سالگرد آبانی که قرار بود، ایران سوریه شود!

سالگرد آبانی که قرار بود، ایران سوریه شود!

آبان 98 حوادث بسیاری را در بطن خود داشت. شاید به جرات بتوان گفت اوج نمود ناکارآمدی دولت را در آن زمان شاهد بودیم. تصمیمات اقتصادی غلط و البته عجیبی که در کنار فشار حداکثری آمریکا، کمر مردم را شکست و میرفت که ایران را به سمت بحرانی بزرگ سوق دهد.
 

آبان 98 با انکارهای شدید دولت مبنی بر عدم گران شدن بنزین شروع شد و با اعتراضات وسیع مردم پایان یافت. افزایش شدید قیمت بنزین در یک شب، راه را برای تکرار پروژه ای آزمایش شده در ایران هموار کرد. آبانی که بوی جنگ داخلی سوریه و پروژه کشته سازی مایکل دندریا میداد!
 

سالها پیش و در زمانی که خشکسالی های بی سابقه سوریه، فشار اقتصادی شدیدی را به مردم وارد کرده بود، آمریکا و اسرائیل فرصت را برای اجرای پروژه خود در خاورمیانه، غنیمت شمردند.

جهت مشاهده ادامه مطلب کلیک کنید ...

برای صهیونیزم جهانی در کنفرانس هرتزلیا مسجل شده بود که علت اصلی شکست اسرائیل از لبنان در جنگ 33 روزه، خونرسانی ایران به حزب الله از راه سوریه بود. از این رو، آنها تصمیم گرفته بودند سوریه را با پروژه کم نظیری از دست گروه های مقاومت خارج کنند. 
 

به دنبال خشکسالی سوریه و به خطر افتادن معیشت مردم، رسانه های وابسته به اسرائیل در این کشور فعال شدند تا تمام مشکلات اقتصادی را به اقدامات بشار اسد گره بزنند. این رسانه ها سعی داشتند با نوعی جنگ رسانه ای از آب گل آلود معیشت، ماهی براندازی بگیرند. 
 

مدت ها بعد، پخش خبری در شبکه های اجتماعی، جامعه چند قومیتی سوریه را شوکه کرد. این خبر بیان می کرد که پلیس سوریه به یک نوجوان سوری در زندان تجاوز کرده است. این شایعه با شانتاژ و پروپگاندای عظیم رسانه های وابسته به صهیونیزم شدت گرفت و هر طیف رسانه ای بر سیاهنمایی آن افزود. 
 

مردم پیرو این ماجرای تلخ دست به اعتراض های گسترده علیه پلیس سوریه زدند. پلیس سوریه تا آن زمان فقط خود را برای تهدیدات برون مرزی آماده کرده بود و شناختی از کنترل اعتراضات خیابانی نداشت. 
 

در هیاهوی اعتراضات، عده ای ناشناس از جو متشنج آن روزهای سوریه استفاده کرده و همزمان به سمت مردم و پلیس شلیک کردند. پلیس نیز به دلیل عدم آگاهی لازم، در واکنش به تیراندازی ها شروع به شلیک به سمت مردم کرد. پلیس تصور می کرد که مردم به سمت آنها تیراندازی می کند و مردم نیز تصور میکردند که این پلیس است که قصد سرکوب شدید آنها را دارد. 
 

این طرح که بعدها به پروژه کشته سازی معروف شد، سالها قبل توسط مایکل دندریا افسر عالی رتبه سیا طراحی شده بود. این طرح در اوکراین، هنگ کنگ و لیبی آزمایش های خود را پس داده بود و قرار بود این بار سوریه را متلاشی کند. 
 

در این طرح عده ای ناشناس مامور می شدند تا همزمان به پلیس و مردم شلیک کنند تا به ناگاه اعتراضات مردم را به خشونت بکشند و آن را به سمت براندازی سوق دهند. 
 

پروژه کشته سازی در سوریه طبق نقشه از پیش تعیین شده پیش رفت و اعتراضات مردم خیلی زود به اغتشاشات گسترده تبدیل شد و وقتی کار از دست حکومت مرکزی بشار اسد بیرون رفت، داعش اداره سوریه را به دست گرفت. داعشی که از مدتها قبل در سوریه برای همچین روزی توسط اوباما و کلینتون ساخته شده بود. 
 

اعتراضات به حق مردم سوریه توسط داعش دزدیده شد و همان مردمی که روزی برای اعتراض به خیابان آمده بودند، حالا داعشی را جلوی روی خود می دیدند که از هیچگونه جنایت و کشتار علیه مردم سوریه دریغ نمی کرد. 
 

برنامه ساختن دولت عراق و شام توسط داعش از یک سو و تلاش برای استقلال کردهای سوریه از سوی دیگر، سوریه را به سمت تجزیه و نابودی سوق می داد. لشکرکشی های آمریکا و ناتو نیز بر این نا به سامانی ها می افزود. 
 

ایران بحران در سوریه را خیلی زود فهمید و برای حفظ سوریه در جبهه مقاومت و حفظ امنیت مردم منطقه از خطر داعش، دست به کار شد و با مجاهدت های سردار قاسم سلیمانی توانست داعش و متحدان اروپایی و آمریکایی اش را در سوریه زمین گیر کند.
 

در آبان 98، درست در زمانی که گروه های مقاومت پیروزی های چشمگیری در برابر داعش به دست آورده بودند، بی کفایتی های دولت و در راس آن، گران شدن یک شبه بنزین باعث شد مردمی که معیشتشان سخت آسیب دیده بود، به خیابان ها بیایند و به ناکارآمدی دولت و گرانی بنزین اعتراض کنند. 
 

این اعتراضات بهترین موقعیت برای آمریکا بود تا بتواند پروژه کشته سازی را در ایران اجرایی کند. در این زمان تعدادی از لیدرهای آموزش دیده توسط سیا و سازمان های تروریستی، شروع به تیراندازی به مردم و پلیس کردند و اعتراضات به حق مردم را به خشونت کشیدند.


تفاوت عمده ای که ایران با سوریه داشت، آگاهی مردم و وجود رهبری مقتدر و هوشیار در ایران بود. مردم خیلی زود راه خود را از اغتشاشگرانی که قصد سوء استفاده از اعتراضات به حقشان را داشتند، جدا کردند. ناکام ماندن قیام 5 دی که اپوزوسیون برای آن تبلیغات زیادی کرده بودند، از آگاهی و شناخت بی نظیر مردم ایران خبر می داد. مردمی که ناکارآمدی های دولت و فشارحداکثری ترامپ را تحمل کردند و همین صبر و آگاهی مردم راه را برای اجرای پروژه کشته سازی و سوریه شدن ایران بست!
 

همچنین رهبری با حمایت های به جای خود، بر قدرت حکومت مرکزی افزوده و مانع استعفای محتمل دولت و وخامت یافتن اوضاع شدند. به علاوه رهنمودهای رهبری باعث آگاه تر شدن جامعه و خنثی شدن فتنه آبان 98 شد. 
 

آمریکا و اسرائیل تلاش بسیاری کردند تا ایران، سوریه شود. اما نمی دانستند این کشور رهبری دارد که با تکیه بر آگاهی مردم، نه فقط ایران بلکه سوریه را نیز از بحران نجات می دهد!

فردین ساریخانی