تاحالا به این فکر کردین که اگه نیّت ما از غذا خوردن، انرژی گرفتن برای خدمت به امام زمان و شیعیانشون باشه، غذا خوردنمون هم عبادت به حساب میاد؟!
تاحالا به این فکر کردین که اگه نیّت ما از غذا خوردن، انرژی گرفتن برای خدمت به امام زمان و شیعیانشون باشه، غذا خوردنمون هم عبادت به حساب میاد؟!
چرا سپاه به سیاست و اقتصاد و... ورود پیدا می کند؟!
پاسخ شبهه :
1. آنانکه چنین شبهه هایی را ایجاد میکنند یا از قانون اساسی و قوانین مجلس شورای اسلامی و اساسنامه ی سپاه آگاهی ندارند، یا مغرضند و عملکرد شایسته ی سپاه را مانع نیات شوم خود میبینند ، لذا درصدد تخریبند.
2. اگر این مدعیان واقعا تابع قانون هستند ، به توضیحات زیر دقت کنند:
عملکرد سپاه دقیقا مطابق قانون اساسی است:
اصل 150 قانون اساسی:
وظیفه سپاه ، نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن است.
- بنابراین هرتهدید وآسیبی که متوجه انقلاب و آرمانهای آن شود، در هر جا و هرمکانی ، سپاه طبق قانون باید دخالت و مقابله کند.
اصل 147 قانون اساسی:
نیروهای مسلح موظفند که با حفظ آمادگی رزمی خود در برنامه های اقتصادی ، اجتماعی وفرهنگی دولت مشارکت کنند.
- این اصل ، نتنها به سپاه اجازه داده ، بلکه موظف کرده که در پیشبرد فعالیتهای دولت ، با آن همکاری و مشارکت نماید.
* طبق ماده 10 اساسنامه سپاه، مصوب 61/6/15 مجلس شورای اسلامی ، یکی از وظایف سپاه، مشارکت در عملیات امدادی به هنگام بروز بلایا، حوادث و انجام خدمات امدادی، آموزش، تولیدی، جهادسازندگی و.... میباشد.
- پس طبق قانون، سپاه ، هرکجای کشور که نیاز به آبادانی ، طرح های عمرانی و سازندگی دارد ، برای کمک به دولت و گاها ، مواردی که دولت کوتاهی میکند، باید ورود کند.
* طبق اساسنامه مصوب مجلس: یکی از وظایف سپاه ، همکاری با ارگانهای اطلاعاتی کل کشور است.
- براساس این قانون ، حفاظت اطلاعات سپاه ، هم با وزارت اطلاعات همکاری میکند و هم مواردی که شاید دولت کوتاهی کند مثل دستگیری متهمان دانه درشت اقتصادی ، مستقیما وارد عمل میشود که موارد زیادی دراین چندسال اخیر مشاهده شده.
* طبق اساسنامه مصوب مجلس:
سپاه موظف است عملکردش براساس تدابیر و رهنمودهای رهبری که فرمانده کل قواست، باشد.
- رهنمود رهبرمعظم انقلاب درخصوص فعالیتهای سپاه اینگونه است ، که هم مهرتأیید عملکرد است و هم دستور :
* سپاه علاوه بر حفظ امنیت و مسائل دفاعی درعرصه های دیگر همچون سازندگی، عمرانی ، خدمت رسانی به محرومان ، مسائل فرهنگی و هنری و تولید فکرانقلابی نقش آفرین و تأثیرگذاراست که «این اقدامات باید ادامه یابد». 95/6/28
* براساس این قوانین ، سپاه اقدام به تأسیس، بسیج مستضعفین ، بسیج سازندگی، قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا نموده و نیز اردوهای سازندگی برای محرومیت زدایی از مناطق محروم برگزار میکند.
* همه ی مردم ایران ، آنهایی که منصفانه قضاوت میکنند ، میدانند که عملکرد سپاه در عمران وآبادانی و اجرای پروژه های بزرگ سازندگی و ازهمه مهمتر ، ایجاد امنیت و حفظ منافع ملی کشور بسیار مفید و موثر بوده است.
حتی مردم منطقه هم میدانند که سپاه پاسداران، چه زحماتی را در مقابله با ترویستها و اشرار متحمل میشوند.
اما آنچه باعث عصبانیت دشمن میشود این است که سپاه ، یک نهاد انقلابی ، اسلامی و تحت فرمان رهبریست واین باب میل دشمنان نیست ، لذا درحدتوان، سعی برتخریب وجهه آن دارند.
* امام خمینی( ره ) :
اگر سپاه نبود کشورهم نبود.
* امام خامنه ای( مظله العالی ) :
سپاه ، سنگر مستحکم انقلاب است.
خیانت های بنی صدر در جنگ تحمیلی
نفوذ جریان لیبرالیسم در نظام اسلامی و حاکمیت بنی صدر بر کشور موجب خسارت های جبران ناپذیری شد که جبران آن به سادگی میسر نیست ، زمانی که بنی صدر به قدرت رسید و بر مسند ریاست جمهوری و سپس فرماندهی کل قوا تکیه زد ، به کمک سرویس های اطلاعاتی آمریکا بر اسرار نظامی ، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور دست یافت و به عنوان عامل ستون پنجم کشور را برای تهاجم گسترده عراق آماده ساخت .
گزارش کامل از اوضاع ایران که یک ماه و نیم پیش از جنگ تحمیلی عراق در طائف تقدیم صدام شد هیچگاه نمی تواند بدون همکاری بنی صدر و عوامل لیبرال وی در ارتش و ارکان مهم نظام تهیه شده باشد .
مجله ژون آفریک در این باره می نویسد :
" در پنجم اوت 1980 (15 مرداد 1359) زمامداران عربستان در جریان بر پایی اجلاس طائف و هنگام استقبال از صدام درست یک ماه و نیم مانده به آغاز جنگ هدیه شاهانه ای به وی دادند ، این هدیه گزارش تهیه شده از سوی سرویس های اطلاعاتی آمریکا بود که در آن به تفصیل اوضاع اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و نظامی ایران تشریح شده بود.
حتی بیش از این ، در این اسناد واقعیات دقیقی درباره وضعیت ارتش ایران ، تعداد نفرات آن ، مواضع و تجهیزات آن که هنوز قابل بهره برداری است و نیز اطلاعات متنوع دیگری که بسیار حساس و محرمانه بود به صدام حسین هدیه شد ." ژون آفریک ، 9 ژوئن 1982 ، مقاله زنگ ها برای که به صدا در می آید؟
احتمال همکاری بنی صدر با سرویس های اطلاعاتی آمریکا و شخص صدام حسین برای فرماندهان عالی رتبه ارتش و سپاه تاحدودی روشن بود ، ولی جو حاکم بر کشور و تبلیغات اختاپوسی بنی صدر مانع از آن می شد که بتوانند حقایق را بر ملا کنند .
روزنامه انقلاب اسلامی و میزان و چندین نشریه دیگر به تریبون رسمی رئیس جمهور تبدیل شده بودند که همواره از وی چهره ای مظلوم ساخته و او را فرشته نجات کشور می نامیدند که بر دست و پای وی بند انداخته اند و نمی تواند وظایفش را به خوبی انجام دهد !
بنی صدر در کارنامه خود نوشت :
" در نامه ای به امام نوشته ام ، در مصاحبه با روزنامه هم گفته ام: کسی به مظلومیت من در حکومت لااقل در تاریخ دو سه قرن اخیر نبوده است! دست و پای مرا بسته اند و می گویند بجنگ و من پذیرفته ام و دارم می جنگم ، با این حال می آیند و باز هم بندهای تازه ای بر دست و پای من می گذارند..."
روزنامه انقلاب اسلامی ، کارنامه رئیس جمهور ، 20 آذر 59 ، ص 2
و در جای دیگر می گوید :
" این را بدانید که رئیس جمهور شما فقط از روی عقیده و برای نجات میهن اسلامی عمل می کند ، از نظر خودش این کار و تلاش کشنده ، جان او را چون آرش از تن به در خواهد آورده و او امیدی به زندگی بعد از پیروزی بر دشمن و تأمین استقلال و تمامیت ارضی کشور ندارد."
روزنامه انقلاب اسلامی ، 2 آذر 59 ، ص 6
بنی صدر خود را کارشناس بزرگ جنگ معرفی می کرد و دائماً می گفت :
" از وقتی که من به خوزستان رفته ام ، دشمن در هیچ کدام از حمله های خود موفق نبوده است و هر بار تلفات سنگینی را تحمل کرده و عقب نشسته است ..." روزنامه انقلاب اسلامی ، 2 آذر 59 ، ص 6
بنی صدر که خود را فرشته نجات کشور معرفی می نمود همواره تلاش می کرد که تقصیر را به گردن شهید بهشتی و دوستانش از طیف حزب الله بیندازد ، وی در سخنرانی اش ادعا می کرد :
" من روزهای نخست جنگ به مدت یک هفته در این وسوسه بودم که بیایم و بگویم من مقصر آنچه پیش آمده است ، نیستم و همه حرف ها را به موقع زده ام ، آنها که کار را به این حد از ضعف رسانده اند بیایند و خود بروند و جنگ را اداره کنند ، اما از این ملت و خدای این ملت شرم کردم که خود را نجات دهم و وطن را غرق کنم." روزنامه انقلاب اسلامی، 2 آذر 59 ، ص 6
بنی صدر عامل شکست ما در جبهه ها را جبهه سیاسی مقابل ( شهید بهشتی و دوستانش ) می دانست و می گفت :
" در صورتی که آن جبهه روانی _ سیاسی ما را به حال خود بگذارد جریان را به شکست رژیم عراق بر می گردانیم."
روزنامه انقلاب اسلامی ، مصاحبه 21 آبان 59 ، ص 8
اکنون قضاوت کنید که آیا در آن شرایط با این حجم تبلیغات مظلوم نمایانه امکان افشای خیانت های رئیس جمهور بود ؟ هرگز، ولی گذشت زمان این فرصت را در اختیار گواهان عینی خیانت گذاشت تا حقایق پس پرده را بر ملا سازد .
پیش از تهاجم سنگین عراق علیه ایران ، تحرکات رژیم بعثی از قبیل نقل و انتقال نیرو و سنگر سازی و حرکات ایذایی دشمن بر همه آشکار بود ، فرماندهان عالی رتبه بارها از بنی صدر درخواست تشکیل یک جلسه اضطراری برای مقابله با هرگونه تهدید خارجی کرده بودند که هر بار توسط بنی صدر رد می شد تا سرانجام در تاریخ 31 مرداد 59 این جلسه در کرمانشاه تشکیل گردید .
سردار جاوید الاثر ، حاج احمد متوسلیان درباره آن نشست چنین می گوید :
" یک ماه قبل از شروع جنگ جلسه ای در اتاق جنگ لشکر 81 زرهی کرمانشاه به ریاست بنی صدر تشکیل شد ، در این جلسه آقایان ظهیر نژاد و صیاد شیرازی به همراه فرماندهان ارتشی 30 منطقه نظامی از استان های آذربایجان غربی ، کردستان ، کرمانشاه و نیز برادران محسن رضایی و محمد بروجردی به اتفاق مسئولان سپاه در کل منطقه غرب حضور داشتند.
در این جلسه فرمانده سپاه قصر شیرین به وضعیت بسیار بد نیروهای ما در مرزها و حملات مکرر ارتش عراق به پایگاه های مرزی اشاره کرد و گفت : دشمن در این منطقه از خیلی وقت پیش شروع به ساختن استحکامات نظامی کرده است و ما کمترین آمادگی رزمی را نداریم .
در نهایت از بنی صدر سؤال شد که اگر به احتمال یک درصد عراق به ایران حمله کند شما چه تدبیری برای دفاع دارید ؟ بنی صدر گفت : عراق هرگز جرأت چنین کاری را ندارد.
بروجردی گفت: اگر به احتمال یک در هزار بخواهد در غرب از طریق قصر شیرین حمله کند و شهر را بگیرد شما برای مقابله با چنین مسئله ای چه تدبیری دارید ؟
بنی صدر مجدداً گفت : عراق هیچ وقت چنین غلطی نمی کند ، برای این که هم در سطح بین المللی و سیاست جهان محکوم می شود و هم امنیت داخلی خودش به خطر می افتد ، مطمئن باشید که صدام کشورش را به خطر نمی اندازد !
... سرانجام جلسه به اینجا ختم شد که بنی صدر بازدیدی از مناطق مرزی به عمل آورد ، در راه بازگشت هلیکوپتر بنی صدر به علت نقص فنی در منطقه تحت کنترل ضد انقلاب سقوط کرد و افتاد و متأسفانه این آقا هیچ آسیبی ندید! ضد انقلاب هم به او هیچ تعرضی نکردند..."
در انتهای افق ، زندگی نامه سردار حاج احمد متوسلیان ، حسین بهزاد ، ص 116
سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت در بخشی از خاطرات خود در مورد ماه های نخستین تهاجم عراق آورده است :
" ما پیش بنی صدر رفتیم و عنوان کردیم که از طریق نوسود می توانیم خیلی خوب روی مواضع عراق کار کنیم ، عراق شهرهای نزدیک به نوسود دارد ، فقط مشکل ما کمبود نیرو است ، اما او می گفت من حتی یک نفر نیرو به منطقه شما نمی دهم! هر چه به او اصرار کردیم کمترین کمکی به ما نکرد ! "
در انتهای افق ، زندگی نامه سردار حاج احمد متوسلیان ، حسین بهزاد ، ص 125
یکی دیگر از سرداران سپاه اسلام درباره تحریم تسلیحاتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می گوید :
"... بچه های سپاه در جبهه با هماهنگی ارتش مقداری سلاح و مهمات تحویل گرفتند ، تا این که بنی صدر خائن متوجه این قضیه شد ، او که نمی توانست وحدت سپاهی و ارتشی را تحمل کند بعد از گذشت سه ماه از شروع جنگ تحمیلی با ابلاغ دستوری به ارتش فرمان داد که حتی یک فشنگ هم به سپاه تحویل داده نشود ."
در انتهای افق ، زندگی نامه سردار حاج احمد متوسلیان ، حسین بهزاد ، ص 125
زمانی که دانشجویان در یک عملیات هماهنگ با ارتش به پیش تاختند ، ناگهان دستور عقب نشینی ارتش را صادر کرد و دانشجویان پیرو خط امام قتل عام شدند !
وی که پس از رأی عدم کفایت سیاسی مجلس از کار برکنار شد و به فرانسه گریخت ، دوازده سال پس از تهاجم ارتش عراق یعنی سال 1371 در جلسه پرسش و پاسخی که در محل خانه فرهنگ ملت ها در شهر برلین آلمان ترتیب یافته بود به برخی مسائل اعتراف کرد و صریحاً گفت :
"... در سال 59 این من بودم که به نیروهای کرد به کوموله ها و دموکرات ها پیغام دادم که اسلحه را بر زمین نگذارند ! "
هفته نامه کیهان هوایی ، 9 دی 71 ، به نقل از نشریه ضد انقلابی کار ، شماره 45 ، ص 10
سرانجام به این اعتراف چهره منافقانه این لیبرال برای مردم روشن گردید و مشخص شد که خون دهها هزار شهید و خسارت های سنگین جنگ بر گردن چه کسانی است و با خیانت چه کسانی این خسارت ها به کشور اسلامی وارد شد .
اهالی روستای دوین در نزدیکی نیروگاه برق حراری شهر شیروان می گویند دکتر عبدالرضا عزیزی تلاش کرد تاسیس این نیروگاه را که زمین آن با وعده و وعید و با قیمت بسیار ارزان از مالکیت روستاییان خارج شد را به خاطر تلاشهای خود عنوان کند. البته به نظر می رسد این نیروگاه هیچ نقشی در پیشرفت ساکنان و ایجاد اشتغال نداشت و البته دردسرهایی را نیز ایجاد کرده است.
کمکهای گسترده مالی عربستان و امارات به “اتحاد علیه ایران هستهای” در آمریکا
ریشه و علت دشمنی و کینه ورزی دولت ترامپ علیه ایران مسئله ای دیرینه و با سابقه است. ادعاهای مطرح در مورد اینکه علت دشمنی آمریکا علیه ایران فعالیت های هستهای، ایجاد بی ثباتی منطقه ای و همچنین اقدامات سرکوبگرانه از سوی ایران است نیز تنها بهانه جویی های آمریکا برای اثبات فرضیات سیاستمداران این کشور است که حتی برجام را عامل افزایش ثبات و امنیت منطقه دانسته اند.
دو نهاد “اتحاد علیه ایران هسته ای” و “پروژه مقابله با افراط گرایی” جهت انحراف توجه سیاستمداران آمریکایی از تهدیدات عربستان، امارات و اسرائیل در منطقه به سمت ایران، توسط دو بنیانگذار اولیه و تامین کننده مالی این دو نهاد که دو میلیاردر یهودی هستند، ایجاد شده است. این دو یهودی هر ساله صدها هزار دلار را برای انجام فعالیت های این دو نهاد علیه ایران هزینه کرده اند. بودجه دو نهاد مذکور در سال 2008 حدود 2 میلیون دلار بوده و در چند سال اخیر افزایش چشمگیر داشته است به نحوی که بودجه مزبور به به مبلغ چشمگیر 22 میلیون دلار در سال 2017 رسیده است.
علت افزایش بودجه این دو نهاد، اعطای کمک های مالی کلان از سوی مقامات امارات و عربستان به این دو موسسه در نتیجه رایزنیهای بنیانگذارن آنها میباشد. بر همین اساس، توماس کاپلان، یکی از تامین کنندگان مالی موسسه اتحاد هسته ای علیه ایران، در چند سال گذشته حداقل 24 سفر به امارات داشته و با حاکم امارات ملاقات کرده است.
بر اساس ایمیل های دریافتی از افراد داخل نهادهای اماراتی و عربستانی، مقامات این دو کشور در چند سال اخیر و به ویژه پس از روی کار آمدن ترامپ، به منظور انحراف اذهان سیاستمداران و نمایندگان آمریکایی و چشم بستن بر اقدامات منطقه ای آنان، مبالغ هنگفتی را به موسسات فعال مخالف ایران در آمریکا به ویژه دو نهاد فوق جهت تخریب و همچنین افزایش دشمنی دولت آمریکا با ایران اعطا کرده اند.
عصر دیپلماسی
موازنه دو سر برد برای ایران !!
کسی فکرش را نمیکرد که حمله ایران به عین الاسد، گره دیپلماسی انرژی را در اوج تحریمها باز کند. نفتکشهای ایرانی در بنادر ونزوئلا پهلو میگیرند و حیاطخلوت آمریکا را شلوغ میکنند.
دنیای امروز دنیای گفتمان نیست، دنیای موشک است. تا دیروز نه، اما امروز همه شیرفهم شدهاند که امریکا را تنها با موشک میتوان شیرفهم کرد نه با قدم زدن.
امروز معیشت ما به موشک گره خورده است. خط ترانزیت صادرات بنزین ایرانی تحت بیمه موشکهای خرمشهر و ذوالفقار و زلزال است. مهم نیست که برد موشکها به دریای کارائیب میرسد یا نه، به آنجا که باید برسد، میرسد. پرچم ایران قبل از بام نفتکشها بر روی موشکها به اهتزاز درآمد.
خط و نشانِ آن پاسدار برای شناورهای آمریکایی در خلیج فارس، اثر پروانهای خود را در جایی نزدیکی خلیج خوکها گذاشته است تا دزدان دریای کارائیب، شجاعت را از ناخداهای باخدای نفتکشهای ایرانی بیاموزند. زبان بدنِ آن پاسدار به ما آموخت که میتوان بجای چند سال مذاکره، چند هفته ای به معامله رسید.
کشف بزرگ، راز قوی شدن بود که سلیمانیها و طهرانی مقدمها به ما آموختند نه سرزمینی که کریستوف کلمب در آن لنگر انداخت.
غلط اضافه آمریکا در این ماجرا، خاطره ضربات مغزی ملایم را در ذهن سربازان آنها در خلیج فارس و غرب آسیا زنده خواهد کرد تا همواره نگاهشان به آسمان دوخته باشد.
موازنه قدرت یعنی در ذهن دشمنت جابیندازی که توقیف نفتکش، مساوی است با توقیف ناو جنگی. معامله برد-برد را فراموش کنید، بازی دو سر بُرد برای ایران تازه شروع شده.
اسناد افشا شده درباره حمله نظامی به ایران
در اسناد سری افشا شده درباره حمله نظامی به ایران آمده است که دولت اوباما حتی ماکت تاسیسات هستهای ایران با ابعاد واقعی را در صحرای غربی آمریکا ساخته بود تا برای تمرین حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران، آن را با بمب سی هزار پوندی نابود کند.
مجله نیویورک تایمز در گزارشی اسناد سری حمله نظامی به ایران را افشا کرده است که در بخشی از آن میخوانیم:
سیاستی که دولت ترامپ دنبال می کند بسیار متفاوت از سیاست اوباماست. اوباما به دنبال ممانعت ایران از دستیابی به سلاح هسته ای بود، اما پذیرفته بود که ایران تبدیل به یک قدرت موازنه کننده در مقابل نفوذ سعودی ها در منطقه شود. اوباما در جایی گفت: «دو کشور ایران و عربستان باید در منطقه شریک شوند». این ایده مورد تمسخر مقامات دولت ترامپ قرار گرفت. یکی از مقامات دولت اوباما با لحنی نه چندان دوستانه می گوید «تصمیم گرفتیم که با ایران همانطوری که است و نه آن طوری که ما می خواهیم باشد، معامله کنیم».
آنهایی که در نخستین روزهای دولت اوباما با او از نزدیک ارتباط داشتند، می گویند که او برای برقراری صلح در خاورمیانه، به دنبال یک معامله واقع بینانه بود. «تام دانیلان» مشاور امنیت ملی دولت اوباما در فاصله سالهای 2010 تا 2013 می گوید: «ما به دنبال پرهیز از جنگهای غیر ضروری، آوردن ایران به پای میز مذاکره، و دستیابی به یک توافق بی سابقه در حوزه کنترل تسلحیات بودیم».
«توافق ما با ایران مانع از دستیابی این کشور به سلاح هسته ای می شد و این امکان را به جامعه بین المللی می داد تا به شکل بی سابقه ای، فعالیت های هسته ای ایران را مورد نظارت قرار دهد. تمام این اقدامات در راستای منافع وسیع ایالات متحده بود».
خروج ترامپ از توافق هسته ای و حوادث ماههای اخیر، بار دیگر نه تنها ترس از حمله نظامی آمریکا علیه ایران یا موافقت پشت پرده آمریکا با حمله اسراییل به ایران را به وجود آورده، بلکه موجب این نگرانی شده که طرفهای متخاصم به خاطر غرور، اشتباه محاسباتی یا غفلت وارد درگیری شوند. البته حمله به ایران ممکن است به شکل محدودی باشد، اما موجب آشوب گسترده و حملات تلافی جویانه گروه های نیابتی ایران به نیروهای آمریکایی در منطقه، افزایش حمله به کشتی های تجاری و سر به فلک کشیدن قیمت نفت، حمله حزب الله به اسراییل، حملات سایبری به غرب و در نهایت اعزام بیشتر نیروهای آمریکا به منطقه برای خاموش کردن آتش در هر جایی که ایران حضور دارد، از لبنان گرفته تا سوریه و یمن و عراق، خواهد شد.
اینکه این بحران چگونه درست شد، به روابط پیچیده اسراییل و آمریکا باز می گردد. داستان این بحران چیزی است که تاکنون به شکل کامل گفته نشده است. اینکه چگونه از جنگی که (علیه ایران) در آستانه وقوع بود اجتناب شد و چگونه دو متحد دیرین (آمریکا و اسراییل) از یکدیگر جاسوسی می کردند و بر سر شکل دهی به سیاست خارجی آمریکا در نزاع بودند، چیزهایی هستند که مقاله حاضر بدان می پردازد.
مصاحبه با دهها تن از مقامات سابق و فعلی آمریکا، اسراییل و اروپا، از جزییات چگونگی طرح حمله اسراییل به ایران در سال 2012 پرده بر می دارد. احتمال حمله اسراییل به ایران تا جایی افزایش یافته بود که دولت اوباما احساس کرد که لازم است برای طرح های احتمالی نظامی، در صورت وقوع چنین حمله ای برنامه ریزی کند. دولت اوباما حتی ماکت تاسیسات هسته ای ایران با ابعاد واقعی را، در صحرای غربی آمریکا ساخته بود تا برای تمرین حمله نظامی به تاسیسات هسته ای ایران، آن را با بمب سی هزار پوندی نابود کند. آمریکا حتی زمانی که اسراییل مشغول جاسوسی از ایران بود، اسراییل را زیر نظر داشت، و ماهواره های آمریکایی از پهپادهای شناسایی اسراییل که از پایگاهی واقع در کشورآذربایجان وارد ایران شده بودند، تصاویر ماهواره ای تهیه می کردند. به علاوه، جزییات تلاش نتانیاهو برای وادارکردن ترامپ به خروج از توافق هسته ای با ایران، از مواردی است که داستان اش تاکنون گفته نشده است.
واشنگتنپست مدعی شد؛ تصمیم ترامپ برای انجام اقدامی که هیچ کدام از روسای جمهور آمریکا از 1992 تن به آن ندادند!
یک روزنامه آمریکایی در گزارشی نوشت که دولت دونالد ترامپ رییس جمهوری این کشور در حال بررسی انجام یک آزمایش هستهای است که از سال 1992 تاکنون بیسابقه خواهد بود.
روزنامه واشنگتنپست در گزارش خود به نقل از یک مقام دولتی و دو منبع آگاه افزود که به نظر میرسد این تصمیم با این پیشفرض اتخاذ شده که با منفجر کردن چنین بمبی چین و روسیه به امضای توافقی سهجانبه برای محدود کردن تسلیحات هستهای رضایت میدهد.
دولت ترامپ که از یک توافق مهم کنترل تسلیحات هستهای با روسیه خارج شده و قصد خود را برای خروج از بسیاری از توافقهای کنترل تسلیحاتی دیگر اعلام کرده، ابراز تمایل میکند که واشنگتن و مسکو وارد توافق جدیدی برای منع تسلیحات هستهای شوند که چین را نیز شامل شود.
دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا ماه گذشته در تماس تلفنی با ولادیمیر پوتین همتای روس خود خواستار مشارکت دادن چین در توافق کنترل تسلیحات واشنگتن و مسکو شد. اما چین که در چندین حوزه از جمله اقتصاد و سیاست و در مسایل تجاری و مسایل مربوط به تایوان، هنگکنگ و وضعیت مسلمانان اویغو در منطقه خودمختار سینکیانگ دچار تنش با واشنگتن است، اعلام کرده است که تمایلی برای پیوستن به چنین توافقی ندارد.
دولت ترامپ سال 1397 به بهانه نقض «پیمان منع گسترش موشکهای هستهای دوربرد و میان برد» از سوی روسیه، از این پیمان خارج شد و مسکو نیز در پی این اقدام واشنگتن، توقف پایبندی خود به آن را اعلام کرد.
پیمان منع موشکهای دوربرد و میانبرد هستهای (INF) مبنی بر منع خرید یا آزمایش موشکهای زمینی با برد 500 تا 5500 کیلومتر در سال 1987 میان «رونالد ریگان» رئیس جمهوری وقت آمریکا و «میخائیل گورباچف» رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی (سابق) امضا شده بود.
شورای فدراتیو روسیه نیز سال گذشته پیشنویس طرح قانون مربوط به خروج این کشور از پیمان منع موشکهای میانبرد هستهای (INF) را با اتفاق آرا به تصویب رساند و پوتین نیز آن را تائید کرد.
دولت ترامپ همچنین اعلام کرده است که تمایلی به تجدید پیمان استارت جدید که در سال 2010 میان آمریکا و روسیه امضا شد، پس از انقضای آن در سال 2021 ندارد؛ این در حالی است که روسیه بر تداوم این پیمان پافشاری میکند.
آمریکا اصرار داد که توافقهای منع تسلیحات هستهای که در دوران جنگ سرد میان واشنگتن و مسکو امضا شده، در جهان امروزی و با توجه به ظهور قدرت جدید همچون چین دیگر کارآیی ندارد و باید توافقهای جدیدی به وجود آید.
اما چین ضمن مخالفات با مشارکت خود در هرگونه پیمان منع تسلیحات هستهای، تصریح کرده است که پکن تنها زرادخانهای محدود از تسلیحات هستهای برای مقاصد بازدارندگی در اختیار دارد.
آمریکا و روسیه به ترتیب با 6 هزار و 185 و 6 هزار و 490 کلاهک هستهای بیش از 90 درصد از تسلیحات هستهای جهان را در اختیار دارند. چین نیز حدود 290 کلاهک هستهای دارد.
مقامهای چینی خروج ترامپ از پیمان منع موشکهای دوربرد و میان برد هستهای را به عنوان شاهدی برای غیرقابل اعتماد بودن آمریکا و دلیل بی میلی پکن به توافق تسلیحاتی با واشنگتن مطرح میکنند.
تناقضات اناجیل در مورد مصلوب شدن حضرت عیسی (ع) [1] (تناقض در حمل صلیب و حامل آن)
در انجیل یوحنا حمل صلیب به حضرت عیسی (ع) نسبت داده شده حال آن که در انجیل متی و مرقس و لوقا به شخصی به نام شمعون قیروانی نسبت داده شده است.
انجیل یوحنا:
16- آنگاه او را بدیشان تسلیم کرد تا مصلوب شود. پس عیسی را گرفته بردند
17- و صلیب خود را برداشته، بیرون رفت به موضعی که به جُمجُمه مسمّی بود و به عبرانی آن را جُلجُتا میگفتند.
منبع: عهد جدید، انجیل یوحنا، فصل 19، فقره ی 16و17.
انجیل متی:
32- و چون بیرون میرفتند، شخصی قیروانی شمعون نام را یافته، او را بجهت بردن صلیب مجبور کردند.
منبع: عهد جدید، انجیل متی، فصل 27، فقره ی 32.
انجیل مرقس:
21- و راهگذری را شمعون نام، از اهل قیروان که از بلوکات میآمد، و پدر اِسکندَر و رُفَس بود، مجبور ساختند که صلیب او را بردارد.
منبع: عهد جدید، انجیل مرقس، فصل 15، فقره ی 21.
انجیل لوقا:
26- و چون او را میبردند، شمعون قیروانی راکه از صحرا میآمد مجبور ساخته، صلیب را بر او گذاردند تا از عقب عیسی ببرد.
منبع: عهد جدید، انجیل لوقا، فصل 23، فقره ی 26.
فقط درایت یک رهبر شجاع و یک پرچم مقدس، که خون هزاران جوان مومن و انقلابی برای حفظ آن فدا شده است میتواند شاخ غول کاغذی و توخالی آمریکا را بشکند
به لطف و عنایت خدا همزمان با ماموریت بسیار بزرگ و ویژه کرونا برای رسوایی اروپا و آمریکا امروز با پهلو گیری نفتکش غول پیکر ایرانی در بندر ونزوئلا دیوار تحریمهای ظالمانه ایران ترک بسیار بزرگی برداشته است.
انشا الله به همین زودی ها دولت ایالات متحده آمریکا با کمک ترامپ قمارباز یک فروپاشی بزرگ و عظیم از داخل را تجربه خواهد کرد و دلار آمریکا بی ارزش ترین پول رایج دنیا خواهد شد.
معادلات دنیا تغییر خواهد کرد حکومتی که از صفر تا صد توسط مردم مظلوم و شجاع ایران با مکتب حسینی عاشورا و کربلا تحت شدید ترین تحریمهای ظالمانه و تحمیل جنگ، ترور و نفوذ مردانه 40 سال مقاومت کرد و به قول شهید آوینی (بی وفایی کوفیان را جبران کرد) امروز تبدیل به یک ابر قدرت شده است.
امروز روز غلبه مظلوم بر ظالم است
امروز روز تشکیل حکومت واحد جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت ارواحنا فداه است.
فقط یک منجی با یک سپاه مقتدر از جوانان انقلابی شیعه میتواند غده سرطانی ظلم را از روی کره خاکی دنیا محو و نابود کند دنیا امروز بی قرار و منتظر منجی است.
چه بخواهیم و چه نخواهیم تحولات عجیب و عظیمی در راه است.
اوضاع ایران و جهان تا 180 درجه تغییر خواهد کرد .
دنیا پس از ریخته شدن خون حاج قاسم روی خوش به خود ندیده است.
به زودی جنگ وارد خاک عربستان خواهد شد.
به زودی جوانان جبهه مقاومت ضربه بسیار سنگینی بر پایگاههای آمریکا در خاور میانه خواهند زد و آمریکاییها برای همیشه از خاورمیانه کوچ خواهند کرد.
دیپلماسی مذاکره شکست خورد و دیپلماسی مقاومت و ایستادگی پیروز شد.
کسانی که چشم به دستان آمریکا و میوه های برجام دوخته بودند پس از شکست بزرگ پسابرجام امروز سرگردان و آشفته نفس های آخر را میکشند و در داخل کشور به دنبال آشوب و اخلال در نظام اقتصادی و ناراضی کردن مردم به هر شیوه ممکن هستند
امروز درایت و فداکاری رهبر مظلوم انقلاب ، کشور ایران را در قله جهان استوار و پیروز نگه داشته است.