شهید دکتر احمدرضا احدی

۹۱ مطلب با موضوع «مقالات» ثبت شده است

بررسی چرائی عدم‌شفافیت دولت انگلیس در بحران کرونا

بررسی چرائی عدم‌شفافیت دولت انگلیس در بحران کرونا

بررسی چرائی عدم‌شفافیت دولت انگلیس در بحران کرونا


آنچه در روزنامه «گاردین» چاپ «انگلستان» می‌خوانید:

 

 برخی ممکن است تصور کنند زمانی که یک بحران رخ می‌دهد، مهم است که کشور‌ها اطلاعات را باز‌گو نکنند. اما قطعاً در جریان در‌گیری با مسئله مرگ و زندگی، اولویت با مؤثر‌ بودن و عملگرا بودن است.

 

 در شرایطی که موضوع مرگ و زندگی مطرح است، شفافیت مانند یک وسیله تجملاتی است که ما نمی‌توانیم آن را خریداری کنیم. اما شفافیت، نباید مانند یک وسیله تجملاتی یا یک اصل که مانع پاسخ به نیاز‌های مردم باشد، در نظر گرفته شود. در واقع، شفافیت، عامل اساسی در تلاش برای شکست یک بیماری، (به خصوص بیماری کرونا) است. اما به دلایل متعددی، یک کشور‌ این شفافیت‌ را قدر نمی‌داند.

 

 اساسی‌ترین این دلایل، مربوط به برداشتی از یک بحث روانشناسی است. یک دیدگاه دیرینه وجود دارد مبنی بر اینکه مردم از نظر روانی، شکننده هستند. اما این استدلال، با غرض همراه است و بیان می‌کند که این مردم نمی‌توانند پیچیدگی را درک کنند و آنها نمی‌توانند با تهدید مقابله کنند. بنابراین در یک بحران، آنها شکست می‌خورند. این دیدگاه در فیلم‌های فاجعه‌بار هالیوودی نشان داده می‌شود که مردم قبل از اینکه به پایان ترسناک فیلم برسند، از خطر فرار می‌کنند.

 

این نگرش بیان می‌کند از آنجایی که مردم مانند کودک هستند و نمی‌توانند از خود مراقبت کنند، آنها به یک نظام آقابالاسری نیاز دارند تا حقایق را از آنها مخفی و آنها را به دنیای خطرناکی هدایت کنند. جای تعجب نیست که این نگرش را دولت‌های مختلف جذب می‌کنند.

 

اما مردم در زمان بحران، عموماً آرام هستند، ما در بحران بیماری کرونا مشاهده کردیم که افراد در کنار یکدیگر آمدند و از یکدیگر در زمان‌های سخت حمایت کردند. اما این قدر‌ها هم آسان نبوده است. بسیاری از مردم در این جریان آسیب دیده‌اند و برخی دیگر همچنان در خانه‌های خود مانده‌اند.

دلیل اینکه مردم از دستور‌العمل‌های مقامات اطاعت می‌کنند این نیست که آنها از مجازات می‌ترسند، بلکه به این دلیل است که آنها بر این باورند که مقامات از خودشان هستند و برای آنها عمل می‌کنند. مردم زمانی تمایل دارند از مقامات پیروی کنند که احساس کنند به طور یکسان با آنها بر‌خورده شده است.

اینکه دولت تمایلی نداشته باشد برای ارائه اطلاعات به مردم اعتماد کند، این عدالت را زیر سؤال می‌برد و در عوض دولت را از مردم دور می‌کند و موجب می‌شود مردم به سیاست‌های آن، مانند اجرای تعطیلی‌ها، گوش فرا ندهند و از آن اطاعات نکنند. به همین دلیل شفافیت در تلاش‌های دولت برای شکست کرونا مهم است.

 

دولت (انگلیس) نباید مانند کودک با مردم بر‌خورد کند. دولت باید به توانایی مردم در درک و اذعان حقایق تلخ، احترام بگذارد.


 دولت انگلیس باید با مردم مانند شریکانی در هر مرحله از مقابله با ویروس کرونا برخورد کند و در ایجاد یک رابطه سازنده، هیچ کدام از این اتفاقات بدون شفافیت از سوی دولت، محقق نخواهند شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

روسیه و نوستالژی گذشته

روسیه و نوستالژی گذشته

 روسیه و نوستالژی گذشته

 

روسیه هفتاد و پنجمین سالگرد پیروزی مقابل آلمان نازی در جنگ جهانی دوم را علیرغم لغو رژه های نظامی به دلیل شیوع ویروس کرونا برگزار کرد. ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در مراسمی کم سر و صدا بر بنای یادبود شعله ابدی گل رز گذاشت.

 

این مراسم که معمولا در سطح گسترده برگزار می شود یکی از روزهای مهم در تقویم کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق است که در مجموع حدود 26 میلیون در جنگ جهانی دوم کشته دادند. روز شنبه جنگنده ها بر فراز مسکو به پرواز در آمدند و پرچم روسیه را با دود رنگی در آسمان نقش کردند و صفی از سربازان در برابر پوتین در کنار دیوارهای کرملین رژه رفتند.

 

تلویزیون دولتی روسیه تصاویر رژه سال پیش در میدان سرخ مسکو را پخش کرد. پوتین ماه پیش رژه بزرگ روز پیروزی را که معمولا با رژه ستون هایی از نظامیان، سربازان سابق، وسایل نقلیه تاریخی ارتش سرخ و تجهیزات مدرن نظامی در میدان سرخ برگزار می شود لغو کرد.

 

وی روز شنبه در نطقی تلویزیونی گفت: "کهنه سربازان ما برای پیروزی زندگی بر مرگ جنگیدند و اتحاد و استقامت آنها میراث همیشگی آنها برای ما خواهد بود. می دانیم و اعتقاد راسخ داریم که وقتی در کنار هم می ایستیم شکست ناپذیر هستیم."

 

همانگونه که در بخش های پیشین هم بدان اشاره کردیم در زمان یلتسین و همین طور دهه نخست ریاست جمهوری پوتین، روس ها برای پذیرفته شدن از جانب غربی ها سعی در زدودن گذشته خود داشتند تا به عنوان یک کشور غربی در جامعه بین الملل پذیرفته شوند.

 

 اما دو دهه طول کشید تا روس ها دریابند که نه تنها از سوی کشورهای غربی پذیرفته نشده اند بلکه همچنان به دید یک دشمن به آنها نگریسته می شود از آنجایی که هویت سیاسی و حتا فرهنگی یک روس به عنوان پرچم دار مارکسیسم از میان رفته بود سران کرملین به فکر احیای یک هویت مستقل برای روسیه شدند.

 

بازگشت به تاریخ تزارها و جنگ سرد و نیرومند نمودن کلیسای ارتدکس از این دست سیاست های روسیه برای ایجاد یک هویت برای ایجاد یک روسیه نوین است که از مهمترین سیاست های مسکو و شخص پوتین از سال 2010 به این سواست، هرچند همچنان هویت غربی دوران پسا شوروی بر روسیه حاکم است.

 

محمد وفاپور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تقابل آمریکا، اروپا و روسیه پس‌از غلبه بر کرونا

تقابل آمریکا، اروپا و روسیه پس‌از غلبه بر کرونا

تقابل آمریکا، اروپا و روسیه پس‌از غلبه بر کرونا

آنچه به قلم «شفیق منیر» در وبگاه «عربی21» می‌خوانید:


هرگونه رویارویی آمریکا و چین مانند جدال دو بوکسور در رینگ است و دیگر کشورها تماشاچیِ بی‌طرف یا طرفدار یکی از آنها هستند. مناقشات منطقه بین کشورهای عربی و ایران و ترکیه هیچ ارتباطی با این دو بوکسور ندارد و این ها (آمریکا و چین) بر سر و روی یکدیگر می کوبند. دیگر کشمکش های منطقه ای هم همینطور است.

 

جنگ جهانی بین آمریکا و چین هنوز از نظر نظامی و از نظر مقدمات راهبردی و تاکتیکی و از نظر ایجاد ائتلاف ها و آماده سازی جبهه ها، آغاز نشده است. سئوال این است که آیا پس از کرونا تهیه مقدمات راهبردی و تاکتیکی برای چنین جنگی و تشکیل ائتلاف ها و آماده سازی جبهه ها آغاز خواهد شد یا این که دوطرف مانند دو بوکسور روی رینگ به مبارزه به تنهایی ادامه خواهند داد؟

 

آمریکا با در افتادن با چین و فشار آوردن بر اروپا و باج خواهی از کشورهای عربی خلیج (فارس) به دنبال آن است که اوضاع اقتصادی داخلی آمریکا را بهبود بخشد تا هدف اصلی اش یعنی انتخاب مجدد به ریاست جمهوری تضمین شود. 
 

اما نکته اینجاست که آمریکا در دوره زمامداری ترامپ هیچ دوستی بجز نتانیاهو برای خودش در جهان باقی نگذاشته است.
 

 مشکل واقعی سیاست ترامپ، رفتار متناقض او در راهبرد جنگ با چین است که نیازمند تشکیل گسترده ترین ائتلاف در جهان علیه پکن است. عامل این مشکل، شعار «نخست آمریکا» که موجب باج خواهی اقتصادی از دوستان آمریکا شده و شعار «نخست ترامپ» به معنای اولویت داشتن انتخاب مجدد او است.
 

باج خواهی های مالی و اقتصادی آمریکا برای تضمین موفقیتش در انتخابات آینده، به علت شیوع کرونا و مدیریت ناموفق این بحران، بر باد رفت و اکنون ترامپ در وحشت از ناکامی در انتخابات به سر می برد.

 

اگر ترامپ در انتخابات آینده ریاست جمهوری شکست بخورد نمی تواند این شکست را بپذیرد و حامیان متعصب و نژادپرست و مسلح او آمریکا را با معضلی مواجه خواهند کرد که دموکراسی آمریکا تاکنون تجربه نکرده است. با این حال اگر رئیس جمهور آینده آمریکا یک دموکرات هم باشد به راهبرد مقابله با چین به عنوان دشمن شماره 1 ادامه خواهد داد چرا که آمریکا نمی تواند بپذیرد چین بر این کشور برتری یابد.

 

اگر ترامپ در انتخابات آینده ریاست جمهوری پیروز شود، از زیر فشاری که اکنون برای انتخاب مجدد متحمل می شود رها خواهد شد و فرصت خواهد داشت روابط آمریکا را با اروپا و ژاپن و هند و شماری از کشورها جهان سوم به منظور رویارویی با چین تقویت کند. اما این کار برای او بدون هزینه نخواهد بود و با ذهنیتی که تاکنون از ترامپ سراغ داریم او تمایلی به پرداخت چنین هزینه ای نخواهد داشت.
 

به طور خلاصه، روابط آمریکا با اروپا و روسیه است که سرنوشت توازن قوای بین المللی بین آمریکا و چین را رقم خواهد زد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

از خاکسترهای ویروس کرونا، یک نظم نوین جهانی به وجود می آید

از خاکسترهای ویروس کرونا، یک نظم نوین جهانی به وجود می آید

از خاکسترهای ویروس کرونا، یک نظم نوین جهانی به وجود می آید

 

آنچه به‌قلم «کارنیه‌لتو‌ماتئو» در روزنامه «ایل‌جورناله» چاپ«ایتالیا» می‌خوانید:

 

پاندمی کووید-19 مانند یک سونامی غیرمنتظره جهان را زیرو رو کرده است. در حالی که شمار قربانیان رو به افزایش می‌گذاشت، دولت‌ها به اعلام تعطیلی فعالیت‌ها پرداختند. درحالی که ما همه نگران بودیم که مبتلا نشویم، نظم جهانی دستخوش یک دگرگونی مهم گردید. راهبردهای سیاسی و بحران های اقتصادی ناشی از قرنطینه اجباری باعث تسریع در فرآیندهایی گردید که پیش از این وجود داشته‌اند و چین را به توسعه حوزه مداخله خود تا غرب، آمریکا را به انزوا و اتحادیه اروپا را به فرو رفتن در خود سوق داد.

 

 

روزنامه فرانسوی لوموند موضوع ترتیبات جدید سیاسی جهانی را مطرح کرد. به نوشته این نشریه این پاندمی ضربه محکمی بر آمریکا به عنوان ابرقدرت و نیز بر رئیس‌جمهورش وارد آورد. چین به واسطه سکوتش در مقابل بحران ویروس موفق شد یک امتیاز تاکتیکی را در مقابل جهان از آن خود سازد. زیرا ترامپ، رقیب مستقیمش اکنون در وضعیت پیچیده‌ای هم به لحاظ ویروس کرونا و هم به لحاظ انتخاباتی که بسیار نزدیک است، قرار دارد.
 
 
به هر حال خط مشی ترامپ منجر به سرنگون ساختن وی آن گونه که دمکرات ها می‌خواهند، نخواهد شد. زیرا ترامپ به هر حال موفق شد خط مشی «اول آمریکا» را به پیش ببرد.
 
به طور کلی ویروس کرونا باعث فروپاشی آنچه از پدیده جهانی سازی باقی مانده بود، گردید. این پاندمی مغلوب علم خواهد شد. آنچه باقی خواهد ماند یک نظام بحران زده خواهد بود. آنچه اسفبار است فقط پاندمی و تأثیراتش بر سلامتی بشر به خودی خود نیست بلکه این است که پرده از روی محدودیت‌های پدیده جهانی‌سازی پس از خروج از قرنطینه بر خواهد داشت.
 
آنچه مسلم است اینکه کسانی که نظم نوین جهانی را به دست خواهند گرفت قوی‌تر از قبل خواهند بود. در وهله اول به این علت که بحران اقتصادی کشورهایی را که تا دیروز قدرت‌های واقعی و تمام عیار به شمار می رفتند، به زانو در خواهد آورد. در وهله دوم به این علت که مردم وحشت‌زده در سراسر جهان به منظور مهار این پاندمی موارد نقض خارق‌العاده آزادی‌های شخصی را پذیرفتند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

حذف چهار صفر از پول ملی؛‌ اقدام از پیش شکست‌خورده

حذف چهار صفر از پول ملی؛‌ اقدام از پیش شکست‌خورده

حذف چهار صفر از پول ملی؛‌ اقدام از پیش شکست‌خورده

 

 
عبدالناصر همتی رئیس کل بانک‌مرکزی رسماً خبر حذف 4صفر از پول ملی  را تأیید کرد و گفت: «نقدینگی 1700 هزار میلیاردی 30درصد قدرت خود را به دلیل تورم از دست داده است، به همین دلیل در نظر داریم 4صفر را از پول حذف کنیم، که باید هر چه زودتر این تصمیم گرفته و انجام شود، حذف 4 صفر به این معنا است که به جای 10 هزار تومان گفته شود 10 تومان.»

 

 سال 1386 ایده حذف صفر از پول ملی با دستور رئیس جمهور وقت، محمود احمدی‌ن‍ژاد در دستور کار قرار گرفت و پیش از این نیز در سال 1372، بانک ‌مرکزی  مطالعاتی گسترده را در این زمینه آغاز کرد، ولی در هر دو مقطع این کار نیمه‌تمام ماند.

 

 
حذف صفر از پول ملی کشورها نخستین بار پس از پایان جنگ‌‌جهانی‌دوم و تورم تازنده آلمان‌ تجربه شد که چاپ مارک جدید را به‌ دنبال داشت. 
پس از آن به ‌ویژه از دهه 60 و 70 میلادی به این‌سو این عمل بارها و بارها در کشورهای مختلف که اکثراً کشورهایی بودند که پول ملی‌شان در اثر منازعات مختلف بی ارزش شده بود صورت گرفت که معمولا تأثیرگذاری مثبتی هم نداشت.
 

 کشورهایی که اقتصادشان از تورم بالا رنج برده و ارزش پول ملی آن‌ها در سراشیبی سقوط قرار گرفته بود، برای ساده‌تر شدن مبادلات اقتصادی و بازرگانی و همچنین کاهش هزینه چاپ اسکناس، اقدام به حذف صفر یا صفرهایی از اسکناس‌ها کردند.

 

 استدلال همتی مبنی بر افزایش «قدرت خرید» از طریق این اقدام درست نیست. «قدرت خرید»، امری متفاوت از «قدرت پول ملی» است و از آنجایی که هم درآمد و هم قیمت، هر دو با واحد پول مشترک صورت می‌گیرد، این اقدام هیچ تأثیری بر قدرت خرید مردم نخواهد داشت.

 

 در ونزوئلا هم همین اقدام صورت گرفت که هیچ فایده‌ای نداشت و آمریکا با ادامه حملات ارزی علیه آن‌ها باز هم با برهم زدن نسبت پول ونزوئلا با دلار، تورم و نارضایتی را به اقتصاد این کشور تزریق کرد.

 

ونزوئلا در چند سال گذشته چندین بار چندصفر را از پول خود حذف کرد، اما چون حاکی از هیچ استراتژی بنیادینی در اقتصاد این کشور در جنگ‌ارزی نبود، هیچ تأثیری نداشت.

 

 البته بعضی از کشورها در این زمینه طی سال‌های اول اجرای آن موفق بودند که در جنگ‌های ارزی هم عملکرد بهتری داشتند. ترکیه یکی از آن‌ کشورها است که در سال 2005 شش صفر از پول خود را حذف کرد که در آن برهه جواب گرفت اما چندی پیش، بار دیگر در تقابل با آمریکا 30 درصد از ارزش پولش از بین رفت و عملاً آن اقدام خنثی شد.

 

 اما با این اتفاق مشخص شد که یکی از دلایل نقطه ضعف اقتصادها پذیرش بی‌قاعده سیاست‌های ارزی لیبرالی است که باعث می‌شود دولت‌ها را در دوقطبی «اشتغال یا قدرت پول» قرار دهد؛  لذا تا اصلاحاتی اساسی صورت نگیرد و استراتژی بنیادین اقتصادی در جنگ ارزی تبیین نشود، این اقدامات فایده‌ای ندارد.

 

داده‌های بانک‌جهانی و صندوق‌بین‌‌المللی‌پول حاکی از آن است که دست‌کم 50 کشور جهان تاکنون اقدام به حذف صفر از پول ملی خود کرده‌اند که در بسیاری از این کشورها نتایج موفق اقتصادی حاصل نشده و فقط برای اهداف روانی، این کار صورت گرفته است.

 

کانال جنبش مقاومت در جنگ ارزی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خط انحراف در راستای تخریب شخصیت عناصر روشنگر جبهه انقلاب

خط انحراف در راستای تخریب شخصیت عناصر روشنگر جبهه انقلاب

خط انحراف در راستای تخریب شخصیت عناصر روشنگر جبهه انقلاب

 

بیشترین هجمه علیه اساتید انقلابی مانند استاد حسن عباسی و استاد رائفی پور توسط کانال های  زنجیره ای انجام میشود که سالهاست با حمایت پیدا و پنهان یک جریان امنیتی منحرف در مصونیت کامل از هرگونه برخورد قضایی و امنیتی فعالیت میکنند. 

 

فعالیت این کانالها در راستای براندازی نرم نظام در بستر جنگ شناختی میباشد . این کانالها که بیشتر هم قالب طنز و فان دارند با پشتیبانی فنی تلگرام بیشترین مخاطب جامعه ایرانی را به خود اختصاص داده اند و علیه ارزشهای دینی و انقلابی ،هویت ملی و ایرانی ،هنجارهای اخلاقی جامعه ،تحقیر هویت ایرانی و بزک غربیها فعالیت میکنند.

 

مدیریت همه این کانالها در داخل کشور میباشد و در آشوبهای چند سال اخیر بعنوان محرک اصلی تجمعات و آشوبها علیه نظام فعال بوده اند. یک جریان امنیتی منحرف در سایه غفلت یا ساده لوحی برخی بزرگان نظام با استفاده از بودجه و امکانات نظام این کانالها را تقویت و برای آنها مصونیت آهنین ایجاد کرده است تا راحت پروژه براندازی نرم را رقم بزنند. 

 

همین جریان امنیتی منحرف در مقابل اقدام به پرونده سازی و به زندان افکندن یا تخریب شخصیت عناصر روشنگر جبهه انقلاب مانند استاد حسن عباسی و استاد رائفی پور و استاد کوشکی و....یا مدیران کانالهای انقلابی میکند تا مسیر براندازی نرم خود را هموارتر کند .

 

از شبکه نفوذ دشمن انتظاری بیش ازین نیست اما غفلت و کوته فکری و ساده لوحی بزرگان و نهادهای انقلابی در مقابل این توطئه آشکار باعث شرمساری و تعجب فراوان است. 

 

انتقام سخت تنها با حذف خونین و دردناک این شبکه مخوف ضدامنیتی و پایان دادن به شرارت ها و فتنه انگیزی های 40 ساله آنها توسط بچه های انقلاب معنا پیدا خواهد کرد.

 

سعید درخشان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ایران و مسئله فلسطین در دوره رضاشاه

ایران و مسئله فلسطین در دوره رضاشاه

ایران و مسئله فلسطین در دوره رضاشاه
 
ایران و تأسیس دفتر کنسولگری در فلسطین 
دولت ایران از اواخر قرن 19م و در پی مهاجرت جمعی از تجار به آن سرزمین، اقدام به تأسیس دفتر نمایندگی نمود. این کارپردازی نخست به مسائل اقتصادی و تجاری بازرگانان ایرانی رسیدگی می کرد و سپس به موضوعات دیگری از جمله کمک به کاروان های زیارتی، تبلیغات فرهنگی، تهیه اطلاعات و گزارش های منطقه ای و... می پرداخت.
 
تلاش انگلیس برای عدم مداخله کشورهای دیگر در امور فلسطین
دولت انگلستان بلافاصله پس از اشغال فلسطین و در دست گرفتن امور آن سامان، کوشید تا با وسایل مختلف از دخالت کشورهای خارجی در امور فلسطین ممانعت کند. انگلستان در همان آغاز کار دستور داد تا تمام نمایندگی های سیاسی خارجی پرچم خود را که بر فراز کنسولگری ها افراشته بودند، پایین بیاورند.[2] مقامات وزارت خارجه ایران نسبت به این دستور واکنش سریعی نشان ندادند و تنها پس از یک سال، به کنسولگری ایران در مصر چنین ابلاغ کردند: «رابرت مورخ 22 جمادی الاول نمره 721 دایر به ممانعت مأمورین دولت انگلیس در اینکه بیرق دولت ایران و سایر دول بی طرف در یافا افراشته شود، حاوی ترجمه مراسله ویس قونسولگری دولت علیه مقیم یافا واصل گردید. با سفارت انگلیس در این خصوص مذاکره شد، جواب اظهار داشتند که چون در یافا قونسولگریها متعدد است، اگر به قونسولگری دولت علیه اجازه افراشتن بیرق داده می شد، سایر قونسولگریها نیز همین تقاضا را می خواهند و اسباب زحمت می گردند. به این مناسبت، اولیای نظامی (انگلیس) نتوانسته اند این اجازه را بدهند.»[3]  چندی پس از این اقدام، دولت انگلستان به صورت رسمی طی یادداشتی به وزارت خارجه ایران اطلاع داد: «بر حسب دستورالعمل وزیر امور خارجه دولت اعلی حضرت پادشاه انگلستان، شرف دارم خاطر جنابعالی مستحضر سازم که تنظیمات انگلیس اجازه نمی دهد که در مدت امتداد تصرف نظامی انگلیس و وضع جنگ، کسی وارد سوریه و فلسطین شود، مگر اینکه مستقیماً قبل از وقت از مرکز نظامی، قوای اعظامیه مصر در قاهره توسط یکی از قونسولها یا در نقاطی که صاحب منصبان کنترل نظامی انگلیس هستند، توسط آنها تحصیل اجازه مسافرت کرده باشند. در این موقع احترامات فائقه را تجدید می نماید. سرپرسی سایکس.»[4]
 
اوضاع آشفته ایران و سر در گمی در مسئله فلسطین:
   مجموعه این اقدامات سبب گشت تا دولتمردان ایران که خود به صورت غیرمستقیم درگیر تحولات جنگ جهانی اول شده و بواسطه مشکلات مالی، بسیاری از نمایندگی های ایران در خارج را تعطیل ساخته بودند، نسبت به امور فلسطین، شام، شرق اردن، بیروت و جده بی اعتنا شوند. در این میان تنها سرکنسولگری ایران در مصر بود که گاه گزارش هایی را برای تهران می فرستاد. در چنین شرایطی، وضعیت سیاسی ایران نیز دچار نوعی بحران و سر درگمی شده بود. انتشار خبر پایان جنگ و تشکیل کنفرانس صلح، آشکار شدن موضوع قرارداد 1919م میان ایران و انگلیس و مخالفت همه جانبه مردم با آن، ناامنی و فقدان ثبات سیاسی، پریشانی امور مالی، عدم امنیت شغلی و فقر و بیماری سبب شده بود تا زعم های دولت ایران بیش از آنکه به فکر تحولات منطقه ای و جهانی باشند به معضلات داخلی خود بیندیشند. متأسفانه حتی در سال های پایانی جنگ نیز که دیپلمات های ایرانی تا حدی به شرایط جهانی خو گرفته بودند و صحنه درگیری های نظامی از سرزمین های خاورمیانه و شمال آفریقا به مناطق اروپایی محدود شده بود، باز هم گزارش های منظمی ارائه نمی کردند. یکی از علل این بی توجهی بویژه در مورد فلسطین را باید در نامشخص بودن وضعیت سیاسی آن سرزمین جستجو کرد. مدیران وزارت خارجه نمی دانستند که آیا امور مربوط به فلسطین را باید سفارت ایران در لندن بر عهده بگیرد یا همچون گذشته کارگزاری-های ایران در شام و مصر؟ آشکار نیست که در این سالها سرکونسولگری ایران در فلسطین کاملاً تعطیل بوده و یا اینکه فعالیت محدودی را دنبال می کرده است.[5] در میان مهاجران یهودی، 51 ایرانی نیز به چشم می خوردند افرادی که حتی سرکنسول ایران در مصر هم از عزیمت ایشان بی خبر بوده[6] و چه بسا تحت تأثیر القائات مراکز وابسته به صهیونیسم بین الملل ایران (همچون آلیانس) و به امید نیل به سرزمین حاصلخیز و بهشت موعود دیار خود را ترک کرده و در نهایت تنگدستی راهی سرزمین غریب شدند.[7]
 
کنفرانس منطقه ای قاهره و بی توجهی دولت ایران به آن: 
   چرچیل در سال 1299م به مقام وزیر مستعمرات بریتانیا برگزیده شد و سلیس صدراعظم ویلسن بریتانیا درباره این انتساب می نویسد: «چرچیل در آنجا با کمک لورنس عربستان دو کشور پادشاهی عراق و اردن بزرگ را بوجود آورد و شرایط لازم را برای تأسیس کشور ملی یهود در فلسطین فراهم آورد و در تمام مدت عمر از آن حمایت کرد.»[8]  چرچیل از همان روزهای نخستین تصدیّش به این مقام کوشید تا امور سرزمین های تحت قیمومیت انگلستان در خاورمیانه را از وزارت امورخارجه بریتانیا به وزارت مستعمرات منتقل سازد. اقدام بعدی چرچیل تشکیل کنفرانس از کارگزاران سیاسی اطلاعاتی بریتانیا در خاورمیانه بود تا با همکاری آنها بتواند سیاست جدید لندن در خاورمیانه را اعمال کند. این گردهمایی که 12 مارس 1921م با حضور قریب به چهل کارشناس سیاسی ـ اداری و نظامی انگلیس در قاهره کار خود را آغاز کرد،[9] مورد توجه دیپلماتهای ایرانی مقیم مصر نیز واقع شد. فتح الله پاکروان سرکونسول وقت ایران در مصر بود. متأسفانه دولت سید ضیاء الدین طباطبایی هیچ گونه واکنشی نسبت به کنفرانس قاهره از خود نشان نداد و حتی مصوبات یا شایعات حاصل از آنرا دخالت در امور کشوری بی طرف چون ایران قلمداد ننمود. 
 
تغییر ساختار قومی در فلسطین
   در ایران همچون بسیاری از کشورهای دیگر، طی این دوران وقایعی رخ داد که اگر چه هنوز به دقت مورد بررسی و ارزیابی واقع نشده است، لیکن می توان حدس زد که دستهایی در کار بوده تا بروز این حوادث به کمک سفارتخانه های خارجی، افکار عمومی جهانی را به نفع صهیونیسم برانگیزانند. از آن جمله، واقعه نزاع میان یهودی ها و مسلمانان تهران در محله کلیمی هاست. این حادثه که در 20 فروردین سال 1301ش روی داد و با حضور قوای نظامی خاتمه یافت.[10] سرآغازی شد بر مجموعه ای از درگیری های مذهبی میان اقلیت یهودی با مردم تهران که اخبار و آثار آن حتی در خارج از مرزهای ایران نیز انعکاس یافت. ظاهراً صهیونیست های یهودی در تهران طی آن سالها مرکزی را تحت عنوان (مجمع مرکزی تشکیلات صهیونیست ایران) ایجاد کرده بودند[11] و با تحریک عامه اقلیت یهود، آنها را واداشته بودند تا با مجروح ساختن یکی از اعضای بیت مرحوم آقا شیخ عبدالنبی از مجتهدین بزرگ تهران، زمینه را برای بروز درگیری فراهم سازند.[12] سفارت ایران در مصر با درک این واقعیت در همان سالها طی گزارشی به مقامات مافوق در تهران به بیان این توطئه می-پردازد: «حکومت فلسطین در نظر گرفته است احصائیه نفوس از اهالی مملکت نموده و گویا قانونی وضع نمودند که اتباع خارجه به مجرد تقاضا فوراً به تابعیت محلی قبول می شوند و تشکیلات صهیونیست ها هم عده ای از یهودی های اتباع ایران را به وسایل مختلفه وادار به قبول تبعیت حکومت فلسطین می نمایند. از این رو باعث می شود، عده معتنابهی از اتباع یهود ایران از تابعیت ایران خارج شوند و تحت تابعیت فلسطین درآیند.»[13] این مهاجرت ها پس از کوتاه زمانی با مسئله دیگری نیز مواجه شد و آن اینکه به دلیل آزادی عمل نمایندگی های سیاسی بریتانیا در ایران و تشویق و ترغیب دعاة صهیونیزم در کشورهای مجاور موجی از مهاجرین غیر ایرانی که بیشتر از نواحی شوروی، افغانستان و عراق وارد ایران می شدند، هم به جمع نخستین افزوده شدند.[14] مجموعه این فشارهای پنهان و آشکار وارد بر دولت وقت، سرانجام نخست وزیر، احمد قوام را واداشت تا به رغم مصوبه مورد اشاره هیئت وزیران طی حکمی آنرا ملغی سازد: «وزارت جلیله امور خارجه، تصویب نامه راجع به منع مهاجرت کلیمیها و را عجالتاً موقوف الاجرا بگذارید... قوام.[15]
 
ایران و مسئله فلسطین در جامعه ملل: 
   جامعه ملل نهادی بود که در پی پیشنهادهای چهارگانه ویلسون در 1918 پدیدار شد. وی در ماده 14 پیشنهاد خود بیان نمود: «جامعه ای عمومی از ملل که هدفش تأمین استقلال سیاسی و تضمین تمامیت ارضی همه کشورها اعم از کوچک و بزرگ در قبال یکدیگر باشد، باید بر اساس پیمان هایی رسمی بوجود آید.»[16] در چنین اوضاع و احوالی، موضوع فلسطین نیز در تقدم کار این سازمان قرار گرفت. به موجب ماده 22 میثاق این سازمان، مسئولیت دائمی؛ ولی غیر مستقیم اداره صحیح عراق، اردن، فلسطین و سوریه که از تجزیه عثمانی سر بر آورده بودند؛ اما هنوز به اعتقاد اعضای دائم شورای جامعه ملل، صلاحیت احراز کسب استقلال را نداشتند به جامعه ملل محوّل شد. هیئت نمایندگی ایران نیز که به جهت دفاع از حقوق از دست رفته خود راهی کنفرانس صلح 1919 شده بود و بر اثر نظریات دولت انگلستان نتوانسته بود ادله خود را از تریبون کنفرانس به سمع جهانیان برساند، به ناگاه خود را با نهادی قانونگذار مواجه دید که برای استماع سخنان ایشان شرط عضویت را مطرح می ساخت. موضوع فلسطین نخستین بار به صورت جدی هنگامی در جامعه ملل مطرح شد که حادثه براق شریف در بیت المقدس روی داد. واقعه چنین آغاز شد که صهیونیست ها در اوائل سال 1928 با انتقال دهها صندلی و نیمکت به کنار این مکان شریف و انجام مراسم مذهبی کوشیدند تا مانع از انجام فرایض زوار مسلمان شده و بدین ترتیب با دست اندازی به یکی از اماکن مقدس، زمینه را برای اقدامات بعدی خود فراهم سازند.[17] دولت ایران ظاهراً به بهانه کمبود وقت از اعزام نماینده ای به فلسطین خودداری ورزید.[18] حاج امین الحسینی به ائتلاف با یکی از رهبران مسلمان مبارز هند، مولانا شوکت علی دست زد و این دو طرف تصمیم گرفتند تا با برگزاری اجلاس فراگیر، از تمام کشورهای مسلمان دعوت نمایند از این رو حاج امین الحسینی با عزیمت به مصر و دیدار با سفیر ایران موضوع را گزارش داد. یکی از نمایندگان ایران در این اجلاس، حاج میرزا یحیی دولت آبادی بود که غالباً از طرف دولت علیّه در کنگره های مختلف نمایندگی داشته است.[19] نماینده دیگر ایران که در این اجلاس شرکت کرد، سید ضیاء الدین طباطبایی نخست وزیر سابق ایران بود. وی در این اجلاس به عضویت کمیته اجرایی کنفرانس درآمد و بعدها رئیس دبیرخانه کنگره اسلامی شد.[20] اما این کنفرانس هیچ دست آوردی نداشت چرا که اعضای کمیته اجرایی آن دچار سهل انگاری و خودخواهی بودند که بیشتر از جنبه افتخاری و عنوان رسمی سود می بردند.[21] حسین علاء از سیاستگزاران ایران می خواهد تا موضع رسمی دولت ایران در این خصوص را برای اجرا به او ابلاغ نمایند. ذکاء الملک فروغی وزیر خارجه وقت ایران طی تلکسی به علاء یادآور می شود که باید طوری صحبت کرد که بدون ضدیت صریح با دولت یا جماعتی، طرفداری از مسلمین شود.[22]

   نماینده اجرایی صهیونیسم، دکتر ژاکوبس از علاء نماینده ایران در جامعه ملل می خواهد: «از امیر فیصل که عن قریب اینجا می آید استفسار کنم آیا حاضر است نفوذ خود را بین اعراب فلسطین برای تسکین آنها و مرافقت با یهود در زمینه مساوات اعمال کند؟»[23] همزمان با این واقعه به خواسته یا ناخواسته تغییری در سیاست خارجی ایران نیز پدید آمد. محمدعلی فروغی وزیر خارجه وقت که دست علاء را در مذاکره با امیرفیصل جهت میانجیگری بین اعراب و صهیونیست ها باز گذاشته بود، مستعفی شد و از سوی نخست وزیر سید باقر کاظمی مهذب الدوله به وزارت خارجه منصوب شد. این انتصاب نشان داد که بزودی تغییری در سیاست خارجی ایران هویدا خواهد شد چرا که کاظمی دارای وجهه ملی ـ اسلامی خوبی بود. کاظمی با عزیمت به ژنو و ایراد نطقی در جامعه ملل از حقوق فلسطینی ها جانبداری کرد و به این گونه چرخش آشکاری را در سیاست خارجی ایران سبب شد.[24] موضع ایران بار دیگر در اواخر دوره زمامداری رضاشاه، یعنی در زمانی که وی سیاست نزدیکی به آلمان را پی گرفت دچار تغییر شد و ایران مجدداً در جامعه ملل به دفاع از حقوق مردم فلسطین پرداخت که البته آن اقدام مقطعی نیز با واکنش مثبت جهان اسلام روبرو شد: «در دوره انعقاد اخیر جامعه ملل و جلسات کمیسیون ششم سیاسی فعلیه فلسطین از رئوس مسائلی بود که مورد مذاکره و مناقشه نمایندگان ممالک مختلفه دنیا مخصوصاً کشورهای شرقی گردید. چنانکه نطق نمایندگان مصر و عراق و خصوصاً ایران روح نوینی به کالبد افسرده اعراب فلسطین دمیده و باعث بسی امیدواری و دلداری آنان گردید.»[25] در یک جمع بندی کلی باید گفت که دولت ایران پس از تشکیل جامعه ملل به رغم نقش گسترده و فعالیتهای دامنه داری که در امر سامان دهی آن نهاد بین المللی ایفا کرد چنانکه انتظار می رفت در خصوص مسئله فلسطین به عنوان یک معضل جهان اسلام، حرکت سازنده ای نکرد. از سوی دیگر حضور عناصر وابسته و سر سپرده ای چون سید ضیاء الدین طباطبایی و یحیی دولت آبادی، این سؤال را مطرح می سازد که آیا اقدامات ایران در صحنه بین المللی در چارچوب سیاست بریتانیا نبود؟[26]

پی نوشت : ________________________________________
[1] ـ ولایتی، علی اکبر؛ ایران و مسئله فلسطین، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376، چاپ اول، ص 58. 
[2] ـ بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، سال 1337 ق، نامه شماره 721، مورخ 23 جمادی الاول 1336 ق، کارتن 14، دوسیه 5، سند شماره 9.
[3] ـ نامه شماره 16/43، مورخ 20 محرم 1337 ق از اداره انگلیس وزارت امور خارجه به کنسولگری ایران در مصر، بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، کارتن 14، دوسیه 5، سند شماره 10.
[4] ـ بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، سال 1337 ق، یادداشت 11 مارس 1919 م، کارتن 14، دوسیه 19، سند شماره 11.
[5] ـ ایران و مسئله فلسطین، پیشین، ص 66 و 67.
[6] ـ بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، سال 1334، گزارش نمره 191، کارتن 14، دوسیه 9، سند شماره 12.
[7] ـ ایران و مسئله فلسطین، پیشین، ص 69.
[8] ـ ویلسن، هارولد؛ نخست وزیران انگلیس، ترجمه جلال رضایی راد، تهران، نشر گفتار، 1366، ص 417.
[9] ـ الموسوعه الفلسطینیه، دمشق، 1984، ج 3، ص 496.
[10] ـ عاقلی، باقر؛ روز شمار تاریخ ایران، تهران، نشر گفتار، 1369، ج 1، ص 119.
[11] ـ سند شماره 19، بایگانی اسناد وزارت امور خارجه.
[12] ـ بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، سال 1301 ش، کارتن 28، دوسیه 6.
[13] ـ بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، سال 1302، گزارش نمره 301، کارتن 53، دوسیه 39.
[14] ـ ایران و مسئله فلسطین، پیشین، ص 118.
[15] ـ بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، سال 1301، نامه شماره 11491، کارتن 16، دوسیه 44، سند شماره 22.
[16] ـ کلییار، آلبر؛ سازمان های بین المللی از آغاز تا امروز، ترجمه هدایت الله فلسفی، تهران، نشر فاخته، 1371، ص 7.
[17] ـ ایران و مسئله فلسطین، پیشین، ص 131 و 132.
[18] ـ روزنامه الوطن (بغداد)، ش 112 (5 شعبان 1348) ص 3.
[19] ـ بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، نامه شماره 707، دوسیه 134/9.
[20] ـ همان، گزارش نمره 474، سال 1314، کارتن 64، دوسیه 1/ 87.
[21] ـ کیالی، عبدالوهاب؛ تاریخ نوین فلسطین، ترجمه محمد جواهر کلام، تهران، نشر امیر کبیر، 1366، ص 267 و 268.
[22] ـ تلکس نمره 582، سال 1309، بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، کارتن 8، دوسیه 2/6.
[23] ـ تلگراف 17 شهریور 1309، بایگانی اسناد وزارت امور خارجه با کارتن 8، دوسیه 2/6.
[24] ـ ممتحن الدوله شقاقی، مهدی خان، رجال وزارت خارجه، تهران، نشر اساطیر، 1365، ص 147.
[25] ـ گزارش نمره 1364، کنسولگری ایران در فلسطین، بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، سال 1316، کارتن 12، دوسیه 5/18.
[26] ـ موجانی، سید علی، ایران از جامعه ملل تا سازمان ملل متحد، س 9، ش 3، 1374، ص 1257 و 1297.
  
نویسنده: سید جواد موسوی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فرقه واقفیه در زمان امام رضا علیه السلام چه کسانی بودند و چه طرز تفکری داشتند

فرقه واقفیه در زمان امام رضا علیه السلام چه کسانی بودند و چه طرز تفکری داشتند

به مناسبت سالروز بیعت مردم با امام رضا(ع)

فرقه واقفیه در زمان امام رضا علیه السلام چه کسانی بودند و چه طرز تفکری داشتند؟ 

 
یکی از گروه هایی که از همان ابتدای تشکیلشان مایه بد نامی شیعیان بوده اند، همین واقفیه هستند. اقدامات واقفیان، بجز استفاده ای که به دستگاه تبلیغاتی بنی عباس رساند، فضای مساعدی نیز برای دشمنان شیعیان درست کرد تا شیعه را مذهب اختلاف نظر و سوء استفاده مالی نشان دهند و طعنه بزنند. آنان زشت کاریهای افراد خاص را افشاء می کنند و آن را به پای مذهب و تفکر حق می نویسند. این موضوع در همه دورانها اتفاق می افتد؛ بنابراین بر همه حق مداران لازم است تا بازی های کسانی را که از تحولات اجتماعی سوء استفاده می کنند بشناسند تا به دام آنها نیفتند. 


 ترس از بدعاقبتی، امری است که هرگز نباید از دل مومنان خارج شود. قرآن نیز ما را از بدعاقبتی ترسانده است (اعراف، 175 ) بنابراین هر قدر هم که شخصی به دل و زبان و اعمالش مومن باشد، باز این احتمال در او هست که در بقیه عمر خود از دین یا ایمان خارج شود. یکی از مصداقهای مشهور خوشنامانی که بدعاقبت شده اند، واقفیان هستند. در اینجا به طور اختصار می خواهیم درباره آنان صحبت کنیم و از وقایع مربوط به آنها برای زندگی خود درس بگیریم. 
 

طمع دنیا
یکی از دشواری هایی که امام رضا علیه السلام با آن روبرو بودند، فرقه واقفیه بود. واقفیان عده ای از پیروان امام کاظم علیه السلام بودند که پس از شهادت ایشان، امامت حضرت رضا علیه السلام را قبول نکردند و معتقد شدند که امام کاظم علیه السلام رحلت نفرموده، بلکه زنده است و مهدی و قائم اهل بیت همان ایشان است. رهبران این فرقه، کسانی بودند که از اصحاب آن حضرت به شمار می آمدند و نیز بخشی از امور مالی امام کاظم علیه السلام را به عهده داشتند. آنان از راویان احادیث معصومین علیهم السلام و آگاهان به حقانیت امام رضا علیه السلام بوده اند اما دچار این انحراف شدند.

 

پیروان مذهب حقه تشیع و حتی خواص و کارگزاران امامان معصوم هم از خطا بری نیستند و هیچ کس نباید به خود اطمینان کامل داشته باشد که تا آخر عمر در راه خدا باقی خواهد ماند؛ زیرا قرآن می فرماید که تنها زیانکاران هستند که خود را مصون از مکر الهی حساب می کنند
 

این تفکر انحرافی در زمان حیات امام کاظم علیه السلام هم مطرح شد و عده ای مدعی شدند که احادیثی از امام صادق علیه السلام وجود دارد که امام کاظم علیه السلام همان امام قائم هستند، لذا حضرت کاظم علیه السلام برای مقابله با رواج این فکر غلط در میان شیعیان، بارها بر امامت امام رضا علیه السلام بعد از خود تأکید می فرمودند و عده ای از خواص را گواه این امر گرفتند(1)؛ اما با وجود همه این کوششها، عده ای از اصحاب آن حضرت که در هنگام شهادت ایشان، اموال فراوانی را به شکل امانت در دست داشتند، امامت امام رضا علیه السلام را انکار کردند و گفتند امام کاظم علیه السلام هنوز زنده است و باز خواهد گشت. بنابراین، انگیزه سوء استفاده مالی باعث شد که افرادی از اصحاب سرشناس امام کاظم علیه السلام از دین حق بیرون روند و عده ای از مردم را هم با تبلیغات خود فریب دادند و با خود همراه کردند. (2)
 

برخی از واقفیان قبل از مرگ خود از این فرقه خارج شدند و امامت حضرت رضا علیه السلام را قبول کردند اما عده ای از آنها با همان حال - بدبخت و بدعاقبت - از دنیا رفتند. یکی از این افراد حمزة بن بزیع است. امام رضا علیه السلام درباره آنها فرمود: او گمان می‌کند، پدر من زنده است، اینها امروز شک می‌کنند و فردا بی دین و زندیق خواهند مرد.
صفوان گفته است در پیش خود گفتم، اینها را می‌شناسم که در شک و تردیدند، چگونه ممکن است بی‌دین و زندیق بمیرند، مدتی بعد شنیدم یکی از اینها در هنگام مرگش گفته است که به پروردگاری که موسی بن جعفر علیه ‌السلام را میرانده کافر است و به این وسیله صدق فرمایش امام رضا علیه السلام برایش روشن شد.(3)

 

دست به دامان دینار
سران واقفیه که از وکیلهای امام کاظم علیه السلام بودند و سعی داشتند به هر نحوی پولهای فراوانی که در دستشان بود را برای خود نگه دارند، که از جمله به فکر فریب دادن برخی دیگر از بزرگان شیعه هم افتادند و در این راه وعده پرداخت مبالغی هنگفت به برخی از سران شیعه می دادند. یونس بن عبدالرحمن قمی یکی از کسانی بود که جایگاه بالایی نزد امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام داشت و علیه واقفیان افشاگری می کرد. علی بن ابی حمزه بطائنی و زیاد بن مروان قندی – از سران واقفیه -نزد او رفتند و با دادن وعده پرداخت ده هزار دینار از وی خواستند که دست از مخالفت و تبلیغات بر ضد واقفیه بردارد! او در پاسخ گفت: «از ائمه صادقین علیهم السلام به ما روایت شده که پس از پیدایش بدعت ها، بر عالم لازم است علمش را آشکار کند؛ و اگر چنین نکرد، خداوند نور ایمان را از او سلب می کند و من در هیچ حالی، جهاد و امر الهی را ترک نمی کنم.» این قضیه را خود یونس بازگو کرده است (4)

 

درسها و پیامها
بعد از مدتی، واقفیه منقرض شدند اما از جریان واقفیه چند نکته برای زندگی امروز خودمان می توانیم استفاده کنیم:
الف- ایجاد کننده این تفکر عده ای از سرشناسان و حتی وکلای امام کاظم علیه السلام بوده اند. بنابراین می توانیم نتیجه بگیریم که پیروان مذهب حقه تشیع و حتی خواص و کارگزاران امامان معصوم هم از خطا بری نیستند و هیچ کس نباید به خود اطمینان کامل داشته باشد که تا آخر عمر در راه خدا باقی خواهد ماند؛ زیرا قرآن می فرماید که تنها زیانکاران هستند که خود را مصون از مکر الهی حساب می کنند(اعراف، 99) در نتیجه همه باید همواره از خود مراقبت کنند و به طور جدی از خدا بخواهند که سرانجام زندگی آنها را بر خیر قرار دهد.
هیچگاه نباید دین خود را بر مبنای اعتماد به دیگران طراحی کنیم. به عبارت دیگر بعد از آنکه دین حق و امام حق را شناختیم، با همه صاحبنظران و بزرگان دین برادر می شویم و حفظ حرمت آنها فقط تا زمانی مهم است که پیرو دین حق و امام حق باشند

 

ب- همواره عده ای حاضرند که برای منافع خود عقاید پوچی را ترویج کنند. گاه این افراد از بزرگان و علما هستند – مانند سران واقفه - و افرادی هم گرد آنها جمع می شوند و در راه ترویج آن پول هم خرج کنند. با توجه به این خطر، وظیفه داریم روحیه حق جویی را همیشه در خود زنده نگه داریم و در حال آرامش در راه عقاید خود تفکر و تحقیق کرده باشیم تا در بحرانهای فکری فریب سودجویان را نخوریم. در واقع هیچگاه نباید دین خود را بر مبنای اعتماد به دیگران طراحی کنیم. به عبارت دیگر بعد از آنکه دین حق و امام حق را شناختیم، با همه صاحبنظران و بزرگان دین برادر می شویم و حفظ حرمت آنها فقط  تا زمانی مهم است که پیرو دین حق و امام حق باشند.
 

ج- یکی از گروه هایی که از همان ابتدای تشکیلشان مایه بد نامی شیعیان بوده اند، همین واقفیه هستند. اقدامات واقفیان، بجز استفاده ای که به دستگاه تبلیغاتی بنی عباس رساند، فضای مساعدی نیز برای دشمنان شیعیان درست کرد تا شیعه را مذهب اختلاف نظر و سوء استفاده مالی نشان دهند و طعنه بزنند. آنان زشت کاریهای افراد خاص را افشاء می کنند و آن را به پای مذهب و تفکر حق می نویسند. این موضوع در همه دورانها اتفاق می افتد؛ بنابراین بر همه حق مداران لازم است تا بازی های کسانی را که از تحولات اجتماعی سوء استفاده می کنند بشناسند تا به دام آنها نیفتند.
 

پی نوشت:
1-الغیبة، شیخ طوسی و عیون اخبار الرضا علیه السلام، شیخ صدوق به نقل از همگام با امام رضا علیه السلام از مدینه تا مرو، جلیل عرفان منش، ص 316.
2- همگام با امام رضا علیه السلام از مدینه تا مرو، جلیل عرفان منش 316 و 319.
3- الغیبة، شیخ طوسی، 68.
4- عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص112.

 

روح الله رستگارصفت             

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بحران سازی در لبنان

بحران سازی در لبنان

بحران سازی در لبنان

منابع نزدیک به نخست وزیری لبنان فاش کردند، دورتی شیا سفیر جدید آمریکا در بیروت، در نامه‌ای به نخست‌وزیر لبنان خواستار تسریع در تغییرات اقتصادی دولت شده است.

 نامه دورتی شیا در برگیرنده چند نکته بوده است: «از اتفاقات خشونت‌بار اخیر شهر طرابلس و روی آوردن دولت به دخالت دادن ارتش برای مقابله با آشوبگرانی که وی آن‌ها را معترض خواند ابراز ناخرسندی کرده است.» «مأموریت ارتش تقابل با مردم برای سرپوش گذاشتن بر کوتاهی دولت در انجام مأموریت‌هایش نیست» «بهتر است نیرو‌های امنیت داخلی مأموریت حفاظت از امنیت و پیگیری اخلال‌کاران را بر عهده بگیرند.»

 

از چندی پیش آمریکایی‌ها و رسانه‌های وابسته به آنها در حال معرفی کردن حرکت‌های اعتراضی مردمی در لبنان و عراق به عنوان بهار عربی دوم هستند که زمین آن کشورهای محور مقاومت است.

 اما چیزی که در صحنه دیده می‌شود جمعیتهای کوچکی هستند.
 

اما آنها ضعف جمعیت را با  بالا بردن قدرت تخریب در رسانه‌های‌شان جبران می کنند. وقتی با سر و صدای زیاد توجهات را به خود جلب می کنند قدرت ایجاد تغییر بالا می رود. تلاش می‌شود جمعیت‌های کم با تخریب عمل کنند.

در واقعیت آنچه دیده می‌شود کاریکاتوری است که تلاش می‌شود بهار عربی معرفی شود. 

به نظر می رسد آمریکایی‌ها و سعودی‌ها و اسرائیلی‌ها و اماراتی‌ها و برخی دولت‌های دیگر پشت این ماجرا هستند و سعی دارند با بهره گیری از مشکلات اقتصادی مردم و فضای منازعات جریان‌های سیاسی ناکامی‌های خود درجنگ سخت را جبران کنند.

 نکته مهم این است که آمریکا با شعار دموکراسی و ادعای دموکراسی‌خواهی به‌دنبال دوگانه‌سازی میان مردم لبنان و ضعیف نشان دادن دولت فعلی لبنان است. 
 

دولتی که بخصوص در موضوع کرونا بسیار موفق بوده و به نسبت دولت‌های فاسد قبلی ، بیشترین ارتباط و نزدیکی را با مردم دارند.

 

سعید غفاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دنیا در دور دوم ریاست جمهوری ترامپ چگونه خواهد بود؟

دنیا در دور دوم ریاست جمهوری ترامپ چگونه خواهد بود؟

دنیا در دور دوم ریاست جمهوری ترامپ چگونه خواهد بود؟

 

ان کتز مارک
ریسپانسیبل استیتکرفت (امریکا)

ترامپ در صورت پیروزی در انتخابات نوامبر 2020 بی‌تردید در دور دوم ریاست جمهوری‌اش همان سیاست‌های خارجی دور اول را پیگیری خواهد کرد. گرچه انتخاب دوباره او می‌تواند تاثیر بسیار ویرانگری بر روابط ایالات متحده با متحدان غربی و سایر متحدان دموکراتیک این کشور داشته باشد.
 

بسیاری از این متحدان در حال حاضر با سیاست‌های خارجی ترامپ از جمله تضعیف ناتو، خروج از توافقات بین‌المللی مانند توافق اقلیمی پاریس و برجام و توقف کمک‌های مالی به سازمان جهانی بهداشت مخالف هستند.


برغم آسیبی که سیاست‌های خارجی ترامپ به منافع کشورهای متحد آمریکا وارد کرده، این کشورها هنوز در پی حفظ روابط خوب با واشنگتن و شخص ترامپ هستند چرا که آنها باور دارند انتخاب او در سال 2016 یک اتفاق تصادفی بود و مردم آمریکا پس از مشاهده رهبری ضعیف ترامپ قطعا در 2020 بار دیگر او را انتخاب نخواهند کرد و رئیس جمهور بعدی- دموکرات یا جمهوریخواه- میانه‌روتر و کسی خواهد بود که رویکرد سنتی ایالات متحده را احیاء خواهد کرد، رویکردی که بر پایه ارزش دادن به و حمایت از متحدان دموکراتیکش شکل گرفته است.


انتخاب دوباره ترامپ، درک متحدان از او را بدتر نخواهد کرد بلکه باور این کشورها به اعتبار و سودمندی ایالات متحده و حتی مردم آمریکا به عنوان یک همپیمان را تضعیف خواهد کرد. چرا که متحدان آمریکا امیدوارند یا باور دارند که تعداد چشمگیری از افرادی که در 2016 میلادی به ترامپ رای دادند، اکنون از این کار پشیمان هستند و انتخاب دوباره او در 2020 با شناخت کامل از خوی بی‌ثبات او و سیاست‌های غیرعاقلانه‌اش به این معنی خواهد بود که رای دهندگان آمریکایی در انتخابات دورهای بعدی نیز افراد مشابهی را انتخاب خواهند کرد.
 

اگر متحدان آمریکا به این باور برسند که ترامپیسم به ویژگی‌ دائمی سیاست‌های خارجی آمریکا تبدیل خواهد شد، در این صورت آنها در روابطشان با واشنگتن بازبینی اساسی انجام خواهند داد. به عبارت دیگر، اگر متحدان دموکرات ایالات متحده امیدشان برای بازگشت آمریکا به شرایط “عادی” را به دلیل انتخاب دوباره ترامپ از دست بدهند، چه بسا آنها در پی محدود کردن آسیب ناشی از پی‌گیری سیاست‌های آسیب‌زای ترامپ برای منافع خودشان برآیند.
 

ناتالی توچی، دبیر موسسه‌ پرنفوذ ایتالیایی ایستیتوتو افری اینترنازیونالی (Istituto Affari Internazionali) نوشت: “با ادامه افزایش رقابت راهبردی بین روسیه و چین، ایالات متحده باید تلاش برای استقلالش را مضاعف کند تا حدی که بتواند با آنها تشکیل یک سه‌ضلعی بدهد به جای این که ناگزیر باشد بین آنها یکی را انتخاب کند یا تسلیم یکی از آنها بشود.”
 

به عبارت دیگر، گرچه متحدان دموکرات سنتی ایالات متحده احتمالا اتحادشان با آمریکا را به دلیل انتخاب دوباره ترامپ انکار نخواهند کرد، اما تردیدهایشان نه فقط درباره ترامپ بلکه درباره تعهد افکار عمومی آمریکا نسبت به تامین دفاع و رفاه آنها باعث خواهد شد این کشورها چنین نتیجه‌گیری کنند که باید به تدریج مراقبت از خودشان را افزایش دهند. چه بسا بسیاری از آنها به این نتیجه برسند که این هدف را با سازگاری با یک یا هر دو قدرت بزرگ استبدادی، یعنی روسیه و چین، محقق کنند.
 

به ویژه متحدان استبدادگرای ایالات متحده در خاورمیانه و سایر مناطق در پی همکاری با هر دو کشور روسیه و چین علیه دشمنان منطقه‌ای‌شان خواهند بود. تمام آنها امیدوار خواهند بود که از رقابت چین و روسیه که چه بسا هرگز عملا پدیدار نشود، در راستای منافع خودشان بهره‌برداری کنند.
 

اما حتی اگر ترامپ انتخابات سال جاری را از دست بدهد هم با توجه به آسیب‌های ناشی از سیاست‌های ترامپ، بازسازی روابط با متحدان سنتی ایالات متحده به زمان و تلاش چشمگیری نیاز دارد.

 

مترجم: محمدحسن جعفری سهامیه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰