شهید دکتر احمدرضا احدی

۳۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «IRAN» ثبت شده است

حذف چهار صفر از پول ملی؛‌ اقدام از پیش شکست‌خورده

حذف چهار صفر از پول ملی؛‌ اقدام از پیش شکست‌خورده

حذف چهار صفر از پول ملی؛‌ اقدام از پیش شکست‌خورده

 

 
عبدالناصر همتی رئیس کل بانک‌مرکزی رسماً خبر حذف 4صفر از پول ملی  را تأیید کرد و گفت: «نقدینگی 1700 هزار میلیاردی 30درصد قدرت خود را به دلیل تورم از دست داده است، به همین دلیل در نظر داریم 4صفر را از پول حذف کنیم، که باید هر چه زودتر این تصمیم گرفته و انجام شود، حذف 4 صفر به این معنا است که به جای 10 هزار تومان گفته شود 10 تومان.»

 

 سال 1386 ایده حذف صفر از پول ملی با دستور رئیس جمهور وقت، محمود احمدی‌ن‍ژاد در دستور کار قرار گرفت و پیش از این نیز در سال 1372، بانک ‌مرکزی  مطالعاتی گسترده را در این زمینه آغاز کرد، ولی در هر دو مقطع این کار نیمه‌تمام ماند.

 

 
حذف صفر از پول ملی کشورها نخستین بار پس از پایان جنگ‌‌جهانی‌دوم و تورم تازنده آلمان‌ تجربه شد که چاپ مارک جدید را به‌ دنبال داشت. 
پس از آن به ‌ویژه از دهه 60 و 70 میلادی به این‌سو این عمل بارها و بارها در کشورهای مختلف که اکثراً کشورهایی بودند که پول ملی‌شان در اثر منازعات مختلف بی ارزش شده بود صورت گرفت که معمولا تأثیرگذاری مثبتی هم نداشت.
 

 کشورهایی که اقتصادشان از تورم بالا رنج برده و ارزش پول ملی آن‌ها در سراشیبی سقوط قرار گرفته بود، برای ساده‌تر شدن مبادلات اقتصادی و بازرگانی و همچنین کاهش هزینه چاپ اسکناس، اقدام به حذف صفر یا صفرهایی از اسکناس‌ها کردند.

 

 استدلال همتی مبنی بر افزایش «قدرت خرید» از طریق این اقدام درست نیست. «قدرت خرید»، امری متفاوت از «قدرت پول ملی» است و از آنجایی که هم درآمد و هم قیمت، هر دو با واحد پول مشترک صورت می‌گیرد، این اقدام هیچ تأثیری بر قدرت خرید مردم نخواهد داشت.

 

 در ونزوئلا هم همین اقدام صورت گرفت که هیچ فایده‌ای نداشت و آمریکا با ادامه حملات ارزی علیه آن‌ها باز هم با برهم زدن نسبت پول ونزوئلا با دلار، تورم و نارضایتی را به اقتصاد این کشور تزریق کرد.

 

ونزوئلا در چند سال گذشته چندین بار چندصفر را از پول خود حذف کرد، اما چون حاکی از هیچ استراتژی بنیادینی در اقتصاد این کشور در جنگ‌ارزی نبود، هیچ تأثیری نداشت.

 

 البته بعضی از کشورها در این زمینه طی سال‌های اول اجرای آن موفق بودند که در جنگ‌های ارزی هم عملکرد بهتری داشتند. ترکیه یکی از آن‌ کشورها است که در سال 2005 شش صفر از پول خود را حذف کرد که در آن برهه جواب گرفت اما چندی پیش، بار دیگر در تقابل با آمریکا 30 درصد از ارزش پولش از بین رفت و عملاً آن اقدام خنثی شد.

 

 اما با این اتفاق مشخص شد که یکی از دلایل نقطه ضعف اقتصادها پذیرش بی‌قاعده سیاست‌های ارزی لیبرالی است که باعث می‌شود دولت‌ها را در دوقطبی «اشتغال یا قدرت پول» قرار دهد؛  لذا تا اصلاحاتی اساسی صورت نگیرد و استراتژی بنیادین اقتصادی در جنگ ارزی تبیین نشود، این اقدامات فایده‌ای ندارد.

 

داده‌های بانک‌جهانی و صندوق‌بین‌‌المللی‌پول حاکی از آن است که دست‌کم 50 کشور جهان تاکنون اقدام به حذف صفر از پول ملی خود کرده‌اند که در بسیاری از این کشورها نتایج موفق اقتصادی حاصل نشده و فقط برای اهداف روانی، این کار صورت گرفته است.

 

کانال جنبش مقاومت در جنگ ارزی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خیز مجلس دهم برای سقوط تولید در سال جهش تولید

خیز مجلس دهم برای سقوط تولید در سال جهش تولید

 

مجلس شورای اسلامی پس از چندین هفته تعطیلی به دلیل شیوع کروناویروس در کشور، در حالی فعالیت خود در سال جدید را آغاز کرد که حدود یک ماه دیگر به پایان عمر خود زمان دارد.
 
با توجه به نام‌گذاری امسال به نام «جهش تولید» از سوی مقام معظم رهبری رفتار نمایندگان مجلس دهم که عمدتا از گردونه‌ی تایید صلاحیت یا انتخاب مجدد به دور مانده‌اند در نوع خود قابل توجه است.
 
مجلس در این روزها به شدت پرکار شده‌ و علاقه‌ی عجیبی به بررسی و تایید سریع طرح‌های اعاده شده از سوی شورای نگهبان پیدا کرده است. به‌عنوان نمونه اهم مذاکرات جلسه علنی سه شنبه 16 اردیبهشت ماه 1399 مجلس شورای اسلامی به شرح زیر است:
 
1- رسیدگی به طرح یک فوریتی ساماندهی بازار خودرو
2- رسیدگی به لایحه تجارت (کتاب دوم_اسناد تجارتی)
3- رسیدگی به لایحه تاسیس صندوق بیمه همگانی حوادث طبیعی
4- رسیدگی به لایحه الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به موافقتنامه حمل و نقل بین‌المللی مواد غذایی فسادپذیر و تجهیزات خاص کاربردی برای اینگونه جابه‌جایی‌ها
5- رسیدگی به لایحه موافقتنامه سرویس‌های هوایی دو جانبه بین دولت جمهوری اسلامی ایران و دولت کشور کویت
6- رسیدگی به لایحه موافقتنامه بین دولت جمهوری اسلامی ایران و دولت جمهوری هند به منظور اجتناب از اخذ مالیات مضاعف و جلوگیری از فرار مالیاتی در مورد مالیات‌های بر درآمد به انضمام پروتکل الحاقی
7- رسیدگی به لایحه اهداف، وظایف و اختیارات وزارت ورزش و جوانان
8- رسیدگی به طرح ساماندهی کارکنان قراردادی دانشگاه پیام نور
9- رسیدگی به طرح تعیین تکلیف کارگزاران بیمه کشاورزی
10- رسیدگی به لایحه توسعه محدوده منطقه آزاد تجاری–صنعتی انزلی
11- قرائت گزارش کمیسیون اصل 90 قانون اساسی در مورد گزارش سیل فروردین ماه سال 1398 و بررسی علل وقوع آن به ویژه شیراز و طرز کار دستگاه‌های مسئول
12- تقاضای رسیدگی به یک فقره طرح با اولویت "طرح الحاق یک ماده به قانون آیین‌نامه داخلی مجلس شورای اسلامی (در خصوص نحوه انتخاب حقوقدانان شورای نگهبان)
 
در حالی مجلس دهم همه‌ی این 12 مورد که بعضاً محل بحث جدی کارشناسی است را در یک روز بررسی کرده که بسیاری از قوانین کارساز و راهگشای کشور مانند طرح‌های مربوط به ایجاد شفافیت یا کاهش فرار مالیاتی ماه‌هاست منتظر بررسی و نظر نمایندگان مانده است.
 
در این بین اولین دستور جلسه‌ی روز یکشنبه 21 اردیبهشت 99 باز هم به بررسی طرح جنجالی و ضد تولید «تشکیل وزارت تجارت و خدمات بازرگانی» اختصاص داده شده است.
 
گویا برخی نمایندگان و رییس مجلس دهم تصمیم دارند این طرح اعاده شده از سوی شورای نگهبان را نیز بدون پاسخگویی و رفع اساسی ایرادات وارده توسط شورا در میان هیاهوی رسانه‌ای کروناویروس به تصویب برسانند تا برگ زرین دیگری در کارنامه‌ی خود ثبت نمایند.
 
گفتنی است که مراکز پژوهشی و کارشناسان بارها در مورد تشکیل مجدد وزارت بازرگانی، گسست مدیریتی در زنجیره‌ای ارزش محصولات صنعتی و کشاورزی و اثرات مخرب آن بر اقتصاد کنونی رکودی و تورمی کشور هشدارهای متعددی داده‌اند.
 
لوایح و طرح دولتی تشکیل وزارت بازرگانی که در این دو سال اخیر به شدت از سمت شخص رییس محترم جمهور پیگیری و به مجلس تحمیل شده است خطری جدی برای تولیدات صنعتی و کشاورزی، خودکفایی و پایداری اقتصاد درون‌زا به شمار می‌رود.
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ایران و مسئله فلسطین در دوره رضاشاه

ایران و مسئله فلسطین در دوره رضاشاه

ایران و مسئله فلسطین در دوره رضاشاه
 
ایران و تأسیس دفتر کنسولگری در فلسطین 
دولت ایران از اواخر قرن 19م و در پی مهاجرت جمعی از تجار به آن سرزمین، اقدام به تأسیس دفتر نمایندگی نمود. این کارپردازی نخست به مسائل اقتصادی و تجاری بازرگانان ایرانی رسیدگی می کرد و سپس به موضوعات دیگری از جمله کمک به کاروان های زیارتی، تبلیغات فرهنگی، تهیه اطلاعات و گزارش های منطقه ای و... می پرداخت.
 
تلاش انگلیس برای عدم مداخله کشورهای دیگر در امور فلسطین
دولت انگلستان بلافاصله پس از اشغال فلسطین و در دست گرفتن امور آن سامان، کوشید تا با وسایل مختلف از دخالت کشورهای خارجی در امور فلسطین ممانعت کند. انگلستان در همان آغاز کار دستور داد تا تمام نمایندگی های سیاسی خارجی پرچم خود را که بر فراز کنسولگری ها افراشته بودند، پایین بیاورند.[2] مقامات وزارت خارجه ایران نسبت به این دستور واکنش سریعی نشان ندادند و تنها پس از یک سال، به کنسولگری ایران در مصر چنین ابلاغ کردند: «رابرت مورخ 22 جمادی الاول نمره 721 دایر به ممانعت مأمورین دولت انگلیس در اینکه بیرق دولت ایران و سایر دول بی طرف در یافا افراشته شود، حاوی ترجمه مراسله ویس قونسولگری دولت علیه مقیم یافا واصل گردید. با سفارت انگلیس در این خصوص مذاکره شد، جواب اظهار داشتند که چون در یافا قونسولگریها متعدد است، اگر به قونسولگری دولت علیه اجازه افراشتن بیرق داده می شد، سایر قونسولگریها نیز همین تقاضا را می خواهند و اسباب زحمت می گردند. به این مناسبت، اولیای نظامی (انگلیس) نتوانسته اند این اجازه را بدهند.»[3]  چندی پس از این اقدام، دولت انگلستان به صورت رسمی طی یادداشتی به وزارت خارجه ایران اطلاع داد: «بر حسب دستورالعمل وزیر امور خارجه دولت اعلی حضرت پادشاه انگلستان، شرف دارم خاطر جنابعالی مستحضر سازم که تنظیمات انگلیس اجازه نمی دهد که در مدت امتداد تصرف نظامی انگلیس و وضع جنگ، کسی وارد سوریه و فلسطین شود، مگر اینکه مستقیماً قبل از وقت از مرکز نظامی، قوای اعظامیه مصر در قاهره توسط یکی از قونسولها یا در نقاطی که صاحب منصبان کنترل نظامی انگلیس هستند، توسط آنها تحصیل اجازه مسافرت کرده باشند. در این موقع احترامات فائقه را تجدید می نماید. سرپرسی سایکس.»[4]
 
اوضاع آشفته ایران و سر در گمی در مسئله فلسطین:
   مجموعه این اقدامات سبب گشت تا دولتمردان ایران که خود به صورت غیرمستقیم درگیر تحولات جنگ جهانی اول شده و بواسطه مشکلات مالی، بسیاری از نمایندگی های ایران در خارج را تعطیل ساخته بودند، نسبت به امور فلسطین، شام، شرق اردن، بیروت و جده بی اعتنا شوند. در این میان تنها سرکنسولگری ایران در مصر بود که گاه گزارش هایی را برای تهران می فرستاد. در چنین شرایطی، وضعیت سیاسی ایران نیز دچار نوعی بحران و سر درگمی شده بود. انتشار خبر پایان جنگ و تشکیل کنفرانس صلح، آشکار شدن موضوع قرارداد 1919م میان ایران و انگلیس و مخالفت همه جانبه مردم با آن، ناامنی و فقدان ثبات سیاسی، پریشانی امور مالی، عدم امنیت شغلی و فقر و بیماری سبب شده بود تا زعم های دولت ایران بیش از آنکه به فکر تحولات منطقه ای و جهانی باشند به معضلات داخلی خود بیندیشند. متأسفانه حتی در سال های پایانی جنگ نیز که دیپلمات های ایرانی تا حدی به شرایط جهانی خو گرفته بودند و صحنه درگیری های نظامی از سرزمین های خاورمیانه و شمال آفریقا به مناطق اروپایی محدود شده بود، باز هم گزارش های منظمی ارائه نمی کردند. یکی از علل این بی توجهی بویژه در مورد فلسطین را باید در نامشخص بودن وضعیت سیاسی آن سرزمین جستجو کرد. مدیران وزارت خارجه نمی دانستند که آیا امور مربوط به فلسطین را باید سفارت ایران در لندن بر عهده بگیرد یا همچون گذشته کارگزاری-های ایران در شام و مصر؟ آشکار نیست که در این سالها سرکونسولگری ایران در فلسطین کاملاً تعطیل بوده و یا اینکه فعالیت محدودی را دنبال می کرده است.[5] در میان مهاجران یهودی، 51 ایرانی نیز به چشم می خوردند افرادی که حتی سرکنسول ایران در مصر هم از عزیمت ایشان بی خبر بوده[6] و چه بسا تحت تأثیر القائات مراکز وابسته به صهیونیسم بین الملل ایران (همچون آلیانس) و به امید نیل به سرزمین حاصلخیز و بهشت موعود دیار خود را ترک کرده و در نهایت تنگدستی راهی سرزمین غریب شدند.[7]
 
کنفرانس منطقه ای قاهره و بی توجهی دولت ایران به آن: 
   چرچیل در سال 1299م به مقام وزیر مستعمرات بریتانیا برگزیده شد و سلیس صدراعظم ویلسن بریتانیا درباره این انتساب می نویسد: «چرچیل در آنجا با کمک لورنس عربستان دو کشور پادشاهی عراق و اردن بزرگ را بوجود آورد و شرایط لازم را برای تأسیس کشور ملی یهود در فلسطین فراهم آورد و در تمام مدت عمر از آن حمایت کرد.»[8]  چرچیل از همان روزهای نخستین تصدیّش به این مقام کوشید تا امور سرزمین های تحت قیمومیت انگلستان در خاورمیانه را از وزارت امورخارجه بریتانیا به وزارت مستعمرات منتقل سازد. اقدام بعدی چرچیل تشکیل کنفرانس از کارگزاران سیاسی اطلاعاتی بریتانیا در خاورمیانه بود تا با همکاری آنها بتواند سیاست جدید لندن در خاورمیانه را اعمال کند. این گردهمایی که 12 مارس 1921م با حضور قریب به چهل کارشناس سیاسی ـ اداری و نظامی انگلیس در قاهره کار خود را آغاز کرد،[9] مورد توجه دیپلماتهای ایرانی مقیم مصر نیز واقع شد. فتح الله پاکروان سرکونسول وقت ایران در مصر بود. متأسفانه دولت سید ضیاء الدین طباطبایی هیچ گونه واکنشی نسبت به کنفرانس قاهره از خود نشان نداد و حتی مصوبات یا شایعات حاصل از آنرا دخالت در امور کشوری بی طرف چون ایران قلمداد ننمود. 
 
تغییر ساختار قومی در فلسطین
   در ایران همچون بسیاری از کشورهای دیگر، طی این دوران وقایعی رخ داد که اگر چه هنوز به دقت مورد بررسی و ارزیابی واقع نشده است، لیکن می توان حدس زد که دستهایی در کار بوده تا بروز این حوادث به کمک سفارتخانه های خارجی، افکار عمومی جهانی را به نفع صهیونیسم برانگیزانند. از آن جمله، واقعه نزاع میان یهودی ها و مسلمانان تهران در محله کلیمی هاست. این حادثه که در 20 فروردین سال 1301ش روی داد و با حضور قوای نظامی خاتمه یافت.[10] سرآغازی شد بر مجموعه ای از درگیری های مذهبی میان اقلیت یهودی با مردم تهران که اخبار و آثار آن حتی در خارج از مرزهای ایران نیز انعکاس یافت. ظاهراً صهیونیست های یهودی در تهران طی آن سالها مرکزی را تحت عنوان (مجمع مرکزی تشکیلات صهیونیست ایران) ایجاد کرده بودند[11] و با تحریک عامه اقلیت یهود، آنها را واداشته بودند تا با مجروح ساختن یکی از اعضای بیت مرحوم آقا شیخ عبدالنبی از مجتهدین بزرگ تهران، زمینه را برای بروز درگیری فراهم سازند.[12] سفارت ایران در مصر با درک این واقعیت در همان سالها طی گزارشی به مقامات مافوق در تهران به بیان این توطئه می-پردازد: «حکومت فلسطین در نظر گرفته است احصائیه نفوس از اهالی مملکت نموده و گویا قانونی وضع نمودند که اتباع خارجه به مجرد تقاضا فوراً به تابعیت محلی قبول می شوند و تشکیلات صهیونیست ها هم عده ای از یهودی های اتباع ایران را به وسایل مختلفه وادار به قبول تبعیت حکومت فلسطین می نمایند. از این رو باعث می شود، عده معتنابهی از اتباع یهود ایران از تابعیت ایران خارج شوند و تحت تابعیت فلسطین درآیند.»[13] این مهاجرت ها پس از کوتاه زمانی با مسئله دیگری نیز مواجه شد و آن اینکه به دلیل آزادی عمل نمایندگی های سیاسی بریتانیا در ایران و تشویق و ترغیب دعاة صهیونیزم در کشورهای مجاور موجی از مهاجرین غیر ایرانی که بیشتر از نواحی شوروی، افغانستان و عراق وارد ایران می شدند، هم به جمع نخستین افزوده شدند.[14] مجموعه این فشارهای پنهان و آشکار وارد بر دولت وقت، سرانجام نخست وزیر، احمد قوام را واداشت تا به رغم مصوبه مورد اشاره هیئت وزیران طی حکمی آنرا ملغی سازد: «وزارت جلیله امور خارجه، تصویب نامه راجع به منع مهاجرت کلیمیها و را عجالتاً موقوف الاجرا بگذارید... قوام.[15]
 
ایران و مسئله فلسطین در جامعه ملل: 
   جامعه ملل نهادی بود که در پی پیشنهادهای چهارگانه ویلسون در 1918 پدیدار شد. وی در ماده 14 پیشنهاد خود بیان نمود: «جامعه ای عمومی از ملل که هدفش تأمین استقلال سیاسی و تضمین تمامیت ارضی همه کشورها اعم از کوچک و بزرگ در قبال یکدیگر باشد، باید بر اساس پیمان هایی رسمی بوجود آید.»[16] در چنین اوضاع و احوالی، موضوع فلسطین نیز در تقدم کار این سازمان قرار گرفت. به موجب ماده 22 میثاق این سازمان، مسئولیت دائمی؛ ولی غیر مستقیم اداره صحیح عراق، اردن، فلسطین و سوریه که از تجزیه عثمانی سر بر آورده بودند؛ اما هنوز به اعتقاد اعضای دائم شورای جامعه ملل، صلاحیت احراز کسب استقلال را نداشتند به جامعه ملل محوّل شد. هیئت نمایندگی ایران نیز که به جهت دفاع از حقوق از دست رفته خود راهی کنفرانس صلح 1919 شده بود و بر اثر نظریات دولت انگلستان نتوانسته بود ادله خود را از تریبون کنفرانس به سمع جهانیان برساند، به ناگاه خود را با نهادی قانونگذار مواجه دید که برای استماع سخنان ایشان شرط عضویت را مطرح می ساخت. موضوع فلسطین نخستین بار به صورت جدی هنگامی در جامعه ملل مطرح شد که حادثه براق شریف در بیت المقدس روی داد. واقعه چنین آغاز شد که صهیونیست ها در اوائل سال 1928 با انتقال دهها صندلی و نیمکت به کنار این مکان شریف و انجام مراسم مذهبی کوشیدند تا مانع از انجام فرایض زوار مسلمان شده و بدین ترتیب با دست اندازی به یکی از اماکن مقدس، زمینه را برای اقدامات بعدی خود فراهم سازند.[17] دولت ایران ظاهراً به بهانه کمبود وقت از اعزام نماینده ای به فلسطین خودداری ورزید.[18] حاج امین الحسینی به ائتلاف با یکی از رهبران مسلمان مبارز هند، مولانا شوکت علی دست زد و این دو طرف تصمیم گرفتند تا با برگزاری اجلاس فراگیر، از تمام کشورهای مسلمان دعوت نمایند از این رو حاج امین الحسینی با عزیمت به مصر و دیدار با سفیر ایران موضوع را گزارش داد. یکی از نمایندگان ایران در این اجلاس، حاج میرزا یحیی دولت آبادی بود که غالباً از طرف دولت علیّه در کنگره های مختلف نمایندگی داشته است.[19] نماینده دیگر ایران که در این اجلاس شرکت کرد، سید ضیاء الدین طباطبایی نخست وزیر سابق ایران بود. وی در این اجلاس به عضویت کمیته اجرایی کنفرانس درآمد و بعدها رئیس دبیرخانه کنگره اسلامی شد.[20] اما این کنفرانس هیچ دست آوردی نداشت چرا که اعضای کمیته اجرایی آن دچار سهل انگاری و خودخواهی بودند که بیشتر از جنبه افتخاری و عنوان رسمی سود می بردند.[21] حسین علاء از سیاستگزاران ایران می خواهد تا موضع رسمی دولت ایران در این خصوص را برای اجرا به او ابلاغ نمایند. ذکاء الملک فروغی وزیر خارجه وقت ایران طی تلکسی به علاء یادآور می شود که باید طوری صحبت کرد که بدون ضدیت صریح با دولت یا جماعتی، طرفداری از مسلمین شود.[22]

   نماینده اجرایی صهیونیسم، دکتر ژاکوبس از علاء نماینده ایران در جامعه ملل می خواهد: «از امیر فیصل که عن قریب اینجا می آید استفسار کنم آیا حاضر است نفوذ خود را بین اعراب فلسطین برای تسکین آنها و مرافقت با یهود در زمینه مساوات اعمال کند؟»[23] همزمان با این واقعه به خواسته یا ناخواسته تغییری در سیاست خارجی ایران نیز پدید آمد. محمدعلی فروغی وزیر خارجه وقت که دست علاء را در مذاکره با امیرفیصل جهت میانجیگری بین اعراب و صهیونیست ها باز گذاشته بود، مستعفی شد و از سوی نخست وزیر سید باقر کاظمی مهذب الدوله به وزارت خارجه منصوب شد. این انتصاب نشان داد که بزودی تغییری در سیاست خارجی ایران هویدا خواهد شد چرا که کاظمی دارای وجهه ملی ـ اسلامی خوبی بود. کاظمی با عزیمت به ژنو و ایراد نطقی در جامعه ملل از حقوق فلسطینی ها جانبداری کرد و به این گونه چرخش آشکاری را در سیاست خارجی ایران سبب شد.[24] موضع ایران بار دیگر در اواخر دوره زمامداری رضاشاه، یعنی در زمانی که وی سیاست نزدیکی به آلمان را پی گرفت دچار تغییر شد و ایران مجدداً در جامعه ملل به دفاع از حقوق مردم فلسطین پرداخت که البته آن اقدام مقطعی نیز با واکنش مثبت جهان اسلام روبرو شد: «در دوره انعقاد اخیر جامعه ملل و جلسات کمیسیون ششم سیاسی فعلیه فلسطین از رئوس مسائلی بود که مورد مذاکره و مناقشه نمایندگان ممالک مختلفه دنیا مخصوصاً کشورهای شرقی گردید. چنانکه نطق نمایندگان مصر و عراق و خصوصاً ایران روح نوینی به کالبد افسرده اعراب فلسطین دمیده و باعث بسی امیدواری و دلداری آنان گردید.»[25] در یک جمع بندی کلی باید گفت که دولت ایران پس از تشکیل جامعه ملل به رغم نقش گسترده و فعالیتهای دامنه داری که در امر سامان دهی آن نهاد بین المللی ایفا کرد چنانکه انتظار می رفت در خصوص مسئله فلسطین به عنوان یک معضل جهان اسلام، حرکت سازنده ای نکرد. از سوی دیگر حضور عناصر وابسته و سر سپرده ای چون سید ضیاء الدین طباطبایی و یحیی دولت آبادی، این سؤال را مطرح می سازد که آیا اقدامات ایران در صحنه بین المللی در چارچوب سیاست بریتانیا نبود؟[26]

پی نوشت : ________________________________________
[1] ـ ولایتی، علی اکبر؛ ایران و مسئله فلسطین، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376، چاپ اول، ص 58. 
[2] ـ بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، سال 1337 ق، نامه شماره 721، مورخ 23 جمادی الاول 1336 ق، کارتن 14، دوسیه 5، سند شماره 9.
[3] ـ نامه شماره 16/43، مورخ 20 محرم 1337 ق از اداره انگلیس وزارت امور خارجه به کنسولگری ایران در مصر، بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، کارتن 14، دوسیه 5، سند شماره 10.
[4] ـ بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، سال 1337 ق، یادداشت 11 مارس 1919 م، کارتن 14، دوسیه 19، سند شماره 11.
[5] ـ ایران و مسئله فلسطین، پیشین، ص 66 و 67.
[6] ـ بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، سال 1334، گزارش نمره 191، کارتن 14، دوسیه 9، سند شماره 12.
[7] ـ ایران و مسئله فلسطین، پیشین، ص 69.
[8] ـ ویلسن، هارولد؛ نخست وزیران انگلیس، ترجمه جلال رضایی راد، تهران، نشر گفتار، 1366، ص 417.
[9] ـ الموسوعه الفلسطینیه، دمشق، 1984، ج 3، ص 496.
[10] ـ عاقلی، باقر؛ روز شمار تاریخ ایران، تهران، نشر گفتار، 1369، ج 1، ص 119.
[11] ـ سند شماره 19، بایگانی اسناد وزارت امور خارجه.
[12] ـ بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، سال 1301 ش، کارتن 28، دوسیه 6.
[13] ـ بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، سال 1302، گزارش نمره 301، کارتن 53، دوسیه 39.
[14] ـ ایران و مسئله فلسطین، پیشین، ص 118.
[15] ـ بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، سال 1301، نامه شماره 11491، کارتن 16، دوسیه 44، سند شماره 22.
[16] ـ کلییار، آلبر؛ سازمان های بین المللی از آغاز تا امروز، ترجمه هدایت الله فلسفی، تهران، نشر فاخته، 1371، ص 7.
[17] ـ ایران و مسئله فلسطین، پیشین، ص 131 و 132.
[18] ـ روزنامه الوطن (بغداد)، ش 112 (5 شعبان 1348) ص 3.
[19] ـ بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، نامه شماره 707، دوسیه 134/9.
[20] ـ همان، گزارش نمره 474، سال 1314، کارتن 64، دوسیه 1/ 87.
[21] ـ کیالی، عبدالوهاب؛ تاریخ نوین فلسطین، ترجمه محمد جواهر کلام، تهران، نشر امیر کبیر، 1366، ص 267 و 268.
[22] ـ تلکس نمره 582، سال 1309، بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، کارتن 8، دوسیه 2/6.
[23] ـ تلگراف 17 شهریور 1309، بایگانی اسناد وزارت امور خارجه با کارتن 8، دوسیه 2/6.
[24] ـ ممتحن الدوله شقاقی، مهدی خان، رجال وزارت خارجه، تهران، نشر اساطیر، 1365، ص 147.
[25] ـ گزارش نمره 1364، کنسولگری ایران در فلسطین، بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، سال 1316، کارتن 12، دوسیه 5/18.
[26] ـ موجانی، سید علی، ایران از جامعه ملل تا سازمان ملل متحد، س 9، ش 3، 1374، ص 1257 و 1297.
  
نویسنده: سید جواد موسوی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تشکر از اینکه هستید پرزیدنت!

تشکر از اینکه هستید  پرزیدنت!

 تشکر از اینکه هستید  پرزیدنت!

 

در کشورهای مختلف دنیا، قرنیطنه بعد از مرگ چند نفر ناشی از شیوع ویروس کرونا اِعمال شد؟

 

 
نرم و الزام قرنطینه در جهان بدین شکل بوده است:
  1. در چین بعد از مرگ حدودا 30 نفر
  2. در ایتالیا پس از فُوت تقریبا 800 نفر
  3. در اسپانیا بعد از مرگ حدودا 200 نفر
  4. در کره‌‌جنوبی بعد از فُوت تقریبا 10 نفر 
  5. در سوئیس پس از فُوت قریب به 20 نفر
  6. در فرانسه پس از مرگ حدودا 175 نفر
  7. در انگلیس بعد از فُوت تقریبا 335 نفر 
  8. در ترکیه پس از فُوت حدودا 100 نفر
  9. در روسیه بعد از مرگ تقریبا 17 نفر
  10. در آلمان پس از فُوت حدود 15 نفر

 

 
در عراق نیز  پس از مرگ تقریبا 10 نفر قرنطینه در این کشور اعمال گردید. 

 

با این وجود در ایران و با گذشت 45 روز از شیوع ویروس کرونا و جان باختن بیش از 2800 نفر از هموطنان عزیزمان، سیزده فروردین تنها روزی است که تا حدودی قرار شده قرنطینه اجرا گردد!

 

 تشکر از اینکه هستید؛ پرزیدنت!

 

تشکر از اینکه هر روز با گریم و آرایش برای مردم صحبت می‌کنید! تشکر!!!

 

تشکر از اینکه در برابر اجرای راهبرد بهداشتی درمانی قطع زنجیره انتقال ویروس کرونا سماجت می‌کنید!

 

رضا سراج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تلاشهای ضد امنیتی آقای همیشه مشکوک ادامه دارد/ کلانتری: حجتی قبول نمی‌کرد مشکل آب داریم، سرپرست کنونی قانع شده است!

تلاشهای ضد امنیتی آقای همیشه مشکوک ادامه دارد/ کلانتری: حجتی قبول نمی‌کرد مشکل آب داریم، سرپرست کنونی قانع شده است!

با آغاز دولت دوازهم موجی از حملات سنگین به مهمترین و کلیدی‌ترین رکن استقلال اقتصادی یعنی خودکفایی در تولید غذای اساسی، توسط رسانه‌های وابسته به ضدانقلاب خارج نشین و دولتهای متخاصم آغاز شد. اما خط شکن اصلی آنها کسی نبود جز مرد مرموز دولت های هاشمی و خاتمی ، عیسی کلانتری!

سال 93 پیش از شروع این حملات هماهنگ و دقیق و در ابتدای دولت یازدهم، عیسی کلانتری دبیرکل خانه کشاورز (تشکل سیاسی-اقتصادی وابسته به بازرگانان) با طرح موضوع بحران آب و نابودی منابع آب تجدیدپذیر کشور در تریبون های یکطرفه، به شدت به سیاستهای توسعه کشاورزی و خودکفایی پس از انقلاب تاخت

کلانتری که خود سالها متولی خودکفایی محصولات اساسی در دهه 70 بود و حتی برای جلب اعتماد مجلس از آن دفاع کرد
ان شاالله نادانسته آب در آسیاب BBC، انقلاب اسلامی (وابسته به بنی صدر)، صدای آمریکاو... ریخته و از سال 93 تاکنون محکم بر این خط رسانه ای متمرکز شده است

عیسی کلانتری مشکلات آبی موجود در کشور را به طرز ماهرانه‌ای بزرگنمایی کرده و لاینحل جلوه داد تاجایی که رسانه های ضد انقلاب با استناد به سخنان او و سایرین، فشار برای تغییر سیاستهای نظام در خودکفایی محصولات اساسی را در دستورکار خود قرار دادند

کلانتری در اظهارات خود به شکل هنرمندانه‌ و با تحلیل ناقص از آمار و ارائه بخشی از حقیقت تلاش می کند جامعه و سیاستمداران را ترسانده و ریشه مشکلات فعلی در حوزه آب را کشاورزی و خودکفایی عنوان کند تا جایی که به ترویج نسخه تجارت آزاد محصولات کشاورزی پرداخت

برای مثال این گزاره اشتباه و غیرکارشناسی که منابع آب تجدید پذیر در کشور 130 میلیارد مترمکعب بوده و حدود 83 میلیارد (93 درصد) در بخش کشاورزی مصرف و هدر می شوند، از جمله اظهارات شاذ او است که مورد توجه «سایت انقلاب اسلامی» وابسته به بنی صدر قرارگرفت.

وی در جایی دیگر و در اظهاراتی عجیب مشکلات آبی کشور را تا سطح مقابله راهبردی و ایدئولوژیک با دولتهای صهیونیستی بالا برده و می گوید: «بحران آب در ایران تهدیدآمیزتر از خطر اسرائیل است.» که البته این مورد نیز مورد حمایت رسانه ای BBC قرار می گیرد!

کار به جایی می رسد که سخنان شاذ کلانتری دست آویز نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی واقع شده و او در یک شوی تلویزیونی مضحک به تحقیر نظام می پردازد کلانتری بارها گفته است 50 میلیون نفر باید به دلیل بحران آب ازایران مهاجرت کنند!

براستی چه کسانی این گزاره های وحشتناک علیه امنیت ملی را در سیستم محاسباتی امثال کلانتری می گنجانند؟
چرا باید دستگاه های رسانه ای دشمنان این سرزمین در خدمت انتشار سخنان شاذ یک مسئول ایرانی قرار گیرد؟


آیا آنهایی که دارو را تحریم کردند در صورت عدم خود کفایی کشور در تامین غذای اساسی ، آن را تحریم نمی کنند؟
کلانتری بیش از 12 سال عهده‌دار یکی ازحساسترین حوزه‌های مدیریتی بوده است

آیا ارتباطی میان تلاش او برای بزرگنمایی مشکلات آبی و تغییر در سیاستهای حیاتی خودکفایی کشاورزی و حضور عناصر آموزش یافته‌ی استعمار در ایران مانند #کاوه_مدنی وجود دارد؟

 

تلاشهای ضد امنیتی آقای همیشه مشکوک ادامه دارد/ کلانتری: حجتی قبول نمی‌کرد مشکل آب داریم، سرپرست کنونی قانع شده است!

عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیط زیست و معاون رئیس جمهور: "در گذشته وقتی آقای حجتی وزیر جهاد کشاورزی بود، قبول نمی‌کرد ما مشکل آب داریم. متاسفانه ایشان مشکلی به نام کمبود آب را در کشاورزی قبول نمی‌کرد، اما حالا وزارت کشاورزی با مدیریت جدیدش کاملا در اینباره قانع شده است. با این مصرف کنونی که در آب داریم نمی‌ توانیم، آب کشور را پایدار نگه داریم"!

اینگونه گذر زمان از نیات و تلاش‌های ضد امنیتی مخالفان استقلال کشور و پاس گل دهندگان به صهیونیزم جهانی درونمایی می‌کنند! عیسی کلانتری که از سال 92 تاکنون از هیچ پروپاگاندایی علیه کشاورزی و سیاست حیاتی خودکفایی در تولید محصولات اساسی دریغ نکرده، اینگونه به تلاش برای تغییر رویکرد مثبت وزیر سابق کشاورزی در جهت ارتقای سطح امنیت غذایی کشور اذعان می‌کند!

عیسی کلانتری به جهت فراهم نمودن بستر تبلیغاتی مناسب برای حمله رسانه‌های ضد انقلاب به سیاست‌های حیاتی کشور و عملکرد مبهم در مسند وزارت جهاد کشاورزی به مدت 12 سال لایق پیگیرد قضایی است ولی متاسفانه همچنان بدون هیچ مزاحمی مشغول القای تفکرات غلط و منفعلانه خود در خصوص وضعیت منابع آبی کشور بر ذهن مسئولین کشور است!

از رئیس محترم قوه قضائیه خواستاریم به دلیل هجمه سنگین این فرد معلوم الحال به سیاست‌های راهبردی کشور به بهانه مشکلات آبی برخورد مقتضی را به عمل آورده و یا حداقل تذکراتی خطاب وی صادر نماید!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

توطئه‌ای به نام توهّم‌توطئه !

توطئه‌ای  به نام  توهّم‌توطئه !

«توطئه‌ای» به نام «توهّم‌توطئه»!

 

 
نفوذ و سیطره فکری غرب از طریق هجمه فکری و رسانه‌‌ای سبب شده برخی با ظاهر روشنفکری و حتی دانشمندانه توطئه‌های کثیف غرب را سانسور کرده و آنرا «توهّم‌توطئه» بخوانند! 

 

برای مثال اکنون سالهاست سازمان بهداشت جهانی که دنباله‌رو سیاست‌های صهیونیستی و تحت نفوذ خاندان کثیف راکفلر هاست، تلاش می‌کند کشورها را از توجه به بیماری‌های واگیر دور کند و بر بیماری‌های غیرواگیر متمرکز نماید. هرچند که ایجاد و شیوع بیماری‌های غیرواگیر نیز نتیجه سیاست‌های غذایی کمپانی‌های صهیونیستی و سبک زندگی نوین غربی است، اما این دور کردن از توجه به بیماری‌های واگیر در شرایطی است که آمریکا درحال پیگیری توسعه سلاح‌های بیولوژیک خود بوده و حتی علنا از برخی موافقت‌نامه‌ها نیز برای رفع محدودیت‌ها خارج شده است و انجام این اقدامات گسترده توسط آمریکا در نقاط مختلف جهان توسط روسیه، چین و برخی دیگر از کشورها مورد تأیید قرار گرفته است.

 

از طرف دیگر سازمان بهداشت جهانی برخلاف شعارهایش در کنترل بیماری‌های خطرناک واگیردار ناموفق بوده است! برای مثال با گذشت حدود نیم قرن از کشف ویروس خطرناک ابولا با کشندگی بعضا تا 90? هنوز نتوانسته دارو یا واکسن خاصی برای آن ارائه دهد یا هنوز عامل برخی بیماری های ریشه‌کن شده در زرادخانه‌های بیوتروریستی موجود است.

 

لذا نباید احتمال توطئه آمریکا یا شرکت‌های صهیونیستی را نادیده گرفت، بلکه احتمالات مختلفی نیز باید مطرح و بررسی شوند، برای مثال مواردی نظیر ساخت ویروس جدید با اهداف بیوتروریستی، تغییر ژنتیکی ویروس های رده کرونا و ایجاد این ویروس جدید، متناسب کردن ژنیتک ویروس برای نژاد یا موقعیت جغرافیایی خاص، پخش اشتباهی این ویروس در اثر فعالیت های مخفی آزمایشگاه های مخفی بیولوژیک آمریکا، پخش ویروس ضعیف تر با هدف مطالعه نحوه واکنش دولت ها و ملت ها درجهت آمادگی برای یک حمله بیوتروریستی بزرگتر، پخش عمدی ویروس در بازار خاص حیوانات وحشی در چین به جهت سابقه پخش ویروس سارس از همین منطقه و برای انحراف افکار عمومی و... از جمله این احتمالات است. 

 

فرستادن «جاسوس‌های کارشناس‌نما» تحت «لوای پزشکان بدون مرز» برای بررسی اثرگذاری خاص این دارو بر ژن ایرانی یا نحوه مقابله مردم و نظام با آن نیز در ادامه همان طرح دشمن قابل تعریف است. 

 

ضمنا نباید با کنار گذاشتن فکت‌های متعدد از برنامه‌های آخرالزمانی شیطانی، فراموش کرد که هالیوود از ابزارهای مهم فرقه‌های ثروتمند صهیونیست و آمریکایی است که با سیاستهای فراماسونری نمایش‌پسندانه دنبال به تصویر کشیدن و بزرگنمایی رویکردهای آتی آنان است.

 

این موضوع هم درباره شیوع بیماری‌های واگیر جهانی در آخرالزمان دیده می‌شود که برای مثال در موردی مانند فیلم شیوع(2011) یک بیماری ویروسی آنفولانزاگونه جهانی به تصویر کشیده می‌شود که مرگ‌ومیر زیاد دارد اما مکان شروع، شیوه انتقال، پیشگیری و خیلی موارد دیگر بسیار مشابه شیوع کرونا است و جالب است که در فیلم بیش از همه جا در خاورمیانه شیوع می‌یابد!

 

مورد دیگر که در سخنرانی اخیر رهبر انقلاب نیز بدان اشاره شد و قبلا هم در سال 93 به آن اشاره کرده بودند بحث دشمنان جن و همکاری‌شان با دشمنان انس است. وجود جن یک توهّم نیست بلکه وجود آنها، زندگی، جنسیت، دارای عقل و اختیار بودن و حتی صالح و کافر بودن و ایمانشان به پیغمبر اسلام(صل اللّه علیه و آله) در قرآن کریم ذکر شده است. لذا وجود دشمنان جنی برای اسلام، شیعه و نظام اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه کاملا مترتب است.

 

آنچه هالیوود با عنوان ابرانسان در فیلم‌های مختلف عرضه می‌کند شباهت بسیار با ویژگی برخی از جنیان دارد حتی در خوب و بد یا صالح و کافر بودن آنان! 

 

باید دانست که چنانچه وقوع یک پاندمی گسترده در قرن 21 برای خیلی از مادی‌گرایان دور از ذهن بود اما همانند فیلم‌های هالیوودی رخ داد و احتمال وقوع جنگ‌های بیولوژیک را تقویت کرد، استفاده از جنیانِ دشمن خصوصا توسط دستگاه‌های اطلاعاتی غرب نیز شاید در ظواهر مادی‌گونه غریب بنظر آید اما احتمالا همانند آنچه هالیوود برای عادی کردن آن تحت لوای ابرانسان در حال تولید انبوه و گسترده است و حتی استفاده مستقیم از آنان علیه ایران نیز در فیلمی مانند جوخه خودکشی(2016) نمایش داده شده، رخ خواهد داد.  حتی قبلا رخ داده یا اکنون رخ می‌دهد اما از چشم‌ها پنهان نگاه داشته می‌شود ولی اگر می‌خواهیم دشمن پیروز نشود، نباید آنها را نادیده گرفت.

 

امید نیکو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بررسی فیگور تهاجی آمریکا در عراق

 

بررسی فیگور تهاجی آمریکا در عراق

 

 
در روزهای اخیر آمریکایی‌ها بر حجم تحرکات و تحرکات نظامی، امنیتی، سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی‌شان در عراق و انتقال حجم سنگینی از تجهیزات و نیروهای انسانی از پایگاه‌های بسمایه، القائم، القیاره و التاجی به پایگاه هوایی عین‌الاسد و پایگاه حریر در کرکوک افزوده‌اند.

 

 
باید توجه نمود که این تحرکات همزمان با سه رویداد مهم منطقه‌ای و بین‌المللی، در حال انجام در عراق است:
  1. مطرح بودن بحث نخست‌وزیری عدنان‌الزرفی که اتفاقا دارای شخصیتی متمایل به آمریکاست.
  2. گسترش ویروس کرونا که این پدیده تا حدود زیادی توان و تلاش دولت‌ها را در سایر حوزه ها تضعیف نموده و بخش عمده‌ای از تلاش داخلی و خارجی را بر روی مهار این بیماری واگیر متمرکز نموده است.
  3. تحولات داخلی در عراق و حملات پی در پی راکتی در هفته‌های گذشته به برخی پایگاه‌های نظامی آمریکا از جمله پایگاه التاجی.

 

در خصوص اهداف و مقاصد تحرکات اخیر آمریکا در عراق سناریوهای مختلفی مطرح است که در ادامه به موارد مهم آن اشاره می‌شود:

 

 
1.سناریوی نخست؛

تمام تحرکات آمریکا در چند روز گذشته بی‌ارتباط با تحولات مربوط به بحث انتخاب نخست‌وزیر عراق نیست.

آمریکا از طریق تحرکات گسترده در عراق در جهت ایجاد شرایط مطلوب برای ایجاد فشارهای لازم سیاسی و نظامی بر تمام گروه‌ها و جریانات سیاسی و نیز گروه‌های همسو با ایران برای موافقت با نخست‌وزیری عدنان‌الزرفی در عراق است.

آمریکا با اقدامات خود می‌خواهد این پیام را به گروه‌های مخالف بدهد که در صورت ممانعت و یا مخالفت با نخست‌وزیری الزرفی باید منتظر عواقب آن باشند. در این راستا به نظر می‌رسد که تمامی تحولات بعد از 17 مارس یعنی 27 اسفند در حمایت از نخست‌وزیر جدید به منظور تشکیل کابینه‌اش صورت گرفته باشد.

الزرفی دارای تابعیت آمریکایی است و از سال 1992 تا 2003 در آمریکا فعالیت اقتصادی می‌کرد. عدنان الزرفی استاندار پیشین نجف هیچ‌گاه گزینه مطلوب جریان‌های شیعی و گروه‌های مقاومت برای نخست‌وزیری نبوده است. وی دارای گرایشات آمریکایی است و در مقام استاندار اسبق نجف، تاریخی پرتنش با احزاب اسلام‌گرای شیعی و شاخه‌های نظامی آن‌ها داشته است.

 

2.سناریوی دوم؛

آنچه که این روزها بیشتر بر روی آن تمرکز رسانه‌ای وجود دارد تحرکات اخیر آمریکا را در راستای انجام حملات سنگین نظامی علیه مواضع نیروهای مقاومت از جمله کتائب حزب‌الله و حشدالشعبی قلمداد می‌کند. 

 

باید توجه داشت اخیرا آمریکا در خارج از خاک عراق دست به انجام رزمایش مشترک با امارات متحده عربی در پایگاه نظامی الحمرا واقع در بیابانی خشک و برهوت در 200 کیلومتری جنوب غربی شیخ نشین ابوظبی زد که در آن رزمایش در یک شهر فرضی و ماکتی از یک ضریح وجود داشت که برخی آن را مرقد حرم امام راحل در تهران و برخی هم آن را بارگاه امامین عسکریین در شهر مقدس کاظمین و یا مرقد امام علی در شهر نجف اشرف پنداشتند.

 

فارغ از اینکه در این رزمایش شهر و ماکت به کار گرفته شده مرقد امام بوده است یا حرمین عسکرین و حرم امام علی در نجف، آمریکا درصدد است تا از طریق انجام سلسله عملیات‌های روانی پیچیده و هوشمندانه، در راستای پیشبرد فرضیه نخست، از فشار روانی لازم بر روی گروه‌های مقاومت و جریانات شیعی عراق جهت تحقق نخست‌وزیری عدنان‌الزرفی برخوردار باشد.

 

3.سناریوی سوم؛

آمریکا در هفته‌های گذشته در مواجهه با گروه‌های مقاومت عراق دچار انفعال شده است. براساس این فرضیه تحرکات اخیر آمریکا همچنان که در گزارش اخیر روزنامه نیویورک تایمز نیز آمده بود، حکایت از انجام حملات سنگین به مراکز و مواضع گروه‌های مقاومت به‌ویژه کتائب حزب‌الله و نابودی آن‌ها دارد.

 

 
این سناریو در شرایط فعلی با موانع عمده‌ای مواجه است.:
اولا- شرایط نابسامان داخلی در آمریکا بر اثر تشدید بیماری کرونا، افزایش تنش‌های نظامی و امنیتی در عراق را برای آمریکا بسیار پرهزینه می‌کند. لذا بعید است ترامپ وارد ماجراجویی نظامی آنهم در وضعیت فعلی داخلی و بین‌المللی در عراق شود.
 
ثانیا- بر روی این طرح یعنی حملات شدید به مراکز گروه‌های مقاومت در عراق هنوز در تیم ترامپ اختلافات شدیدی وجود دارد. به گونه ای که مایک پمپئو، وزیر خارجه و رابرت اوبراین، مشاور امنیت ملی جدید کاخ سفید به شدت خواستار عملیاتی شدن این طرح و نابودی کامل کتائب حزب الله در عراق هستند، ولی در آن سو کسانی چون مارک اسپر، وزیر دفاع و ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک نیروهای آمریکایی با در نظر گرفتن واقعیت‌های میدانی و تبعات ناشی از عملیانی شدن چنین طرحی، مخالف انجام آن هستند.

 

4.سناریوی چهارم؛ 

با توجه به اینکه پایگاه‌های کوچک آمریکا در عراق در مواجهه با حملات موشکی و خمپاره‌ای آسیب‌پذیر است، لذا به نظر می‌رسد دولت آمریکا آنهم در آستانه انتخابات2020 که حملات گروه‌های مقاومت و خسارات ناشی از آن بشدت می‌تواند بر سرنوشت ترامپ در انتخابات آتی اثر بگذارد، تصمیم گرفته است برای در امان ماندن از حملات موشکی در شرایطی که کرونا به یک بحران فراگیر در آمریکا تبدیل شده است، تمام نیروها و تجهیزاتش را در دو پایگاه «عین‌الاسد» که به علت استقرار سامانه‌های پاتریوت و «حریر» به علت قرار گرفتن در اقلیم کردستان و دسترسی دشوار نیروهای حشدالشعبی به آن از شرایط بهتر و استحکام بیشتری برخوردار هستند متمرکز کند.

 

حاصل جمع سناریوهای مذکور این است که تحرکات اخیر آمریکا در عراق یک فیگور تهاجمی همراه با یک پیوست عملیات روانی و رسانه‌ای گسترده است که عمدتا با هدف تغییر روند تحولات سیاسی عراق به نفع آمریکا از طریق به کرسی نشاندن عدنان‌الزرفی به نخست‌وزیری است. 

 

کمااینکه آمریکا از طریق تحرکاتی که در عراق انجام می‌دهد به نوعی در پی ارتقای قدرت بازدارندگی و کاهش آسیب‌پذیری‌اش در مواجهه با گروه‌های مقاومت از جمله حشدالشعبی است.

 

لذا اینکه گفته می‌شود آمریکا در صدد انجام حملات هوایی و زمینی سنگین در عراق است، در تعارض با ظرفیت‌های خاورمیانه و اقتضائات کنونی داخل آمریکا و واقعیات جاری عراق است. 

 

ضمن اینکه حمله به عراق با پاسخ محکم حشدالشعبی و سایر گروه‌های مقاومت که از قدرت میدانی و لجستیکی بسیار بالایی برخوردارند مواجه خواهد شد که این وضعیت می‌تواند به آغاز درگیری‌های گسترده آنهم در منطقه‌ای که آمریکا از موضع ضعف در آن برخوردار است بینجامد. 

 

این در حالی است که حملات اخیر بالستیکی انصارالله یمن به ریاض نیز نشان داد که جبهه مقاومت در هر شرایطی ولو در بحبوحه شیوع بحران بیماری‌های واگیر مستحکم بوده و آماده مقابله با هر نوع تهدیدی است.

 

حمید خوش‌آیند

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

هشدار متخصصان ایمونولوژی کشور به رئیس جمهور

هشدار متخصصان ایمونولوژی کشور به رئیس جمهور

 

به عنوان مهمترین سیاست راهبردی، فعالیت غیرضروری ادارات و سطح شهرها متوقف و تردد درون شهری و برون شهری در کشور بدون کوچکترین اغماض، محدود و مدیریت شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

با هیاهوی حمله آمریکا به عراق چه کنیم

با هیاهوی حمله آمریکا به عراق چه کنیم

با هیاهوی حمله آمریکا به عراق چه کنیم

 

 
یکی از اصلی ترین پایه های ایجاد نظم جهانی  ایجاد و برقراری نظم منطقه ای مورد نظر هژمون در منطقه غرب آسیا می باشد. برقراری این نظم و چگونگی استمرارآن  از دیرباز دراندیشه استراتژیست های بزرگ آمریکایی برای تدبیر و تمشیت منطقه غرب آسیا در چهارچوب نظم مورد نظر خود،از جایگاه برجسته ای برخوردار بوده است .
 
آمریکایی ها  بعد از جنگ اول خلیج فارس در صدد باز طراحی و باز آرایی نظم مورد نظر خود در منطقه خاور میانه بودند . به منظور ترسیم نظم مورد نظر خود در غرب آسیا (خاورمیانه) دست به مداخله گسترده نظامی تحت عنوان استراتژی "جنگ جهانی علیه ترور" و یا"صدور دموکراسی" زدند واقدام به براندازی سامان سیاسی در عراق تحت حکمرانی بعثی ها نمودند .
 
نظم منطقه ای مورد نظر آمریکایی ها در غرب آسیا، که در حقیقت انعکاس دهنده ارزش ها و منافع آمریکایی ها در ترسیم "حکمرانی جهانی"  درقالب "پروژه قرن جدید آمریکایی " بود با تمرکز بر نظامی گری افراطی محقق نگشت .حضور آمریکا در عراق با مقاومت تمام عیار مردم و عشائر عراقی و جریانات اسلام گرای عراقی سبب شکل گرفتن معادله "اشغالگر-مقاومت"در داخل عراق شد.
 
حضور و بروز مقاومت در معادلات راهبردی عراق باعث شد تا آمریکایی ها در مرحله "حضور مستقیم نظامی" در دست یابی به اهداف اصلی و ترسیم راهبردی عراق مد نظر خود نا کام ماندند. در همین مرحله مقاومت با دست یابی به نهادهای تاثیرگذار بر سامان سیاسی عراق نظیر نخست وزیری ،و فرماندهی کل قوا و ساختار دولتی، دست آوردهای درخشانی را برای ارتقا عراق به جایگاه تاریخی خود در دنیای عرب و اسلام به دست آورد. در چنین وضعیتی آمریکایی ها با تغییر دکترین راهبردی خود به "استراتژی نیابتی" وسازماندهی مجدد بقایای نهادهای امنیتی رژیم بعث و ادغام جریانات تکفیری برساخته از استراتژی های قدیمی نظام سلطه، اراده خود را برای برهم زدن سامان سیاسی موجود در بغداد و دمشق و "مهارمقاومت" آزمود.
 
در این مرحله نیز حضور مردم، نخبگان،عشائر،و مرجعیت عراق و ائتلاف منطقه ای مقاومت "اراده عراقی" را در "نبرد اراده ها" بر اراده آمریکایی تحمیل نمود و با حفظ سامان سیاسی بغداد و آزاد سازی تمام سرزمین های عراق از کارگزاران "پروژه نبرد نیابتی" مرحله دوم نبرد اراده ها را نیز با برتری نسبی پشت سرگذاشت، بعد از پیروزی در مرحله دوم و تثبیت سامان سیاسی  همراه با مقاومت در عراق و بعد از سال 2018 ،آمریکایی ها برای بازگشت خود به عراق "دکترین نبرد ترکیبی"  را در دستور کار خود قرار داده است. این دکترین که هدف راهبردی "فروپاشی نظم سیاسی موجود در بغداد" و "ناکارآمد سازی روند های حکمرانی" را دنبال می نماید.دو ستون اصلی دارد. 
 
 
کنارزدن جریانات معتقد به مقاومت در عراق و مقابله و محدود سازی حشد الشعبی به عنوان نماد اراده عراقی برای دفاع از سرزمین و اعتقادات و حاکمیت ملی عراق، در قالب اقدامات تاکتیکی مختلف نظامی را از جمله حملات پراکنده به مقررات حشد، جنایت فرودگاه بغداد و حمله به نیروهای و مقر های نیروهای ارتش عراق وپلیس اتحادیه ادراک سازی و معتبرنمایی گزاره "تهدید فوری و نزدیک است" و"پایان عراق همراه با مقاومت" و ایجاد فضای سنگین  پرحجم رسانه ای و"مرعوب سازی مردم عراق" و "مشغول سازی جریانات مقاومت" این دو ستون در فضای سیاسی غیر قطعی عراق باعث خواهد شد تا آمریکایی ها در این مرحله در کنار اقدامات تاکتیکی احتمالی نظامی و باز تولید چند ده برابری آن در فضای رسانه ای  ناکامی های خود را در دو مرحله پیشین ، این بار نه در میدان رزم و رودررو بلکه  در فضای رسانه ای و در نبرد ادراکی بدست آورد .

 

 دکتر حسین روزبه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بررسی احتمال کودتا در شرایط کنونی عراق

بررسی احتمال کودتا در شرایط کنونی عراق

 

بررسی احتمال کودتا در شرایط کنونی عراق


نظام سیاسی که بعد از سقوط صدام و مشخصا از سال 2005 با تدوین قانون اساسی جدید در عراق شکل گرفته با سرعت در سراشیبی فقدان مشروعیت و ناکارآمدی حرکت می‌کند.

مهمترین نشانه این واقعیت، فرمالیته شدن قانون اساسی و تمام نهادهای قانونی است.

این وضعیت که امروز به اوج خود رسیده، میراث دموکراسیِ برآمده از اشغالگری نظامی است.

به طور خلاصه در نظام مابعدِ اشغال خاک عراق، تعیین مناسبات قدرت در اختیار مثلثی خارج از قانون اساسی بوده است. یعنی: واشنگتن-تهران-نجف.

تمام تحولات سیاسی و فراگیر عراق طی نزدیک به دو دهه گذشته حاصل توافق این مثلث بوده است.

هر سه ضلع نیز همواره حق وتو داشته‌اند، برای مثال اگر یکی از 3 ضلع با گزینه‌ای برای نخست وزیری مخالف بود نام وی به طور طبیعی از لیست خط می‌خورد.

این معادله در سال 2011 با خروج آمریکا از عراق در دولت اوباما تا حدی تغییر کرد.

به این ترتیب که ایران به شکلی فراتر از انتظار توانست جای خالی رقیب را پر کرده و نفوذ خود را افزایش دهد.

افزایش نفوذ ایران اما نگرانی ضلع سوم (نجف) را به دنبال داشت.

نمود این نگرانی فشار مرجعیت برای کناره گیری گزینه ایران از قدرت و تغییر نخست وزیر بود.

به این ترتیب با پیام تاریخی مرجعیت به حزب‌الدعوه، ایران نیز با کناره گیری نوری مالکی و نخست وزیری حیدر العبادی موافقت کرد.

العبادی از آغاز برای احیاء توازن پیشین به صحنه آمده بود اما روند تحولات او را به نیرویی ضد ایران تبدیل کرد.

با بازگشت آمریکا به عراق در 2014 (ائتلاف موسوم به مبارزه با داعش)، فضا برای نقش آفرینی العبادی مقابل ایران بیشتر مهیا شد.

او طی سال‌های نخست وزیری ضمن استفاده از حمایت گسترده ایران در نبرد با داعش تلاش کرد نفوذ تهران در مراکز حساس را کنترل کرده و در برخی نقاط کاهش دهد.

نقطه اوج این روند، اعلام التزام العبادی به تحریم‌های آمریکا علیه ایران بود.

حالا ضلع دوم، یعنی ایران نخست وزیری العبادی را وتو کرد و عمر دولت او را به پایان رساند.

 

جهت مشاهده متن کامل به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰