شهید دکتر احمدرضا احدی

۱۳۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید احدی» ثبت شده است

تجربانه


سلام
چند وقتی بین من و خانواده همسرم اختلاف عمیقی وجود داشت. سوتفاهم ها باعث شده بود که هر دو طرف نسبت به هم دچار کینه و کدورت شوند.

من از این اتفاق بسیار ناراحت بودم و این کینه خود من رو داشت از پا در میاورد

پس از شرکت در یک دوره آموزشی یاد گرفتم که احساسم رو نسبت به آنها تصحیح کنم و این کینه را از دل خودم پاک کنم تا آرامش داشته باشم.

چند روز بعد به طور سرزده خانواده شوهرم به دیدنم آمدند.
آمدنشان برایم بسیار تعجب انگیز بود
از اون جالبتر اینکه این بار که آمدند فضای گفتگوی بین ما خیلی متفاوت از قبل بود
قبلا هرچقدر با هم گفتگو میکردیم  منجر به سوتفاهم و ناراحتی ودلخوری میشد

ولی این بار من یاد گرفته بودم با زبان متفاوتی با ایشان صحبت کنم و آنها هم به طرز عجیبی حرفم را  درک میکردند.
کسانی که ماهها بود بابت هیچ کدام از مسائل پیش امده مرا درک نمیکردند و به من حق نمیدادند ،امروز آمده بودند تا اختلافاتمان را حل کنیم و حالا امروز همان حرفهای قبل را به زبانی جدید و با با دلی خالی از کینه برایشان میگفتم ، درکم میکردند و بهم حق می دادند

آن روز یک ساعتی با هم گفتگو کردیم و پس از آن تا کنون که  دو سه سالی میگذرد خداروشکر روابطمان خوب است
خوشحالم که آنهمه کینه وکدورت در دلهایمان نماند

آموختم که وقتی حس درونی قلبم نسبت به کسی کینه و نفرت باشد و طریقه ی درست حرف زدن را بلد نباشم روابط خراب و خرابتر میشود
و وقتی احساسم را اصلاح کنم ، کینه و نفرت را حذف کنم و  طبق اصول گفتگو حرف بزنم حرفم درک می شود.
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

BEHOLD, THE APOCALYPSE (Modern Enslavement)



At this moment you could be anywhere, doing Instead you sit alone before a screen. So what’s stopping us from doing what we want? Being where we want to be? Each day we wake up in the same room and follow the same path to live the same day as yesterday.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

صحیفه سجادیه : دعای 31 : دعا در توبه و بازگشت



ترجمه:

و از دعاهاى آن حضرت (ع) است در ذکر توبه و طلب آن از خداى تعالى

***
ترجمه:
اى خداوند! اى کسى که زبان گویندگان در وصف تو فروبسته است.


ترجمه:
اى کسى که امید امیدواران از تو در نگذشته.


ترجمه:
اى کسى که اجر نیکوکاران نزد تو ضایع نمى‏شود.


ترجمه:
اى کسى که عبادت‏کنندگان از خشم تو مى‏هراسند.


ترجمه:
اى کسى که پرهیزکاران از تو بیم دارند.


ترجمه:
اینک در حضور تو است بنده‏اى که دستخوش گناهان شده و عنان او بدست خطاها سپرده و شیطان بر او چیره گشته و بهانه جسته در اطاعت فرمان تو کوتاهى نموده، فریفته شده و به منهیات تو دست فرا برده.


ترجمه:
گوئى قدرت تو را ندانسته و احسان بسیار تو را نشناخته تا وقتى دیده‏ى وى گشوده گشته و راه را نگریست و ابرهاى تیره از پیش چشم او پراکنده شده و از نابینائى رهائى یافت. ستمهائى که بر خود روا داشته بود بشمرد و در مخالفت پروردگار اندیشه کرد، گناه بزرگ و مخالفت سترگ خود را دید.


ترجمه:
با امید و شرم روى به تو آورد و به آرامش دل سوى تو رغبت نمود و با یقین و آرزو آهنگ تو کرد، با دل ترسان و بى‏آلایش قصد تو نمود، چشم امیدش از غیر تو بسته و جانش از بیم غیر تو تهى مانده.


فَمَثَلَ بَیْنَ یَدَیْکَ مُتَضَرِّعاً ، وَ غَمَّضَ بَصَرَهُ إِلَى الْأَرْضِ مُتَخَشِّعاً ، وَ طَأْطَأَ رَأْسَهُ لِعِزَّتِکَ مُتَذَلِّلا ، وَ أَبَثَّکَ مِنْ سِرِّهِ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنْهُ خُضُوعاً ، وَ عَدَّدَ مِنْ ذُنُوبِهِ مَا أَنْتَ أَحْصَى لَهَا خُشُوعاً ، وَ اسْتَغَاثَ بِکَ مِنْ عَظِیمِ مَا وَقَعَ بِهِ فِی عِلْمِکَ وَ قَبِیحِ مَا فَضَحَهُ فِی حُکْمِکَ مِنْ ذُنُوبٍ أَدْبَرَتْ لَذَّاتُهَا فََذَهَبَتْ ، وَ أَقَامَتْ تَبِعَاتُهَا فَلَزِمَتْ . [9]
ترجمه:
زارى‏کنان حضور تو ایستاده و به فروتنى دیده بر زمین دوخته و سر خود را به خوارى و زبونى پیش عزت تو فرود آورده و راز خویش را با تو در میان نهاد با آنکه تو بدان آگاهترى، و گناهان خویش را یکان یکان بر زبان آورده با آنکه تو شماره‏ى آن را بهتر دانى و از آن آلودگى بزرگ که دچار آن شده و تو مى‏دانى پناه به تو آورده و از آن کار زشت که به حکم تو مایه رسوائى است به زینهار تو درآمده است، گناهانى که مزه‏ى آنها به گذشت و رفت و بزه آنها برجاى ماند.


ترجمه:
اى خداى من! اگر کیفر دهى عدل تو را انکار نکند و اگر درگذرى و ببخشى فضل تو را عجیب نشمارد، چون تو پروردگار کریمى و آمرزش گناهان بزرگ از تو بزرگ ننماید.


ترجمه:
بار خدایا اینک من نزد تو آمده‏ام، فرمودى دعا کنیم اطاعت کردم. نوید اجابت دادى و گفتى که «ادعونى استجب لکم» منتظر اجابت بودم.


ترجمه:
خدایا درود بر محمد و آل او فرست و چنانکه من با اقرار به گناه حضور تو آمدم تو به مغفرت مرا بپذیر، و چنانکه خود را پیش تو بر خاک مذلت افکندم تو از لغزش گناه دست مرا بگیر، و چنانکه در عقوبت من تاخیر کردى پرده‏ى خویش را بر من فرو آویز.


ترجمه:
خدایا نیت مرا در طاعت خود استوار دار و در بندگى بصیرت حکیمانه مرحمت کن و به عملى توفیق ده که پلیدى گناهان را از من بشوید، و چون خواهى جان مرا قبض کنى با دین تو و آئین پیغمبرت محمد صلى الله علیه و آله روح مرا قبض کن‏


ترجمه:
خدایا! من در این مقام از گناهان بزرگ و کوچک و بدیهاى پنهان و آشکارا و لغزشهاى کهن و نو توبه کردم. توبه‏اى که اندیشه نافرمانى را دیگر در دل راه ندهم و قصد بازگشتن به گناه نکنم.


ترجمه:
و تو در کتاب حکیم فرموده‏اى که توبه بندگان را مى‏پذیرى و از بدیها درمى‏گذرى و تائبان را دوست دارى، پس چنانکه وعده فرمودى توبه مرا بپذیر و چنانکه نوید دادى از بدیهاى من درگذر و دوستى تو مطابق پیمان تو شامل من گردد


ترجمه:
من هم با تو پیمان بستم که به کار ناپسند بازنگردم و بر عهده گرفتم که گرد عمل نکوهیده نگردم و عهد کردم از همه گناهان دورى گزینم.


ترجمه:
خدایا تو بهتر مى‏دانى من چه کرده‏ام، آنچه مى‏دانى بیامرز و مرا به قدرت تو سوى آن عمل که دوست دارى رهبرى کن.


ترجمه:
خدایا بر ذمت من از دیگران حقوقى ثابت است، پاره‏اى از آن را به یاد دارم و پاره‏اى فراموش کرده، همه پیش چشم تست و چشم تو هرگز به خواب نمى‏رود و در علم تو حاضر است و در علم تو فراموشى راه ندارد پس صاحبان حقوق را به جاى من عوض ده و بزه آن را از من ببر و بار سنگین آن را از من سبک گردان و مرا نگاهدار از اینکه مثل آن را دیگر بار مرتکب شوم.


ترجمه:
خدایا! من بر توبه پایدار نمانم مگر به عصمت تو و از گناهان باز نایستم مگر به قدرت تو، پس مرا چنانکه باید نیرو ده و با عصمتى که مانع از خطا باشد یار گردان.


ترجمه:
خدایا اگر بنده‏اى توبه کرد و تو به علم غیب دانى که توبه را خواهد شکست و به تبهکارى و گناه باز خواهدگشت من پناه به تو مى‏برم که چنان باشم، پس توبه‏ى مرا آخرین توبه قرار ده که پس از آن نیازمند توبه‏ى دیگر نباشم، توبه‏اى که گناهان گذشته را پاک کند و در آینده از گناه برکنار مانم.


ترجمه:
خدایا من از نادانى خود نزد تو پوزش طلبم و از کار زشت خود بخشایش خواهم پس به لطف خویش مرا در پناه رحمت خود گیر و به فضل خود جامه عافیت بپوشان.


ترجمه:
خدایا من از هر چه مخالف اراده‏ى تست یا ناپسندیده نزد تو، توبه مى‏کنم: از اندیشه‏هاى دل یا نگاههاى چشم و گفتار زبان توبه که هر یک از اندامهاى من از عقوبت سالم ماند و از عذاب دردناک که تجاوزکاران مى‏ترسند ایمن گردد.


ترجمه:
خدایا به تنهائى من پیش تو و طپیدن دل من از ترس تو و لرزه‏ى اندام من از بیم تو رحمت آور. گناهان مرا به جائى بازداشته است در آستان تو که رسوائى آرد، اگر خاموش مانم کس از جانب من سخن نگوید و اگر خواهم شفیعى برانگیزم شایسته آن نیستم که کسى شفاعتم کند.


ترجمه:
خدایا درود بر محمد و آل او فرست و کرم تو شفیع من باشد در گناهان من، و به عفو خود از کارهاى زشت من درگذر و آن جزائى که در خور من است عقوبت تست مرا بدان پاداش مده و احسان خود را شامل حال من گردان و به پرده خود مرا بپوشان و با من آنگونه رفتار کن که بزرگى با بنده زیردست رفتار کند: این زارى نماید و آن بخشایش آرد. یا دولتمند با فقیر تهیدست: این بر سر راه آن نشسته و آن دست این گرفته از زمین برمى‏خیزاند.


ترجمه:
خدایا مرا پناهى نیست پس عزت تو پناه من باشد و شفیعى در بارگاه تو ندارم پس فضل تو مرا شفاعت کند. و گناهان مرا هراسناک ساخته پس گذشت تو مرا ایمن گرداند.


ترجمه:
اینکه بى‏پروا در حضور تو زبان گشوده‏ام نه از آنستکه از کار زشت خود بى‏خبرم یا عمل نکوهیده گذشته خود را فراموش کرده‏ام. لکن براى اینست که آسمان و اهل آسمان و زمین و ساکنان آن پشیمانى مرا که آشکارا کردم و توبه را که سنگر خود ساختم بشنوند.


ترجمه:
شاید یکى از آنان به رحمت تو بدحالى مرا دیده دلش بسوزد یا بر حال ناخوش من رقت آرد و درباره‏ى من دعائى کند که بیش از دعاى من درخور اجابت تو باشد یا شفاعت او نزد تو موثرتر از شفاعت من بود و به سبب آن از خشم تو رهائى یابم و به خشنودى تو فیروز گردم.


ترجمه:
خداوندا! اگر پشیمانى توبه است من از هر پشیمانى پشیمانترم و اگر ترک گناه بازگشت است من پیش از همه بازگشتم و اگر طلب آمرزش گناه را مى‏ریزد من از تو آمرزش مى‏خواهم‏


ترجمه:
خدایا همچنانکه به توبه امر کردى و پذیرفتن آن را وعده فرمودى و به دعا ترغیب کردى و نوید اجابت دادى پس بر محمد و آل او درود فرست و توبه مرا بپذیر و مرا از رحمت خود ناامید بازمگردان که توبه‏ى گناهکاران را قبول مى‏فرمائى و نسبت به خطاکارانى که پشیمان شده‏اند مهربانى.


ترجمه:
خدایا درود بر محمد و آل او فرست چنانکه ما را به او راه نمودى و بر محمد و آل او درود فرست چنانکه ما را به سبب او رستگار فرمودى و بر محمد و آل او درود فرست، درودى که روز رستاخیز که روز نیازمندى ما است شفیع ما باشد. تو بر هر چیز قادرى و هر کار بر تو آسان است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

انواع حجابِ مانع

 

حجب به معنای منع و ستر آمده است و حجاب چیزی است که مانع دیدن بیننده شود. این لغت در موارد مختلفی مورد استفاده قرار می گیرد و البته با هر قیدی از قیود استعمال شود، برطبق معنای همان قید، مطلبی را معنا می کند. به سه نمونه از موارد مختلف استعمال حجاب توجه کنید:

۱ ) حجاب خودبینی

شیطان همیشه تمایلات انسان را به او یادآور می شود و او را به این وسیله از ترقی باز می دارد.

قال علی علیه السلام: الْاعْجابُ یمْنَعُ مِنَ الْازْدِیادِ.1

عجب، مانع زیاد شدن می شود.

عجب، پوششی بر نواقص انسان می اندازد تا روح انسانی از آنها غافل شده و چه بسا نقیصه های روانی یعنی گناهان را وصف کمال بشمارد و چون شرط اصلاح، علم به فساد و آگاهی نسبت به نواقص است، آن عیوب هرگز اصلاح نمی شوند.

قال علی علیه السلام: مَنْ رَضِی عَنْ نَفْسِهِ ظَهَرَتْ عَلَیهِ الْمَعایبُ2.

کسی که از خود راضی باشد، عیوبش آشکار می شود.

 

۲ ) حجاب آراء فاسده

گاهی انسان به چیزی علاقه مند می شود و بدان عشق می ورزد، به طوریکه محبتش از حال اعتدال خارج می شود. چنین عشق و محبتی، حجابی در مقابل دل انسان قرار می دهد که چشم دلش نبیند و گوش آن نشنود.

قال علی علیه السلام: مَنْ عَشِقَ شیئاً اعْشی بَصَرَهُ وَ امْرَضَ قَلْبَهُ، فَهُوَ ینْظُرُ بِعَینٍ غَیرِ صَحیحَةٍ وَ یسْمَعُ بِاذُنٍ غَیرِ سَمیعَةٍ. 3

هر کسی به چیزی عشق ورزد، همان چیز چشم او را کور و قلبش را بیمار می کند، وی با چشم معیوب می نگرد و با گوشی غیر شنوا می شنود.

 

۳) حجاب معاصی

گناه نیز حجاب دل است. هرگناهی پوششی بر دل می گذارد و چشم و گوش دل را از کار می اندازد، اگر این گناه با آب توبه شستشو داده شد، حجاب برداشته می شود و الّا استقامت انسانی که دلش در حجاب واقع شده، در مقابل خواسته های شیطانی کاسته شده و شرایط تحقق معاصی بعدی آسان تر می شود و به آن حد می رسد که:

لَهُمْ قُلُوبٌ لا یفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْینٌ لا یبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یسْمَعُونَ بِها أُولئِک کالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِک هُمُ الْغافِلُونَ. 4

آنها دل هایی دارند که با آن نمی فهمند، و چشمانی دارند که با آنها نمی بینند و گوش هایی دارند که با آن نمی شنوند، آنان همچون چهارپایانند؛ بلکه آنها گمراه ترند، آنان همان غافلانند.

 

 

 

 

 

 

منبع

ره رستگاری، ج 3، ص: 113؛ غضنفری، علی

 

پی نوشت

 

[1] شرح نهج ‏البلاغه ابن ابى الحدید، ج 18، ص 391

 

[2] غررالحکم

 

[3] نهج ‏البلاغه، خطبه 108 به ترتیب فیض ‏الاسلام و 109 به ترتیب صبحى صالح

 

[4] سوره اعراف، آیه 179

 

 

لینک مربوطه

https://hawzah.net/fa/LifeStyle/View/56907/%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8%D9%90-%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B9-

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

صحیفه سجادیه : دعای 30 : دعا برای ادای وام



ترجمه:

و از دعاهاى آن حضرت (ع) است در یارى خواستن براى اداى دین

***
ترجمه:
خدایا درود بر محمد و آل او فرست و مرا به وامى مبتلا مکن که آبروى من ببرد و اندیشه مرا پریشان دارد و فکر مرا آشفته سازد و مدتى دراز دل در کام آن بندم.


ترجمه:
و پناه به تو مى‏برم اى پروردگار من از اندوه قرض و اندیشه آن و مشغولى دل و بیدارى شب. پس درود بر محمد و خاندان او فرست و مرا از آنها پناه ده. و زینهار از تو خواهم اى پروردگار من از ذلت قرض در زندگى و وبال آن پس از مرگ. پس درود بر محمد و آل او فرست و مرا از آن حفظ کن، به فراخى مال یا به اندازه کفاف حال.


اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ احْجُبْنِی عَنِ السَّرَفِ وَ الِازْدِیَادِ ، وَ قَوِّمْنِی بِالْبَذْلِ وَ الِاقْتِصَادِ ، وَ عَلِّمْنِی حُسْنَ التَّقْدِیرِ ، وَ اقْبِضْنِی بِلُطْفِکَ عَنِ التَّبْذِیرِ ، وَ أَجْرِ مِنْ أَسْبَابِ الْحَلَالِ أَرْزَاقِی ، وَ وَجِّهْ فِی أَبْوَابِ الْبِرِّ إِنْفَاقِی ، وَ ازْوِ عَنِّی مِنَ الْمَالِ مَا یُحْدِثُ لِی مَخِیلَةً أَوْ تَاَدِّیاً اِلَی بَغْیٍ أَوْ مَا أتَعَقَّبُ مِنْهُ طُغْیَاناً . [3]
ترجمه:
خدایا درود بر محمد و آل او فرست و مرا از اسراف و زیاده روى بازدار و به بخشش و میانه‏روى مستقیم گردان و مرا بیاموز که اندازه نگاه دارم و به لطف خود مرا از تبذیر نگاه‏دار و از راه حلال روزى مرا مقرر کن و به خرج کردن در خیرات موفق فرما و مالى که براى من تکبر آورد و به ستمگرى کشاند و در دنبال آن سرکشى کنم از من دور کن و چنین مالى نصیب من مفرما.


ترجمه:
خدایا همنشینى با تنگدستان را محبوب من گردان و مرا در همنشینى ایشان صبر نیکو ده.


ترجمه:
و هر چه از مال دنیاى فانى مرا بى‏نصیب کرده‏اى در خزینه‏هاى جاوید براى من اندوخته کن.


ترجمه:
و هر چه از حطام دنیا به من ارزانى داشته و در این جهان پیش انداخته‏اى موجب رسیدن به جوار رحمت و پیوستن به قرب منزلت تو و وسیله رسیدن به بهشت قرار ده که توئى صاحب احسان بزرگ و توئى بخشنده بزرگوار.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

15minutes with the Christians


Mr.RaefiPour’s Speeches

In the Gospel of Matthew, Jesus Christ ᴾᴮᵁᴴ tells the rabbis that you have become interested in the container and don’t care about the content of the container.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اگر از همسرتان خوشتان نمی آید نباید او را اذیت کنید


«عاشروهن بالمعروف فان کرهتموهن فعسی ان تکرهوا شیئا و یجعل الله فیه خیرا کثیرا»(سوره مبارکه نساء آیه 19)

وقتی با نگاه کلی به دین اسلام نگاه  می کنیم متوجه می شویم که این دین کامل و بی نقص است.در این آیه خداوند می فرمایند که اگر از همسرتان کراهت دارید و خوشتان نمی آید نباید او را اذیت کرده تا از حقوق خود بگذرد بلکه باید با آنها به نیکوئی رفتار کنید.

ممکن است انسان بعد از ازدواج نسبت به آن کراهت پیدا کند ولی خداوند میفرماید که عجله نکنید زیرا امید است که خداوند در این ازدواج منفعت بسیاری قرار داده باشد. مثلا شما در این ازدواج ممکن است برخی سختیهایی را تحمل کنید ولی بعد از مدتی خداوند به شما فرزندی عطا کند که منفعت فراوانی برای شما و خانواده تان داشته باشد.

 

برگرفته از :

گروه پژوهش واحد خانواده (قندآب)

موسسه فرهنگی هنری مصاف

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خرافات


خرافه های رایج در ایران

 

 

شانس و اقبال

شانس و اقبال در حقیقت عنوان موهومی است که از مغز کسانی تراوش می کند که علل حوادث را نمی دانند لذا ناچار می شوند برای راضی ساختن وجدان خود آنها را به دست یک سلسله عوامل نامرئی و خرافی بسپارند, به طور مثال قهرمانی که در بازی های ورزشی دچار شکست می شود برای جبران ضعف خود می گوید شانس و اقبال حریف، بلند بود که پیروزی نصیب او گردید و من تیره بخت و بداقبال بودم که با شکست روبرو شدم.

 

رمّالی

یکی از باورهای غلط برخی از مردم، عقیده به رمال است که موجب سودجویی گروهی شیاد با نام های عوام فریبانه ی دعانویس که گاهی صدها هزار تومان از گرفتاران اخاذی می کنند. آنها برای افراد گرفتار و دردمند به غلط، روزنه امید ایجاد می کنند و مردم گاهی به اشتباه فکر می کنند آنها نقشی در رفع مشکلات جامعه دارند. زنی می گفت بخت مرا بسته بودند، چند سال پیش یک رمالی باز کرد. زن دیگری می گفت هر مشکلی که داشته باشید این رمال ها حل می کنند خواهرم با شوهرش اختلاف داشت رمّال به او گفت اگر تا چهل روز سرمه ی مرمر به چشمانت بکشی، شوهرت با پای خودش به دنبالت می آید او این کار را کرد و نتیجه خوبی گرفت.

 

 

 

 

 

آداب خرافی عقد و عروسی

جهت مشاهده متن کامل به ادامه مطلب مراجعه نمایید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

The fitrah (divine essence) in all of us


fitrah

The fitrah (divine essence) in all of us.
our primordial human nature that leads us to tolerance

Tolerance is proof of intelligence and a symbol of excellence. 9

In one famous Hadith, the Prophet Muhammad (PBUH) is reported to have said, “All of humanity are as equal as the teeth of a comb.” 8 It is recorded that once, while the Prophet Muhammad (PBUH) sat with his companions, a funeral cortege passed by and he stood up out of respect. A companion remarked that this was only the funeral of a Jew, implying that that was far too unimportant for the Prophet’s attention. He challenged this by asking, “Was he then not also a human being?” 8

In the view of Allah (God) the whole of humanity consists of one single community.8

So what then goes wrong? In our 21st century world, reports of racism, Islamophobia, white supremacy, misogyny and bigotry abound. Yet none of us are born hating each other. My premise is that as we become adolescent and then mature, the fitrah in us is liable to become buried under our desires, fears, and pressures by society and peers.

A child starts out with an open, inquisitive outlook on the world, unbridled curiosity, insofar as its surroundings allow this attitude to flourish. After at least the age of 5 or 6, this openness to creation and humanity may dwindle; some children start to compartmentalize their experiences using value judgments. If we could all uncover that fitrah in ourselves, we would at once abolish all negativity towards people and cultures that are in any way different to us. It is as if we become corrupted by modern life and the clichés and prejudices it sends our way.

Is it even realistic for everyone to rediscover their “fitrah”? It is sadly the case that in some instances, a person’s fitrah (eg. a murderer’s) is so buried under sins, materialistic desires that it is almost uneconomical to get to it. It would require too much time, effort, even money, to rehabilitate the worst of criminal offenders?

What many of us fail to realize though is that this primordial nature, our fitrah, is the true path of humanity, and the only path which can lead us to felicity.

The human being, likewise, has a natural and inherent path for the pursuance of life, through which he may reach his destination, perfection, and felicity. 10

If we were asked to determine those amongst our family, friends, peers who we consider to be open and accepting, even loving towards all humanity, it would probably strike us that these people have certain qualities in common, they are bound to be resoundingly optimistic, kind and generous people, people who are well on their way to attaining felicity. In stark contrast to that are those persons who are intolerant, bigoted, even racist; often we will observe a certain cynicism and sarcasm in them, a negative disposition to both people and events. In a recent study 11, it was commented that “non-believers may show higher inflexibility in thinking, at least in secularized cultural contexts like those in Western Europe; non-believers may be less socialized and less motivated to imagine, understand, and appreciate others’ perspectives.” So is it also that these non-believers are further detached from their fitrah?

It is a pity that man loses the way, puts out the light of thought and natural disposition (fitrah), shuts his eyes, attaches his heart to so-and-so, and relies on human and satanic powers instead of trusting God. 5

Most human beings are caterpillars, not butterflies, so they are driven by fear. They are driven by the need to survive. Fitrah is the butterflies. A butterfly soars in the heavens and dances in the sun. 7

Most people need to be shown how to “soar” without being hemmed in by the pessimism and negativity of their society. So what exactly is this fitrah, if its uncovering will allow us to eliminate the panacea of intolerance from this world?

The ones who are close to Allah are like her (a young child). They are pure and don’t have even a bit of impurity. And they take light with them, trailers and trailers of light with themselves. 1

What is this purity, this innocence that children are born with, and how does it relate to the divine essence? That divine essence, or fitrah, is also referred to as mankind’s “primordial nature”.

The primordial human nature…reflects the will of God, the Exalted. 10

So each human being has been endowed with Divine Essence. It is then up to that person to make it flourish through keeping his mind, his heart and his intentions as pure as possible.

The natural human being is he who has retained the Divine primordial nature, whose mind is unsullied by falsehood and superstition. 10

Every child is born on the fitrah, and “fitrat Allah” is described as something which is inextricably kneaded into the very substance of their nature. 3 One instinctive and integral part of this primordial human nature is worship, worship of one God over everything else. This possibly provides part of the explanation why those human beings who have retained their fitrah, are also more tolerant.

Worship of God demands a total disregard of personal whims and caprice; non-glorification of any race, garment, language, land, and city; association with God, the ultimate Power and Perfection. 5

This person who has retained much of the purity of their primordial human nature, then is neither taken in by other people’s superficial attachments or accoutrements, nor does he consider his own self superior to any other person. After all, worship is only due to Allah. Another part of the primordial nature is the love of perfection; the heart of the person who has not sullied the fitrah will be pulled towards it, it is this same pull towards perfection that can overcome man’s murderous nature and that makes him determined to conquer his defects and nurture his excellent qualities.

It is the same essence of fitrah that renders possible the founding of communities and civil society. Had it not been for this essence, human beings would never be willing to give up some of [their] interests and tolerate others.4

So to retain the purity and openness of a child, we certainly need to uncover our fitrah. Yet, there remains one vital question unanswered: is the fitrah of a non-believer as accessible as that of a believer? We now know the qualities of a person with fitrah; we also know that believers exhibit greater tolerance and open-mindedness.

This then must be the important outcome, that the human being must progress towards faith (if he is still lacking) in order to bring out his primordial nature. On the other hand, a believer will always be that much closer to his fitrah, so close even that he may not ever have to “uncover” it. A society of believers is then the pathway to a tolerant society.

Bibliography

  1. http://panahiyan.com/when-a-young-child-interrupts-agha-panahiyans-lecture-eng-sub/
  2. https://www.al-islam.org/emendation-shiite-creed-shaykh-al-mufid
  3. https://www.al-islam.org/forty-hadith-an-exposition-second-edition-imam-khomeini
  4. https://www.al-islam.org/imam-khomeini-ethics-and-politics-sayyid-hasan-islami
  5. https://www.al-islam.org/radiance-secrets-prayer-muhsin-qaraati
  6. https://www.al-islam.org/freedom-the-unstated-facts-and-points-ayatullah-misbah-yazdi
  7. https://www.youtube.com/watch?v=hxZoAni-8CE
  8. https://www.al-islam.org/core-islam-sayyid-fadhil-milani
  9. https://www.al-islam.org/search/site/exalted%20aphorisms%20and%20pearls%20of%20speech
  10. https://www.al-islam.org/islam-and-contemporary-man-muhammad-husayn-tabatabai
  11. https://scinapse.io/papers/2609606699

By Kirsteen James

BA (Oxon) in Philosophy and Modern Languages

Master of Studies (Oxon) in Modern European Literature

Diploma in Law (London)

PGCE (MFL) (Brunel); Teacher of German and French

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

Martyrdom in Islam

Martyrdom

Martyrdom in Islam.
On the importance of martyrdom in Islam

The words of the Holy Prophet (PBUH) are that “the most dignified way to die is to be martyred.”1  

Self-sacrifice is the best (form of) benevolence and the highest stage of faith.2

Martyrdom in Islam is a major concept. Anyone who fails to grasp the meaning of martyrdom, will also not understand the sublime message in Islam. “Islam” means submission to God, and it is in martyrdom that this submission to God finds its full expression. In Islamic Ideology, the greatest aim in the life’s struggle is to become victorious over the self. 3  

The submission of the reasoning, feeling creation of God that is humankind, means that all human life belongs to God, and to God it returns. Man is to have no cares and desires other than being close to God, in complete servitude. So submission to God is the first duty we have as Muslims, as believers. We are not owned by our affection for the material world, our belongings, even our family; we are owned only by God, He is our pivot in life.

Martyrdom is a divine gift to the chosen ones. The magnificence of this lofty position is proportional to the grandeur of the sacrosanct self-sacrifice which draws the martyr to the field of resistance and nourishes him with the sweetness of martyrdom.” 4

How do we achieve this submission, becoming victorious over the self?

If the greatest aim is to win the jihad over the self (the jihad over the self being the major jihad, ranked higher even the jihad in battle), how do we do that? This is where the understanding of submission, and the resulting acceptance of martyrdom, assists. If man understands that he has to free himself of all attachment to the material world and all that it entails, and turn to God, seeking only closeness to Him, then he loses all his worldly concerns. He is not affected by any misfortunes or sufferings in this world he may have to endure. He realizes that this life and all in it is but temporary.

A man thus free of worldly concerns, becomes cognizant that he receives everything from God, and that all will be returned to God. He no longer worries for the whims and cares of his own self. He finds true spiritual freedom and contentment in this understanding. “The foundation of contentment is complete reliance on Allah (God).” 2 He is victorious over his own self.

A struggler overlooks everything belonging to him; above everything else he overlooks his own life and surrenders his entire existence to God-Almighty with absolute sincerity; he closes his eyes from wealth, power, position, wife, children, and relatives, thus, suddenly surrendering his soul to God-Almighty.3

Having reached this victory in the jihad over the self, what about martyrdom?

We might ask, now that man has overcome his self and won the “greatest jihad”, does he really need to continue towards martyrdom?

The Holy Prophet (PBUH) said: “Above every act of piety is yet a greater act of piety until a man is killed in the way of Allah, and when he is killed in the way of Allah, there is no act of piety greater.” 5

The greatest gift man can give to Allah in his submission is his life.

As man must die and return to God, and the death of the martyr is ranked higher than the death which befalls us not through our choice (illness, accident): “Verily the most honorable of deaths is martyrdom. By He in whose hand my soul is, one thousand strikes with the sword are indeed easier (for me) than dying on the bed.” 2  Martyrdom, then, is to be sought out in its own right, as it is the better death.

Does the position of man change having achieved martyrdom, compared to an ordinarydeath?

But do not think of those that have been slain in Gods cause as dead. Nay, they are alive! With their sustainer have they their sustenance.” (Surah Al-Imran, 3: 169-172)

And say not of those who are slain in Gods cause, They are dead: nay, they are alive, but you perceive it not.” (Surah Al-Baqarah, 2: 154)

The understanding is that those martyred in their love for Allah gain more “closeness” to God, compared to those “dying on the bed.”

The culture of martyrdom in Islam, and Shia Islam, of celebrating the martyrs: the role models in the history of the Ahl al-Bayt

The celebration of martyrdom relates to reaching the highest rank as a person, sacrificing one’s life in God’s cause. It relates to choosing the “best death”, and also to the other struggle which a Muslim is required to undertake: the struggle to come to the aid of the oppressed.

Continue on the path of fighting injustice which is an extension of the blood spilt in Karbala and continue combating oppression and injustice until the last drop of your blood.” (Hezbollah martyr Kaiser Zainuddin)

Amongst the martyrs of the family of the Holy Prophet (PBUH), the Ahl al-Bayt, following after Imam Ali (PBUH) and Imam Hassan (PBUH), Imam Husain (PBUH) is known as the king of martyrs, for it was he who sacrificed his life by bearing witness to Islam. “He cannot remain silent because he has a duty to fight against oppression.” 6 In the celebration of Imam Husain  (PBUH) in particular, we witness the centrality of martyrdom to the doctrine of submission to Allah. Husain (PBUH) has nothing to give, no wealth, no army, to combat the enemy, to stand up to the oppressors, the corruptors. He must give what he does have, his blood, his life, and with him the supporters and family who have come with him.

Martyrdom is not a loss, it is a choice, a choice, whereby the warrior sacrifices himself on the temple of freedom and the altar of love and is victorious.” 6

Imam Husain’s (PBUH) martyrdom has passed this love for Allah in submission to Him, his rising against the oppressors with his own blood, down the generations of the Ahl al-Bayt, to our present time, and it is surely also with the hidden, twelfth Imam. The love for the Holy Prophet (PBUH) continues through the Ahl al-Bayt, and is reinvigorated through its martyrs. The present day martyrs of the battle field are just as much part of that love, and their love for Allah and the Ahl al-Bayt finds its highest expression in their self-sacrifice.

It is in Husain’s (PBUH) period that “dying” for a human being guarantees the “life” of a nation. His martyrdom is a means whereby faith can remain.” 6

Martyrdom is Islam’s history, and as more years, decades and centuries are added to its history, so too will martyrs.

Bibliography

  1.  https://www.al-islam.org/mizan-al-hikmah-scale-wisdom-ayatullah-muhammadi-rayshahri
  2. https://www.al-islam.org/ghurar-al-hikam-wa-durar-al-kalim-exalted-aphorisms-and-pearls-speech
  3. https://www.al-islam.org/self-building-ayatullah-ibrahim-amini
  4. http://english.khamenei.ir/news/5170/Martyrdom-is-a-divine-gift-to-the-chosen-ones-Ayatollah-Khamenei
  5. https://www.al-islam.org/mizan-al-hikmah-scale-wisdom-ayatullah-muhammadi-rayshahri/martydom-way-allah
  6. https://www.al-islam.org/martyrdom-arise-and-bear-witness-dr-ali-shariati

By Kirsteen James

BA (Oxon) in Philosophy and Modern Languages

Master of Studies (Oxon) in Modern European Literature

Diploma in Law (London)

PGCE (MFL) (Brunel); Teacher of German and French

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰