نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپایی نقطه عطفی در عرصه دیپلماسی عمومی به حساب میآید که در آیندهای نزدیک کرسیهای علمی جهان را فتح خواهد کرد.
در عصر جهانی شدن مفاهیمی چون دهکدهی جهانی و افزایش مجراهای ارتباطی در دنیای مجازی مطرح شده است و ایجاد تغییرات سیاسی در کشورهای هدف با استفاده از انتقال پیامهای فرهنگی از سوی قدرتهای بزرگ به امری رایج تبدیل شده است.
دیپلماسی عمومی تلاش دولت برای اطلاعرسانی، ایجاد درک متقابل و نیز تاثیر بر افکار عمومی ملتهای دیگر است.
مفهوم کلی "دیپلماسی عمومی" برقراری روابط حسنه دولتها با ملتها به جای روابط بین دولتها و در جهت فتح قلوب و اذهان عمومی همه مردم یا بخشهای انتخاب شدهای از مردم کشورهای هدف، از طریق سیاستهای فرهنگی و اجتماعی است.
در دیپلماسی به صورت سنتی نوع رابطه بین دولتها، رابطه بین حاکمان بوده؛ یعنی رابطه بین دیپلماتهایی که نمایندگان رسمی دولتها بودند و پشت درهای بسته به نمایندگی از دولت خودشان با نمایندگان دولتهای دیگر مذاکره میکردند و به تصمیماتی میرسیدند که به اجرا در میآمد.
دراین نوع دیپلماسی نقش افکار عمومی و مردم یک کشور چندان برجسته نبود و در واقع دولتها به خاطر عدم تعادل و عدم پیشرفت افکار عمومی، نیاز نمی دیدند که مردم را در تصمیمات خود مشارکت دهند.
در نقطه مقابل از مهمترین ویژگیهای دیپلماسی عمومی شفافیت و تلاش برای انتشار اطلاعات است، درحالیکه در دیپلماسی سنتی ابهامْ ویژگی مهمی به شمار میرود.
برای مشاهده متن کامل به ادامه مطلب مراجعه نمایید...
همانطور که پیش از این اشاره شد یکی از اصلیترین تفاوتهای دیپلماسی عمومی با دیپلماسی سنتی، جامعه هدف مورد نظر در این نوع دیپلماسی است. در دیپلماسی عمومی جامعه هدف، دیگر دولتها و سیاستمداران نیستند بلکه اقشار مختلف مردم و افکار عمومی در جامعه یا جوامع هدف، مورد خطاب قرار میگیرند.
مهمترین اقشاری که مخاطب دیپلماسی عمومی هستند شامل دانشجویان، اساتید، روشنفکران، زنان، فعالان سازمانهای مردم نهاد، روشنفکران و بالاخص جوانان میباشند.
دستاندرکاران دیپلماسی عمومی به خوبی بر این مهم واقفند که با تاثیرگذاری بر هرکدام از اقشار فوق یا تمامی آنها، میتوانند به تدریج کل جامعه را تحت تاثیر قرار داده و با خود همراه سازند.
بنابراین باید گفت دیپلماسی عمومی صرفاً یک شیوه تبلیغاتی، نوعی روابط عمومی، روش ارتباطی یا بازاریابی نیست، بلکه شاید بتوان دیپلماسی عمومی را مجموعهای از استراتژیها و تاکتیکهای جدید دیپلماتیک دانست که در خدمت دستگاه سیاست خارجی یک کشور قرار میگیرد و مسئله اصلی این است که از چه طریق و با چه روشی میتوان وجهه و تصویر یک کشور را در جهان بهبود بخشید و باورها و سیاستهای خود را به منظور افزایش نفوذ میان جوامع کشورها گسترش داد.
امروزه مهمترین ابزار ارائه و عمل دیپلماسی عمومی، رسانهها میباشند. رسانه با در اختیار داشتن بیشترین مخاطب از اقشار مختلف میتواند سیاست گردانندگان خود را به صورت آرام و نامحسوس به مخاطبان خود ارائه و القاء کرده و به تدریج، مخاطب با تفکرات و سیاستهای خود همراه سازد تا جایی که حتی به ایجاد شکاف میان مردم و حکومتهایشان بینجامد.
یکی دیگر از ابزارهای ارائه دیپلماسی عمومی افراد میباشد؛ البته منظور فردی است که دارای ویژگیهای خاص و منحصری بوده که دیگران از آن بیبهرهاند و به تعبیر غربی دارای شخصیتی کاریزماتیک میباشد؛ این فرد میتواند به تنهایی سهم عظیمی در دیپلماسی عمومی ایفا کنند.
البته باید گفت از نظر دینی فرد کاریزما وجود ندارد بلکه افرادی هستند که با عنایت و نور الهی، کلامشان نافذ و عملشان مورد قبول مردم، واقع میگردد.
امروزه این نوع دیپلماسی عمومی، میان سیاستمدران رایج شدهاست؛ تشکیل شبکههای اجتماعی چندزبانه از سوی سیاستمدران و ایجاد ارتباط مستقیم با مردم در فضای مجازی و تبریکهای گاه و بیگاه رئیس جمهور آمریکا به ملتهای دیگر به مناسبتهای مختلف را میتوان از مصادیق این نوع دیپلماسی دانست.
نکته لازم به ذکر این است که غرب متناسب با دیدگاه خود، هر فردی را که احساس کند شخصیتی کاریزماتیک است را وارد عرصه دیپلماسی عمومی میکند اما در بسیاری موارد این سیاستمدران آنگونه که مد نظر دارند، در این عرصه موفق نیستند.
در این بین ارسال دو نامه از سوی رهبر انقلاب اسلامی به جوانان اروپایی بلافاصله پس از وقوع دو حادثه تروریستی در قلب اروپا را میتوان کاملترین مصداق دیپلماسی عمومی از سوی یک فرد که به تعبیر غربی دارای شخصیت کاریزما و به تعبیر دینی دارای نور الهی می باشد دانست.
نکته لازم به ذکر این است که این دو نامه علاوه بر داشتن تمامی ویژگیهای آکادمیک دیپلماسی عمومی، توانست علیرغم سانسور شدید رسانهای، به سرعت جامعه هدف را به واکنش و تفکر وا دارد و اسباب نگرانی سیاستمداران آنگلوساکسون را فراهم آورد.
تمامی این موارد به علت تبعات منحصر به فرد این دو نامه میباشد که به صورت زیر قابل دستهبندی است:
• اگرچه مخاطب این دو نامه جوانان میباشند اما به دلیل ارائه نظرات پیرامون دغدغههای تمامی مردم جهان و بالاخص مردم اروپا، در اصل این دو نامه تمامی مردم اروپا از هر قشر و با هر دیدگاه را مخاطب قرار داده است.
• به واسطه گسترش شبکههای مجازی این دو نامه به سرعت به زبانهای مختلف انتشار یافته و از این رو رسانههای دیداری غرب و شنیداری غرب که همواره سعی در سانسور این دست خبرها داشتهاند، مجبور به انتشار و تحلیل آن شدهاند.
• این دو نامه واکنش اقشار مختلف در اروپا را در پی داشتهاست. بدینمعنا که اساتید دانشگاه، هنرمندان، سیاستمداران و حتی رسانههای مخالف سیاستهای جمهوری اسلامی را به محتوای آن واکنش نشان داده و به تحلیل و بررسی محتوای آن پرداختهاند و این نشاندهنده موفقیت در عرصه دیپلماسی عمومی است.
• انتشار این دو نامه از سوی یک رهبر دینی در بهبوهه سیاهنمایی چهره اسلام و خشن نشان دادن مسلمانان که رسانهها و سیاستمداران غرب، سعی دارند تکفیریها را مصداق کامل آن معرفی کنند باعث مکث و تفکر افکار عمومی اروپا پیرامون تفاوت قرائت تکفیری و قرائت حقیقی از اسلام شده و این امر، موج تحقیق و پژوهش در زمینه اسلام را گسترش دادهاست
• دو نامه، با ارائه فهرستی از تمامی آنچه امروز به عنوان دغدغه و مشکل مردم جهان تبدیل شدهاست، مخاطبان را به تفکر وا داشته تا در مورد هر کدام از این مسائل به تحقیق پرداخته و مشکلات را بررسی و به راهی برای حل آن دستیابند. این امر در جوامعی که تفکر پیرامون امور غیر مادی، تا حد زیادی منسوخ شدهاست، میتواند موج جدیدی از دیدگاههای معنوی در چارچوب تفکر عقلانی ایجاد کند.
• انتشار این دو نامه از سوی یک رهبر دینی که در راس یک حکومت اسلامی قرار دارد و به تبع آن، واکنشهای مختلف به آن علاوه بر نشان دادن کارآمدی و قدرت حکومت اسلامی، این مهم را آشکار ساختهاست که نفوذ تفکرات جمهوری اسلامی ایران که مصداق کامل آن در نامه رهبر انقلاب نمود پیدا کردهاست، نه تنها چارچوب منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا را در نوردیدهاست بلکه به قلب اروپا و حتی آمریکا نیز رسیده و به تدریج، به تغییر ساختار فرهنگی و درونی آنها جوامع غربی منجر خواهد شد.
• در نهایت باید گفت ارسال نامه از سوی رهبر انقلاب به جوانان اروپا را میتوان جهشی عظیم و رو به جلو در عرصه دیپلماسی عمومی دانست که یک فرد کاریزما به تنهایی آن را پیریزی و اجراء کردهاست و به نظر میرسد در آیندهای نهچندان دور، این نوع دیپلماسی، در کرسیهای معتبر علمی جهان، به عنوان نقطه عطف دیپلماسی عمومی، مطرح و تدریس گردد.