آنچه از کویت و دینار قدرتمندش باید بدانیم ...

آنچه از کویت و دینار قدرتمندش باید بدانیم ...

امروز سالگرد حمله عراق به کویت و تصرف این کشور است. به همین مناسبت قصد دارم در سلسله مطالبی در خصوص تاریخ تحولات این کشور و آل صباح توضیحاتی را ارائه دهم و سپس در یادداشت های بعد به قضیه جنگ اول خلیج فارس برسم.

واژه کویت از کلمه کوت به معنای قلعه گرفته شده و این خطه در دوران عباسیان کاظمه البحار نامیده می شد. این منطقه به طور تاریخی جزو ولایت بصره در زمان های قدیم بوده و چه در زمان عباسیان و چه امپراطوری ترکان عثمانی تحت حاکمیت این استانداری قرار داشته است.

از قرن هجدهم 3 خانواده آل صباح ، آل خلیفه و آل جلاهمه به دلایل سیاسی و اقتصادی از نجد به این منطقه مهاجرت کرده و بر سر اداره این منطقه متفق گشته و مبادرت به تقسیم امور کردند. 

آل صباح قدرت سیاسی را در دست گرفت، آل خلیفه تجارت خشکی و آل جلاهمه تجارت دریایی‌و صید ماهی و مروارید. در سال 1756 بر اثر اختلافات اتحاد این 3 طایفه فروپاشید و مردم کویت با صباح بن جابر (صباح اول) برای ریاست و امارت بیعت کردند.

خاندان صباح اداره امور سیاسی را پیش می برند تا این که مرگ چهارمین امیر این خاندان یعنی شیخ صباح بن جابر ( صباح دوم ) فرارسید .
وی 3 پسر قدرتمند داشت که هر کدام به نوبت لذت امیری را چشیدند.

ابتدا عبدالله ، سپس محمد و در نهایت شیخ مبارک که بر اثر مرگ مشکوک برادرش محمد ، امیر هفتم کویت شد( سال 1896 ). وی فرد با کفایتی بود و به همین علت به مبارک الکبیر معروف شد.

از اینجا بود که او در فرمانی اعلام کرد پس از من قدرت باید در اختیار 2 پسرم جابر و سالم و اعقاب ذکور آنها امتداد یابد. واقعه مهم دیگر در زمان او معاهده مخفیانه سال 1899 با انگلستان بود که بر اساس آن کویت به طور کامل تحت الحمایه بریتانیا می گشت.

در آن زمان کویت بخشی از امپراطوری عثمانی بود که البته دچار ضعف گشته و همین امر شیخ مبارک را برآن داشت تا این امیرنشین را برای در امان نگاه داشتن از گزند تحولات ناگوار تحت الحمایه بریتانیا درآورد. او تا سال 1915 زنده بود و پس از آن پسر ارشدش جابر و سپس سالم بر تخت امارت جلوس کردند.

در سال 1961 در زمان عبدالله بن سالم نوه شیخ مبارک کویت اعلام استقلال کرد و این تصمیم اعتراض شدید دولت وقت عراق به ریاست عبدالکریم قاسم را برانگیخت.

استدلال عراقی ها این بود که کویت به طور تاریخی تحت حاکمیت استانداری بصره قرار داشته و اصولا کشور خواندن آن غیر قانونی و نامشروع است.

در مقابل قدرت های آن روزگار خصوصا انگلستان و آمریکا با عنایت به ذخایر عظیم نفتی عراق تمایل نداشتند تا این امیرنشین که یک منطقه فوق العاده مستغنی از لحاظ اندوخته هیدروکربوری بود تحت حاکمیت بغداد درآید تا بتوانند به سادگی بر کویت کوچک و ضعیف اما بیش از حد ثروتمند سیطره یابند.

عبدالکریم قاسم سعی داشت از گزینه نظامی بهره جوید که با درخواست شیخ عبدالله سالم سربازان انگلیسی در مرز با عراق مستقر شدند و سرانجام در زمان عبدالسلام عارف در توافقی، کویت با پرداخت مبلغ قابل توجهی پول دولت عراق را به سکوت در مقابل اعلام استقلالش واداشت.

 طلای سیاه این منطقه از دیرباز مورد توجه انگلستان و آمریکا بود و همین عاملی شد تا در سال 1934 شرکت بریتیش پترولیوم و گلف اویل شرکت نفت. کویت را راه اندازی کنند و سرانجام در سال 1960 شرکت ملی نفت کویت باهمکاری بخش خصوصی و دولت تاسیس شد.

دولت کویت به برکت تولید و صادرات نفت خام به یکی از ثروتمندترین دول جهان با اقتصاد رانتیر مبتنی بر صدور نفت و واردات نیازهای عمومی و معیشتی تبدیل شد و بخشی از این درآمد سرشار صرف توزیع یارانه و راضی نگاه داشتن جمعیت بسیار اندک این کشور ( 4 میلیون نفر که 1/5 میلیون آن بومی ست ) می شود.

دینار کویت ارزشمندترین ارز دنیاست که چند علت دارد که مهمترینش اینست که نفتش را تنها با پول خودش می فروشد یعنی کشورهای خریدار باید با پرداخت ارزهای معتبر جهانی دینار این کشور را خریداری کنند و سپس با تادیه دینار نفت را بخرند .

تاکتیک فوق سبب شده تا ارزهای معتبر درحجم بالا در بانک مرکزی کویت ذخیره شوند ، قدرت مالی این کشور کوچک هنگفت گردد و تورم آن صادر گردد.

از علل دیگر میتوان به مالیات نگرفتن ، ذخیره نفت بالا ، سیاست های پولی و شناور نبودن نرخ دینار اشاره کرد .

علیرضا تقوی نیا