شهید دکتر احمدرضا احدی

۲۴۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «موسسه علمی - فرهنگی شهید احدی» ثبت شده است

باز هم نفوذی و ستون پنجم در صدا و سیما

باز هم نفوذی و ستون پنجم در صدا و سیما

باز هم نفوذی و ستون پنجم در صدا و سیما

 

 هنوز داستان نویسنده پایتخت 6 و آن حواشی تمام نشده است که علی عسکری رییس صدا و سیما همان موقع رسما خواستار برخورد با نفوذی ها در صدا و سیما شد.

 

 اما حضور نفوذیان ضد انقلاب در صدا و سیما گسترده است که گاهی بعضی از آنها لو می رود.

 

 چندی پیش بود که در فضای مجازی تصویر عروسکی از شبکه قرآن منتشر شد و اظهارنظرهای متفاوتی درباره این عروسک و کج سلیقگی شبکه قرآن در زیبایی‌شناسی تصویری و هنری داشت اما حالا کاشف به عمل آمد که طراح این عروسک کسی نیست جز بنفشه بدیعی!

 

 این خانم عروسک‌ساز شبکه قرآن، یکی از اصلاح طلبان افراطی و دارای مواضع علیه نظام و انقلاب است که به راحتی برای صدا و سیما و شبکه قرآن عروسک درست می کند که کار اخیر او باعث تمسخر گسترده حجاب گردید!

 

 جالب اینجاست که بسیاری از کسانی که به دنبال تحریم صداوسیما هستند، جزء کارمندان و مواجب بگیران صداوسیما به حساب می‌آیند!

 

 مدیران عزیز، کلاه خود را بالاتر بگیرید که شناخت نفوذی‌ها زیاد سخت نیست ولی ظاهراً عمدی در کار است که این افراد به راحتی به کار خود ادامه دهند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱

آیا مرد خاکستری، پدرخوانده جدید اصلاح‌طلبان می‌شود؟

آیا مرد خاکستری، پدرخوانده جدید اصلاح‌طلبان می‌شود؟

آیا مرد خاکستری، پدرخوانده جدید اصلاح‌طلبان می‌شود؟

 

داستان سر و سامان گرفتن وضعیت این روزهای جریان اصلاحات انگار سر دراز دارد.

 

داستان اصلاحات و نهادهای معروفش انگار سر دراز دارد و حالا حالا ها تمام شدنی نیست. هنوز هم پس از گذشت ماه ها از استعفای عبدالواحد موسوی لاری و پس از آن محمدرضا عارف، اصلاح‌طلبان به سر و سامان نرسیده اند.

 

بگذریم از اینکه چند ماه پیش صحبت از نامزدی بهزاد نبوی و عبدالله نوری برای ریاست شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان بود و در نهایت عطای این کرسی به هیچ یک از این افراد نرسید، اما چندی نگذشت که با اظهار نظرهایی از جانب شخصیت‌های جریان اصلاحات مجددا صحبت از ریاست افسانه‌ای این شورا بر سر زبان‌ها افتاد.

آیا مرد خاکستری؛ پدرخوانده جدید اصلاح‌طلبان می‌شود+ تصاویر

جنجال‌هایی که یک نام آفرید

داستان از اینجا شروع شد که علی صوفی، وزیر تعاون دولت اصلاحات در مصاحبه‌ای گفته بود: این احتمال وجود دارد که در صورت فعالیت دوباره شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح طلبان، شخص موسوی خوئینی‌ها در رأس این نهاد سیاسی قرار بگیرد.

جهت مشاهده متن کامل به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اقدامات ایران بعد از لغو تحریم های تسلیحاتی

اقدامات ایران بعد از لغو تحریم های تسلیحاتی

اقدامات ایران بعد از لغو تحریم های تسلیحاتی 

 

علی رغم تلاش های بی سابقه، آمریکا در تمدید تحریم های تسلیحاتی علیه ایران ناکام ماند و کشورهای اروپایی نیز حاضر به همراهی با آمریکا در تمدید این تحریم ها نشدند.

تحریم های تسلیحاتی ایران از تاریخ 18 اکتبر به صورت کامل لغو خواهند شد و ایران آزادانه می تواند به خرید و فروش سلاح های مورد نظرش بپردازد. 

 

اما مشکلی که در این بین وجود دارد سخنان اخیر پمپئو وزیر خارجه آمریکاست. او به صراحت اعلام کرده است که هر کشوری بخواهد در دور زدن تحریم های تسلیحاتی با ایران همکاری کند به شدیدترین حالت ممکن تحریم خواهد شد. از این رو می توان گفت که ورود ایران به بازار سلاح بسیار محدود خواهد بود و کشورهای نزدیک به آمریکا به هیچ عنوان ریسک خرید و فروش سلاح به ایران را نخواهند پذیرفت!

 

ایران در زمینه های نظامی خود پیشرفت های چشمگیری داشته است و پیشرفت های خود را مدیون تکیه بر توان داخلی است. اما کشور همچنان در برخی زمینه ها از جمله در توان هوایی خود با ضعف هایی رو به روست. حالا با برداشته شدن تحریم های تسلیحاتی، ایران می تواند با چندین خرید هوشمندانه و به دور از خریدهای غیرضروری ضعف های خود را بپوشاند و بیش از پیش در جهت تامین امنیت خود قدم بردارد. از طرفی دیگر باید دقت داشته باشیم که امروزه ایران با مشکلات اقتصادی متنوعی دست به گریبان است و قیمت نفت بسیار پایین است و صادرات نفت ایران نیز به کمترین میزان خود رسیده است. از این رو نباید توقع خریدهای گسترده نظامی از سوی ایران را داشته باشیم.

 

یکی از کشورهایی که ایران بعد از لغو تحریم های تسلیحاتی برای تقویت توان هوایی خود روی آن حساب ویژه ای باز کرده، روسیه است. روسیه نیز سالهاست توسط آمریکا تحریم شده است و به نوعی می توان گفت به تحریم های آمریکا عادت کرده است. از این رو هیچ ترسی از تحریم های آمریکا برای فروش سلاح به ایران ندارد. به احتمال زیاد، بیشترین خرید ایران از روسیه خواهد بود.

 

مدتی است که رزمایش قفقاز 2020 با حضور نظامی کشورهایی همچون روسیه، پاکستان، بلاروس، ارمنستان و ایران در حال برگزاری است. ایران با دو ناو جنگی در این رزمایش حضور پررنگی داشته است. از آنجایی که تمام کشورهای حاضر در این رزمایش به نوعی با آمریکا و غرب چالش دارند و با توجه به اینکه کشورهای حاضر در این رزمایش از قدرت های نظامی هستند، در واقع می توان گفت این رزمایش فراتر از یک رزمایش عادی برای ایران بوده است و به نوعی مقدمه ای برای مجهز شدن ایران از نظر نظامی بعد از لغو تحریم های تسلیحاتی است و ایران به دنبال محکم کردن رابطه خود با کشورهای حاضر در این رزمایش در جهت خرید تسلیحات مورد نیازش است!

 

ایران از مدت ها قبل و طی نشست هایی که با روسیه داشته است، بارها از گسترش روابط نظامی با این کشور در صورت لغو تحریم های تسلیحاتی سخن به میان آورده است و مقامات روسی نیز بارها علاقه خود را اعلام کرده اند. حالا گفته می شود در رزمایش قفقاز 2020 ایران و روسیه توافقات نظامی مهمی را انجام داده اند. خبرها حاکی از آن است که ایران بعد از لغو تحریم ها، چند صد جنگنده فوق پیشرفته از روسیه خریداری خواهد کرد تا نیروی هوایی خود را بیش از پیش تقویت کند. همچنین صحبت از خرید سوخو 30 و سوخو 35 از روسیه به میان می آید. لازم به ذکر است این دو جنگنده بارها در سوریه به کمک نیروهای مقاومت آمده اند و مواضع داعش را بمباران کرده اند. از این رو این دو جنگنده آزمون خود را در خاک سوریه پس داده اند و خریدهای بسیار خوبی برای ایران به شمار می آیند! 

 

از طرفی مقامات روسیه که مشتاق همکاری با ایران هستند اعلام کرده اند که حاضرند بخشی از خط تولید سوخو30 را در ایران راه اندازی کنند. این موضوع می تواند برای ایران بسیار مفید باشد و در واقع پای دانش ساخت جنگنده های پیشرفته را به ایران باز می کند و در آینده ای نزدیک ایران را در این زمینه نیز خودکفا خواهد کرد. 

 

روابط ایران و ونزوئلا امروز در بهترین حالت خود قرار دارد. ایران چند بار برخلاف هشدارهای آمریکا به ونزوئلا بنزین و مواد غذایی صادر کرده است. چندی پیش رئیس جمهور ونزوئلا صراحتا اعلام کرد که علاقه مند به خرید موشک های بالستیک ایران است. حال با لغو تحریم های تسلیحاتی در 18 اکتبر باید منتظر صادرات موشک از سوی ایران به این کشور باشیم. اقدامی که احتمالا باعث خشم شدید آمریکایی ها خواهد شد. 

 

از طرفی لغو تحریم های تسلیحاتی به ایران فرصت می دهد تا ابعاد نظامی قرارداد 25 ساله چین را افزایش دهد و علاوه بر خرید تسلیحات فوق پیشرفته چینی برای جبران ضعف های خود، یک پیمان نظامی محکم با چین امضا کند.

 

لغو تحریم های تسلیحاتی به ایران این فرصت را می دهد که آزادانه تر از هم پیمانان خود در محور مقاومت حمایت کند و علاوه بر حضور مستشاری در این کشورها با سلاح های پیشرفته خود نیز به پیروزی های احتمالی کمک شایانی کند. از جمله ایران می تواند با ارسال آزادانه سلاح و موشک به یمن در جهت حمایت از مردم این کشور برآید و معادلات ائتلاف عربستان و امارات در این کشور را خنثی کند. علت اصلی ناراحتی کشورهای حاشیه خلیج فارس از عدم تمدید تحریم های تسلیحاتی نیز همین است.

 

چندی پیش پمپئو اعلام کرده بود که ایالات متحده نگران است که ایران با لغو تحریم های تسلیحاتی به بزرگترین صادرکننده سلاح تبدیل شود و از این راه ثروت زیادی را به دست بیاورد. فارغ از دستاوردهای استراتژیک لغو تحریم های تسلیحاتی، باید اشاره داشته باشیم که فروش سلاح از سوی ایران به کشورهای دیگر می تواند ارزآوری خوبی برای ایران داشته باشد و به نوعی اقتصاد ایران را دگرگون کند. این مسئله دور از ذهن نیست. زیرا سلاح های ایران به دلیل بومی بودن و ارزش دلار، از قیمت بسیار مناسبی برخوردارند و پس از حمله به عین الاسد به نوعی نگاه های جهانی را به خود معطوف کرده اند و این می تواند نکات مثبتی در تسریع فروش سلاح از سوی ایران باشد.

 

فردین ساریخانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اقدامات و واکنش امریکا پس از اظهارات پمپئو درخصوص فعالسازی مکانیسم ماشه

اقدامات و واکنش امریکا پس از اظهارات پمپئو درخصوص فعالسازی مکانیسم ماشه

اقدامات و واکنش امریکا پس از اظهارات پمپئو درخصوص فعالسازی مکانیسم ماشه

 

گفتگوی کوتاه واحد سیاسی موسسه مصاف با جناب آقای دکتر ابراهیم متقی


واحد سیاسی مصاف: آیا درگیری میان ایران و آمریکا را محتمل می دانید؟


دکتر متقی: برای شروع باید عرض کنم که فعالسازی مکانیسم ماشه مطلبی قابل پیشبینی بود چرا که براساس ماده 12 قطعنامه 2231 این موضوع در متن برجام در نظر گرفته شد. نکته دیگر اینکه مکانیسم ماشه، مکانیسم پیچیده ای بوده و با خروج آمریکا از برجام ظاهرا واکنش کشور های عضو به نفع ایران تعریف شده است.  و اما در باب درگیری نظامی به نظر غیر قابل وقوع است چرا که ایران ترجیح می دهد ابتکار عمل را در اختیار داشته باشد و معمولا از اصل غافلگیری استفاده می کند و از همین رو موضعگیری وزارت امور خارجه موضعگیری نرمی بوده است.

 
مساله خروج امریکا از برجام ربطی به ترامپ ندارد. بایدن هم نمیتواند بازگردد. آن زمان که کری دست در جیب گفتگو میکرد میدانست چه میکند اما متاسفانه مذاکره کنندگان ایرانی از حیلت دشمن غافل بوده اند. به نظر بنده و با عنایت به شواهد و قرائن و تجربیاتی که از قبل وجود دارد امکان درگیری منتفی است چرا که طرفین ترجیحا وقوع جنگ را به نفع خود نمی دانند.


مصاف: اخیرا به طور کاملا مضحکانه ای مطرح شد که ج.ا.ا قصد ترور سفیر امریکا در افریقای جنوبی را داشته است درصورتی که یک سفیر زن در افریقای جنوبی اساسا همسنگ شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی نیست. طرح این موضوع از سوی مقامات امریکایی را چطور تحلیل می کنید؟
 

دکتر متقی: به نظر آمریکا پی برده است که انتقام ایران در سطح حمله به عین الاسد محدود نمی شود و بالطبع تحرکات بین المللی ایران را زیر نظر دارد و به شواهدی از اقدام قریب الوقوع ایران در باب انتقام از تروریسم دولتی آمریکا رسیده اند لذا درصددند با این سنخ از اظهارات سطح انتقام را تقلیل داده و به این واسطه تبعات انتقام را به جمهوری اسلامی ایران گوشزد نمایند. بنابراین همانگونه که اشاره داشتید موضوع سفیر آفریقای جنوبی مضحک است و مستمسکی برای بیان مسائلی است که عرض شد. 


مصاف: اخیرا در باب ارسال نامه آلوده به سم به قصد ترامپ سخنانی از سوی مقامات آمریکایی مطرح می شود. آیا این اظهارات را نیز به سان مسئله سفیر آفریقای جنوبی تحلیل می فرمایید؟
 

دکتر متقی: اینطور نیست که نامه آغشته به سم به این راحتی برای ترامپ فرستاده شود و ترامپ هم به دنبال نامه خواندن نیست. البته اقدام انتقامی لازم است اما باید اقدامی ایندایرکتیو (ناخواسته) باشد مثلا از جنس نیابتی به انجام رسد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

لزوم برخورد قضایی با محمدباقر نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه در ماجرای خرید تضمینی / خطر کاهش شدید تولید گندم در سال آینده کشور را تهدید میکند

لزوم برخورد قضایی با محمدباقر نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه در ماجرای خرید تضمینی / خطر کاهش شدید تولید گندم در سال آینده کشور را تهدید میکند

طی سال های اخیر دولت قانون خرید تضمینی را به دلیل تعیین نادرست قیمت و تاخیر در اعلام قیمت ها به درستی اجرا نمی کند. این موضوع باعث اعتراض کشاورزان، کارشناسان و بسیاری از نمایندگان مجلس مبنی بر تهدید جدی امنیت غذایی کشور شده است. طبق قانون تضمین خرید محصولات اساسی کشاورزی، وزارت جهاد کشاورزی مسئول پیشنهاد قیمت خرید تضمینی محصولات ذکر شده در قانون است و شورای اقتصاد بر اساس ماده 36 قانون الحاق بخشی از مواد به مقررات مالی دولت (2) مسئول نهایی تعیین قیمت این محصولات است.

 

گندم یکی از محصولات مطرح در قانون تضمین خرید محصولات اساسی کشاورزی است که تولید و تامین آن به دلیل تامین نان مصرفی کشور از اهمیت بسزایی برخوردار است. تنها حمایت دولت ایران از تولید این محصول، خرید تضمینی آن است در حالیکه بسیاری از کشورهای بزرگ تولیدکننده گندم حمایت های گوناگونی از کشاورزان تولیدکننده این محصول به عمل می‌آورند. پرداخت یارانه مستقیم به کشاورزان، کاهش هزینه های تولید، پرداخت تسهیلات کم بهره با دوره باز پرداخت چندساله، تضمین بازار، مشوق های صادراتی و بیمه محصولات کشاورزی از جمله حمایت های مشهور دولت ها از تولیدکنندگان گندم است. 

 

در ایران اما حمایت قابل توجهی از تولیدکنندگان گندم وجود ندارد و دولت صرفا با اجرای قانون خرید تضمینی، محصول تولید شده از کشاورزان را با قیمت مشخص خریداری می کند. عدم تعیین درست قیمت گندم و عدم پرداخت به موقع مطالبات کشاورزان طی سال های اخیر باعث کاهش میزان فروش گندم به دولت شده به نحوی که میزان خرید تضمینی گندم دولت از حدود 12.5 میلیون تن در سال 1395 به 8.2 میلیون تن در سال جاری رسیده است. کاهش میزان خرید تضمینی گندم طی دو سال اخیر باعث افزایش واردات این محصول شده و عملا باعث از دست رفتن دستاورد خودکفایی در تولید این محصول در اوج تحریم های آمریکا علیه ایران شده است. 

 

به همین منظور کمیسیون کشاورزی مجلس دهم ضمن بررسی اشکالات اجرای قانون خرید تضمینی توسط دولت در آبان ماه سال 1397 ، رئیس سازمان برنامه و بودجه را به عنوان مقصر اصلی عدم اجرای قانون خرید تضمینی طی سال های اخیر تشخیص داد. گزارش کمیسیون کشاورزی مجلس در 26 اسفندماه سال 1397 در مجلس شورای اسلامی بررسی و به تصویب رسید تا نوبخت به عنوان مسئول اصلی در عدم اجرای قانون خرید تضمینی به قوه قضائیه معرفی شود. 

لینک گزارش کمیسیون مجلس دهم

 

با توجه به گذشت حدود 1سال و نیم از شکایت مجلس از جناب نوبخت به عنوان مسئول متخلف در اجرای قانون تضمین خرید محصولات اساسی کشاورزی، همچنان خبری از محاکمه وی در دادگاه وجود ندارد و مشکلات اجرای این قانون نیز به دلیل مسئولیت جناب نوبخت در سازمان برنامه وبودجه پابرجاست. از این روز از رئیس کنونی قوه قضائیه انتظار می رود نسبت به محاکمه آقای نوبخت سریعا اقدام کند و از نمایندگان مجلس نیز انتظار می رود به منظور جلوگیری از وابستگی کشور به مواد غذایی در شرایط تحریم اقدام به تعیین صحیح قیمت گندم از سوی دولت کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جزیره تایوان، میدان رویارویی آمریکا و چین می شود؟

جزیره تایوان، میدان رویارویی آمریکا و چین می شود؟

جزیره تایوان، میدان رویارویی آمریکا و چین می شود؟

 

جمهوری خلق چین (حزب کمونیست) جزیره تایوان را جزو مناطقی می داند که باید حاکمیت این نظام سیاسی بر آن اعمال شود اما غرب گرایان و به خصوص ایالات متحده با پشتیبانی از تایوان با این ادعای چین مخالفند.

 

کمونیست ها با رهبری مائو تسه تونگ از سال 1949 با شکست ناسیونالیست ها به رهبری "چیانگ کای شک" بر تمام جغرافیای چین سیطره یافتند و نیروهای جمهوری چین به جزیره تایوان عقب نشینی کردند.

 

از آن روز دولت تایوان تحت حمایت ایالات متحده بود و به عنوان نماینده چین شناخته میشد اما از سال 1971 چین با این شرط که کرسی چین باید از ناسیونالیست ها گرفته و به جمهوری خلق واگذار شود وارد سازمان ملل شد.

 

از آن روز هر کشوری تایوان را به رسمیت بشناسد، حق داشتن روابط دیپلماتیک با جمهوری خلق چین را ندارد.

 

در سالهای گذشته پس از اصلاحات عمیق و موفق "دنگ شیائو پینگ"، به کمک بازدارندگی اتمی و حق وتو و سایر مولفه های قدرت چون جمعیت بالا و ژئوپلتیک مناسب، این کشور در طی همکاری با غرب به رشد بی سر و صدا اما بسیار سریع در اقتصاد دست یافت.

 

ایالات متحده پس از مدتی متوجه اشتباه خود در همکاری با چین گردید، اما دیگر دیر شده بود، زیرا چینی ها از طریق همکاری با غرب توانسته بودند به یک کشور صاحب تکنولوژی تبدیل و خود را در قامت رقیبی قدرتمند برای آمریکا ها جلوه دهند.

 

از سال 2011 دکترین اوباما بر کنترل چین تبدیل گردید و با روی کار آمدن ترامپ این استراتژی تقویت شد.

 

ایالات متحده علاوه بر جنگ تجاری ، همزمان بر تضعیف چین از طریق حمایت از ناراضیان داخلی مانند اعتراضات هنگ کنگ ، سین کیانگ و تبت متمرکز است.

 

در بعد دیگر در تلاش است تا با ایجاد چالش های نظامی و امنیتی به سان درگیری مرزی با هند و اختلافات در دریای چین جنوبی و دریای زرد (شاخاب شمال دریای چین شرقی) و ... دامن بزند.

 

اما برخلاف انتظار تاکنون چینی ها بر تمام چالش ها فائق شده اند و برآوردها نشان می دهد اگر ایالات متحده تدبیری نیاندیشد در 5 سال آینده چین قدرت اول اقتصادی جهان خواهد شد.

 

چینی ها همچنین در حال ساخت چندین ناو هواپیمابر، رزم ناو و ناوشکن هستند و در زمینه هوایی هم گسترش سریعی داشته اند.

 

آنها در بعد ژئو اکونومیک نیز با احیای جاده ابریشم نشان دادند عزم جدی برای افزایش نفوذ خود به سمت باختر دارند.

 

برآیند تصمیمات و رفتارهای چشم بادامی ها به صاحب نظران می گوید که آنها در آینده قصد دارند خود را در قامت یک ابرقدرت مطرح کنند.

 

البته چین برای ابرقدرت شدن بر خلاف ایالات متحده فاقد برخی مولفه ها چون قدرت رسانه ای و نرم، تکنولوژی بسیار پیشرفته، فرهنگ جذاب، زبان آسان جهت یادگیری و ایدئولوژی جذاب هستند.

 

چین امروز به صورت تک حزبی اداره می شود، آزادی بیان در آن پایین و رهبر آن مادام العمر است؛ یعنی توسعه اقتصادی آن متناسب و متوازن با توسعه سیاسی نبوده و همین امر به گمان نگارنده پاشنه آشیل اصلی نظام جمهوری خلق در آینده خواهد شد.

 

با این وجود نمی شود منکر شد که اگرچه چین مولفه های لازم برای تبدیل به یک ابرقدرت در همه عرصه ها را ندارد لکن در زمینه اقتصادی قابلیت زمین زدن آمریکا را خواهد داشت.

 

بنابراین آمریکا ساکت ننشسته و قصد دارد با حضور نظامی گسترده در اطراف چین، آن را کنترل کند و جزیره تایوان یک سرپل مناسب برای ایالات متحده در این خصوص خواهد بود؛ تصمیمی که به شدت برای چینی ها حساسیت برانگیز بوده  و اصلا آن را برنخواهند تافت.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

الکترال کالج؛ فرشته نجات دوباره برای ترامپ؟

الکترال کالج؛ فرشته نجات دوباره برای ترامپ؟

الکترال کالج؛ فرشته نجات دوباره برای ترامپ؟

 

انتخابات ریاست جمهوری 2020 ایالات متحده آمریکا را بی شک باید یکی از حساس ترین انتخابات این کشور دانست که با توجه به تأثیرات فزاینده این کشور در احوالات سایر کشورها،‌ به طور حتم در مرکز توجهات بسیاری از کشورهای همسو و ناهمسو با منافع آمریکا نیز قرار دارد.

 

آنچه که به طور کلی ذات انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا را حائز موقعیتی متمایز از سایر انتخابات مشابه در دیگر کشورها می سازد، یک سیستم ویژه برای گزینش ریاست جمهوری است که خاص این کشور بوده و مشابهی در سایر نقاط جهان ندارد. سیستمی که قادر است کاملا به صورت قانونی فردی را به عنوان رئیس جمهور منتخب ایالات متحده معرفی نماید که در حقیقت گزینه انتخابی اکثریت رأی دهندگان آمریکایی نبوده است. برای درک بهتر این موضوع بهتر است نگاهی مختصر و گذرا به این سیستم انتخاباتی داشته داشته باشیم.

 

فرایند انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده

بطور خلاصه باید گفت که انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده یک روند نسبتا طولانی (حدود یکسال) است. هر کسی که در آمریکا متولد شده باشد به شرط 14 سال متوالی زندگی در آمریکا و دارا بودن حداقل 35 سال سن می­ تواند بطور مستقل و یا از جانب یکی از احزاب نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود. اما با توجه به هزینه های سرسام آور انتخابات ریاست جمهوری، مستقل ها و احزاب کمتر شناخته شده و یا دارای طرفدار اندک شانسی برای پیروزی نهایی (و حتی شرکت در مناظرات) در طی این روند را نخواهند داشت و رقابت اصلی و جدی صرفا بین دو نماینده از احزاب جمهوری خواه یا دموکرات انجام می شود که این امر برای آمریکا یک سیستم دو حزبی را پدید می آورد که در مرکز بحث ما در اینجا قرار می گیرد.

در مرحله نخست که بخش اعظم روند طولانی این انتخابات را به خود اختصاص می دهد، هر یک از نامزد ها باید در انتخابات مقدماتیِ درون حزبی که در تمام 50 ایالت‌ آمریکا برگزار می‌شود به پیروزی دست یابد که این کار به دلیل گستردگی نیازمند حمایت و پشتوانه مالی قابل توجهی می باشد. خروجی این انتخابات درون حزبی و مقدماتی یک نماینده از جانب آن حزب خواهد بود که در روز برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آرا را به خود اختصاص می دهد و در صورت برنده شدن، برد او برابر با پیروزی آن حزب تلقی می شود. حساسیت انتخابات در طی فرایند رأی گیری به اوج خود می رسد، زیرا در این هنگام است که یک سیستم گزینش خاص سر بر می آورد.

در روز انتخابات ریاست جمهوری که همیشه در اولین سه‌ شنبه بعد از اولین دوشنبه ماه نوامبر برگزار می شود، رئیس جمهور و معاون او انتخاب می­ شوند. این انتخاب بر اساس سیستم موسوم به الکترال یا گزینشگر صورت می‌گیرد و اگر چه اسم نامزدها توسط مردم در برگه‌ های اخذ رأی نوشته می‌شود، اما مردم در عمل به طور مستقیم به رئیس‌جمهور و معاون او رأی نمی‌دهند؛ به این معنی که رای‌دهندگانِ هر ایالت؛ فهرستی از گزینندگان رئیس‌جمهور (الکتورها) را انتخاب می­ کنند که تعداد آن‌ها برابر با تعداد سناتورها به علاوه نمایندگانی است که آن ایالت در کنگره دارد. به مجموع گزینندگان در آمریکا سه گزیننده یا الکتور از واشنگتن‌دی‌سی (که ایالت محسوب نمی گردد) نیز افزوده می شوند تا در نهایت تعداد گزینندگان به 538 نفر برسد. تعداد سناتورها برای هر ایالت ثابت یعنی دو سناتور است اما آنچه که متغیر می­باشد تعداد نمایندگان کنگره است که بر اساس جمعیت متفاوت بوده و از این جهت اهمیت ایالات پرجمعیت نمایان می­ شود. این گزینندگان به تعدادی که برای هر ایالت تعیین شده است، از سوی هر حزب در طی فرایندی درون حزبی انتخاب می گردند.

آرای گزینندگان به "الکترال" شهرت دارد و مجمعی که این کار را انجام می دهد نیز مجمع گزینندگان یا الکترال کالج (Electoral college) نامیده می شود. نامزدی که بتواند در نهایت 270 رای الکترال ارائه شده از سوی مجامع گزینندگان را به خود اختصاص دهد، نام او به عنوان پیروز نهایی انتخابات رئیس جمهوری اعلام می گردد.

 الکتورهای مربوط به هر ایالت که نامزد انتخاباتی آنها بیشترین آرای مردمی را کسب کرده و اصطلاحا با توجه به آرای مردمی در آن ایالت پیروز شناخته شده، اندکی پس از انتخابات در مرکز آن ایالت گرد هم می‌ آیند و آرای خود را برای نامزدی که بیشترین آرای مردم را در آن ایالت کسب کرده‌ به صندوق می‌اندازند. برای مثال اگر ایالت X ، تعداد 25 رای الکترال داشته باشد و حزب B در رقابت با حزب A در این ایالت بیشترین آرای مردمی را کسب کرده باشد، در این حالت 25 الکتور معرفی شده از سوی حزب B که مردم در هنگام رای دادن آنها را نیز انتخاب کرده اند، گرد هم آمده و رای می دهند.

 الکتورها در این هنگام غالباً خود را از پیش ملزم به رأی دادن به نامزد حزب می‌کنند اما امکان دارد که برخی از آنها رای دیگری بدهد که البته مواردی از این قبیل بسیار نادر است. با این حال برنده نهایی در اکثر ایالات با روشی خاص تعیین می گردد.

48 ایالت از بین 50 ایالت آمریکا، بر اساس روش "همه مال برنده یا همه آرا از آن برنده است" (winner-takes-all) عمل می کنند. برای مثال بر اساس این روش در ایالت کالیفرنیا که بالاترین میزان آرای الکترال (55 رای) را در اختیار دارد، نامزدی که بالاترین آرای مردمی را به دست آورده باشد، نتیجه نهایی آرای الکترال آن ایالت را نیز در نتیجه از آن خود می کند. با این وجود دو ایالت نبراسکا و مین بر اساس قوانین ایالتی خود در این بین استثنا بوده و آرای الکترال در آنها از این روش پیروی نکرده و هر رای الکترالی که ارائه می شود به همان صورت به مجموع آرای الکترال آن نامزد اضافه می شود.

با توجه به روش "همه مال برنده"، تمامی آرای الکترال در یک ایالت خاص در سبد نامزدی که مردم در آن ایالت به او اعتماد کرده اند قرار می دهند، ولو اینکه این اعتماد با اختلاف یک رای مردمی نسبت به رقیب پدید آمده باشد. اما در اینجا می تواند یک اتفاق عجیب رخ دهد که در سیستم های انتخاباتی در سراسر دنیا نظیری ندارد و آن هم این است که یک شخص ممکن است مجموع آرای مردمی بالاتری داشته باشد، اما به دلیل کسب مجموع آرای الکترال کمتر رقابت را به حریف واگذار کند. اتفاقی که چندین بار در تاریخ ایالات متحده رخ داده و دو مورد از آن نیز در قرن 21 بوده است. همچنین جدیدترین مورد مربوط به سال 2016 است که هیلاری کلینتون نامزد دموکرات ها با سه میلیون رای مردمی بیشتر، در آرای الکترال رقابت را به دونالد ترامپ نامزد جمهوری خواهان باخت تا بار دیگر اهمیت و جایگاه آرای الکترال بیش از پیش در مرکز توجهات قرار گیرد. اما این موضوع چطور ممکن است؟ چطور امکان دارد فردی با محبوبیت مردمی کمتر برنده انتخابات شود؟ برای درک این موضوع به تصاویر زیر دقت کنید.

 

 

شکل 1. آرای مردمی (popular vote) در انتخابات سال 2016شکل 1. آرای مردمی (popular vote) در انتخابات سال 2016

شکل 2. آرای الکترال دریافتی در سال 2016 به تفکیک ایالات پیش از اعمال روش "همه مال برنده"

شکل 3. برنده نهایی آرای اکترال در سال 2016 به تفکیک ایالات پس از اعمال روش "همه مال برنده"

در شکل 1، آرای مردمی مربوط به انتخابات سال 2016 نشان داده است. بخش قرمز نمودار دایره ای در هر ایالت مربوط به آرای مردمی به نامزد دموکرات و بخش آبی مربوط به نامزد دموکرات است. البته بخش زرد و خاکستری نیز مربوط به احزاب یا جریانات سوم هستند که به دلیل آرای بسیار پایین خارج از بحث ما می باشند.

شکل 2 نشان دهنده آمار آرای الکترال پیش از اعمال روش "همه مال برنده" در سال 2016 است. برای مثال، در ایالت کالیفرنیا که دارای 55 رای الکترال است، پس از اینکه حزب دموکرات طبق شکل 1 بیشترین آرای مردمی را کسب کرد، 55 الکتور منتخب این ایالت که در نتیجه­ آرای مردمی باید از حزب دموکرات انتخاب شده باشند، آرای خود را که در بردارنده نام نامزدهای پست ریاست جمهوری و معاون اوست را ارائه می دهند که بر اساس شکل 2 هر 55 رای به نام هیلاری کلینتون ارائه شده است. مثالی دیگر از چنین امری را طبق اَشکال برای حزب جمهوری خواه در ایالتی مانند اوهایو با 18 رای الکترال شاهد هستیم. اما با دقت در شکل 1 می توانیم مواردی خاص را نیز مشاهده کنیم. به عنوان مثال در ایالت واشنگتن که دارای 12 رای الکترال می باشد و در آرای مردمی حزب دموکرات در آن پیشتاز بوده و در نتیجه حق رای الکترال به الکتورهای حزب دموکرات اختصاص خواهد داشت، طبق شکل 2، آرای دریافتی الکترال برای این ایالت بدین شرح است:‌ هیلاری کلینتون 8 رای، پاول (از حزب جمهوریخواه) 3 رای و فیث اسپاتت ایگل[1] (از حزب دموکرات) 1 رای. این نوع رای دادن نشان دهنده این است که اعضای مجمع الکتورال در این ایالت که قطعا همگی از اعضای حزب دموکرات هستند و انتظار می رفت تا به هیلاری کلینتون رای دهند، در 4 مورد رای متفاوتی را ارائه کرده اند. به چنین الکتورهایی که نظری بر خلاف رای مردمی ارائه می دهند در اصطلاح الکتور عهد شکن یا Faithless Elector گفته می شود. همچنین در شکل 2 نمونه های دیگری از این مورد را می توان در ایالات هاوایی و تگزاس نیز مشاهده کرد.

همچنین شکل 3 نیز نشان دهنده برنده نهایی آرای اکترال در سال 2016 به تفکیک ایالات پس از اعمال روش "همه مال برنده" است. البته با دقت در شکل در منتهی الیه راست در بالا و مشاهده ایالت مین می توان خطوطی قرمز را بر روی زمینه آبی این ایالت دید که با رجوع به آرای موجود در شکل 1 و با توجه به نکته ذکر شده در بالا در مورد عدم بکارگیری روش "برنده همه را می برد"، تا حدودی بر اساس آرای مردمی 4 الکتور این ایالت از تلفیق حزب دموکرات و جمهوری خواه انتخاب شده اند که نتیجه آن ثبت نهایی سه رای الکترال برای کلینتون و یک رای نیز برای ترامپ است. 

پس بطور کلی می توان گفت که در 48 ایالت آمریکا (به جز نبراسکا و مین که در بالا به آنها اشاره شد) برنده نهایی آرای الکترال کالج در آنجا کسی می­باشد که بر اساس نمودارهای دایره ای موجود در شکل آرای مردمی بالاتر و در نتیجه بواسطه مجمع الکترال حزبی که از آن برآمده آرای الکترال را از آن خود ساخته است.

اما این روند میتواند وضعیتی را بوجود آورد که در نهایت یک نامزد در عین اینکه مجموع آرای مردمی بالاتری دارد، اما به دلیل عدم کسب آرای الکترال کافی (270 رای) بازنده شود. این وضعیت در زمانی روی می دهد که یک نامزد در برخی از ایالات پر جمعیت رای مردمی بسیار بالاتری را نسبت به رقیب خود کسب کرده باشد. برای مثال در سال 2016 در ایالت کالیفرنیا[2]، کلینتون حدود 8.75 میلیون (61.7%) و ترامپ نیز 4.48 میلیون (31.6%) رای را به دست آوردند که حاکی از 4.27 میلیون اختلاف در آرای مردمی به نفع کلینتون است. اما نکته ای بسیار مهم وجود دارد. با اینکه در اینجا یک اختلاف بیش از چهار میلیونی به نفع کلینتون وجود دارد، اما آنچه که در نهایت از نتیجه این آرا قرار است کسب شود صرفا رسیدن به آرای الکترال است و بعد از آن پرونده آرای مردمی با هر میزانی که بوده بسته می شود. یعنی کلینتون چه با اختلاف هزار رای، چه با اختلاف چهار میلیون رای و حتی چه با اختلاف ده میلیون رای مردمی در برابر ترامپ در این ایالت، می توانست برنده هر 55 رای الکترال این ایالت شود. چنین اختلاف قابل توجهی با توجه به شکل 1 در ایالت هایی مانند نیویورک و ایلینوی نیز قابل مشاهده است. به همین دلیل است که وقتی مواردی از این دست در کل ایالات متحده در کنار یکدیگر تجمیع می شوند، در مجموع یک اختلاف آرای مردمی حدود سه میلیونی به نفع کلینتون در برابر ترامپ را بوجود می آورند، اما به دلیل اینکه ترامپ توانسته (و لو در رقابتی بسیار نزدیک در آرای مردمی) حداقل آرای الکترال یعنی 270 رای را در طی رقابت در سایر ایالات به دست آورد، به عنوان پیروز معرفی می شود، هر چند محبوبیت عمومی او کمتر از رقیب بازنده باشد!

از این رو، آنچه که در پیش بینی های پیش از انتخابات برای پژوهشگران دارای اهمیت است پیش بینی احتمالات در مورد آرای الکترال است. برای مثال اگر در نظر سنجی ها مشخص شود که در انتخابات 2020 ساکنان کالیفرنیا همچنان قرار است به دموکرات ها اعتماد کنند، 55 رای الکترال در پیش بینی ها به نام نامزد آنها یعنی بایدن نوشته خواهد شد و یا اگر چنین امری برای مثال در ایالت تگزاس برای ترامپ فرض شود، 38 رای الکترال ترامپ نیز برای ترامپ تصور خواهد شد.

این پیش بینی ها مبتنی بر نظر سنجی هایی است که اقبال عمومی نسبت به هر یک از احزاب در هر یک از ایالات را بر آورد می کنند. نتیجه نظر سنجی ها همیشه برای تمامی ایالات دارای قطعیت بالا نیست. همچنین بر خلاف برخی از ایالات که پایگاه سنتی این دو حزب تلقی می شوند، بسیار از ایالات ممکن است در طی هر چهار سال چرخش هایی داشته باشند. آرای خاکستری که در بسیاری از اوقات تصمیم خود را تا روز اخذ رأی ممکن است به تعویق بیاندازند، می­ توانند برآورد بسیاری از نظر سنجی ها و پیش بینی ها را تغییر دهند و با ایجاد یک جهش در آرای یک نامزد، کاری کنند که آرای الکترال از آن او شود.

یکی از موارد بسیار مهمی که بسیاری از این نظر سنجی ها مشخص می کنند، برآورد یک طیف گوناگون از احتمالات است و صرفا به دنبال تعیین قطعیت ها نیستند. همین احتمالات که خود دارای جزئیات فراوانی می باشند، منبعی قابل توجه برای پژوهش های پیش-انتخاباتی محسوب می شوند که می توانند رفتار و گرایشات انتخاباتی رای دهندگانی که چندان هم شفاف نیستند را بررسی نمایند.

 

پیش بینی ها در مورد آرای الکترال 2016 چه می گفتند؟

 پیش بینی های گوناگونی انجام شدند که اکثریت آنها کلینتون را پیروز انتخابات معرفی می کردند که به اختصار به برخی از پیش بینی های تخصصی در این باره اشاره می شود. سایت معروف fivethirtyeight در صفحه ای که به پیش بینی های انتخاباتی 2016 اختصاص داده است[3]، تا روز انتخابات در 8 اکتبر، شانس پیروزی کلینتون را 71.4 (نیویورک تایمز نیز یک شانس بسیار بالای 85 درصدی را برای کلینتون در نظر گرفته بود[4]) و شانس پیروزی ترامپ را 28.6 پیش بینی کرده است. این سایت همچنین 302.2 رای الکترال را به کلینتون و 235 رای برای ترامپ فرض کرده است. آرای مردمی هم 48.5% برای کلینتون و 44.9% برای ترامپ پیش بینی شده است (که با توجه به نتیجه انتخابات این مورد تقریباً صحیح می باشد).

همچنین سایت دیگری که به طور تخصصی به بررسی انتخابات در ایالات متحده می پردازد 270towin است. این سایت نیز در صفحه مربوط به انتخابات سال [5]2016، از احتمال 322 رای الکترال برای کلینتون و 216 رای برای ترامپ سخن گفته است، احتمالی که تا حدودی می تواند نزدیک به پیش بینی fivethirtyeight در نظر گرفته شود. اما چه اتفاقی می افتند که کاملا برعکس پیش بینی های صورت گرفته، ترامپ 306 به 232 (مطابق شکل 3) برنده نهایی انتخابات می شود؟ آرای الکترالی که در نهایت کلینتون کسب کرده، از آرایی که احتمال می رفت ترامپ کسب کند نیز کمتر است.

 

نیویورک تایمز به فاصله دو روز پس از انتخابات در یادداشتی می نویسد که پیروزی دونالد ترامپ تقریباً بر خلاف هر پیش بینی بزرگی بود. این امر باوری مبنی بر اینکه تجزیه و تحلیل انبوهی از داده ها می تواند به درستی وقایع را پیش بینی کند تضعیف کرد. رأی دهندگان نشان دادند که تجزیه و تحلیل­ های مربوط به پیش بینی و به ویژه پیش بینی در مورد انتخابات، تا چه اندازه یک علم نوپا است: برخی از افراد ممکن است با تصور پیروزی هیلاری کلینتون به اشتباه افتاده باشند، زیرا برخی از پیش بینی ها فاقد زمینه ای بودند که حاشیه خطاهای گسترده را توضیح می دهند. علاوه بر خطاهای نظرسنجی، متخصصین حوزه داده می گویند که ضعف ذاتی مدل های انتخابات ممکن است باعث بروز برخی از خطاهای پیش بینی شود. قبل از یک انتخابات، پیش‌بینی‌ ها از ترکیبی از نظرسنجی‌های انجام شده در گذشته و همچنین داده‌های نظر سنجی جدید برای پیش‌بینی احتمال پیروزی یک نامزد استفاده می‌کنند.[6]

 

پیش بینی ها در مورد آرای الکترال 2020 چه می گویند؟

بهتر است پیش بینی های آرای الکترال 2020 را در درجه اول در همان دو سایتی که در بالا ذکر شد بررسی کنیم. سایت fivethirtyeight، در مورد انتخابات 2020، تا تاریخ 26 آگوست شانس پیروزی بایدن را 70 و شانس پیروزی ترامپ را 30 درصد پیش بینی کرده است. 317 رای الکترال را برای بایدن و 221 رای برای ترامپ فرض کرده و در ادامه آرای مردمی هم 52% برای بایدن و 46% برای ترامپ پیش بینی شده است.[7]

اگر درست به چهارسال قبل برگردیم و داده های مربوط به پیش بینی در چنین روزی یعنی 26 آگوست 2016 را در این سایت ببینیم با این اعداد روبرو می شویم: شانس پیروزی کلینتون 81.1% و شانس پیروزی ترامپ 18.9؛ آرای الکترال کلینتون 340 و آرای الکترال ترامپ 198؛ آرای مردمی کلینتون 48.5% و آرای مردمی ترامپ 42%.

سایت دیگر یعنی 270towin  تا تاریخ 25 آگوست 2020 پیش بینی فعلی خود را لحاظ کرده، اما در مدلی خاص و بر خلاف سایت پیشین، تفکیکی را در محاسبات خود لحاظ کرده است که در شکل زیر قابل رویت است.

 

 

شکل 4. پیش بینی آرای الکترال تا تاریخ 24 آگوست 2020[8]

 

در نقشه بالا طیف رنگ های مختلفی قابل رویت است. رنگ آبی پر رنگ و قرمز پر رنگ  نشان دهنده ایالت هایی است که در آنها دموکرات ها و جمهوری خواهان (آبی برای دموکرات ها و قرمز برای جمهوری خواهان) بطور مطمئن پیروز خواهند شد(safe). رنگ آبی و قرمز معمولی نشان دهنده ایالت هایی است که در آنها به احتمال زیاد دموکرات ها و جمهوری خواهان پیروز می شوند (likely). ایالت هایی که با رنگ آبی و قرمز کمرنگ نشان داده شده اند نیز حاکی از ایالت هایی هستند که گرایش در آنها نسبت به دموکرات ها یا جمهوری خواهان تا حدودی بیشتر است (lean). همچنین برخی از ایالت ها با رنگ های خاکستری نشان داده شده اند که نشان از قرار گرفتن این ایالت ها در وضعیت toss-up دارد. در چنین وضعیتی رقابت بسیار تنگاتنگ است و نمی توان پیش بینی کرد که در نهایت گرایش آرای مردمی به چه سمتی میل خواهد کرد. اگر وضعیت toss-up را در نظر نگیریم و ایالت هایی که برای هر یک از احزاب با سه طیف رنگی مشخص شده اند را لحاظ کنیم، 278 رای الکترال برای دموکرات ها و 169 رای الکترال برای جمهوری خواهان تا بدین تاریخ لحاظ می شود.

 

در نهایت؛ آیا اتفاق انتخابات سال 2016 دوباره رخ می دهد؟

در انتخابات سال 2016 با اینکه دونالد ترامپ هم در اکثریت قاطع نظرسنجی ها و پیش بینی های مراکز معتبر و هم در آرای مردمی از رقیب خود هیلاری کلینتون بازنده محسوب می شد، اما در نهایت به لطف الکترال کالج ها پیروز شد. به هر حال آنچه که اهمیت دارد الکترال کالج ها هستند و برنده این مارتن را تقسیم همین 538 رای الکترال مشخص خواهد کرد. اما آیا آرای الکترال دوباره می توانند فرشته نجات ترامپ شوند؟

با اینکه برآوردها و پیش بینی ها شانس ترامپ را کمتر از سابق ارزیابی می کنند، اما آنچه که هنوز بسیار اهمیت دارد زمان باقی مانده تا روز انتخابات است. قطعا  تمرکز تیم ترامپ بر روی ایالت هایی خواهد بود که در نقشه موجود در شکل 4 در محدوده رنگ های قرمز و آبی کمرنگ و بطور خاص در زمره toss-up قرار دارند.

بی شک تیم بایدن هم تمام تلاش خود را در این ایالت های حیاتی و تعیین کننده نتیجه که قرار است برنده نهایی را معرفی کنند بکار خواهند بست، اما ترامپ از یک مزیت فوق العاده برخوردار است که بایدن فاقد آن است؛ هر چه باشد ترامپ در حال حاضر رئیس جمهور است و دست او برای ایجاد تحولاتی به نفع خود بازتر!

از آنجایی که تعداد آرای الکترال در ایالت های مختلف متفاوت است، پس با توجه به شکل 5، ایالت هایی از قبیل فلوریدا، آریزونا، اوهایو و کارولینای شمالی که هنوز پیش بینی ها درباره آنها درنگ کرده اند و مجموع آرای الکترال آنها نیز قابل توجه می باشد، از اهمیت بالایی برخوردار هستند.

بی شک تمرکز کمپین های انتخاباتی هر دو حزب بر روی چنین ایالت هایی مشهودتر خواهد بود. کار تبلیغات نیاز به صرف هزینه های گزاف دارد که در این زمینه با توجه به ماهیت پشتیبان­ های دو حزب، کفه ترازو به سمت حزب جمهوری خواه سنگینی می کند.

پیش بینی های سال 2016 درباره نتایج انتخابات نشان داد که علی رغم تلاش این تحقیقات برای ارائه یک نظر قابل اطمینان، بسیاری از فاکتورهای پنهان ممکن است در این برآوردها لحاظ نشوند. در نتیجه احتمال اینکه اتفاقی مشابه سال 2016 رخ دهد و ترامپ در عین کسب آرای مردمی بیشتر، در آرای الکترال پیروز شود وجود دارد. به هر حال نباید به هیچ وجه از این دو نکته غافل شد؛ اولا ترامپ در حال حاضر رئیس جمهور است، ثانیا زمان نسبتا زیادی تا روز انتخابات باقی است. بدون شک ترامپ و هم حزبی های او برای ترمیم وجهه او و تخریب وجهه رقیب دست به هر اقدامی خواهند زد.

در پایان می توان اشاره ای به دو پیش بینی نسبتاً متفاوت در مورد نتیجه انتخابات داشت که حاوی نکاتی قابل توجه هستند. پروفسور آلن لیختمن، استاد دانشگاه آمریکایی که به دلیل پیش بینی های دقیق خود در مورد برنده انتخابات ها از سال 1984 شهرت دارد. او اظهار داشته که بایدن ترامپ را شکست خواهد داد. او از سیستمی استفاده می‌کند که از 13 " کلید " پدید آورده که تعیین می کنند چه کسی برنده انتخابات ریاست جمهوری خواهد شد. در سال 2016، لیختمن یکی از معدود پیش‌بینی‌کننده گانی بود که گفت ترامپ رئیس بعدی خواهد بود. چهار سال بعد، او پیروزی بایدن را پیش‌بینی کرد.

اما لیختمن آن را یک رقابت نزدیک دانسته و خاطرنشان می‌کند که عوامل غیرمعمولی وجود دارند که می‌توانند نتیجه را تغییر دهند. این 13 کلید در سیستم او شامل عواملی مانند تصدی گری، آمار و ارقام اقتصادی بلند مدت و کوتاه مدت، ناآرامی های اجتماعی و رسوایی ها و همچنین کاریزمای شخصی نامزدها است. با توجه به سیستم لیختمن، هفت مورد از 13 کلید به نفع بایدن و شش مورد به نفع ترامپ است، که او را به عنوان نامزد حزب دموکرات، یک برتری کوچک برای پیروزی می بخشد. در سال 2000، او پیش‌بینی کرد که ال گور برنده انتخابات خواهد شد. ال گور آرای مردمی را به دست آورد، اما پس از تصمیم دیوان عالی برای جلوگیری از بازشماری آرای انتخاباتی فلوریدا (و چرخش آرای الکترال به سوی بوش با توجه به روش "همه مال برنده")، انتخابات را به جورج دبلیو بوش باخت.[9]

در پیش بینی لیختمن دو نکته بسیار مهم وجود دارد. اول، لیختمن بایدن را تنها با یک مزیت برتر از ترامپ فرض می کند و این امر حکایت از یک رقابت بسیار نزدیک بین دو نامزد دارد. رقابتی که با تلاش و ایجاد اختلافی کوچک در آرای مردمی هر ایالت، می تواند یک اختلاف بزرگ در مجموع آرای الکترال را همانند سال 2016 پدید آورد. دوم، اذعان لیختمن به اینکه این کلیدها می توانند جابجا شوند. یعنی ممکن است در اثر اتفاقاتی که می تواند در طی مدت باقی مانده تا انتخابات روی دهد، مکان ترامپ و بایدن در این سیستم تغییر کند و ترامپ را در نهایت پیروز انتخابات اعلام نماید.

 پیش بینی دیگر توسط یک پروفسور علوم سیاسی به نام استونی بروک ارائه شده که به طور صحیح 5 انتخابات از شش انتخابات ریاست جمهوری از سال 1996 را بطور صحیح پیش بینی کرده است. بر خلاف لیختمن، او معتقد است که ترامپ 91 درصد شانس پیروزی در انتخابات نوامبر 2020 دارد. این مدل توانسته نتیجه را برای 25 انتخابات از 27 انتخابات از سال 1912، با توجه به داده های موجود از هنگام آغاز انتخابات مقدماتی درون حزبی، به درستی پیش بینی کند. این مدل همانند سیستم ابداعی لیختمن پیروزی ترامپ را در 2016 پیش بینی کرده بودند. نکته بسیار خیره کننده ای که در این مدل به چشم می خورد این است که این مدل نه تنها پیروزی ترامپ را پیش بینی می کند، بلکه آرای الکترال ترامپ که در سال 2016 تعداد آنها 306 بود را به 362 رای در سال 2020 در پیش بینی خود افزایش داده که جای تأمل دارد.[10]

نکته مهمی که در این مدل نیز به آن اشاره می شود تأکید ویژه بر روی آرای الکترال است. در حقیقت این مدل به دست آوردن آرای مردمی بیشتر توسط بایدن را منکر نمی شود، بلکه با در نظر گرفتن واقعیت موجود، آنچه که با توجه به آن برنده نهایی معرفی خواهد شد را لحاظ می کند، یعنی آرای الکترال.

این تقریبا همان چیزی است که در 19 آگوست نشست مجازی مجمع ملی حزب دموکرات نیز به آن اشاره داشت. او در این نشست اظهار می دارد که بایدن می تواند با سه میلیون رای بیشتر، بازنده انتخابات باشد[11] (اشاره به وضعیت خود در سال 2016). همچنین در اظهار نظری دیگر چند روز بعد به بایدن توصیه می کند که در شب انتخابات و پس از بسته شدن پرونده آن تحت هیچ شرایطی شکست را نپذیرد.[12]

به عنوان یک نتیجه کلی از بحث، می توان اینچنین گفت که از این دو اظهار نظر هیلاری کلینتون نیز می توان اینچنین برداشت کرد که اولا کلینتون رقابت بایدن با ترامپ را یک رقابت نزدیک همانند 2016 می بیند و احتمال می دهد که همان وضعیت دوباره رخ دهد و دوما، احتمال می دهد که اتفاقی همانند انتخابات سال 2000 روی دهد و ترامپ همانند جرج دبلیو بوش تلاش کند تا با شیوه هایی پر ابهام قدرت را در دست بگیرد.

در پایان باید گفت که آرای الکترال با توجه به روش "همه مال برنده" که می تواند تأثیری بسیار عمیق در نتایج نهایی داشته باشد، همچنان می تواند به عنوان فرشته نجات ترامپ تلقی شود و در نظر گرفتن یک باخت قطعی برای ترامپ صرفا با تکیه بر نظر سنجی های صورت گرفته (که بسیاری از آنها در 2016 زیر سوال رفتند) که پیشتازی بلا منازع بایدن را نشان  می دهند، نمی تواند چندان عاقلانه و منطقی باشد. زمان باقی مانده، چرخش های بیشتری را در عوامل موثر بر انتخابات نشان خواهد داد.

 

 

 

 

[1] Faith Spotted Eagle

[2]https://docs.google.com/spreadsheets/d/133Eb4qQmOxNvtesw2hdVns073R68EZx4SfCnP4IGQf8/htmlview#gid=19

[3] https://projects.fivethirtyeight.com/2016-election-forecast/?ex_cid=2016-forecast

[4] https://www.nytimes.com/interactive/2016/upshot/presidential-polls-forecast.html

[5] https://www.270towin.com/maps/crystal-ball-electoral-college-ratings

[6] https://www.nytimes.com/2016/11/10/technology/the-data-said-clinton-would-win-why-you-shouldnt-have-believed-it.html

[7] https://projects.fivethirtyeight.com/2020-election-forecast/

[8] https://www.270towin.com/maps/consensus-2020-electoral-map-forecast

[9] https://wtop.com/presidential-election/2020/08/2020-prediction-from-professor-who-called-every-election-since-1984/

[10] https://www.independent.co.uk/news/world/americas/us-election/donald-trump-chance-of-winning-election-2020-joe-biden-poll-model-a9609236.html

[11] https://www.republicworld.com/world-news/us-news/biden-can-win-by-3-million-votes-and-still-lose-warns-clinton-at-dnc.html

[12] https://www.politico.com/news/2020/08/25/hillary-clinton-joe-biden-election-advice-401641

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

آنچه از کویت و دینار قدرتمندش باید بدانیم ...

آنچه از کویت و دینار قدرتمندش باید بدانیم ...

آنچه از کویت و دینار قدرتمندش باید بدانیم ...

امروز سالگرد حمله عراق به کویت و تصرف این کشور است. به همین مناسبت قصد دارم در سلسله مطالبی در خصوص تاریخ تحولات این کشور و آل صباح توضیحاتی را ارائه دهم و سپس در یادداشت های بعد به قضیه جنگ اول خلیج فارس برسم.

واژه کویت از کلمه کوت به معنای قلعه گرفته شده و این خطه در دوران عباسیان کاظمه البحار نامیده می شد. این منطقه به طور تاریخی جزو ولایت بصره در زمان های قدیم بوده و چه در زمان عباسیان و چه امپراطوری ترکان عثمانی تحت حاکمیت این استانداری قرار داشته است.

از قرن هجدهم 3 خانواده آل صباح ، آل خلیفه و آل جلاهمه به دلایل سیاسی و اقتصادی از نجد به این منطقه مهاجرت کرده و بر سر اداره این منطقه متفق گشته و مبادرت به تقسیم امور کردند. 

آل صباح قدرت سیاسی را در دست گرفت، آل خلیفه تجارت خشکی و آل جلاهمه تجارت دریایی‌و صید ماهی و مروارید. در سال 1756 بر اثر اختلافات اتحاد این 3 طایفه فروپاشید و مردم کویت با صباح بن جابر (صباح اول) برای ریاست و امارت بیعت کردند.

خاندان صباح اداره امور سیاسی را پیش می برند تا این که مرگ چهارمین امیر این خاندان یعنی شیخ صباح بن جابر ( صباح دوم ) فرارسید .
وی 3 پسر قدرتمند داشت که هر کدام به نوبت لذت امیری را چشیدند.

ابتدا عبدالله ، سپس محمد و در نهایت شیخ مبارک که بر اثر مرگ مشکوک برادرش محمد ، امیر هفتم کویت شد( سال 1896 ). وی فرد با کفایتی بود و به همین علت به مبارک الکبیر معروف شد.

از اینجا بود که او در فرمانی اعلام کرد پس از من قدرت باید در اختیار 2 پسرم جابر و سالم و اعقاب ذکور آنها امتداد یابد. واقعه مهم دیگر در زمان او معاهده مخفیانه سال 1899 با انگلستان بود که بر اساس آن کویت به طور کامل تحت الحمایه بریتانیا می گشت.

در آن زمان کویت بخشی از امپراطوری عثمانی بود که البته دچار ضعف گشته و همین امر شیخ مبارک را برآن داشت تا این امیرنشین را برای در امان نگاه داشتن از گزند تحولات ناگوار تحت الحمایه بریتانیا درآورد. او تا سال 1915 زنده بود و پس از آن پسر ارشدش جابر و سپس سالم بر تخت امارت جلوس کردند.

در سال 1961 در زمان عبدالله بن سالم نوه شیخ مبارک کویت اعلام استقلال کرد و این تصمیم اعتراض شدید دولت وقت عراق به ریاست عبدالکریم قاسم را برانگیخت.

استدلال عراقی ها این بود که کویت به طور تاریخی تحت حاکمیت استانداری بصره قرار داشته و اصولا کشور خواندن آن غیر قانونی و نامشروع است.

در مقابل قدرت های آن روزگار خصوصا انگلستان و آمریکا با عنایت به ذخایر عظیم نفتی عراق تمایل نداشتند تا این امیرنشین که یک منطقه فوق العاده مستغنی از لحاظ اندوخته هیدروکربوری بود تحت حاکمیت بغداد درآید تا بتوانند به سادگی بر کویت کوچک و ضعیف اما بیش از حد ثروتمند سیطره یابند.

عبدالکریم قاسم سعی داشت از گزینه نظامی بهره جوید که با درخواست شیخ عبدالله سالم سربازان انگلیسی در مرز با عراق مستقر شدند و سرانجام در زمان عبدالسلام عارف در توافقی، کویت با پرداخت مبلغ قابل توجهی پول دولت عراق را به سکوت در مقابل اعلام استقلالش واداشت.

 طلای سیاه این منطقه از دیرباز مورد توجه انگلستان و آمریکا بود و همین عاملی شد تا در سال 1934 شرکت بریتیش پترولیوم و گلف اویل شرکت نفت. کویت را راه اندازی کنند و سرانجام در سال 1960 شرکت ملی نفت کویت باهمکاری بخش خصوصی و دولت تاسیس شد.

دولت کویت به برکت تولید و صادرات نفت خام به یکی از ثروتمندترین دول جهان با اقتصاد رانتیر مبتنی بر صدور نفت و واردات نیازهای عمومی و معیشتی تبدیل شد و بخشی از این درآمد سرشار صرف توزیع یارانه و راضی نگاه داشتن جمعیت بسیار اندک این کشور ( 4 میلیون نفر که 1/5 میلیون آن بومی ست ) می شود.

دینار کویت ارزشمندترین ارز دنیاست که چند علت دارد که مهمترینش اینست که نفتش را تنها با پول خودش می فروشد یعنی کشورهای خریدار باید با پرداخت ارزهای معتبر جهانی دینار این کشور را خریداری کنند و سپس با تادیه دینار نفت را بخرند .

تاکتیک فوق سبب شده تا ارزهای معتبر درحجم بالا در بانک مرکزی کویت ذخیره شوند ، قدرت مالی این کشور کوچک هنگفت گردد و تورم آن صادر گردد.

از علل دیگر میتوان به مالیات نگرفتن ، ذخیره نفت بالا ، سیاست های پولی و شناور نبودن نرخ دینار اشاره کرد .

علیرضا تقوی نیا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

آتش سوزی ها پس از اجرای طرحهای خروج دام از مرتع در عرصه ها افزایش یافته / خروج دام از مراتع تفکر غلطی است

آتش سوزی ها پس از اجرای طرحهای خروج دام از مرتع در عرصه ها افزایش یافته / خروج دام از مراتع تفکر غلطی است

داوود صادقی کارشناس کشاورزی و محیط زیست با حضور در برنامه «یه روز تازه» شبکه پنج سیما به بررسی علل مختلف بروز آتش سوزی های گسترده در مراتع پرداخت. در ادامه به مهم ترین گزاره های مطرح شده توسط این کارشناس پرداخته میشود.

 

  • باورغلطی در بین مسئولین رواج یافته که دام عامل تخریب مراتع محسوب می شود. چرای دام چه به صورت عشایر چه به صورت روستایی، عامل تخریب مراتع عنوان شده و تلاش می شود دام ها از مراتع خارج شوند. این تفکر غلط پیش از انقلاب تا به امروز خارج شدن دام ها از مراتع شد به طوریکه در برنامه سوم، چهارم و ششم توسعه بعد از انقلاب هم به این موضوع اشاره شد. برای مثال در قانون افزایش بهره‌وری کشاورزی آمده است که سالانه 3میلیون واحد دامی باید از مراتع خارج بشود.

 

  • طرح تعادل دام و مرتع، عملا طرح حذف دام از مرتع بود. در عمل طرح تعادل دام و مرتعی تبدیل به طرح خروج دام از مرتع شد و وقتی دام از مرتع حذف شد هزینه دام‌پروری بالا رفت و مجبور به واردات غذای دام شدیم. به طور مثال در سال 98، 9میلیون تن ذرت، 4 میلیون تن جو و 2 میلیون تن کنجاله سویا به ارزش دلاری 4 میلیارد دلار وارد کرده‌ایم. 

 

  • مدیریت امور مرتبط با کشاورزی و مراتع باید واحد باشد. متاسفانه مدیریت کشاورزی در کشور ما واحد نیست. در زمانی که بحث گرفتن بودجه می‌شود سازمان‌های متولی زیادی برای بودجه گرفتن می‌آیند اما هنگام آتش‌سوزی و وقتی زمان عمل باید پیشگیری و مقابله صورت بگیرد سازمان‌ها از گردن خود باز می‌کنند. البته نظارت اجرای قانون با مجلس شورای اسلامی است که امیدواریم مجلس یازدهم نظارت کند.

 

  • عامل انسانی، راه فرار مسئولین از پاسخگویی مقابل آتش سوزی ها است . در بحث کلان این موضوع در کشور به این شکل است که هر جا آتش‌سوزی اتفاق میافتد ، عنوان می شود که عامل انسانی بوده و چند نفر بازداشت و بعد مدتی هم آزاد می شوند ولی علت اصلی به فراموشی سپرده می‌شود.

 

  • تا آخر تابستان و پاییز ما باز هم آتش‌سوزی‌ها را خواهیم داشت. در استان‌های مختلف با توجه بارش‌های خوب و مراتعی که به شدت خوب رشدکرده‌اند، احتمال آتش سوزی خواهیم داشت. در جایی که از دولت ناامید می‌شویم و اصلاح قوانین هم زمان بر است، دست کمک را به سمت خود مردم دراز می‌کنیم و اینکه خود مردم، گروهای مردمی، فعالان محیط زیستی، گروه‌های جهادی و انجمن‌های محیط زیستی با شناخت خوبی که از مناطق مستعد آتش سوزی پیدا می کنند، می توانند اقدامات پیشگیرانه را طراحی کرده و از وقوع آتش سوزی های گسترده جلوگیری کنند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

راستی‌آزمایی اظهارات ظریف در مجلس

راستی‌آزمایی اظهارات ظریف در مجلس

راستی‌آزمایی اظهارات ظریف در مجلس

 

همان‌گونه که قابل پیش‌بینی هم بود، این‌بار نیز ظریف با دستان خالی در برابر نمایندگان ملت حاضر شد و توضیحات قانع‌کننده‌ای برای منتخبان مردم نداشت. او که نتیجه 7 سال دیپلماسی‌اش در برابر غربی‌ها به‌رغم وعده‌های پُرطمطراق، نه تنها مشکل تحریم‌ها را حل نکرده بلکه ده‌ها تحریم دیگر به آنها اضافه و مشکلات متعدد دیگری را متوجه اقتصاد کشور و مردم کرده است، روز گذشته به‌جای پاسخگویی، مسائلی را مطرح کرد که با واکنش نمایندگان مواجه شده و برای دقایقی فضای مجلس را هم متشنج کرد. هر چند که با گذشت 7 سال اظهارات دولتمردان، به‌ویژه مسئول و اعضای دستگاه سیاست خارجی کشور در پیشگاه ملت نیاز چندانی به «راستی‌آزمایی» ندارد و مردم ما در این سال‌ها طعم صداقت و راستگویی آنها را به خوبی در زندگی و معیشت خود چشیده‌اند، اما صرفا به جهت ثبت در تاریخ، درباره چند مورد از مسائلی که آقای ظریف در جلسه دیروز مجلس مطرح کرده‌اند، نکاتی را به ایشان و همچنین مخاطبان ارجمند یاد‌آور می‌شویم.
 

هیچگاه مسائل داخلی را به خارج نبردم!
وزیر امور خارجه کشورمان با‌ اشاره به اینکه سیاست خارجی، حوزه دعوای جناحی و گروهی نیست، خطاب به نمایندگان گفت: من هیچ‌گاه مسائل داخلی را به خارج نبردم. چنین اظهاراتی از سوی ظریف در حالی است که او بارها برای بدست آوردن منافع جناحی در مسئولیتی که باید برای منافع ملی ایران می‌جنگید سوءاستفاده کرد. او در سال93 در شورای روابط خارجی آمریکا حضور پیدا کرد. فارغ از اینکه چرا باید وزیر خارجه کشورمان در چنین جلسه‌ای شرکت کند اما صحبت‌های ظریف در جمع دشمنان تعجب‌برانگیز بود. در این نشست وزیرخارجه کشورمان در پاسخ به سؤال ‌هاله اسفندیاری، همکار جورج سوروس و مسئول بخش خاورمیانه وودرو ویلسون با گره زدن مسئله دیپلماسی به انتخابات گفته بود مذاکرات هسته‌ای تأثیر مستقیم بر مسائل داخلی ایران خواهد داشت و در صورت شکست مذاکرات، دوستان او انتخابات مجلس آینده را به جریان غرب‌ستیز واگذار خواهند کرد.

 

همچنین پیشتر و هنگامی‌ که روحانی به‌عنوان دبیرشورای عالی امنیت‌ملی در دولت اصلاحات مشغول مذاکره با طرف غربی بود نیز ظریف در سخنانی که فیلمش سال‌ها بعد منتشر شد خطاب به البرادعی دبیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی‌ گفته بود: «بسیاری از کاندیداهای ریاست جمهوری از شکست مذاکرات ما سود می‌برند.آنها موفقیتی در این گفت‌وگوها نمی‌بینند و از طرفی آنها آدم‌های پرنفوذی هستند. اعتبار اروپایی‌ها و مذاکره‌کنندگان ایرانی هر دو در ایران از دست رفته است».
 

آینده نشان خواهد داد که برجام سند افتخار ایران است!
وزیر امور خارجه کشورمان در جلسه دیروز مجلس شورای اسلامی در بخش دیگری از اظهارات خود، توافق هسته‌ای موسوم به برجام را سند افتخار ایران دانست و گفت: برجام تحمیلی بر آمریکا بود، تاریخ و آینده نشان خواهد داد که برجام سند افتخار ایران است و خواهد بود و در تاریخ این کشور ثبت خواهد شد.

 

چنین اظهاراتی در حالی است که دولتمردان بارها مدعی بودند که میوه‌های برجام و به عبارتی سیب و گلابی برجام به‌زودی خواهد رسید، اما میوه‌های برجام چیزی جز افزایش تحریم‌ها و تشدید گرانی و رکود و بیکاری نبود. سؤال از وزیر محترم امور خارجه این است که آیا بتن‌ریزی در صنعت هسته‌ای سند افتخار است؟! آیا افزایش سرسام‌آور قیمت دلار تا آستانه 22 هزارتومان، سند افتخار است؟! آیا کوچک شدن سفره مردم سند افتخار است؟! آیا خروج 9700 کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده (از مجموع 10 هزار کیلوگرم) از کشور، سند افتخار است؟! خروج این مقدار اورانیوم، معادل 97 درصد کل اورانیوم غنی‌شده در 10 سال بود که با تلاش دانشمندان ایرانی صورت گرفته بود. اکنون 24 ماه از خروج آمریکا و همچنین قریب به 60 ماه از امضای برجام سپری شده است. این مدت زمان طولانی در حالی سپری شده است که هیچ دستاوردی از برجام عاید کشورمان نشده است.
 

همچنین آقای ظریف که در نشست وزیران خارجه 1+5 و ایران در مهر 96، خطاب به غربی‌ها فهرستی از گلایه‌های ایران را طرح و گفته بود که ایالات متحده آن‌طور که در توافق هسته‌ای مقررشده، تحریم‌ها را رفع نکرده و «ما هنوز نمی‌توانیم در انگلستان یک حساب بانکی باز کنیم»، اما دیروز در مجلس این توافق را سند افتخار ایران نامید، پاسخ نمی‌دهد که از آن روز تا دیروز چه اتفاق مثبتی از این توافق عاید کشورمان شده که تا این حد نظر او را تغییر داده است.
 

سیاست خارجی در حوزه اختیارات رهبری است!
یکی دیگر از مسائلی که محمدجواد ظریف در پاسخ به انتقاد نمایندگان مجلس درباره برجام مطرح کرد، یادآوری حدود و اختیارات رهبری در قانون اساسی به‌ویژه در موضوع سیاست خارجی بود. ظریف مسئولیت سیاست خارجی ایران را برعهده رهبر انقلاب اسلامی دانست و افزود: «سیاست خارجی در قانون اساسی در حوزه اختیارات مقام معظم رهبری است و سیاست‌های کلی نظام در حوزه سیاست خارجی را ایشان تعیین می‌کنند».

 

در اینکه کلیت چنین سخنی از سوی وزیر امور خارجه درست و صحیح است شکی نیست، اما نکته اینجاست که هدف او از طرح چنین مسئله‌ای رسیدن به این نتیجه است که «چون سیاست خارجی در حوزه اختیارات مقام معظم رهبری است، پس مسئولیت برجام هم با ایشان است».
 

این درحالی است که موضع رهبر معظم انقلاب از ابتدای مذاکرات تا به امروز کاملاً شفاف و روشن بوده است. اما صرفا به جهت یادآوری و نمونه، ایشان خرداد سال گذشته در جمع دانشجویان صراحتا فرمودند: «من به برجام به‌صورتی که عمل و محقق شد اعتقادی نداشتم و این را به رئیس‌جمهور و وزیر خارجه هم گفتم».
 

ایشان تأکید کردند: «شما چشم و گوش دارید. نامه‌ای که من نوشتم را ببینید. ببینید تصویب برجام چه شکلی بوده و چه شرایطی داشته است. اگر آن شرایط اعمال نشد وظیفه رهبری این نیست که بگوید برجام نباید باشد. عقیده من این است که رهبری در زمینه‌های اجرایی نباید ورود کند مگر جایی که به حرکت کلی انقلاب مربوط است.»
 

رهبر معظم انقلاب همچنین در سال 94 و همان ماه‌های ابتدایی توافق برجام در دیدار با رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری به روشنی موضع خود درباره برجام را بیان کرده و فرمودند: «اینکه نشستیم مذاکره کردیم، در بعضی از موارد کوتاه آمدیم، یک امتیازاتی دادیم، عمدتاًً برای این بود که تحریم‌ها برداشته بشود؛ اگر بنا است تحریم‌ها برداشته نشود، پس معامله‌ای وجود ندارد، دیگر اصلاً این معنا ندارد. مسئولین این را باید مشخّص کنند و نگویند که مثلاً او برای قانع کردن رقبای داخلی خودش این حرف را می‌زند.»
 

هر هفته با سردار سلیمانی جلسه داشتم!
وزیر امور خارجه همچنین روز گذشته و در صحن علنی مجلس در توجیه برجام و ضربات ویران‌کننده‌ای که به منافع ملی وارد کرده از هماهنگی اقدامات خود با سپهبد شهید سلیمانی سخن گفت و افزود: شهید حاج قاسم سلیمانی و بنده هر هفته با هم نشست داشتیم و هماهنگی می‌کردیم، صحبت‌های منطقه‌ای با هماهنگی یکدیگر بود و آنهایی که ایشان، سیدحسن نصرالله و مقاومت عراق و لبنان و فلسطین را می‌شناسند و با آنها دمخور هستند، می‌دانند که روابط ما چگونه بود.

 

آقای ظریف چنان درباره رفاقت و هم افقی با سردار سلیمانی سخن گفت که انگار کسی غیر از او، چند هفته پس از ‌ترور سبعانه حاج قاسم، برای مذاکره با قاتلان سردار چراغ سبز داد! کسی که پا روی خون سردار مقاومت بگذارد، حق دارد ادعای برادری کند؟
 

اسفندماه 97 پس از 7 سال جنگ با ‌تروریست‌ها، بشار اسد به تهران آمد تا سفیر پیروزی مقاومت باشد. با این حال ظریف در رفتاری سطح پایین و غیرملی استعفا کرد و نگذاشت آن‌طور که باید و شاید اهمیت این سفر مهم و تأثیرگذار هم در داخل و هم در خارج از کشور مطرح شود، آن هم تنها به این دلیل که در جریان این سفر نبوده. دیروز اما وی برای سرشکن کردن هزینه‌های شکست برجام مدعی شد که هر هفته با سردار سلیمانی جلسه داشته و مسائل منطقه‌ای را با وی هماهنگ می‌کرده است.
 

ظریف همچنین در حالی از هماهنگی با سردار سلیمانی سخن گفت که، سردار شهید و سرافراز کشورمان، اسفند 97 طی سخنانی در کرمان درباره برجام گفته بود «برای دشمن، برجام، سه ضلعی است نه یک ضلعی. اوباما فکر می‌‌کرد به مرور زمان به دو ضلع دیگر می‌‌رسد. اینکه اصرار می‌‌کنند بر برجام 2، برای این است که می‌خواهند این تحرکی را که از ایران اسلامی به جهان اسلام روح و جان داده، بخشکانند. اگر العیاذبالله ما رفتیم و در برجام 2 شرکت کردیم، تمام می‌شود؟ نه، برجام اصلی در داخل ایران است. آنها برجام سه هم خواهند داشت، چون معتقدند چشمه باید در ایران خشکانده شود.»
 

وزیر محترم امور خارجه پاسخ نمی‌دهند که چه کسانی دنبال برجام دو و سه بودند؟ چه کسانی پنهانی چهل تعهد به FATF دادند؛ و سپس از بانک‌ها خواستند با افراد و نهادهایی که در فهرست تحریم‌های خزانه‌داری و وزارت خارجه آمریکا قرار دارند، همکاری نکنند!؟ سپاه پاسداران و سپاه قدس (سردار سلیمانی) جزو همین تحریم‌شدگان دشمن بودند که گرفتار خودتحریمی ‌داخلی شدند.
 

دشمن وقتی جرأت کرد سپاه پاسداران را تحریم و سردار سلیمانی را هدف قرار دهد که دید کسانی در داخل دولت، سلمان و ابوذر‌های سپاه را به نام دولت با تفنگ (!) از پشت می‌زنند؛ و این در حالی بود که در مضیقه تحریم‌ها، همین سپاه پیشقدم شکستن حصار تحریم شد.
 

دوستان عزیز آمریکا را قدرقدرت ندانیم!
محمدجواد ظریف در بخش دیگری از سخنان خود در مجلس شورای اسلامی، نمایندگان ملت را به ایستادگی در برابر سیاست‌های آمریکا و نترسیدن از آن توصیه کرد و گفت: جمهوری اسلامی ایران باید در برابر سیاست‌های آمریکا بایستد... باید کاری کنیم که آمریکا نتواند از اقدامات ما برای اهداف خودش استفاده کند... دوستان عزیز آمریکا را قدرقدرت ندانیم!

 

این اظهارات وزیر امور خارجه نیز در حالی است که شخص وی برای توجیه مذاکره و توافق با برجام، مردم را از قدرت نظامی آمریکا می‌ترساند وی سال 92 و در یک جمع دانشگاهی و در پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان چنین عنوان داشته بود: «آیا فکر کردید آمریکا که می‌تواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیاندازد از سیستم دفاعی ما می‌ترسد؟ آیا واقعاً به‌خاطر قدرت نظامی ما، آمریکا جلو نمی‌آید؟ بر اساس کدام سند فکر می‌کنید آمریکا نمی‌تواند به اطلاعات نظامی ما دست پیدا کند؟»
 

گرچه باید گفت که جای خوشحالی و امیدواری است که وزیر امور خارجه کشورمان پس از 7 سال مماشات و انفعال در برابر آمریکا از چنین باوری به این نتیجه رسیده است که نباید از آمریکا ‌ترسید و آن را قدرقدرت دانست.
 

وزارت خارجه سیاست‌های کاهش برجامی را اجرا کند
بخش دیگری از جلسه دیروز صحن علنی مجلس به سخنان محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی اختصاص داشت.

 

قالیباف در سخنانی خطاب به ظریف گفت: آنچه امروز مردم و نمایندگان مجلس توقع دارند این است که هزینه اضافی بر آنها وارد نکنیم و در تصمیم‌گیری‌ها چه در سیاست‌های اقتصادی، داخلی و خارجی به‌گونه‌ای عمل کنیم که هزینه بیش از اندازه به مردم وارد نشود.
 

وی تصریح کرد: ما امروز در حوزه سیاست خارجی به این موضوع باور داریم که اگر بخواهیم دستگاه دیپلماسی مسائل سیاست خارجی را پیگیری کرده و تحقق بخشد اولین چیزی که بدان نیاز دارد تولید قدرت است چرا که وقتی قدرت داشته باشیم می‌توانیم در مقابل دشمن بایستیم و موفق شویم و در چرخه چانه‌زنی و فشار آنها قرار نگیریم و عقب‌نشینی و وادادگی پیدا نکنیم.
 

قالیباف تأکید کرد: بخش عمده‌ای از تولید قدرت در کشور در حوزه توان و کار اقتصادی است و همان‌طور که وزیر امور خارجه نیز بدان‌ اشاره کرد وزارت امور خارجه در این مورد می‌تواند نقش کلیدی داشته باشد، کما اینکه در تغییر ساختار و رویکرد در این دولت حوزه معاونت اقتصادی را تشکیل داده‌ایم.
 

وی یادآور شد: البته شاید توقع بنده این بود که وزارت امور خارجه به وزارت امور خارجه و تجارت بین‌الملل تبدیل شود چراکه امروز جنگ ما اقتصادی است و در حوزه مسائل ارزی با وجود تمام سختی‌ها انتظار می‌رود وزارت امور خارجه شرایطی را فراهم کند که اگر نتوانستیم به دلیل مشکلات ناشی از برجام سرمایه‌گذار خارجی وارد کشور کنیم، به‌گونه‌ای اقدام شود که پول مردم که نزد برخی کشورها باقی مانده که سالیان سال در این کشور معاملات اقتصادی را تجارت می‌کردند در این شرایط سخت ارزی انتقال ارز را به کشور با تلاش مضاعف انجام دهد.
 

در مقابل زیاده خواهی آژانس به‌طور جدی خواهیم ایستاد
قالیباف افزود: آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ‌و شورای حکام باید این را بدانند در حوزه سیاست خارجی، جمهوری اسلامی و نمایندگان مجلس هرگز به آژانس اجازه نخواهند داد که دستش باز باشد و بدون محدودیت هرچه می‌خواهد انجام دهد و به‌دنبال این باشد که حلقه‌های اطلاعاتی و جاسوسی کشورهای متخاصم را تکمیل کند.

 

رئیس مجلس شورای اسلامی تأکید کرد: ما در مقابل این زیاده‌خواهی آژانس به‌طور جدی خواهیم ایستاد و از وزارت خارجه می‌خواهیم که در این شرایط سیاست‌های کاهش‌دهنده تعهدات برجامی که تصمیم‌گیری شده را اجرا کند و هم زمان با آن همکاری با آژانس را در چارچوب تعهدات ادامه دهیم که حق ملت است.
 

قالیباف با بیان اینکه ان‌شاءالله وزارت خارجه بتواند در حوزه اقتصادی که مهم‌ترین عنصر در تقویت تولید قدرت ملی است، وظیفه خود را به درستی انجام دهد از وزیر امور خارجه برای حضور در این جلسه قدردانی کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰