شهید دکتر احمدرضا احدی

۹۱ مطلب با موضوع «مقالات» ثبت شده است

خطر میلیتاریزه شدن جهان در پساکرونا

خطر میلیتاریزه شدن جهان در پساکرونا

خطر میلیتاریزه شدن جهان در پساکرونا

امروز پساکرونا به مسأله‌ای مهم تر از خود کرونا در جهان تبدیل شده است. اندیشمندان و صاحبنظران مسائل مختلف، هر یک از نقطه‌نظری خاص درحال ترسیم چشم‌اندازی از جهان پساکرونا هستند؛ جهانی که از نظر ساختاری و نظم بین‌المللی حاکم بر آن، تا حدود زیادی متفاوت از جهان فعلی خواهد بود.

? نکات تحلیلی
1- اقتصاد بین‌الملل یکی از حوزه‌های مهمی است که تحت تأثیر پیامدهای منفی شیوع ویروس کرونا قرار گرفته است. هم‌اینک تمام کشورهای جهان به‌ویژه اروپا و آمریکا با تنزل داده‌ها و آمارهای اقتصادی مواجه شده‌اند. آمریکا از جمله کشورهای مهمی است که بیشترین ضرر را از همه‌گیری ویروس دیده است، به‌طوری که حتی تزریق تریلیون‌‎ها دلار توسط فدرال رزرو نیز نتوانسته است بازار آمریکا را از رکود نجات داده دهد. در این میان سقوط شدید قیمت نفت به زیر صفر نیز مزید بر علت شده و بر حجم رکود اقتصادی آمریکا به‌صورت افزوده است.

2- بدون تردید در پساکرونا آمریکا و اروپا با یک بحران بی‌سابقه اقتصادی مواجه خواهند شد. با توجه به اینکه صنعت نفت نیز دچار بحران شده است، لذا پیش‌بینی می‌شود که در پساکرونا، آمریکا و اروپا برای جبران بخشی از ضررهای اقتصادی ناشی از ویروس کرونا و در سایه ورشکستگی‌های گسترده در عرصه‌های مختلف اقتصادی، به فروش جنگ‌افزار که بازاری پرسود است، روی آورند.

3- باتوجه به اینکه نزدیک به 58 درصد از سهم فروش تسیلحات در جهان در دست صنایع اسلحه‌سازی ایالات متحده آمریکا است و آمریکا نیز بر اثر شیوع کرونا دچار بحران اقتصادی شده است، در ماه‌ها و سال‌های آتی سیاست فروش‌های تسلیحاتی را در مناطق مختلف جهان به‌خصوص غرب‌آسیا، افزایش خواهد داد. البته این خطر نیز وجود دارد که آمریکا و حتی اروپا با دامن زدن به درگیری‌های محدود در جهت «میلیتاریزه کردن» مناطق خاصی از جهان که منجر به رونق بازارهای تسلیحاتی می‌شود، گام بردارند.

? نکته راهبردی
آمریکا و اروپا بیشترین ضرر اقتصادی را از کرونا دیده‌اند. کرونا باعث شده است که سطح تولید ناخالص داخلی در این کشورها با افت قابل توجهی مواجهه شود. از آنجا که تجهیزات نظامی همواره مشتریان خود را در سراسر جهان دارد، صادرات اسلحه یکی از راه‌های تجارت و کسب درآمد برای کشورهای قدرتمند است. از این‌رو پیش‌بینی می‌شود افزایش فروش تسلیحات نظامی به‌عنوان یکی از راه‌های نجات اقتصاد آمریکا و اروپا و افزایش تولید ناخالص داخلی، در دستور کار سیاست‌خارجی این کشورها قرار گیرد. بنابراین در دوران پساکرونا، با پدیده‌ای به نام میلیتاریزه شدن جهان مواجه خواهیم بود.  

حمید خوش‌آیند
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تشکر از اینکه هستید پرزیدنت!

تشکر از اینکه هستید  پرزیدنت!

 تشکر از اینکه هستید  پرزیدنت!

 

در کشورهای مختلف دنیا، قرنیطنه بعد از مرگ چند نفر ناشی از شیوع ویروس کرونا اِعمال شد؟

 

 
نرم و الزام قرنطینه در جهان بدین شکل بوده است:
  1. در چین بعد از مرگ حدودا 30 نفر
  2. در ایتالیا پس از فُوت تقریبا 800 نفر
  3. در اسپانیا بعد از مرگ حدودا 200 نفر
  4. در کره‌‌جنوبی بعد از فُوت تقریبا 10 نفر 
  5. در سوئیس پس از فُوت قریب به 20 نفر
  6. در فرانسه پس از مرگ حدودا 175 نفر
  7. در انگلیس بعد از فُوت تقریبا 335 نفر 
  8. در ترکیه پس از فُوت حدودا 100 نفر
  9. در روسیه بعد از مرگ تقریبا 17 نفر
  10. در آلمان پس از فُوت حدود 15 نفر

 

 
در عراق نیز  پس از مرگ تقریبا 10 نفر قرنطینه در این کشور اعمال گردید. 

 

با این وجود در ایران و با گذشت 45 روز از شیوع ویروس کرونا و جان باختن بیش از 2800 نفر از هموطنان عزیزمان، سیزده فروردین تنها روزی است که تا حدودی قرار شده قرنطینه اجرا گردد!

 

 تشکر از اینکه هستید؛ پرزیدنت!

 

تشکر از اینکه هر روز با گریم و آرایش برای مردم صحبت می‌کنید! تشکر!!!

 

تشکر از اینکه در برابر اجرای راهبرد بهداشتی درمانی قطع زنجیره انتقال ویروس کرونا سماجت می‌کنید!

 

رضا سراج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تلاشهای ضد امنیتی آقای همیشه مشکوک ادامه دارد/ کلانتری: حجتی قبول نمی‌کرد مشکل آب داریم، سرپرست کنونی قانع شده است!

تلاشهای ضد امنیتی آقای همیشه مشکوک ادامه دارد/ کلانتری: حجتی قبول نمی‌کرد مشکل آب داریم، سرپرست کنونی قانع شده است!

با آغاز دولت دوازهم موجی از حملات سنگین به مهمترین و کلیدی‌ترین رکن استقلال اقتصادی یعنی خودکفایی در تولید غذای اساسی، توسط رسانه‌های وابسته به ضدانقلاب خارج نشین و دولتهای متخاصم آغاز شد. اما خط شکن اصلی آنها کسی نبود جز مرد مرموز دولت های هاشمی و خاتمی ، عیسی کلانتری!

سال 93 پیش از شروع این حملات هماهنگ و دقیق و در ابتدای دولت یازدهم، عیسی کلانتری دبیرکل خانه کشاورز (تشکل سیاسی-اقتصادی وابسته به بازرگانان) با طرح موضوع بحران آب و نابودی منابع آب تجدیدپذیر کشور در تریبون های یکطرفه، به شدت به سیاستهای توسعه کشاورزی و خودکفایی پس از انقلاب تاخت

کلانتری که خود سالها متولی خودکفایی محصولات اساسی در دهه 70 بود و حتی برای جلب اعتماد مجلس از آن دفاع کرد
ان شاالله نادانسته آب در آسیاب BBC، انقلاب اسلامی (وابسته به بنی صدر)، صدای آمریکاو... ریخته و از سال 93 تاکنون محکم بر این خط رسانه ای متمرکز شده است

عیسی کلانتری مشکلات آبی موجود در کشور را به طرز ماهرانه‌ای بزرگنمایی کرده و لاینحل جلوه داد تاجایی که رسانه های ضد انقلاب با استناد به سخنان او و سایرین، فشار برای تغییر سیاستهای نظام در خودکفایی محصولات اساسی را در دستورکار خود قرار دادند

کلانتری در اظهارات خود به شکل هنرمندانه‌ و با تحلیل ناقص از آمار و ارائه بخشی از حقیقت تلاش می کند جامعه و سیاستمداران را ترسانده و ریشه مشکلات فعلی در حوزه آب را کشاورزی و خودکفایی عنوان کند تا جایی که به ترویج نسخه تجارت آزاد محصولات کشاورزی پرداخت

برای مثال این گزاره اشتباه و غیرکارشناسی که منابع آب تجدید پذیر در کشور 130 میلیارد مترمکعب بوده و حدود 83 میلیارد (93 درصد) در بخش کشاورزی مصرف و هدر می شوند، از جمله اظهارات شاذ او است که مورد توجه «سایت انقلاب اسلامی» وابسته به بنی صدر قرارگرفت.

وی در جایی دیگر و در اظهاراتی عجیب مشکلات آبی کشور را تا سطح مقابله راهبردی و ایدئولوژیک با دولتهای صهیونیستی بالا برده و می گوید: «بحران آب در ایران تهدیدآمیزتر از خطر اسرائیل است.» که البته این مورد نیز مورد حمایت رسانه ای BBC قرار می گیرد!

کار به جایی می رسد که سخنان شاذ کلانتری دست آویز نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی واقع شده و او در یک شوی تلویزیونی مضحک به تحقیر نظام می پردازد کلانتری بارها گفته است 50 میلیون نفر باید به دلیل بحران آب ازایران مهاجرت کنند!

براستی چه کسانی این گزاره های وحشتناک علیه امنیت ملی را در سیستم محاسباتی امثال کلانتری می گنجانند؟
چرا باید دستگاه های رسانه ای دشمنان این سرزمین در خدمت انتشار سخنان شاذ یک مسئول ایرانی قرار گیرد؟


آیا آنهایی که دارو را تحریم کردند در صورت عدم خود کفایی کشور در تامین غذای اساسی ، آن را تحریم نمی کنند؟
کلانتری بیش از 12 سال عهده‌دار یکی ازحساسترین حوزه‌های مدیریتی بوده است

آیا ارتباطی میان تلاش او برای بزرگنمایی مشکلات آبی و تغییر در سیاستهای حیاتی خودکفایی کشاورزی و حضور عناصر آموزش یافته‌ی استعمار در ایران مانند #کاوه_مدنی وجود دارد؟

 

تلاشهای ضد امنیتی آقای همیشه مشکوک ادامه دارد/ کلانتری: حجتی قبول نمی‌کرد مشکل آب داریم، سرپرست کنونی قانع شده است!

عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیط زیست و معاون رئیس جمهور: "در گذشته وقتی آقای حجتی وزیر جهاد کشاورزی بود، قبول نمی‌کرد ما مشکل آب داریم. متاسفانه ایشان مشکلی به نام کمبود آب را در کشاورزی قبول نمی‌کرد، اما حالا وزارت کشاورزی با مدیریت جدیدش کاملا در اینباره قانع شده است. با این مصرف کنونی که در آب داریم نمی‌ توانیم، آب کشور را پایدار نگه داریم"!

اینگونه گذر زمان از نیات و تلاش‌های ضد امنیتی مخالفان استقلال کشور و پاس گل دهندگان به صهیونیزم جهانی درونمایی می‌کنند! عیسی کلانتری که از سال 92 تاکنون از هیچ پروپاگاندایی علیه کشاورزی و سیاست حیاتی خودکفایی در تولید محصولات اساسی دریغ نکرده، اینگونه به تلاش برای تغییر رویکرد مثبت وزیر سابق کشاورزی در جهت ارتقای سطح امنیت غذایی کشور اذعان می‌کند!

عیسی کلانتری به جهت فراهم نمودن بستر تبلیغاتی مناسب برای حمله رسانه‌های ضد انقلاب به سیاست‌های حیاتی کشور و عملکرد مبهم در مسند وزارت جهاد کشاورزی به مدت 12 سال لایق پیگیرد قضایی است ولی متاسفانه همچنان بدون هیچ مزاحمی مشغول القای تفکرات غلط و منفعلانه خود در خصوص وضعیت منابع آبی کشور بر ذهن مسئولین کشور است!

از رئیس محترم قوه قضائیه خواستاریم به دلیل هجمه سنگین این فرد معلوم الحال به سیاست‌های راهبردی کشور به بهانه مشکلات آبی برخورد مقتضی را به عمل آورده و یا حداقل تذکراتی خطاب وی صادر نماید!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

توطئه‌ای به نام توهّم‌توطئه !

توطئه‌ای  به نام  توهّم‌توطئه !

«توطئه‌ای» به نام «توهّم‌توطئه»!

 

 
نفوذ و سیطره فکری غرب از طریق هجمه فکری و رسانه‌‌ای سبب شده برخی با ظاهر روشنفکری و حتی دانشمندانه توطئه‌های کثیف غرب را سانسور کرده و آنرا «توهّم‌توطئه» بخوانند! 

 

برای مثال اکنون سالهاست سازمان بهداشت جهانی که دنباله‌رو سیاست‌های صهیونیستی و تحت نفوذ خاندان کثیف راکفلر هاست، تلاش می‌کند کشورها را از توجه به بیماری‌های واگیر دور کند و بر بیماری‌های غیرواگیر متمرکز نماید. هرچند که ایجاد و شیوع بیماری‌های غیرواگیر نیز نتیجه سیاست‌های غذایی کمپانی‌های صهیونیستی و سبک زندگی نوین غربی است، اما این دور کردن از توجه به بیماری‌های واگیر در شرایطی است که آمریکا درحال پیگیری توسعه سلاح‌های بیولوژیک خود بوده و حتی علنا از برخی موافقت‌نامه‌ها نیز برای رفع محدودیت‌ها خارج شده است و انجام این اقدامات گسترده توسط آمریکا در نقاط مختلف جهان توسط روسیه، چین و برخی دیگر از کشورها مورد تأیید قرار گرفته است.

 

از طرف دیگر سازمان بهداشت جهانی برخلاف شعارهایش در کنترل بیماری‌های خطرناک واگیردار ناموفق بوده است! برای مثال با گذشت حدود نیم قرن از کشف ویروس خطرناک ابولا با کشندگی بعضا تا 90? هنوز نتوانسته دارو یا واکسن خاصی برای آن ارائه دهد یا هنوز عامل برخی بیماری های ریشه‌کن شده در زرادخانه‌های بیوتروریستی موجود است.

 

لذا نباید احتمال توطئه آمریکا یا شرکت‌های صهیونیستی را نادیده گرفت، بلکه احتمالات مختلفی نیز باید مطرح و بررسی شوند، برای مثال مواردی نظیر ساخت ویروس جدید با اهداف بیوتروریستی، تغییر ژنتیکی ویروس های رده کرونا و ایجاد این ویروس جدید، متناسب کردن ژنیتک ویروس برای نژاد یا موقعیت جغرافیایی خاص، پخش اشتباهی این ویروس در اثر فعالیت های مخفی آزمایشگاه های مخفی بیولوژیک آمریکا، پخش ویروس ضعیف تر با هدف مطالعه نحوه واکنش دولت ها و ملت ها درجهت آمادگی برای یک حمله بیوتروریستی بزرگتر، پخش عمدی ویروس در بازار خاص حیوانات وحشی در چین به جهت سابقه پخش ویروس سارس از همین منطقه و برای انحراف افکار عمومی و... از جمله این احتمالات است. 

 

فرستادن «جاسوس‌های کارشناس‌نما» تحت «لوای پزشکان بدون مرز» برای بررسی اثرگذاری خاص این دارو بر ژن ایرانی یا نحوه مقابله مردم و نظام با آن نیز در ادامه همان طرح دشمن قابل تعریف است. 

 

ضمنا نباید با کنار گذاشتن فکت‌های متعدد از برنامه‌های آخرالزمانی شیطانی، فراموش کرد که هالیوود از ابزارهای مهم فرقه‌های ثروتمند صهیونیست و آمریکایی است که با سیاستهای فراماسونری نمایش‌پسندانه دنبال به تصویر کشیدن و بزرگنمایی رویکردهای آتی آنان است.

 

این موضوع هم درباره شیوع بیماری‌های واگیر جهانی در آخرالزمان دیده می‌شود که برای مثال در موردی مانند فیلم شیوع(2011) یک بیماری ویروسی آنفولانزاگونه جهانی به تصویر کشیده می‌شود که مرگ‌ومیر زیاد دارد اما مکان شروع، شیوه انتقال، پیشگیری و خیلی موارد دیگر بسیار مشابه شیوع کرونا است و جالب است که در فیلم بیش از همه جا در خاورمیانه شیوع می‌یابد!

 

مورد دیگر که در سخنرانی اخیر رهبر انقلاب نیز بدان اشاره شد و قبلا هم در سال 93 به آن اشاره کرده بودند بحث دشمنان جن و همکاری‌شان با دشمنان انس است. وجود جن یک توهّم نیست بلکه وجود آنها، زندگی، جنسیت، دارای عقل و اختیار بودن و حتی صالح و کافر بودن و ایمانشان به پیغمبر اسلام(صل اللّه علیه و آله) در قرآن کریم ذکر شده است. لذا وجود دشمنان جنی برای اسلام، شیعه و نظام اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه کاملا مترتب است.

 

آنچه هالیوود با عنوان ابرانسان در فیلم‌های مختلف عرضه می‌کند شباهت بسیار با ویژگی برخی از جنیان دارد حتی در خوب و بد یا صالح و کافر بودن آنان! 

 

باید دانست که چنانچه وقوع یک پاندمی گسترده در قرن 21 برای خیلی از مادی‌گرایان دور از ذهن بود اما همانند فیلم‌های هالیوودی رخ داد و احتمال وقوع جنگ‌های بیولوژیک را تقویت کرد، استفاده از جنیانِ دشمن خصوصا توسط دستگاه‌های اطلاعاتی غرب نیز شاید در ظواهر مادی‌گونه غریب بنظر آید اما احتمالا همانند آنچه هالیوود برای عادی کردن آن تحت لوای ابرانسان در حال تولید انبوه و گسترده است و حتی استفاده مستقیم از آنان علیه ایران نیز در فیلمی مانند جوخه خودکشی(2016) نمایش داده شده، رخ خواهد داد.  حتی قبلا رخ داده یا اکنون رخ می‌دهد اما از چشم‌ها پنهان نگاه داشته می‌شود ولی اگر می‌خواهیم دشمن پیروز نشود، نباید آنها را نادیده گرفت.

 

امید نیکو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چرا عربستان اروپا را انتخاب کرد؟

چرا عربستان اروپا را انتخاب کرد؟

 

 چرا عربستان اروپا را انتخاب کرد؟

 

 

با آغاز جنگ قیمتی میان عربستان و روسیه، بازار اروپا به عنوان بازار اصلی در تیررس ریاض قرار گرفته است؛ بازاری که بازار سنتی روس‌ها محسوب می‌شود و عربستان در تخفیف‌هایی که اعلام کرده است، بیشترین میزان را به اروپا اختصاص داده است.

 

برای آنکه بدانیم دقیقا چه اتفاقی رخ داده است بهتر است در ابتدا به شیوه قیمت‌گذاری نفت توسط شرکت‌های ملی نفت از جمله آرامکو بپردازیم؛ 

اصولا در کشورهای تولید کننده مانند عربستان، تحویل فیزیکی یا نقدی نفت از طریق قراردادهای بلندمدت صورت می‌گیرد. قراردادهای بلندمدت بین 1 تا 2 سال اعتبار دارد و از این فرمول تبعیت می کند P_x=P_r± D :

بر اساس این فرمولp_x  قیمت نفت مورد معامله است؛ P_r قیمت نفت خام مرجع یا شاخص و D مابه‌التفاوت قیمت نفت است. در این نوع قراردادها معمولاً، تنها، رقم مابه‌التفاوت در زمان قرارداد، تعیین می‌شود. معمولاً بهای هر بشکه طلای سیاه مورد قرارداد بر اساس یک بنچمارک تعیین شده و دولت‌ها در فروش‌های رسمی خود با استفاده از این فرمول، قیمت خود را اعلام می‌کنند. معمولاً قیمت نفت مرجع در دوره بارگیری یا تحویل مبنای محاسبه قیمت نهایی نفت است.

 

این مابه التفاوت، توسط هر کشور صادرکننده‌ای به‌طور مستقل تعیین می‌شود و بسیاری از کشورها به‌صورت ماهانه، هفتگی و حتی روزانه بهای نفت خود را با توجه به فرمول و خواص نفت خود اعلام می‌کنند.

 

در معاملات رسم بر این است که اگر قیمت نفت درج‌شده در قرارداد، بیشتر از قیمت روز باشد فروشنده در محموله‌های بعدی با کاهش مابه‌التفاوت و تعدیل قیمت، بخشی از ضرر خریدار را جبران می‌کند که عربستان این ابزار را یکی از شاخص‌های مشخص شده برای تعیین قیمت نفت خود تعیین کرده است.

 

در واقع و در حالت عادی، قیمتی که مثلا عربستان برای انواع نفت خود برای تحویل در ماه بعد اعلام می‌کند، یک رویه مرسوم در بازار است ولی این موضوع زمانی تبدیل به یک جنگ قیمتی می‌شود که کاهش یا افزایش قیمت نفت، فراتر از تحولات بازار نفت و معادلات قیمتی باشد نه آنکه سعوی ها برای هر بشکه از نفت سبک خود، 25 دلار قیمت تعین کرده‌اند!

 

اقدامی که عربستان در کاهش شدید قیمت نفت خود انجام داد، یک بدعت بسیار قدیمی است که نمونه تاریخی آن برای چند دهه پیش است؛ همزمان با این کاهش قیمت، این کشور ادعا کرده قصد دارد تولید خود را به بالای 12 میلیون بشکه در روز برساند و هدف از این اقدام، تثبیت بازارهای خود است در حالی که عربستان بازارهای سنتی و پایدار خود را دارد و چنین توجیهی ، تنها برای فشار به روسیه جهت پذیرش کاهش تولید است.

 

به همین دلیل، آل سعود نقطه اتکای جنگ خود را بازار اروپا قرار داده؛ جایی که روسیه با فشارهای آمریکا مواجه شده است و زمزمه تحریم این کشور در بازار نفت اروپا به گوش می‌رسد. این بازار پذیرای  بیش از 3 میلیون بشکه نفت خام روسیه است و رقابت همواره میان ایران و روسیه در این بازار بوده است که با حذف ایران از بازار، روسیه یکه تاز شده است.   

 

بر اساس آخرین آمارها، اروپایی‌ها روزانه 15 میلیون بشکه نفت مصرف می‌کنند؛ عربستان سهمی معادل 5 درصد از بازار اروپا را در اختیار دارد هرچند که این یک تخمین است؛ آمار رسمی که از سال 2018 در اختیار است نشان می‌دهد عربستان معادل 6.6 درصد صادرات خود را به اروپا اختصاص داده است. البته این میزان در دوره‌ای به 3 درصد رسیده است اما با این وجود، متوسط صادرات نفت عربستان به اروپا کمتر از 400  هزار بشکه در روزاست.

 

البته بخشی از این نفت، برای ذخیره‌سازی در بندر رتردام هلند به عنوان یکی از مناطقی که عربستان نفت خود را در آن ذخیره می‌کند، ارسال شده است. طبق آمارهای موجود، روسیه بیشترین سهم را در تامین نفت مورد نیاز اروپا دارد.

 

سهم مسکو از بازار اروپا معادل 27 درصد است؛ پس از روسیه، کشور نروژ با 10.7 درصد، عراق با 8.6 درصد، قزاقستان با 8.2 درصد، نیجریه با 7.6 درصد، آمریکا با 7.1 درصد در رتبه‌های بعدی قرار دارند.

 

در مقابل اما بیش از 70 درصد صادرات نفت عربستان به کشورهای شرق آسیا از جمله چین، کره جنوبی، ژاپن، تایوان و ... است. اینکه عربستان برای ضربه زدن به روسیه بازار اروپا را انتخاب کرده نشان می‌دهد این کشور قصد دارد با تخفیف‌های نجومی نفت، ضربه مهلکی را به روسیه وارد کند که کاملا در راستای اهداف غربی‌هاست. نفت عرب لایت عربستان نزدیک‌ترین به نفت اورال روسیه است و عربستان با علم بر این موضوع، برای نخستین بار به جنگ با روسیه در بازار سنتی این کشور گام برداشته است.

 

 
عربستان هم اکنون حدود 9.6 میلیون بشکه نفت تولید می‌کند که بین 6.8 تا 7 میلیون بشکه آن صادر می‌شود؛ حدود 5 میلیون بشکه از صادرات نفت عربستان به پالایشگاه‌هایی می‌رود که آرامکو در آن سهامدار است  ما بقی به سایر پالایشگاه‌ها منتقل می‌شود. 

 

 

بیشتر بازارهای سعودی تا سال 2024 تضمین شده است و با تولید فعلی عربستان – 9.6 میلیون بشکه در روز- نفت مازادی برای سایر مشتریان وجود ندارد تا ریاض برای برطرف کردن این موضوع، افزایش تولید را در دستور کار خود قرار دهد.

 

واکنش روس‌ها به این جنگ قیمتی، مقابله به مثل است؛

 

این کشور اعلام کرده است آماده افزایش تولید است و می‌تواند حداقل 400 هزار بشکه به تولید خود بیافزاید؛ این به معنای پمپاژ نفت بیشتر به بازاری است که اروپایی‌ها منتفع آن خواهند بود هرچند در کوتاه مدت. 

 

ضمن اینکه روسیه در برنامه راهبردی خود، برای افزایش صادرات نفت خود به هند برنامه ریزی کرده که در صورت تحقق این مهم، عربستان احساس خطر بیشتری خواهد کرد و جنگ بیشتری میان طرفین شکل خواهد گرفت.

 

چه کسی فکر می‌کرد روسیه و عربستان که طی سه سال اخیر به متحدان نفتی یکدیگر تبدیل شده بودند، روزی در یک جنگ نفتی، دنیا را دگرگون کنند؟!

 

وحید حاجی‌پور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بررسی فیگور تهاجی آمریکا در عراق

 

بررسی فیگور تهاجی آمریکا در عراق

 

 
در روزهای اخیر آمریکایی‌ها بر حجم تحرکات و تحرکات نظامی، امنیتی، سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی‌شان در عراق و انتقال حجم سنگینی از تجهیزات و نیروهای انسانی از پایگاه‌های بسمایه، القائم، القیاره و التاجی به پایگاه هوایی عین‌الاسد و پایگاه حریر در کرکوک افزوده‌اند.

 

 
باید توجه نمود که این تحرکات همزمان با سه رویداد مهم منطقه‌ای و بین‌المللی، در حال انجام در عراق است:
  1. مطرح بودن بحث نخست‌وزیری عدنان‌الزرفی که اتفاقا دارای شخصیتی متمایل به آمریکاست.
  2. گسترش ویروس کرونا که این پدیده تا حدود زیادی توان و تلاش دولت‌ها را در سایر حوزه ها تضعیف نموده و بخش عمده‌ای از تلاش داخلی و خارجی را بر روی مهار این بیماری واگیر متمرکز نموده است.
  3. تحولات داخلی در عراق و حملات پی در پی راکتی در هفته‌های گذشته به برخی پایگاه‌های نظامی آمریکا از جمله پایگاه التاجی.

 

در خصوص اهداف و مقاصد تحرکات اخیر آمریکا در عراق سناریوهای مختلفی مطرح است که در ادامه به موارد مهم آن اشاره می‌شود:

 

 
1.سناریوی نخست؛

تمام تحرکات آمریکا در چند روز گذشته بی‌ارتباط با تحولات مربوط به بحث انتخاب نخست‌وزیر عراق نیست.

آمریکا از طریق تحرکات گسترده در عراق در جهت ایجاد شرایط مطلوب برای ایجاد فشارهای لازم سیاسی و نظامی بر تمام گروه‌ها و جریانات سیاسی و نیز گروه‌های همسو با ایران برای موافقت با نخست‌وزیری عدنان‌الزرفی در عراق است.

آمریکا با اقدامات خود می‌خواهد این پیام را به گروه‌های مخالف بدهد که در صورت ممانعت و یا مخالفت با نخست‌وزیری الزرفی باید منتظر عواقب آن باشند. در این راستا به نظر می‌رسد که تمامی تحولات بعد از 17 مارس یعنی 27 اسفند در حمایت از نخست‌وزیر جدید به منظور تشکیل کابینه‌اش صورت گرفته باشد.

الزرفی دارای تابعیت آمریکایی است و از سال 1992 تا 2003 در آمریکا فعالیت اقتصادی می‌کرد. عدنان الزرفی استاندار پیشین نجف هیچ‌گاه گزینه مطلوب جریان‌های شیعی و گروه‌های مقاومت برای نخست‌وزیری نبوده است. وی دارای گرایشات آمریکایی است و در مقام استاندار اسبق نجف، تاریخی پرتنش با احزاب اسلام‌گرای شیعی و شاخه‌های نظامی آن‌ها داشته است.

 

2.سناریوی دوم؛

آنچه که این روزها بیشتر بر روی آن تمرکز رسانه‌ای وجود دارد تحرکات اخیر آمریکا را در راستای انجام حملات سنگین نظامی علیه مواضع نیروهای مقاومت از جمله کتائب حزب‌الله و حشدالشعبی قلمداد می‌کند. 

 

باید توجه داشت اخیرا آمریکا در خارج از خاک عراق دست به انجام رزمایش مشترک با امارات متحده عربی در پایگاه نظامی الحمرا واقع در بیابانی خشک و برهوت در 200 کیلومتری جنوب غربی شیخ نشین ابوظبی زد که در آن رزمایش در یک شهر فرضی و ماکتی از یک ضریح وجود داشت که برخی آن را مرقد حرم امام راحل در تهران و برخی هم آن را بارگاه امامین عسکریین در شهر مقدس کاظمین و یا مرقد امام علی در شهر نجف اشرف پنداشتند.

 

فارغ از اینکه در این رزمایش شهر و ماکت به کار گرفته شده مرقد امام بوده است یا حرمین عسکرین و حرم امام علی در نجف، آمریکا درصدد است تا از طریق انجام سلسله عملیات‌های روانی پیچیده و هوشمندانه، در راستای پیشبرد فرضیه نخست، از فشار روانی لازم بر روی گروه‌های مقاومت و جریانات شیعی عراق جهت تحقق نخست‌وزیری عدنان‌الزرفی برخوردار باشد.

 

3.سناریوی سوم؛

آمریکا در هفته‌های گذشته در مواجهه با گروه‌های مقاومت عراق دچار انفعال شده است. براساس این فرضیه تحرکات اخیر آمریکا همچنان که در گزارش اخیر روزنامه نیویورک تایمز نیز آمده بود، حکایت از انجام حملات سنگین به مراکز و مواضع گروه‌های مقاومت به‌ویژه کتائب حزب‌الله و نابودی آن‌ها دارد.

 

 
این سناریو در شرایط فعلی با موانع عمده‌ای مواجه است.:
اولا- شرایط نابسامان داخلی در آمریکا بر اثر تشدید بیماری کرونا، افزایش تنش‌های نظامی و امنیتی در عراق را برای آمریکا بسیار پرهزینه می‌کند. لذا بعید است ترامپ وارد ماجراجویی نظامی آنهم در وضعیت فعلی داخلی و بین‌المللی در عراق شود.
 
ثانیا- بر روی این طرح یعنی حملات شدید به مراکز گروه‌های مقاومت در عراق هنوز در تیم ترامپ اختلافات شدیدی وجود دارد. به گونه ای که مایک پمپئو، وزیر خارجه و رابرت اوبراین، مشاور امنیت ملی جدید کاخ سفید به شدت خواستار عملیاتی شدن این طرح و نابودی کامل کتائب حزب الله در عراق هستند، ولی در آن سو کسانی چون مارک اسپر، وزیر دفاع و ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک نیروهای آمریکایی با در نظر گرفتن واقعیت‌های میدانی و تبعات ناشی از عملیانی شدن چنین طرحی، مخالف انجام آن هستند.

 

4.سناریوی چهارم؛ 

با توجه به اینکه پایگاه‌های کوچک آمریکا در عراق در مواجهه با حملات موشکی و خمپاره‌ای آسیب‌پذیر است، لذا به نظر می‌رسد دولت آمریکا آنهم در آستانه انتخابات2020 که حملات گروه‌های مقاومت و خسارات ناشی از آن بشدت می‌تواند بر سرنوشت ترامپ در انتخابات آتی اثر بگذارد، تصمیم گرفته است برای در امان ماندن از حملات موشکی در شرایطی که کرونا به یک بحران فراگیر در آمریکا تبدیل شده است، تمام نیروها و تجهیزاتش را در دو پایگاه «عین‌الاسد» که به علت استقرار سامانه‌های پاتریوت و «حریر» به علت قرار گرفتن در اقلیم کردستان و دسترسی دشوار نیروهای حشدالشعبی به آن از شرایط بهتر و استحکام بیشتری برخوردار هستند متمرکز کند.

 

حاصل جمع سناریوهای مذکور این است که تحرکات اخیر آمریکا در عراق یک فیگور تهاجمی همراه با یک پیوست عملیات روانی و رسانه‌ای گسترده است که عمدتا با هدف تغییر روند تحولات سیاسی عراق به نفع آمریکا از طریق به کرسی نشاندن عدنان‌الزرفی به نخست‌وزیری است. 

 

کمااینکه آمریکا از طریق تحرکاتی که در عراق انجام می‌دهد به نوعی در پی ارتقای قدرت بازدارندگی و کاهش آسیب‌پذیری‌اش در مواجهه با گروه‌های مقاومت از جمله حشدالشعبی است.

 

لذا اینکه گفته می‌شود آمریکا در صدد انجام حملات هوایی و زمینی سنگین در عراق است، در تعارض با ظرفیت‌های خاورمیانه و اقتضائات کنونی داخل آمریکا و واقعیات جاری عراق است. 

 

ضمن اینکه حمله به عراق با پاسخ محکم حشدالشعبی و سایر گروه‌های مقاومت که از قدرت میدانی و لجستیکی بسیار بالایی برخوردارند مواجه خواهد شد که این وضعیت می‌تواند به آغاز درگیری‌های گسترده آنهم در منطقه‌ای که آمریکا از موضع ضعف در آن برخوردار است بینجامد. 

 

این در حالی است که حملات اخیر بالستیکی انصارالله یمن به ریاض نیز نشان داد که جبهه مقاومت در هر شرایطی ولو در بحبوحه شیوع بحران بیماری‌های واگیر مستحکم بوده و آماده مقابله با هر نوع تهدیدی است.

 

حمید خوش‌آیند

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

با هیاهوی حمله آمریکا به عراق چه کنیم

با هیاهوی حمله آمریکا به عراق چه کنیم

با هیاهوی حمله آمریکا به عراق چه کنیم

 

 
یکی از اصلی ترین پایه های ایجاد نظم جهانی  ایجاد و برقراری نظم منطقه ای مورد نظر هژمون در منطقه غرب آسیا می باشد. برقراری این نظم و چگونگی استمرارآن  از دیرباز دراندیشه استراتژیست های بزرگ آمریکایی برای تدبیر و تمشیت منطقه غرب آسیا در چهارچوب نظم مورد نظر خود،از جایگاه برجسته ای برخوردار بوده است .
 
آمریکایی ها  بعد از جنگ اول خلیج فارس در صدد باز طراحی و باز آرایی نظم مورد نظر خود در منطقه خاور میانه بودند . به منظور ترسیم نظم مورد نظر خود در غرب آسیا (خاورمیانه) دست به مداخله گسترده نظامی تحت عنوان استراتژی "جنگ جهانی علیه ترور" و یا"صدور دموکراسی" زدند واقدام به براندازی سامان سیاسی در عراق تحت حکمرانی بعثی ها نمودند .
 
نظم منطقه ای مورد نظر آمریکایی ها در غرب آسیا، که در حقیقت انعکاس دهنده ارزش ها و منافع آمریکایی ها در ترسیم "حکمرانی جهانی"  درقالب "پروژه قرن جدید آمریکایی " بود با تمرکز بر نظامی گری افراطی محقق نگشت .حضور آمریکا در عراق با مقاومت تمام عیار مردم و عشائر عراقی و جریانات اسلام گرای عراقی سبب شکل گرفتن معادله "اشغالگر-مقاومت"در داخل عراق شد.
 
حضور و بروز مقاومت در معادلات راهبردی عراق باعث شد تا آمریکایی ها در مرحله "حضور مستقیم نظامی" در دست یابی به اهداف اصلی و ترسیم راهبردی عراق مد نظر خود نا کام ماندند. در همین مرحله مقاومت با دست یابی به نهادهای تاثیرگذار بر سامان سیاسی عراق نظیر نخست وزیری ،و فرماندهی کل قوا و ساختار دولتی، دست آوردهای درخشانی را برای ارتقا عراق به جایگاه تاریخی خود در دنیای عرب و اسلام به دست آورد. در چنین وضعیتی آمریکایی ها با تغییر دکترین راهبردی خود به "استراتژی نیابتی" وسازماندهی مجدد بقایای نهادهای امنیتی رژیم بعث و ادغام جریانات تکفیری برساخته از استراتژی های قدیمی نظام سلطه، اراده خود را برای برهم زدن سامان سیاسی موجود در بغداد و دمشق و "مهارمقاومت" آزمود.
 
در این مرحله نیز حضور مردم، نخبگان،عشائر،و مرجعیت عراق و ائتلاف منطقه ای مقاومت "اراده عراقی" را در "نبرد اراده ها" بر اراده آمریکایی تحمیل نمود و با حفظ سامان سیاسی بغداد و آزاد سازی تمام سرزمین های عراق از کارگزاران "پروژه نبرد نیابتی" مرحله دوم نبرد اراده ها را نیز با برتری نسبی پشت سرگذاشت، بعد از پیروزی در مرحله دوم و تثبیت سامان سیاسی  همراه با مقاومت در عراق و بعد از سال 2018 ،آمریکایی ها برای بازگشت خود به عراق "دکترین نبرد ترکیبی"  را در دستور کار خود قرار داده است. این دکترین که هدف راهبردی "فروپاشی نظم سیاسی موجود در بغداد" و "ناکارآمد سازی روند های حکمرانی" را دنبال می نماید.دو ستون اصلی دارد. 
 
 
کنارزدن جریانات معتقد به مقاومت در عراق و مقابله و محدود سازی حشد الشعبی به عنوان نماد اراده عراقی برای دفاع از سرزمین و اعتقادات و حاکمیت ملی عراق، در قالب اقدامات تاکتیکی مختلف نظامی را از جمله حملات پراکنده به مقررات حشد، جنایت فرودگاه بغداد و حمله به نیروهای و مقر های نیروهای ارتش عراق وپلیس اتحادیه ادراک سازی و معتبرنمایی گزاره "تهدید فوری و نزدیک است" و"پایان عراق همراه با مقاومت" و ایجاد فضای سنگین  پرحجم رسانه ای و"مرعوب سازی مردم عراق" و "مشغول سازی جریانات مقاومت" این دو ستون در فضای سیاسی غیر قطعی عراق باعث خواهد شد تا آمریکایی ها در این مرحله در کنار اقدامات تاکتیکی احتمالی نظامی و باز تولید چند ده برابری آن در فضای رسانه ای  ناکامی های خود را در دو مرحله پیشین ، این بار نه در میدان رزم و رودررو بلکه  در فضای رسانه ای و در نبرد ادراکی بدست آورد .

 

 دکتر حسین روزبه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اژدها در بند تزارها

اژدها در بند تزارها

 

اژدها در بند تزارها

 

 
در روز 2 دسامبر سال 2019 میلادی، خط لوله قدرت سیبری افتتاح شد. 

شرکت گازپروم با ساخت این پروژه 8 هزار کیلومتری توانست برای نخستین بار به بازار گاز اژدهای زرد وارد شود.

براساس اعلام شرکت گازپروم، برای رسیدن این پروژه به اوج ظرفیت آن، باید تا سال 2025 میلادی صبر کرد.

 

چینی‌ها از این گاز وارداتی در حوزه های مختلف استفاده خواهند کرد. هرچند این طرح نقاط ضعف و قوت مختلفی دارد؛ پس از امضای قرارداد پروژه قرن در سال 2014 میلادی، شرکت گازپروم پنج سال و نیم برای ساخت این خط لوله زمان صرف کرد. علاوه بر ساخت این خط لوله، توسعه میدان‌های گازی آمور، چایاندا و کویکتا با بیش از 3 تریلیون روبل (47 میلیارد دلار ) سرمایه‌گذاری انجام شده است. این پروژه را باید پرهزینه‌ترین طرح شرکت گازپروم در دوره فعالیت آن دانست.

 

 
این پروژه برای چینی‌ها نیز دستاوردهای بزرگی به دنبال خواهد داشت. این خط لوله به استان‌های شمال شرق چین متصل شده که تاکنون وابستگی زیادی به زغال سنگ داشته‌اند. قدیمی‌ترین نیروگاه‌های تولید برق و حرارت چین در این استان‌ها قرار دارد. ده‌ها واحد‌های صنعتی بزرگ مصرف کننده زغال سنگ نیز در آن‌ها قرار دارد. مصرف این میزان زیاد زغال سنگ، تاثیر گسترده‌ای بر محیط زیست این استان‌های شمالی داشته است.
 
 
چینی‌ها با دارا بودن شبکه عظیم انتقال گاز طبیعی می‌توانند گاز وارداتی از روسیه را به مناطق مختلف و‌ تا پکن و استان‌های جنوبی کشورشان منتقل کنند. با راه‌اندازی پروژه خط لوله قدرت سیبری، چینی‌ها می‌توانند توسعه شبکه انتقال گاز کشورشان را با سرعت بیشتری اجرا کنند.

 

در استان پهناور هیلونگ ژیانگ، به عنوان منطقه پایانی خط لوله قدرت سیبری، اقدامات لازم برای توسعه شبکه انتقال محلی گاز طبیعی در دست اجراست؛ گاز عرضه شده توسط خط لوله قدرت سیبری، می‌تواند در زمان‌های اوج تقاضای استان‌های شمالی چین در فصل زمستان، از کارایی بالایی برخوردار باشد.

 

 
از سوی دیگر، به دلیل ناتوانی ترکمنستان در اجرای تعهدات خود در زمینه صدور گاز به چین در سال‌های اخیر، اجرای خط لوله قدرت سیبری یک دستاورد بزرگ محسوب می‌شود.
 
 
با آغاز عرضه گاز روسیه، رهبران پکن قادر خواهند بود  در جهت مقررات‌زدایی در بازار گاز طبیعی کشورشان گام بردارند. تاکنون دو بورس تجارت گاز در چین راه اندازی شده و در آینده نزدیک یک شرکت خصوصی بهره‌بردار عملیات انتقال گاز، تأسیس خواهد شد.

 

دولت چین چندی پیش دستورالعملی برای حذف مقررات قیمت‌گذاری گاز طبیعی در شبکه محلی توزیع گاز این کشور ابلاغ کرده است. در این شرایط، راه برای قیمت‌گذاری رقابتی، انعطاف پذیر و سودآور هموار خواهد شد. در سال‌های گذشته، شرکت پتروچاینا به دلیل فقدان آزادی عمل در تعیین قیمت و نوسانات تقاضا در ماه‌های مختلف سال، با میلیاردها دلار ضرر مالی روبرو شده است.

 

براساس اکثر پیش بینی‌ها، در 15 تا 20سال آینده، شاهد رشد مصرف گاز در اکثر بخش‌های اقتصاد چین خواهیم بود. انستیتوی اقتصاد و فناوری شرکت سی ان پی سی پیش‌بینی کرده که در سال 2040 میلادی، مصرف گاز این کشور به 695 میلیارد متر مکعب خواهد رسید. عدد مشابه در سال 2018 میلادی 282 میلیارد متر مکعب بوده‌ است.

 

از سوی دیگر، مصرف گاز در کشور چین به سیاست‌های دولت در بخش‌های جایگزینی زغال سنگ، توسعه انرژی‌های پاک، امنیت انرژی و میزان وابستگی به واردات انواع سوخت وابستگی قابل توجهی دارد. برنامه‌های چین برای توسعه میادین گازی این کشور را نیز باید یک عامل تاثیرگذار به شمار آورد. توسعه منابع گاز شیل نیز با چالش‌های مختلفی روبرو است.

 

در کوتاه مدت، امکان دستیابی به اهداف تعیین شده برای تولید گاز از میادین داخلی چین وجود ندارد. در سال 2018 میلادی، 10 میلیارد متر مکعب گاز از این ذخایر برداشت شده بود.

 

بدین ترتیب برنامه دولت برای دستیابی به تولید 20 میلیارد متر مکعب گاز در سال جاری میلادی، قطعا محقق نخواهد شد. به همین ترتیب، تحقق پیش‌بینی‌های گذشته پکن در مورد افق‌های بلندمدت نیز با چالش‌های مختلفی روبرو خواهند بود.چینی‌ها در حال مذاکره با روس‌ها در مورد طرح‌های دیگر صادرات گاز نظیر پروژه التای و یا مسیر شرق دور هستند.

 

 
چین همواره در مذاکرات خود، موضع‌گیری‌های سخت‌گیرانه‌ای در مورد قیمت داشته است. به همین دلیل، مذاکرات دوکشور، زمان‌بر و پیچیده خواهد بود. 

 

برنامه‌های روسیه در صدور گاز به دولت‌های آسیایی از ذخایر گاز سیبری تامین می‌شود. در دهه‌های 1970 و 1980 میلادی، آن‌ها برای اکتشاف و تولید از دو میدان گازی اورینگوی و یامبورگ و به دلیل اختلافات مرزی با همسایگانشان از نیروهای نظامی بهره بردند.

 

هم اینک، دو میدان عظیم چایاندا و کویکتا با مجموع ذخیره 3.9 تریلیون متر مکعب برای تأمین گاز خط لوله‌های صادراتی به چین در نظر گرفته شده‌اند. سایر ذخایر گاز سیبری که 2.5 تریلیون متر مکعب است، برای تولید ال ان جی از طریق واحدهای کوچک بخش خصوصی در نظر گرفته است. برای ساکنان مناطق دورافتاده نیز ال ان جی یک گزینه مناسب به شمار می‌رود. یکی دیگر از گزینه‌ها، ساخت تأسیسات پتروشیمی است که شرکت نفت ایرکوتسک برای احداث یک طرح، اعلام آمادگی کرده است.

 

خط لوله قدرت سیبری را باید یک پروژه بزرگ و سرآغاز اقداماتی عظیم تر در چارچوب همکاری‌های دو‌ کشور قدرتمند روسیه و چین دانست. 

 

 
اما در مورد پروژه‌های گازی دو‌ کشور، ابهام‌ها و مسائل مختلفی نظیر تقاضای بلندمدت گاز چین، میزان تولید از ذخایر داخلی، وضعیت بازار جهانی ال ان جی و چگونگی سازوکار قیمتگذاری گاز طبیعی صادراتی وجود دارد. بهترین راه پیش بینی آینده، ساختن آن است.
 
 
محسن داوری

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بررسی احتمال کودتا در شرایط کنونی عراق

بررسی احتمال کودتا در شرایط کنونی عراق

 

بررسی احتمال کودتا در شرایط کنونی عراق


نظام سیاسی که بعد از سقوط صدام و مشخصا از سال 2005 با تدوین قانون اساسی جدید در عراق شکل گرفته با سرعت در سراشیبی فقدان مشروعیت و ناکارآمدی حرکت می‌کند.

مهمترین نشانه این واقعیت، فرمالیته شدن قانون اساسی و تمام نهادهای قانونی است.

این وضعیت که امروز به اوج خود رسیده، میراث دموکراسیِ برآمده از اشغالگری نظامی است.

به طور خلاصه در نظام مابعدِ اشغال خاک عراق، تعیین مناسبات قدرت در اختیار مثلثی خارج از قانون اساسی بوده است. یعنی: واشنگتن-تهران-نجف.

تمام تحولات سیاسی و فراگیر عراق طی نزدیک به دو دهه گذشته حاصل توافق این مثلث بوده است.

هر سه ضلع نیز همواره حق وتو داشته‌اند، برای مثال اگر یکی از 3 ضلع با گزینه‌ای برای نخست وزیری مخالف بود نام وی به طور طبیعی از لیست خط می‌خورد.

این معادله در سال 2011 با خروج آمریکا از عراق در دولت اوباما تا حدی تغییر کرد.

به این ترتیب که ایران به شکلی فراتر از انتظار توانست جای خالی رقیب را پر کرده و نفوذ خود را افزایش دهد.

افزایش نفوذ ایران اما نگرانی ضلع سوم (نجف) را به دنبال داشت.

نمود این نگرانی فشار مرجعیت برای کناره گیری گزینه ایران از قدرت و تغییر نخست وزیر بود.

به این ترتیب با پیام تاریخی مرجعیت به حزب‌الدعوه، ایران نیز با کناره گیری نوری مالکی و نخست وزیری حیدر العبادی موافقت کرد.

العبادی از آغاز برای احیاء توازن پیشین به صحنه آمده بود اما روند تحولات او را به نیرویی ضد ایران تبدیل کرد.

با بازگشت آمریکا به عراق در 2014 (ائتلاف موسوم به مبارزه با داعش)، فضا برای نقش آفرینی العبادی مقابل ایران بیشتر مهیا شد.

او طی سال‌های نخست وزیری ضمن استفاده از حمایت گسترده ایران در نبرد با داعش تلاش کرد نفوذ تهران در مراکز حساس را کنترل کرده و در برخی نقاط کاهش دهد.

نقطه اوج این روند، اعلام التزام العبادی به تحریم‌های آمریکا علیه ایران بود.

حالا ضلع دوم، یعنی ایران نخست وزیری العبادی را وتو کرد و عمر دولت او را به پایان رساند.

 

جهت مشاهده متن کامل به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خودکشی پرستاران در غرب

خودکشی پرستاران در غرب

 

خودکشی پرستاران در غرب
 

 

این خبر نه از اخبار ویژه 20:30 شبکه دو سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شده، نه برای سیاه نمایی غرب، توسط فلان خبرگزاری ایرانی منتشر گردیده است.
 
 
"رادیو زمانه" یک رسانه فارسی زبان است که بخشی از بودجه آن از سوی پارلمان هلند تامین می‌شود و مرکز آن در آمستردام، پایتخت هلند قرار دارد.
 
 
رادیو زمانه از رسانه هایی است که سالهاست برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران پول می گیرد تا ضد اسلام و ایران و انقلاب اسلامی فعالیت کند.
 
 
درست درحالی که سایتها و شبکه های مزدور وطن فروش که از غرب تغذیه می‌شوند، در تلاشند تا دل مردم ایران را خالی کنند و ترس و بحران را بر ایران حاکم سازند، این خبر نشان می‌دهد آن قدر اوضاعشان خراب است که صدای جیره خوارانشان هم درآمده است!
 
 
رادیو زمانه به نقل از «اتحادیه ملی پرستاران در ایتالیا» و «شبکه تلویزیونی BFMTV فرانسه» نقل کرده است: «برای دومین بار یکی از پرستاران ایتالیایی خودکشی کرد.»
 
 
واقعا فکر می کنید علت این کار چیست؟!
پزشکان، پرستاران و کادر درمانی که در همه جای دنیا چه ایران، چه ایتالیا و فرانسه، در خط مقدم مبارزه با کرونا قرار دارند، آسیب پذیرترین افراد در برابر این ویروس خطرناک هستند.
 
 
مردم متمدن و بافرهنگ! ایتالیا و فرانسه، برای قدردانی از زحمات پرستاران چه برخوردی می کنند؟!
 
 
مردم عادی وقتی متوجه می شوند همسایه شان پرستار است، از ترس مبتلا شدن به کرونا، بجای قدردانی از این زحمتکشان، آنها را تهدید می کنند.
 
 
از همه بدتر اینکه همکاران خود آنها، به محض اینکه متوجه می شوند پرستاری به کرونا آلوده شده است، از سوی همکارانش تحت فشار قرار می گیرد تا مانع آلوده شده دیگران شود و نهایتا خودکشی می کنند!
 
 
آیا پرستاران که مظلومترین، فعالترین و پرتلاش ترین گروه در این جنگ جهانی خطرناک هستند، باید این گونه از زحماتشان تشکر کرد تا مجبور به خودکشی شوند؟!
 
 
در زمانی که اخباری تبلیغاتی از رسانه های دولتی‌شان پخش می شود مبنی بر این که:
«در ایتالیا و فرانسه مردم هر شب در ساعت مشخصی در بالکن منازل خود برای پرستاران و پزشکان دست می‌زنند و بر قابلمه‌ها می‌کوبند.» ؛
 «دو پرستار فرانسوی که از همسایگان نامه‌های تهدیدآمیز دریافت کرده بودند، مقابل دوربین BFMTV گفتند این رفتارها دوگانه و ریاکارانه است.»

 

 
حالم به هم می خورد از تظاهر به انسان بودن و شعار نخ نمای حقوق بشرشان!

 

 
غرب، قربانگاه انسانیت
 
 
حمید داودآبادی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰