شیعه تنوری یا تن پروری
 شیعه تنوری یا تن پروری
 
روایت است در زمان امام صادق شخصی از خراسان خدمت امام رسید و به امام گفت: آقا جان در خراسان یاران زیادی دارید چرا قیام نمی کنید که مردم خراسان منتظر اذن شما هستند!
 
حضرت نگاهی به خراسانی کرد و فرمود: سهل برخیز و در تنور بنشین 
خراسانی گفت: آقا جان از من بگذر(!) و از من مخواه که خود را بسوزانم!
حضرت فرمودند: از تو گذشتم 
همان زمان یکی از شاگردان حضرت وارد محفل شد و حضرت خطاب به او فرمود: ای هارون در تنور بنشین
هارون بی معطلی درون تنور برافروخته نشست.
 امام فرمود: در خراسان چند نفر مثل این مرد دارید؟ 
خراسانی گفت: به خدا قسم! یک نفر هم نیست!
 
تاریخ درحال تکرار است
 امیرالمومنین در کوفه به خلافت رسید و ابن ملجم برای بیعت آمد امام برخلاف عادت با ابن ملجم سه مرتبه بیعت کرد وقتی او جویای ماجرا شد حضرت فرمود: تو قاتل من میشوی(یا روایتی به این مضمون) ابن ملجم زمانی عاشق و شیفته حضرت بود و روز دیگر قاتل حضرت!
 
تاریخ در حال تکرار است
 آن کس که 16 مرتبه به زیارت خانه خدا با پای پیاده رفت(!) جانباز جنگ صفین بود(!) و دوستدار امیرالمومنین روز بعد شد قاتل پسر امیرالمومنین!!
 
تاریخ در حال تکرار است 
مگر نبود نویسنده کتاب چند جلدی درباره ولایت فقیه که آخر سر.....
 
تاریخ در حال تکرار است
 امیرالمومنین در کنار دیوار سستی نشسته بود بعد از مدت کوتاهی جای خود را عوض کرد، مرد به کنایه به امیرالمومنین گفت: یاعلی از قضای الهی فرار میکنی؟
حضرت فرمودند: من از قضای الهی به قدر الهی پناه بردم.
 
دیروزعده کمی با بی احترامی و هتک حرمت در ورودی حرم های مطهر حضرت معصومه و علی ابن موسی الرضا مدعی و داعیه دار ولایتمداری هستند که بیماری در حرم اهل بیت راه ندارد و اینها کافر شده اند به مقام اهل بیت!
 
آیا عشاق خانه نشین که هر از چندگاهی در بزنگاه ها پیدایتان می شود حرم حضرت زینب مگر حرم الله نیست؟ چندسال گذشته کجا بودید زمانی که حرم اهل بیت در سوریه مورد تعرض قرار گرفت؟
 
زمانی که همزادهایتان با تیر مستقیم گنبد مبارک حرم حضرت زینب را هدف قرار می داد کجا بودید تا با عشق و علاقه به زیارت حرم مشرف شوید؟!
 
همان امام رضایی که با فحاشی به خادمانش قصد تعرض داشتید، چگونه به شهادت رسید؟
طوری سر خود را در برف فرو کرده اید که دیگر توان بلند کردن سر خود را ندارید 
حکایت شما جماعت حکایت همان داغ سینه امیرالمومنین است که بر مردم کوفه خواند:
یَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ،لَوَدِدْتُ أَنِّی لَمْ أَرَکُمْ وَ لَمْ أَعْرِفْکُمْ مَعْرِفَةً وَ اللَّهِ جَرَّتْ نَدَماً وَ أَعْقَبَتْ سَدَماً. قَاتَلَکُمُ اللَّهُ لَقَدْ مَلَأْتُمْ قَلْبِی قَیْحاً وَ شَحَنْتُمْ صَدْرِی غَیْظاً
 
اى نامردان مرد نما،اى کاش شما را ندیده بودم و نمى شناختم. به خدا قسم حاصل شناختن شما پشیمانى و غم و غصه است. خدا شما را بکشد، که دلم را پر از خون کردید، و سینه ام را مالامال خشم نمودید، و پى در پى جرعه اندوه به کامم ریختید.
 
علی قمصری