در مسکو را دوست داشت. بیشترین تحریکات در نتیجه سفر جوزف بایدن به روسیه در ماه مارس سال 2011 بود. در آن زمان، این مهمان عالی رتبه آمریکایی در محل اقامت سفیر آمریکا در مسکو با مخالفان دولت دیدار کرده و آشکارا اظهار داشت که ولادیمیر پوتین نباید برای یک دوره سوم به سمت ریاست جمهوری برسد. شاید منظور فعلی بایدن از "گفتگوهای صریح و شفاف"، دقیقاً همین قبیل دخالت‌های آشکار و بی شرمانه در امور داخلی روسیه باشد. 

خود جوزف بایدن اطمینان دارد که در دوره ریاست جمهوری وی، روابط با روسیه بهتر نخواهد شد. به عنوان مثال، وی اخیراً مدعی شده که سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا به او هشدار داده‌اند که مقامات روس سعی دارند در انتخابات ماه نوامبر مداخله کنند تا مشروعیت آنها را تضعیف کنند. به گفته بایدن، اگر رئیس جمهور شود، مسکو مجبور است "بهای چنین اقداماتی را بپردازد". 

علاوه بر این، بایدن قول داده که برای واردات کالاها از چین و روسیه به ایالات متحده و سایر کشورهای عضو ناتو و همچنین برای مقابله با نفوذ روزافزون روسیه در اروپا و مناطق دیگر محدودیت ‌ ایجاد کند. 

موضوع کنترل تسلیحات و عدم گسترش سلاح‌های کشتار جمعی شاید تنها عرصه ‌ای باشد که از جوزف بایدن می توان انتظار نتایجی به نفع روسیه را داشت. این مسئله قبل از هرچیز به پیمان دوجانبه روسیه و آمریکا در زمینه کاهش و محدود سازی تسلیحات تهاجمی راهبردی (معروف به استارت) مربوط است که ظاهرا دونالد ترامپ به سادگی قصد دارد در فوریه سال 2021 به آن پایان دهد، در حالی‌که مسکو پیشنهاد کرده آن را برای پنج سال دیگر تمدید کنند. رئیس فعلی کاخ سفید شرط تمدید این پیمان را مشارکت چین در مسئله کنترل تسلیحات قرار داده است. بنابراین، سرنوشت این توافقنامه همچنان مشخص و بعید است ظرف شش ماه آینده، این وضعیت تغییری کند.

جوزف بایدن از هم اکنون قول داده است که در صورت انتخاب شدن، پیمان استارت را تمدید خواهد کرد.

البته وضعیت توافقنامه‌های دیگر پیچیده‌تر است. بدین ترتیب، حتی انتخاب جوزف بایدن نیز مانعی برای دونالد ترامپ نخواهد شد تا در 22 نوامبر، ایالات متحده را از پیمان "آسمان باز" خارج کند. این توافق نامه به 34 کشور عضو آن، از جمله ایالات متحده و روسیه اجازه می دهد تا پروازهای شناسایی را بر فراز خاک یکدیگر انجام دهند تا شفافیت و اعتماد متقابل تقویت شود.

این تصمیم دولت آمریکا در پایان ماه نوامبر اجرا خواهد شد و اگر جوزف بایدن بخواهد ایالات متحده را به پیمان برگرداند، مجبور است با کمیته ویژه رایزنی تماس بگیرد. با توجه به اینکه در میان دموکرات‌ها کسانی وجود دارند که درباره مزایای این پیمان برای آمریکا تردید دارند، مسئله بازگشت اتوماتیک وار ایالات متحده به این توافقنامه مبهم است. 

علاوه بر این قطعاً نباید انتظار داشت که روسیه و آمریکا به پیمان نابودی موشک‌های دارای برد متوسط و کوتاه‌تر که ایالات متحده سال گذشته از آن خارج شد، بازگردند. پرونده این پیمان را باید دیگر بسته شده در نظر گرفت، البته دولت جوزف بایدن به صورت فرضی ممکن است آمادگی بیشتری را برای انعقاد توافق نامه‌های جدیدی درباره عدم استقرار چنین موشک ‌هایی در برخی مناطق از جهان نشان دهد. 

در خصوص عدم گسترش تسلیحات هسته‌ای، ستاد انتخاباتی جوزف بایدن از هم اکنون اعلام کرد که وی آماده است تا ایالات متحده را به توافق هسته‌ای با ایران (برنامه جامع اقدام مشترک "برجام") که دونالد ترامپ در سال 2018 بطور یکجانبه از آن خارج شد، بازگرداند.

با این حال، این مسئله چندان آسان نخواهد بود. اولاً، برای اینکه در شش ماه باقی مانده، دولت فعلی آمریکا می تواند اطمینان حاصل کند که هیچ چیز از توافق هسته ‌ای باقی نخواهد ماند. و دوم اینکه، ایران ممکن است شروطی را برای ایالات متحده قرار دهد که طرفین نتوانند به توافق برسند.

به عنوان مثال، "کاظم جلالی" سفیر ایران در روسیه در مصاحبه اخیر خود با روزنامه "کامرسانت" اعلام کرد که بر اساس ارزیابی تهران، خروج واشنگتن از توافق هسته ‌ای برای طرف ایرانی حداقل 200 میلیارد دلار هزینه داشته است و بطور واضح یادآور شد که آمریکایی‌ها اگر بخواهند به برجام بازگردند، باید این ضررها را جبران کنند. 

هرچند دونالد ترامپ دوست دارد تکرار کند که به رغم آنکه او به تبانی با کرملین متهم شده، این دولت وی بوده که سخت ترین تحریم ‌ها را علیه مسکو اعمال کرده، ولی واقعیت این چنین نیست: در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما، افراد حقیقی و حقوقی بیشتری در فهرست تحریم‌های آمریکا علیه روسیه قرار گرفتند.

علاوه بر آن، این باراک اوباما بود که یکی از مهمترین ضربات را به مسکو وارد کرده و اموال دیپلماتیک روسیه در برخی شهرهای آمریکا را مصادره کرده و ده‌ها دیپلمات روس را از این کشور اخراج کرد. 

البته دونالد ترامپ هم در این مسئله به سرعت ‌ در حال پیشروی است و به تازگی تحریم‌هایی را علیه "رمضان قدیروف" رئیس منطقه چچن اعمال کرد، پنج شرکت روسیه را در فهرست سیاه قرار داد و از سرمایه گذاران اروپایی خواسته تا از طرح خط لوله گاز "نورد استریم 2" خارج شوند و تهدید کرده که در غیر این صورت، اقدامات محدودکننده ای علیه آنها اعمال خواهد کرد.

نباید انتظار داشته باشیم که جوزف بایدن تصمیم بگیرد که به طور اساسی در سیاست آمریکا در این جهت گیری  تجدید نظر کند.

دلیل تشدید تحریم‌های ضد روسی در صورت پیروزی جوزف بایدن، ممکن است تعهد مرسوم روسای جمهور دموکرات آمریکایی در به اصطلاح ترویج دموکراسی، دفاع از حقوق بشر و ارزش‌های لیبرال باشد. جوزف بایدن اخیراً در میان کشورهایی که این اهداف را تهدید می کنند، از چین و روسیه نام برد.

دونالد ترامپ مبارزه با چین و نفوذ روزافزون این کشور را یکی از اهداف اصلی نخستین دوره ریاست جمهوری خود اعلام کرده است و در ماه های اخیر هم وی و اعضای دولتش دائماً بخاطر شیوع ویروس کرونا، برای ظلم و ستم علیه مسلمان اویغور و استفاده از شرکت "هواوی" برای جاسوسی، از چین انتقاد کرده‌اند.

مقامات پکن معتقدند که پیروزی دموکرات‌ها در انتخابات بعید است دریچه‌ای از فرصت‌های راهبردی را برای پیشرفت اساسی در روابط دو کشور باز کند. البته تنش شدید کنونی در روابط دو کشور، در صورت پیروزی جوزف بایدن، فروکش خواهد کرد.

بطور کلی از سیاستمدار باتجربه‌ای مانند جو بایدن که برعکس دونالد ترامپ، همواره تصمیمات منطقی و اصولی می ‌گیرد، انتظار سیاستی به مراتب قابل پیش بینی‌تر می ‌رود. احتمالاً حتی در رویارویی در عرصه فناوری‌های پیشرفته نیز آتش ‌بس برقرار شود و در مجموع  ممکن است دستور کار تعامل با سایر کشورها به طور کلی گسترش پیدا کند.

https://www.kommersant.ru/doc/4432768

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

توئیت «آیس کیوب» خواننده آمریکایی پیرامون اخراج کاراگاه ماساچوست

توئیت «آیس کیوب» خواننده آمریکایی پیرامون اخراج کاراگاه ماساچوست

 

کارآگاه به خاطر گذاشتن پست اینستاگرام درباره سیاه پوستان اخراج شد.

 

آیس کیوب «اوشا جکسون» خواننده آمریکایی در توییتر نوشت:
 

آن ها از ما متنفرند
کارگاه ماساچوست پس از به اشتراک گذاشتن پست اینستاگرام با حمایت از اهمیت زندگی سیاه اخراج شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

واکنش جان بولتون به روز ترور سردار سلیمانی و لحظه خروج امریکا از برجام

واکنش جان بولتون به روز ترور سردار سلیمانی و لحظه خروج امریکا از برجام

واکنش جان بولتون به روز ترور سردار سلیمانی و لحظه خروج امریکا از برجام

مشاور امنیت ملی سابق آمریکا در مصاحبه با یک رسانه هندی گفته خروج از برجام روز خوشحال‌کننده‌ای برای او در دوران حضورش در دولت آمریکا بوده است.

 

جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا در مصاحبه‌ای با یک رسانه هندی بار دیگر از خروج از توافق هسته‌ای برجام به عنوان روزی خوشحال‌کننده در دولت دونالد ترامپ یاد کرده است. 

 

بولتون در مصاحبه‌ای با شبکه تلویزیونی«DD India» از شهادت سردار قاسم سلیمانی، فرمانده شهید نیروی قدس سپاه به عنوان یکی از «لحظه‌های خوشحال‌کننده‌ای» نام برده که هنگام خروج او از دولت ترامپ اتفاق افتاده است.

 

او سپس گفته که در کتابش به نام «اتاقی که در آن اتفاق افتاد» به شرح وقایع مربوط به دوران حضورش در دولت پرداخته است. بولتون گفت: «خروج از توافق هسته‌ای روز خوشحال‌کننده‌ای بود.»

 

«موفقیت‌هایی وجود داشته که من سعی کرده‌ام آنها را در کتابم شرح بدهم. ولی ما در دنیای بسیار چالش‌انگیزی زندگی می‌کنیم.»

 

این مقام سابق کاخ سفید حدود 10 روز پیش هم در مصاحبه‌ای با فاکس‌نیوز از خروج آمریکا از برجام به عنوان یکی از «شادترین» لحظات کاری خودش یاد کرده بود.

 

بولتون در آن مصاحبه که روز 4 تیر انجام شد ادعا کرده سیاست چهارده ماه اول دولت ترامپ در قبال ایران، «تفاوت چندانی» با سیاست «باراک اوباما» رئیس‌جمهور پیشین آمریکا نداشت.

 

وی با بیان اینکه در زمان پیوستنش به تیم ترامپ در آوریل 2018، آمریکا هنوز در توافق هسته‌ای ایران بود، تصمیم ترامپ به خروج از برجام را «شادترین لحظه زمان حضور» در دولت ترامپ توصیف کرده و به طنز گفت که بهتر بود همان موقع استعفا می‌داد.

 

مشاور پیشین امنیت ملی کاخ سفید با بیان اینکه ترامپ از سیاست تند خود علیه ایران عودت کرده اضافه کرد: «ما فشار عظیمی به ایران وارد کردیم اما در واپسین روزهای فعالیت کاری من، ترامپ هنوز هم به دنبال آن توافق بود، می‌خواست با [ایرانی‌ها] ملاقات کند».

 

‌«سیگنال‌های درهم‌آمیخته ترامپ، باعث شد آن تغییری که [می‌خواهیم] در تهران رخ دهد، بسیار بسیار دشوار شود، اگر نگوییم غیرممکن».

 

 بولتون در کتابش هم درباره اینکه چرا به نظر او سیاست ترامپ در قبال ایران موفق نبوده توضیح داده و اشاره کرده که پاسخ این سئوال را باید در ویژگی‌های رئیس‌جمهوری جست که می‌خواست خودش را سرسخت نشان دهد، اما روز به روز نظرش را عوض می‌کرد. بولتون نوشته اولویت اصلی ترامپ «رسیدن به توافقی بود که علی‌رغم داشتن نقائص اساسی آن را موفقیتی عظیم جلوه دهد.»

 

بولتون نوشته وقتی وارد کاخ سفید شده متوجه شده که واقعیت‌ها کاملاً با پندارهای او متفاوت هستند. طبق روایت او ترامپ هنگام خروج  از توافق هسته‌ای مطمئن بوده که ایرانی‌ها برای مذاکره به التماس می‌افتند، حتی اگر مجبور به پذیرش شرایط سخت‌تری در توافق جدید باشند.

 

«دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا وعده داده بود با خروج از برجام و پیگیری سیاست موسوم به «کارزار فشار حداکثری» ایران را به حضور پای میز مذاکره برای رسیدن به «توافقی بهتر» -به زعم او- مجاب خواهد کرد.

 

در حالی که بیش از 2 سال از این وعده می‌گذرد او در تحقق این هدف ناکام مانده و به همین دلیل به خصوص در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری ماه نوامبر از سوی گروه‌های مختلف در آمریکا آماج انتقادات قرار گرفته است.

 

منتقدان ترامپ او را به نداشتن راهبرد در قبال ایران، تشدید بی‌مورد تنش‌ها با این کشور و جدا کردن مسیر آمریکا از متحدانش متهم کرده‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

موازنه دو سر برد برای ایران !!

موازنه دو سر برد برای ایران !!

موازنه دو سر برد برای ایران !!

 

کسی فکرش را نمی‌کرد که حمله‌ ایران به عین الاسد، گره‌ دیپلماسی انرژی را در اوج تحریم‌ها باز کند. نفتکش‌های ایرانی در بنادر ونزوئلا پهلو می‌گیرند و حیاط‌خلوت آمریکا را شلوغ می‌کنند.

 

دنیای امروز دنیای گفتمان نیست، دنیای موشک است. تا دیروز نه، اما امروز همه شیرفهم شده‌اند که امریکا را تنها با موشک می‌توان شیرفهم کرد نه با قدم زدن. 

 

امروز معیشت ما به موشک گره خورده است. خط ترانزیت صادرات بنزین ایرانی تحت بیمه‌ موشک‌های خرمشهر و ذوالفقار و زلزال است. مهم نیست که برد موشک‌ها به دریای کارائیب می‌رسد یا نه، به آنجا که باید برسد، می‌رسد. پرچم ایران قبل از بام نفتکش‌ها بر روی موشک‌ها به اهتزاز درآمد.

 

خط و نشانِ آن پاسدار برای شناورهای آمریکایی در خلیج فارس، اثر پروانه‌ای خود را در جایی نزدیکی خلیج خوک‌ها گذاشته است تا دزدان دریای کارائیب، شجاعت را از ناخداهای باخدای نفتکش‌های ایرانی بیاموزند. زبان بدنِ آن پاسدار به ما آموخت که می‌توان بجای چند سال مذاکره، چند هفته ای به معامله رسید.

 

کشف بزرگ، راز قوی شدن بود که سلیمانی‌ها و طهرانی مقدم‌ها به ما آموختند نه سرزمینی که کریستوف کلمب در آن لنگر انداخت.

 

غلط‌ اضافه‌ آمریکا در این ماجرا،‌ خاطره ضربات مغزی ملایم را در ذهن سربازان آنها در خلیج فارس و غرب آسیا زنده خواهد کرد تا همواره نگاهشان به آسمان دوخته باشد.

 

موازنه قدرت یعنی در ذهن دشمنت جابیندازی که توقیف نفتکش، مساوی است با توقیف ناو جنگی. معامله برد-برد را فراموش کنید، بازی دو سر بُرد برای ایران تازه شروع شده.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اسناد افشا شده درباره حمله نظامی به ایران

اسناد افشا شده درباره حمله نظامی به ایران

اسناد افشا شده درباره حمله نظامی به ایران


در اسناد سری افشا شده درباره حمله نظامی به ایران آمده است که دولت اوباما حتی ماکت تاسیسات هسته‌ای ایران با ابعاد واقعی را در صحرای غربی آمریکا ساخته بود تا برای تمرین حمله نظامی به تاسیسات هسته‌ای ایران، آن را با بمب سی هزار پوندی نابود کند.

 

مجله نیویورک تایمز در گزارشی اسناد سری حمله نظامی به ایران را افشا کرده است که در بخشی از آن می‌خوانیم:

 

سیاستی که دولت ترامپ دنبال می کند بسیار متفاوت از سیاست اوباماست. اوباما به دنبال ممانعت ایران از دستیابی به سلاح هسته ای بود، اما پذیرفته بود که ایران تبدیل به یک قدرت موازنه کننده در مقابل نفوذ سعودی ها در منطقه شود. اوباما در جایی گفت: «دو کشور ایران و عربستان باید در منطقه شریک شوند». این ایده مورد تمسخر مقامات دولت ترامپ قرار گرفت. یکی از مقامات دولت اوباما با لحنی نه چندان دوستانه می گوید «تصمیم گرفتیم که با ایران همانطوری که است و نه آن طوری که ما می خواهیم باشد، معامله کنیم».

 

آنهایی که در نخستین روزهای دولت اوباما با او از نزدیک ارتباط داشتند، می گویند که او برای برقراری صلح در خاورمیانه، به دنبال یک معامله واقع بینانه بود. «تام دانیلان» مشاور امنیت ملی دولت اوباما در فاصله سالهای 2010 تا 2013 می گوید: «ما به دنبال پرهیز از جنگهای غیر ضروری، آوردن ایران به پای میز مذاکره، و دستیابی به یک توافق بی سابقه در حوزه کنترل تسلحیات بودیم».

 

«توافق ما با ایران مانع از دستیابی این کشور به سلاح هسته ای می شد و این امکان را به جامعه بین المللی می داد تا به شکل بی سابقه ای، فعالیت های هسته ای ایران را مورد نظارت قرار دهد. تمام این اقدامات در راستای منافع وسیع ایالات متحده بود».

 

خروج ترامپ از توافق هسته ای و حوادث ماههای اخیر، بار دیگر نه تنها ترس از حمله نظامی آمریکا علیه ایران یا موافقت پشت پرده آمریکا با حمله اسراییل به ایران را به وجود آورده، بلکه موجب این نگرانی شده که طرف‌های متخاصم به خاطر غرور، اشتباه محاسباتی یا غفلت وارد درگیری شوند. البته حمله به ایران ممکن است به شکل محدودی باشد، اما موجب آشوب گسترده و حملات تلافی جویانه گروه های نیابتی ایران به نیروهای آمریکایی در منطقه، افزایش حمله به کشتی های تجاری و سر به فلک کشیدن قیمت نفت، حمله حزب الله به اسراییل، حملات سایبری به غرب و در نهایت اعزام بیشتر نیروهای آمریکا به منطقه برای خاموش کردن آتش در هر جایی که ایران حضور دارد، از لبنان گرفته تا سوریه و یمن و عراق، خواهد شد.

 

اینکه این بحران چگونه درست شد، به روابط پیچیده اسراییل و آمریکا باز می گردد. داستان این بحران چیزی است که تاکنون به شکل کامل گفته نشده است. اینکه چگونه از جنگی که (علیه ایران) در آستانه وقوع بود اجتناب شد و چگونه دو متحد دیرین (آمریکا و اسراییل) از یکدیگر جاسوسی می کردند و بر سر شکل دهی به سیاست خارجی آمریکا در نزاع بودند، چیزهایی هستند که مقاله حاضر بدان می پردازد.

 

مصاحبه با دهها تن از مقامات سابق و فعلی آمریکا، اسراییل و اروپا، از جزییات چگونگی طرح حمله اسراییل به ایران در سال 2012 پرده بر می دارد. احتمال حمله اسراییل به ایران تا جایی افزایش یافته بود که دولت اوباما احساس کرد که لازم است برای طرح های احتمالی نظامی، در صورت وقوع چنین حمله ای برنامه ریزی کند. دولت اوباما حتی ماکت تاسیسات هسته ای ایران با ابعاد واقعی را، در صحرای غربی آمریکا ساخته بود تا برای تمرین حمله نظامی به تاسیسات هسته ای ایران، آن را با بمب سی هزار پوندی نابود کند. آمریکا حتی زمانی که اسراییل مشغول جاسوسی از ایران بود، اسراییل را زیر نظر داشت، و ماهواره های آمریکایی از پهپادهای شناسایی اسراییل که از پایگاهی واقع در کشورآذربایجان وارد ایران شده بودند، تصاویر ماهواره ای تهیه می کردند. به علاوه، جزییات تلاش نتانیاهو برای وادارکردن ترامپ به خروج از توافق هسته ای با ایران، از مواردی است که داستان اش تاکنون گفته نشده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

واشنگتن‌پست مدعی شد؛ تصمیم ترامپ برای انجام اقدامی که هیچ کدام از روسای جمهور آمریکا از ۱۹۹۲ تن به آن ندادند!

واشنگتن‌پست مدعی شد؛ تصمیم ترامپ برای انجام اقدامی که هیچ کدام از روسای جمهور آمریکا از ۱۹۹۲ تن به آن ندادند!

واشنگتن‌پست مدعی شد؛ تصمیم ترامپ برای انجام اقدامی که هیچ کدام از روسای جمهور آمریکا از 1992 تن به آن ندادند!
 

یک روزنامه آمریکایی در گزارشی نوشت که دولت دونالد ترامپ رییس جمهوری این کشور در حال بررسی انجام یک آزمایش هسته‌ای است که از سال 1992 تاکنون بی‌سابقه خواهد بود.

 

روزنامه واشنگتن‌پست در گزارش خود به نقل از یک مقام دولتی و دو منبع آگاه افزود که به نظر می‌رسد این تصمیم با این پیشفرض اتخاذ شده که با منفجر کردن چنین بمبی چین و روسیه به امضای توافقی سه‌جانبه برای محدود کردن تسلیحات هسته‌ای رضایت می‌دهد.

 

دولت ترامپ که از یک توافق مهم کنترل تسلیحات هسته‌ای با روسیه خارج شده و قصد خود را برای خروج از بسیاری از توافق‌های کنترل تسلیحاتی دیگر اعلام کرده، ابراز تمایل می‌کند که واشنگتن و مسکو وارد توافق جدیدی برای منع تسلیحات هسته‌ای شوند که چین را نیز شامل شود.

 

دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا ماه گذشته در تماس تلفنی با ولادیمیر پوتین همتای روس خود خواستار مشارکت دادن چین در توافق کنترل تسلیحات واشنگتن و مسکو شد. اما چین که در چندین حوزه از جمله  اقتصاد و سیاست و در مسایل تجاری و مسایل مربوط به تایوان، هنگ‌کنگ و وضعیت مسلمانان اویغو در منطقه خودمختار سین‌کیانگ دچار تنش با واشنگتن است، اعلام کرده است که تمایلی برای پیوستن به چنین توافقی ندارد.

 

دولت ترامپ سال 1397 به بهانه نقض «پیمان منع گسترش موشک‌های هسته‌ای دوربرد و میان برد» از سوی روسیه، از این پیمان خارج شد و مسکو نیز در پی این اقدام واشنگتن، توقف پایبندی خود به آن را اعلام کرد.

 

پیمان منع موشک‌های دوربرد و میان‌برد هسته‌ای (INF) مبنی بر منع خرید یا آزمایش موشک‌های زمینی با برد 500 تا 5500 کیلومتر در سال 1987 میان «رونالد ریگان» رئیس جمهوری وقت آمریکا و «میخائیل گورباچف» رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی (سابق) امضا شده بود.

 

شورای فدراتیو روسیه نیز سال گذشته پیش‌نویس طرح قانون مربوط به خروج این کشور از پیمان منع موشک‌های میان‌برد هسته‌ای (INF) را با اتفاق آرا به تصویب رساند و پوتین نیز آن را تائید کرد.

 

دولت ترامپ همچنین اعلام کرده است که تمایلی به تجدید پیمان استارت جدید که در سال 2010 میان آمریکا و روسیه امضا شد، پس از انقضای آن در سال 2021 ندارد؛ این در حالی است که روسیه بر تداوم این پیمان پافشاری می‌کند.

 

آمریکا اصرار داد که توافق‌های منع تسلیحات هسته‌ای که در دوران جنگ سرد میان واشنگتن و مسکو امضا شده، در جهان امروزی و با توجه به ظهور قدرت جدید همچون چین دیگر کارآیی ندارد و باید توافق‌های جدیدی به وجود آید.

 

اما چین ضمن مخالفات با مشارکت خود در هرگونه پیمان منع تسلیحات هسته‌ای، تصریح کرده است که پکن تنها زرادخانه‌ای محدود از تسلیحات هسته‌ای برای مقاصد بازدارندگی در اختیار دارد.

 

آمریکا و روسیه به ترتیب با 6 هزار و 185 و 6 هزار و 490 کلاهک هسته‌ای بیش از 90 درصد از تسلیحات هسته‌ای جهان را در اختیار دارند. چین نیز حدود 290 کلاهک هسته‌ای دارد.

 

مقام‌های چینی خروج ترامپ از پیمان منع موشک‌های دوربرد و میان برد هسته‌ای را به عنوان شاهدی برای غیرقابل اعتماد بودن آمریکا و دلیل بی میلی پکن به توافق تسلیحاتی با واشنگتن مطرح می‌کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰