بررسی احتمال کودتا در شرایط کنونی عراق
نظام سیاسی که بعد از سقوط صدام و مشخصا از سال 2005 با تدوین قانون اساسی جدید در عراق شکل گرفته با سرعت در سراشیبی فقدان مشروعیت و ناکارآمدی حرکت میکند.
مهمترین نشانه این واقعیت، فرمالیته شدن قانون اساسی و تمام نهادهای قانونی است.
این وضعیت که امروز به اوج خود رسیده، میراث دموکراسیِ برآمده از اشغالگری نظامی است.
به طور خلاصه در نظام مابعدِ اشغال خاک عراق، تعیین مناسبات قدرت در اختیار مثلثی خارج از قانون اساسی بوده است. یعنی: واشنگتن-تهران-نجف.
تمام تحولات سیاسی و فراگیر عراق طی نزدیک به دو دهه گذشته حاصل توافق این مثلث بوده است.
هر سه ضلع نیز همواره حق وتو داشتهاند، برای مثال اگر یکی از 3 ضلع با گزینهای برای نخست وزیری مخالف بود نام وی به طور طبیعی از لیست خط میخورد.
این معادله در سال 2011 با خروج آمریکا از عراق در دولت اوباما تا حدی تغییر کرد.
به این ترتیب که ایران به شکلی فراتر از انتظار توانست جای خالی رقیب را پر کرده و نفوذ خود را افزایش دهد.
افزایش نفوذ ایران اما نگرانی ضلع سوم (نجف) را به دنبال داشت.
نمود این نگرانی فشار مرجعیت برای کناره گیری گزینه ایران از قدرت و تغییر نخست وزیر بود.
به این ترتیب با پیام تاریخی مرجعیت به حزبالدعوه، ایران نیز با کناره گیری نوری مالکی و نخست وزیری حیدر العبادی موافقت کرد.
العبادی از آغاز برای احیاء توازن پیشین به صحنه آمده بود اما روند تحولات او را به نیرویی ضد ایران تبدیل کرد.
با بازگشت آمریکا به عراق در 2014 (ائتلاف موسوم به مبارزه با داعش)، فضا برای نقش آفرینی العبادی مقابل ایران بیشتر مهیا شد.
او طی سالهای نخست وزیری ضمن استفاده از حمایت گسترده ایران در نبرد با داعش تلاش کرد نفوذ تهران در مراکز حساس را کنترل کرده و در برخی نقاط کاهش دهد.
نقطه اوج این روند، اعلام التزام العبادی به تحریمهای آمریکا علیه ایران بود.
حالا ضلع دوم، یعنی ایران نخست وزیری العبادی را وتو کرد و عمر دولت او را به پایان رساند.
جهت مشاهده متن کامل به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...
با سقوط العبادی، سه ضلع مثلثِ قدرت به این ترتیب مقابل یکدیگر صفکشی کردند:
- آمریکا- با رویکرد جدید در سیاست خارجی، شعار بازگرداندن ایران به داخل مرزهایش و برگ برنده تحریمها با هدف کاهش قدرت منطقهای ایران
- ایران- با بازیگرانی جدید در ساختار سیاسی عراق؛ نیروهای سیاسی برآمده از حشد الشعبی، بعد از شکست داعش که قدرتی جدید به اردوگاه متحدان تهران دادهاند.
- و مرجعیت- نهادی که اگرچه حضورش در قدرت هیچ اعتبار قانونی ندارد اما قدرتش از هر زمان دیگری بیشتر شده است.
علاوه بر این 3 ضلع، بازیگری با توانایی بسیار محدودتر، اما تازه نفس نیز به میدان اضافه شده که بازی با ظرفیتهای این مثلث را به خوبی بلد است؛ «جریان صدر»
صف کشیهای جدید که مشخصا ظرفیت تنش را نسبت به مصالحه بسیار بالا برده، بحران مشروعیت و ناکارآمدی نظام جدید عراق را بیش از هر زمان دیگری عیان کرده است.
صاحبان قدرت با گذشت نزدیک به یک سال از برگزاری انتخابات پارلمانی، بر سر تعیین سران قوا به توافق رسیدند. اگرچه اینجا هم بدون رعایت مناسبات قانونی، بدون تشکیل فراکسیون اکثریت و با توافقی خارج از پارلمان رخ داد.
به این ترتیب عادل عبدالمهدی در جریان توافق مستقیم صدر و عامری نخست وزیر شد.
مرور این روند اگرچه به مقدمهای مفصل تبدیل شد اما ثابت میکند که تحولات پر سرعرت اخیر عراق، از اعتراضات بی سابقه مردمی تا سقوط دولت عبدالمهدی و... از نتایج بحران مشروعیت در عراق هستند نه علل آن.
اکنون عراق وارد دور باطل شده و این سیستم دیگر به سختی قادر به ادامه حیات است.
- نظامی که شامل ویترینی از دمکراسی و هستهای از مثلث قدرت بود تا حد زیادی مشروعیتش را از دست داده است.
- ناکارآمدی نظام عراق در دهه گذشته وضعیت بحرانی برای عراق ایجاد کرده است.
- مثلث قدرت همچون گذشته قادر به مصالحه نیست و دو ضلع آن (ایران و آمریکا) نبردی وجودی را با یکدیگر آغاز کردهاند.
ضربه آمریکا به ایران، حذف سردار سلیمانی و ابو مهدی المهندس بود؛ دو چهرهای که نقش مهمی در هدایت بیت شیعیان در ساختار سیاسی داشتند و بسیاری از بنبستها با ورود شخصی آنها باز میشد.
اکنون احزاب شیعه در اجماع بر سر انتخاب نخست وزیر یا حتی موضوعات دیگر نسبت به گذشته ضعیف شدهاند.
معرفی عدنان الزرفی، استاندار سابق نجف به عنوان گزینه نخست وزیری از سوی برهم صالح، اصولا در نتیجه ناتوانی احزاب شیعه در توافق بوده است.
ضربه تاریخی ایران به آمریکا نیز عبور از خط قرمز حملات مستقیم به پایگاههای میزبان نیروهای آمریکا و آغاز فشارهای قانونی برای اخراج نظامیان این کشور از عراق است.
علاوه بر این، برخی حملات راکتی مقطعی به مواضع نیروهای آمریکایی را نیز در چارچوب فشارهای تهران علیه واشنگتن تفسیر میکنند.
ناتوانی سیاست از حل مناقشات به طور طبیعی راه را برای تنشهای نظامی و ورود نظامیان به صحنه باز خواهد کرد.
بر این اساس اگر عدنان الزرفی تجربهای همچون توفیق علاوی داشته باشد یعنی ناکامی در تشکیل جلسه رای اعتماد با حد نصاب 165 نماینده یا عدم رای اعتماد و... به طور طبیعی گزینه کودتا محتمل میشود.
به این معنا که بخشی از نظامیان، 'جریانی خاص' را مانع از حل بحران معرفی کرده و برای حذف آن جریان وارد میدان شوند.
کدام جریان؟ طبیعتا احزاب نزدیک به ایران!
به یاد داریم که بخشی از تنشهای منتهی به سقوط دولت عبدالمهدی، مربوط به تلاش او برای مهار حلقهای خاص در نیروهای نظامی عراق بود که به تعبیر نخست وزیر، «ارتباط نامتعارف با سفارتهای خارجی» داشتند.
طبیعتا تحقق چنین سناریویی با موانع مختلفی مواجه خواهد شد.
آن حلقه نظامی مورد اشاره، در صورت صحت فرضِ ارادهاش برای کودتا، نیاز به کمک خارجی دارد(بخصوص باتوجه به حشدالشعبی درعراق به کمک خارجی نیاز دارند).
به عبارت دیگر، ضلع دوم برای حذف متحدان ایران مستقیما باید وارد عمل شود.
براین اساس است که میتوان تحرکات اخیر آمریکا درعراق را نگران کننده دانست.
با این حال اما تمام آنچه گذشت همچنان در سطح یک احتمال است و نه بیشتر.
با توجه به اینکه اجرای این سناریو، نه تنها در میان متحدان آمریکا در عراق، بلکه حتی در واشنگتن مخالفان جدی دارد و تبعات آن، از جمله پاسخ احتمالی ایران روشن نیست.
اما آنچه روشن است و دربارهاش تردیدی وجود ندارد؛ بحران نظام سیاسی عراق به اوج خود رسیده است.
حتی اگر مساله نخست وزیری بعد از نزدیک به 2 سال بدون وقوع سناریویی خشونت آمیز حل شود، باز هم باید منتظر سریال بحرانهای بعدی در این کشور باشیم.
بحرانهایی که ذاتا تنش آفرین است و هستههای قدرت را بر سر هر موضوعی مقابل یکدیگر قرار میدهد.
این بحرانها (تا زمان حضور آمریکا در منطقه و) تا پایان جنگ اراده میان تهران و واشنگتن، نه صرفا در عراق، بلکه سراسر منطقه خاورمیانه ادامه خواهد داشت.
سیاوش فلاح پور