شهید دکتر احمدرضا احدی

۱۳۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید احدی» ثبت شده است

موازنه دو سر برد برای ایران !!

موازنه دو سر برد برای ایران !!

موازنه دو سر برد برای ایران !!

 

کسی فکرش را نمی‌کرد که حمله‌ ایران به عین الاسد، گره‌ دیپلماسی انرژی را در اوج تحریم‌ها باز کند. نفتکش‌های ایرانی در بنادر ونزوئلا پهلو می‌گیرند و حیاط‌خلوت آمریکا را شلوغ می‌کنند.

 

دنیای امروز دنیای گفتمان نیست، دنیای موشک است. تا دیروز نه، اما امروز همه شیرفهم شده‌اند که امریکا را تنها با موشک می‌توان شیرفهم کرد نه با قدم زدن. 

 

امروز معیشت ما به موشک گره خورده است. خط ترانزیت صادرات بنزین ایرانی تحت بیمه‌ موشک‌های خرمشهر و ذوالفقار و زلزال است. مهم نیست که برد موشک‌ها به دریای کارائیب می‌رسد یا نه، به آنجا که باید برسد، می‌رسد. پرچم ایران قبل از بام نفتکش‌ها بر روی موشک‌ها به اهتزاز درآمد.

 

خط و نشانِ آن پاسدار برای شناورهای آمریکایی در خلیج فارس، اثر پروانه‌ای خود را در جایی نزدیکی خلیج خوک‌ها گذاشته است تا دزدان دریای کارائیب، شجاعت را از ناخداهای باخدای نفتکش‌های ایرانی بیاموزند. زبان بدنِ آن پاسدار به ما آموخت که می‌توان بجای چند سال مذاکره، چند هفته ای به معامله رسید.

 

کشف بزرگ، راز قوی شدن بود که سلیمانی‌ها و طهرانی مقدم‌ها به ما آموختند نه سرزمینی که کریستوف کلمب در آن لنگر انداخت.

 

غلط‌ اضافه‌ آمریکا در این ماجرا،‌ خاطره ضربات مغزی ملایم را در ذهن سربازان آنها در خلیج فارس و غرب آسیا زنده خواهد کرد تا همواره نگاهشان به آسمان دوخته باشد.

 

موازنه قدرت یعنی در ذهن دشمنت جابیندازی که توقیف نفتکش، مساوی است با توقیف ناو جنگی. معامله برد-برد را فراموش کنید، بازی دو سر بُرد برای ایران تازه شروع شده.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اسناد افشا شده درباره حمله نظامی به ایران

اسناد افشا شده درباره حمله نظامی به ایران

اسناد افشا شده درباره حمله نظامی به ایران


در اسناد سری افشا شده درباره حمله نظامی به ایران آمده است که دولت اوباما حتی ماکت تاسیسات هسته‌ای ایران با ابعاد واقعی را در صحرای غربی آمریکا ساخته بود تا برای تمرین حمله نظامی به تاسیسات هسته‌ای ایران، آن را با بمب سی هزار پوندی نابود کند.

 

مجله نیویورک تایمز در گزارشی اسناد سری حمله نظامی به ایران را افشا کرده است که در بخشی از آن می‌خوانیم:

 

سیاستی که دولت ترامپ دنبال می کند بسیار متفاوت از سیاست اوباماست. اوباما به دنبال ممانعت ایران از دستیابی به سلاح هسته ای بود، اما پذیرفته بود که ایران تبدیل به یک قدرت موازنه کننده در مقابل نفوذ سعودی ها در منطقه شود. اوباما در جایی گفت: «دو کشور ایران و عربستان باید در منطقه شریک شوند». این ایده مورد تمسخر مقامات دولت ترامپ قرار گرفت. یکی از مقامات دولت اوباما با لحنی نه چندان دوستانه می گوید «تصمیم گرفتیم که با ایران همانطوری که است و نه آن طوری که ما می خواهیم باشد، معامله کنیم».

 

آنهایی که در نخستین روزهای دولت اوباما با او از نزدیک ارتباط داشتند، می گویند که او برای برقراری صلح در خاورمیانه، به دنبال یک معامله واقع بینانه بود. «تام دانیلان» مشاور امنیت ملی دولت اوباما در فاصله سالهای 2010 تا 2013 می گوید: «ما به دنبال پرهیز از جنگهای غیر ضروری، آوردن ایران به پای میز مذاکره، و دستیابی به یک توافق بی سابقه در حوزه کنترل تسلحیات بودیم».

 

«توافق ما با ایران مانع از دستیابی این کشور به سلاح هسته ای می شد و این امکان را به جامعه بین المللی می داد تا به شکل بی سابقه ای، فعالیت های هسته ای ایران را مورد نظارت قرار دهد. تمام این اقدامات در راستای منافع وسیع ایالات متحده بود».

 

خروج ترامپ از توافق هسته ای و حوادث ماههای اخیر، بار دیگر نه تنها ترس از حمله نظامی آمریکا علیه ایران یا موافقت پشت پرده آمریکا با حمله اسراییل به ایران را به وجود آورده، بلکه موجب این نگرانی شده که طرف‌های متخاصم به خاطر غرور، اشتباه محاسباتی یا غفلت وارد درگیری شوند. البته حمله به ایران ممکن است به شکل محدودی باشد، اما موجب آشوب گسترده و حملات تلافی جویانه گروه های نیابتی ایران به نیروهای آمریکایی در منطقه، افزایش حمله به کشتی های تجاری و سر به فلک کشیدن قیمت نفت، حمله حزب الله به اسراییل، حملات سایبری به غرب و در نهایت اعزام بیشتر نیروهای آمریکا به منطقه برای خاموش کردن آتش در هر جایی که ایران حضور دارد، از لبنان گرفته تا سوریه و یمن و عراق، خواهد شد.

 

اینکه این بحران چگونه درست شد، به روابط پیچیده اسراییل و آمریکا باز می گردد. داستان این بحران چیزی است که تاکنون به شکل کامل گفته نشده است. اینکه چگونه از جنگی که (علیه ایران) در آستانه وقوع بود اجتناب شد و چگونه دو متحد دیرین (آمریکا و اسراییل) از یکدیگر جاسوسی می کردند و بر سر شکل دهی به سیاست خارجی آمریکا در نزاع بودند، چیزهایی هستند که مقاله حاضر بدان می پردازد.

 

مصاحبه با دهها تن از مقامات سابق و فعلی آمریکا، اسراییل و اروپا، از جزییات چگونگی طرح حمله اسراییل به ایران در سال 2012 پرده بر می دارد. احتمال حمله اسراییل به ایران تا جایی افزایش یافته بود که دولت اوباما احساس کرد که لازم است برای طرح های احتمالی نظامی، در صورت وقوع چنین حمله ای برنامه ریزی کند. دولت اوباما حتی ماکت تاسیسات هسته ای ایران با ابعاد واقعی را، در صحرای غربی آمریکا ساخته بود تا برای تمرین حمله نظامی به تاسیسات هسته ای ایران، آن را با بمب سی هزار پوندی نابود کند. آمریکا حتی زمانی که اسراییل مشغول جاسوسی از ایران بود، اسراییل را زیر نظر داشت، و ماهواره های آمریکایی از پهپادهای شناسایی اسراییل که از پایگاهی واقع در کشورآذربایجان وارد ایران شده بودند، تصاویر ماهواره ای تهیه می کردند. به علاوه، جزییات تلاش نتانیاهو برای وادارکردن ترامپ به خروج از توافق هسته ای با ایران، از مواردی است که داستان اش تاکنون گفته نشده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

واشنگتن‌پست مدعی شد؛ تصمیم ترامپ برای انجام اقدامی که هیچ کدام از روسای جمهور آمریکا از ۱۹۹۲ تن به آن ندادند!

واشنگتن‌پست مدعی شد؛ تصمیم ترامپ برای انجام اقدامی که هیچ کدام از روسای جمهور آمریکا از ۱۹۹۲ تن به آن ندادند!

واشنگتن‌پست مدعی شد؛ تصمیم ترامپ برای انجام اقدامی که هیچ کدام از روسای جمهور آمریکا از 1992 تن به آن ندادند!
 

یک روزنامه آمریکایی در گزارشی نوشت که دولت دونالد ترامپ رییس جمهوری این کشور در حال بررسی انجام یک آزمایش هسته‌ای است که از سال 1992 تاکنون بی‌سابقه خواهد بود.

 

روزنامه واشنگتن‌پست در گزارش خود به نقل از یک مقام دولتی و دو منبع آگاه افزود که به نظر می‌رسد این تصمیم با این پیشفرض اتخاذ شده که با منفجر کردن چنین بمبی چین و روسیه به امضای توافقی سه‌جانبه برای محدود کردن تسلیحات هسته‌ای رضایت می‌دهد.

 

دولت ترامپ که از یک توافق مهم کنترل تسلیحات هسته‌ای با روسیه خارج شده و قصد خود را برای خروج از بسیاری از توافق‌های کنترل تسلیحاتی دیگر اعلام کرده، ابراز تمایل می‌کند که واشنگتن و مسکو وارد توافق جدیدی برای منع تسلیحات هسته‌ای شوند که چین را نیز شامل شود.

 

دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا ماه گذشته در تماس تلفنی با ولادیمیر پوتین همتای روس خود خواستار مشارکت دادن چین در توافق کنترل تسلیحات واشنگتن و مسکو شد. اما چین که در چندین حوزه از جمله  اقتصاد و سیاست و در مسایل تجاری و مسایل مربوط به تایوان، هنگ‌کنگ و وضعیت مسلمانان اویغو در منطقه خودمختار سین‌کیانگ دچار تنش با واشنگتن است، اعلام کرده است که تمایلی برای پیوستن به چنین توافقی ندارد.

 

دولت ترامپ سال 1397 به بهانه نقض «پیمان منع گسترش موشک‌های هسته‌ای دوربرد و میان برد» از سوی روسیه، از این پیمان خارج شد و مسکو نیز در پی این اقدام واشنگتن، توقف پایبندی خود به آن را اعلام کرد.

 

پیمان منع موشک‌های دوربرد و میان‌برد هسته‌ای (INF) مبنی بر منع خرید یا آزمایش موشک‌های زمینی با برد 500 تا 5500 کیلومتر در سال 1987 میان «رونالد ریگان» رئیس جمهوری وقت آمریکا و «میخائیل گورباچف» رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی (سابق) امضا شده بود.

 

شورای فدراتیو روسیه نیز سال گذشته پیش‌نویس طرح قانون مربوط به خروج این کشور از پیمان منع موشک‌های میان‌برد هسته‌ای (INF) را با اتفاق آرا به تصویب رساند و پوتین نیز آن را تائید کرد.

 

دولت ترامپ همچنین اعلام کرده است که تمایلی به تجدید پیمان استارت جدید که در سال 2010 میان آمریکا و روسیه امضا شد، پس از انقضای آن در سال 2021 ندارد؛ این در حالی است که روسیه بر تداوم این پیمان پافشاری می‌کند.

 

آمریکا اصرار داد که توافق‌های منع تسلیحات هسته‌ای که در دوران جنگ سرد میان واشنگتن و مسکو امضا شده، در جهان امروزی و با توجه به ظهور قدرت جدید همچون چین دیگر کارآیی ندارد و باید توافق‌های جدیدی به وجود آید.

 

اما چین ضمن مخالفات با مشارکت خود در هرگونه پیمان منع تسلیحات هسته‌ای، تصریح کرده است که پکن تنها زرادخانه‌ای محدود از تسلیحات هسته‌ای برای مقاصد بازدارندگی در اختیار دارد.

 

آمریکا و روسیه به ترتیب با 6 هزار و 185 و 6 هزار و 490 کلاهک هسته‌ای بیش از 90 درصد از تسلیحات هسته‌ای جهان را در اختیار دارند. چین نیز حدود 290 کلاهک هسته‌ای دارد.

 

مقام‌های چینی خروج ترامپ از پیمان منع موشک‌های دوربرد و میان برد هسته‌ای را به عنوان شاهدی برای غیرقابل اعتماد بودن آمریکا و دلیل بی میلی پکن به توافق تسلیحاتی با واشنگتن مطرح می‌کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تناقضات اناجیل در مورد مصلوب شدن حضرت عیسی علیه السلام

تناقضات اناجیل در مورد مصلوب شدن حضرت عیسی علیه السلام

تناقضات اناجیل در مورد مصلوب شدن حضرت عیسی (ع) [1] (تناقض در حمل صلیب و حامل آن)

در انجیل یوحنا حمل صلیب به حضرت عیسی (ع) نسبت داده شده حال آن که در انجیل متی و مرقس و لوقا به شخصی به نام شمعون قیروانی نسبت داده شده است.

انجیل یوحنا:

16- آنگاه او را بدیشان تسلیم کرد تا مصلوب شود. پس عیسی را گرفته بردند

17- و صلیب خود را برداشته، بیرون رفت به موضعی که به جُمجُمه مسمّی بود و به عبرانی آن را جُلجُتا می‌گفتند.

منبع: عهد جدید، انجیل یوحنا، فصل 19، فقره ی 16و17.


انجیل متی:

32- و چون بیرون می‌رفتند، شخصی قیروانی شمعون نام را یافته، او را بجهت بردن صلیب مجبور کردند.

منبع: عهد جدید، انجیل متی، فصل 27، فقره ی 32.

انجیل مرقس:

21- و راهگذری را شمعون نام، از اهل قیروان که از بلوکات می‌آمد، و پدر اِسکندَر و رُفَس بود، مجبور ساختند که صلیب او را بردارد.

منبع: عهد جدید، انجیل مرقس، فصل 15، فقره ی 21.

انجیل لوقا:

26- و چون او را می‌بردند، شمعون قیروانی راکه از صحرا می‌آمد مجبور ساخته، صلیب را بر او گذاردند تا از عقب عیسی ببرد.

منبع: عهد جدید، انجیل لوقا، فصل 23، فقره ی 26.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فقط درایت یک رهبر شجاع و یک پرچم مقدس، که خون هزاران جوان مومن و انقلابی برای حفظ آن فدا شده است میتواند شاخ غول کاغذی و توخالی آمریکا را بشکند

فقط درایت یک رهبر شجاع و یک پرچم مقدس، که خون هزاران جوان مومن و انقلابی برای حفظ آن فدا شده است میتواند شاخ غول کاغذی و توخالی آمریکا را بشکند

 فقط درایت یک رهبر شجاع و یک پرچم مقدس، که خون هزاران جوان مومن و انقلابی برای حفظ آن فدا شده است میتواند شاخ غول کاغذی و توخالی آمریکا را بشکند

 

به لطف و عنایت خدا همزمان با ماموریت بسیار بزرگ و ویژه کرونا برای رسوایی اروپا و آمریکا امروز با پهلو گیری نفتکش غول پیکر ایرانی در بندر ونزوئلا دیوار تحریمهای ظالمانه ایران ترک بسیار بزرگی برداشته است.

 

 انشا الله به همین زودی ها دولت ایالات متحده آمریکا با کمک ترامپ قمارباز یک فروپاشی بزرگ و عظیم از داخل را تجربه خواهد کرد و دلار آمریکا بی ارزش ترین پول رایج دنیا خواهد شد.

 

معادلات دنیا تغییر خواهد کرد حکومتی که از صفر تا صد توسط مردم مظلوم و شجاع ایران با مکتب حسینی عاشورا و کربلا تحت شدید ترین تحریمهای ظالمانه و تحمیل جنگ، ترور و نفوذ مردانه 40 سال مقاومت کرد و به قول شهید آوینی (بی وفایی کوفیان را جبران کرد) امروز تبدیل به یک ابر قدرت شده است.

 

امروز روز غلبه مظلوم بر ظالم است 

امروز روز تشکیل حکومت واحد جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت ارواحنا فداه است.

 

فقط یک منجی با یک سپاه مقتدر از جوانان انقلابی شیعه میتواند غده سرطانی ظلم را از روی کره خاکی دنیا محو و نابود کند دنیا امروز بی قرار و منتظر منجی است.
 
چه بخواهیم و چه نخواهیم تحولات عجیب و عظیمی در راه است.

اوضاع ایران و جهان تا 180 درجه تغییر خواهد کرد .

 

دنیا پس از ریخته شدن خون حاج قاسم روی خوش به خود ندیده است.

 

به زودی جنگ وارد خاک عربستان خواهد شد.

 

به زودی جوانان جبهه مقاومت ضربه بسیار سنگینی بر پایگاههای آمریکا در خاور میانه خواهند زد و آمریکاییها برای همیشه از خاورمیانه کوچ خواهند کرد.

 

دیپلماسی مذاکره شکست خورد و دیپلماسی مقاومت و ایستادگی پیروز شد.

 

کسانی که چشم به دستان آمریکا و میوه های برجام دوخته بودند پس از شکست بزرگ پسابرجام امروز سرگردان و آشفته نفس های آخر را میکشند و در داخل کشور به دنبال آشوب و اخلال در نظام اقتصادی و ناراضی کردن مردم به هر شیوه ممکن هستند

 

امروز درایت و فداکاری رهبر  مظلوم انقلاب ، کشور ایران را در قله جهان استوار و پیروز نگه داشته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱

لجاجت رئیس‌جمهور‌ آمریکا حتی به قیمت خشم متحدّان

لجاجت رئیس‌جمهور‌ آمریکا حتی به قیمت خشم متحدّان

لجاجت رئیس‌جمهور ‌آمریکا حتی به قیمت خشم متحدّان

 

آنچه به قلم «وینر دیوید» در نشریه«بلومبرگ» چاپ«آمریکا» می‌خوانید:

 

دولت آمریکا با پی‌گیری تمدید تحریم‌های جنگ افزاری سازمان ملل علیه ایران که در سال جاری پایان می‌یابد، تنش‌ها با متحدانش را افزایش می‌دهد.

 

این اقدام تهدید از بین رفتن بقایای برجام را به دنبال دارد. به‌رغم پافشاری مقامات آمریکایی از جمله پمپئو و برایان هوک مبنی بر این که واشنگتن به عنوان یکی از طرف‌های برجام حق فعال کردن ساز و کار ماشه را دارد، بسیاری از کشورها از جمله متحدان آمریکا با این تفسیر مخالف هستند.

برخی دیپلمات‌های اروپایی به شرط فاش نشدن نامشان به بلومبرگ گفتند که آمریکا این فرصت (فعال کردن ساز و کار ماشه) را زمانی از دست داد که رئیس‌جمهورش تصمیم گرفت به “مشارکت آمریکا” در برجام پایان دهد. تمدید تحریم جنگ افزاری آسان نخواهد بود. روسیه بارها اعلام کرده که با این کار مخالف است و چین هم به نظر نمی‌رسد که با پیشنهاد آمریکا همراهی کند. هر دو کشور در شورای امنیت حق وتو دارند.

 

متحدان و مخالفان باور دارند که مقامات آمریکا خدا و خرما را باهم می‌خواهند:
هم خارج از توافقی باشند که با آن مخالف هستند و هم زمانی که نیاز دارند از برخی مندرجات آن برای تحت فشار قرار دادن متحدانشان برای خروج از آن استفاده کنند. سنجش دولت آمریکا این است که فروپاشی کامل برجام فشارها علیه ایران را افزایش خواهد داد. اما با توجه به این که تحت تحریم‌‌های سختگیرانه آمریکا توانش سایر کشورها برای تجارت با ایران در حال حاضر محدود است به نظر می‌رسد که تاثیر اقتصادی ساز و کار ماشه بیشتر نمادین باشد. اما تاثیر سیاسی مرگ برجام چشمگیر خواهد بود.

 

مشاجره عمومی پیرامون تمدید تحریم‌ها و ساز و کار ماشه همچنین ناتوانی شورای امنیت-که قرار است قوی‌ترین نهاد سازمان ملل باشد- برای رسیدن به توافق درباره تقریبا هر مساله مناقشه‌آمیزی را بیش از پیش نمایان می‌کند. این شورا اکنون هفته‌هاست که در تصویب قطعنامه‌ای پیرامون همه‌گیری کروناویروس ناتوان مانده و دشمنی بین چین و آمریکا بر سر خاستگاه ویروس، پیشرفت در این زمینه را با مانع روبرو کرده است.

 

مقامات برلین، پاریس و لندن می‌گویند از نگرانی‌های واشنگتن درباره انقضای ممنوعیت تسلیحاتی به خوبی آگاه هستند اما تاکید دارند که نگرانی پیرامون تسلیحات متعارف نباید تلاش‌ها برای حفظ برجام را مختل کند. 

نیسان رفعتی، تحلیلگر مسائل ایران در گروه بین‌المللی بحران می‌گوید: «اروپایی‌ها هنوز در پی نجات برجام هستند. اروپایی‌ها عملا درباره مسائل گوناگونی که به ایران مربوط است با آمریکایی‌ها توافق دارند، اما این دو طرف در زمینه حفظ برجام به عنوان پایه‌ای برای گفتگوها اختلاف نظر دارند.»

 

حتی اگر تحریم‌های تسلیحاتی منقضی بشود هم ایران برای خرید جنگ‌افزار با موانع بسیاری روبروست. مثلا، تحریم‌های ثانویه آمریکا هر کشوری را وادار خواهد کرد که پیش از فروش تسلیحات به ایران درباره این اقدام خود بازنگری کند. اتحادیه اروپا نیز ممنوعیت تسلیحاتی خودش را علیه ایران دارد.


با توجه به این که ممنوعیت تسلیحاتی علیه ایران در اکتبر و تنها چند هفته پیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا منقضی می‌شود، این مساله برای ترامپ یک اولویت سیاسی مهم دارد. مشاوران تندروی دولت ترامپ باور دارند که آمریکا حتی نباید زمانش را برای قطعنامه سازمان ملل هدر بدهد و به جای آن باید یک راست به سراغ گزینه ساز و کار ماشه برود.


ریچارد گلبرگ، مشاور ارشد بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها که در پیشبرد سیاست‌های تحریم علیه ایران به دولت ترامپ کمک کرده، می‌گوید: «اتلاف وقت برای تلاش در راستای تمدید ممنوعیت تسلیحاتی از طریق قطعنامه‌ای که احتمالا محکوم به شکست است، بی‌فایده می‌باشد. حتی اگر بتوانیم موافقت روس‌ها را جلب کنیم، تنها دستاورد می‌تواند تمدید کوتاه‌مدت ممنوعیت تسلیحاتی باشد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

رأی اعتماد به الکاظمی، پیروزی آمریکا یا مانور هوشمندانه ایران

رأی اعتماد به الکاظمی، پیروزی آمریکا یا مانور هوشمندانه ایران

رأی اعتماد به الکاظمی، پیروزی آمریکا یا مانور هوشمندانه ایران

 

آنچه به قلم «جواد سعد» در روزنامه «رأی‌الیوم» چاپ «انگلستان» می‌خوانید:


زود است نخست وزیر جدید عراق و کابینه وی را ارزیابی کنیم اما ملاحظاتی قابل ذکر وجود دارد:

 

1)  این اولین بار است که نخست وزیر خارج از احزاب مذهبی نامزد می شود ؛ بلکه فراتر از این احزاب و جناح های مذهبی به ویژه طرفداران ایران و اکثریت جریان های بسیج مردمی با او مخالفت کردند.

2) این که در پیشینه الکاظمی پیش از عهده داری مدیریت دستگاه اطلاعات در سال 2016 سابقه ای وجود ندارد که توانمندی های مدیریتی استثنایی وی را ثابت کند بلکه وی به این مسئله شناخته شده است که توانایی راضی کردن همه طرف‌ها به ویژه آمریکا را دارد.

3) نخستین تصمیم های عملی که اتخاذ کرد و باعث آسودگی عراقی ها شد عبارت اند از:

«لغو تصمیم توقف پرداخت حقوق بازنشستگان،: بازگرداندن اعتبار به فرمانده نظامی که نقش زیادی در شکست داعش و آزادسازی موصل داشت ، آزادسازی تظاهرکنندگان و…»

4) او تلاش کرد وزرای جوان و جدید را انتخاب کند که به استتثنای وزیر امور دارایی سابقه وزارتی نداشتند. بلکه فراتر اکثر این وزرای جدید پیشینه درگیر بودن در فساد را ندارند. 

 

برخی اعطای رای اعتماد به الکاظمی را پیروزی آمریکا به ضرر ایران می‌دانند. اما برخی دیگر می‌گویند ایران با زیرکی و هوشمندی عمل کرد ، زمانی که با نامزدی الکاظمی مخالفت نکرد.

 

این افراد دلایل عدم مخالفت ایران را اینگونه بیان می‌کنند:

 

1) تمایل به برانگیختن مشکلات بیشتر با آمریکا را نداشت.

2) این که مطمئن بود هر شخصیتی که به این منصب برسد به حمایت ایران نیاز دارد و چه بسا خود ایران نام الکاظمی را مطرح کرده باشد.

3) برخی دیگر می گویند الکاظمی با هوشمندی به ایران اطمینان داده است که علیه جایگاهش در عراق اقدام نخواهد کرد.

 

اما گروهی هم چنین تحلیل کرده و می‌گویند آمریکا متوجه اشتباه خود در عراق شده و در نتیجه شخصیتی را نخست وزیر کرده است که تلاش می کند اعتبار حکومت عراق را بازگرداند و احتمال رویارویی نظامی ایران و آمریکا وجود دارد. به ویژه پس از این که رئیس جمهور آمریکا موفق شد تصمیم کنگره را درباره حمله به ایران بدون کسب موافقت این نهاد وتو کند.


نجوا


هرچند تلاش شده است تا عین مقاله «رأی الیوم» تقدیم مخاطبان گردد اما در ادامه ذکر چند نکته ضروری است:

 

1. به هیچ وجه مصطفی الکاظمی شخصیتی فراجناحی نیست بلکه عنصری کاملا وابسته به آمریکا است.

2. الکاظمی با حمایت و برنامه‌ریزی آمریکا در سیستم عراق رشد کرده‌است.

3. غالبا در تحلیل‌ها، آن افراد و گروه‌هایی که در سمت مخالف آمریکا و منافع غرب «نباشند» را «مستقل» معرفی می‌کنند!

4. یکی از معضلات فعلی سیاست خارجی ایران نظیر دلایل روی کار آمدن مصطفی الکاظمی به‌عنوان نخست‌وزیر عراق را باید در حاکمیت دولت غربگرا در ایران ، عدم توازن در سیاست‌خارجی و منافع ملی ایران جستجو نمود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فارین پالیسی: برای متوقف کردن جنگ آمریکا با ایران، عراق را فنلاندیزه (یک منطقه بی طرف) کنید.

فارین پالیسی: برای متوقف کردن جنگ آمریکا با ایران، عراق را فنلاندیزه (یک منطقه بی طرف) کنید.

فارین پالیسی: برای متوقف کردن جنگ آمریکا با ایران، عراق را فنلاندیزه (یک منطقه بی طرف) کنید.

 

 

از آنجایی که کرونا سراسر جهان را در بر گرفته و آمریکایی‌ها همچنان به دنبال رفع محدودیت‌ها هستند، به نظر می‌رسد قانونگذاران آمریکایی در یک مسئله متحد هستند: اکثریت قریب به اتفاق اعضای مجلس نمایندگان از هر دو حزب خواهان تمدید تحریم‌های تسلیحاتی ایران هستند که در ماه اکتبر به پایان می رسد.

 

در حالی که به نحو غیر قابل انکاری ایران از تروریسم حمایت می کند! و باید دسترسی آن به تسلیحات را محدود کرد، اما کمپین فشار حداکثری دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، خود یک خطر بزرگ به همراه دارد. احتمال دارد دولت ترامپ با این سیاست کشور را درگیر جنگ دیگری در خاورمیانه کند.

 

با اعمال فشار، حمایت از تغییر حکومت و تلاش برای قطع دسترسی تهران به منابع مالی، احتمال حمله ایران به نیروهای آمریکایی وجود دارد. حتی ممکن است رخدادی مانند اتفاقی که در خلیج فارس افتاد و قایق‌های سپاه به یک ناو آمریکایی نزدیک شدند به وقوع بپیوندد و دو کشور را درگیر جنگی ناخواسته کند.

 

آمریکا و ایران می‌توانند با توافق بر سر فنلاندیزه کردن عراق از چنین درگیری‌هایی که به راحتی می‌تواند به جنگ بیانجامد، جلوگیری کنند. عراق به یک کشور بیطرف مانند فنلاند در طول جنگ سرد تبدیل می‌شود و به این شکل دیگر عرصه نفوذ دو کشور نیست.

 

این احتمال وجود دارد که دولت ترامپ از این نگران باشد که ایران سلاح‌های جدیدی به متحدان خود در عراق، سوریه و لبنان بدهد و همزمان برنامه تسلیحاتی هسته‌ای‌اش را هم از سر بگیرد. جلوی نفوذ یک ایران هسته‌ای کاملاً مسلح را گرفتن در منطقه کار اصلا راحتی نیست. البته نباید فراموش کرد که اقتصاد ایران در اثر تحریم‌ها و پایین آمدن قیمت نفت به شدت تضعیف شده و این کشور حتی اگر تحریم برداشته شود هم قادر به خرید تسلیحات جدید نیست. علاوه بر این، در حال حاضر نه تنها تهران از داشتن سلاح هسته‌ای بسیار دور است بلکه همانطور که در پرتاب فضایی اخیر نشان داد، در حال حاضر توانایی اتصال کلاهک هسته‌ای به موشک بالستیک را نیز ندارد.

 

روابط آمریکا و ایران چندین سال است که خصمانه بوده، اما تنش‌ها پس از خروج ترامپ از توافق هسته‌ای در ماه مه 2018 و اعمال فشار حداکثری رنگ و بوی جدی‌تری به خود گرفت. تنش‌ها بعد از قتل قاسم سلیمانی در اوایل ژانویه سال 2020 بدتر هم شد. این اقدام باعث افزایش چشمگیر خصومت نیروهای آمریکایی و شبه نظامیان تحت حمایت ایران در عراق شد.

 

بهترین راه برای کاهش تنش در حال حاضر فنلاندیزه کردن عراق است. اندکی پس از آغاز جنگ جهانی دوم، اتحاد جماهیر شوروی خواستار آن شد که فنلاند مقدار زیادی از قلمرو خود را برای محافظت از لنینگراد به این کشور واگذار کند. با این حال، فنلاندی‌ها از این درخواست امتناع ورزیده و ترجیح دادند وارد جنگ شوند. بعد از این اتفاق شوروی بلافاصله به فنلاند حمله کرد.

 

درگیری کمی بیشتر از سه ماه به طول انجامید و اتحاد جماهیر شوروی تلفات زیادی را متحمل شد. آنها همچنین خواسته‌های خود را در جدول صلح در سال 1940 کاهش دادند. از سال 1948 فنلاند به عنوان کشوری بی طرف به رسمیت شناخته شد. فنلاند و شوروی توافق کردند که فنلاند به هیچ اتحادی نپیوندد و در عوض مسکو نیز متعهد شد که به استقلال و دموکراسی در فنلاند احترام بگذارد. سپس، آمریکا، اتحاد جماهیر شوروی، انگلیس و فرانسه به توافق رسیدند که در مورد اتریش نیز چنین رویکردی اتخاذ کنند.

 

حالا واشنگتن  و تهران می‌توانند توافق کنند که عراق را به عنوان منطقه‌ای بی‌طرف به رسمیت بشناسند، دقیقاً مانند وقتی که آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی توافق کردند تا در قبال کشورهایی مانند فنلاند و اتریش در طول جنگ سرد چنین رویکردی اتخاذ کنند. چنین تمهیداتی برای آن کشورها و همچنین برای سوئیس و سوئد مفید بوده است. اکنون نیز بسیاری از تحلیلگران پیشنهاد دادند که موافقت نامه‌های مشابهی در مورد مناطقی مثل تایوان اروپای شرقی و قفقاز امضا شود.

 

با این حال، توجه به برخی تفاوت‌ها در عراق کنونی نسبت به فنلاند حائز اهمیت است.

 

عراق نیز مانند فنلاند یک همسایه قدرتمند‌تر از خودش که ایران باشد دارد با این تفاوت که عراق در یک مرحله سخت و پیچیده تری نسبت به فنلاند قرار دارد. عراق، علاوه بر ایران باید ترکیه و عربستان سعودی را نیز در نظر داشته باشد ضمن اینکه با یک دولت ورشکسته به نام سوریه نیز هم مرز است. حاکمیت داخلی عراق، بر خلاف فنلاند در دهه 40، هنوز در حال توسعه است و

ادامه دارد.

 

ایران از شبه نظامیانی مانند واحدهای بسیج مردمی یا همان حشدالشعبی درعراق پشتیبانی می‌کند، در حالی که آمریکا حضور نظامی رسمی در آنجا دارد. ایران حداقل از قرن شانزدهم میلادی، هنگامی که امپراطوری پارسی توسط عثمانی ها از بغداد بیرون رانده شد، نسبت به عراق علاقه خاصی داشته است. آخرین شاه ایران همواره از جاه‌طلبی‌های کردها حمایت و با پیشوایان شیعه نیز ارتباط برقرار می‌کرد تا بدین شکل از ظهور یک رقیب قوی در مرزهای خود جلوگیری کند. پس از سرنگونی صدام، ایران از هرج و مرج موجود استفاده کرد تا از ظهور تهدید امنیتی دیگری در مجاورت خود جلوگیری کند.

 

با توجه به این وضعیت عراق برای تبدیل شدن به فنلاند به یک سری تعهدات نیاز دارد.

 

اول، لازم است که ایران و آمریکا به تمامیت ارضی عراق متعهد باشند. این دولت عراق است که باید در مورد امور داخلی خودش مثل اعطای استقلال نسبی به استان‌ها یا سلب استقلال تصمیم بگیرد و تهران و واشنگتن نباید درگیر این امور مثل ماجرای استقلال کردستان شوند. این امر می‌تواند باعث اطمینان بخشیدن به ترکیه شود، که سال‌هاست با گروه‌های شورشی کرد مثل پ‌ک‌ک می‌جنگد. آنکارا می‌ترسد که یک کردستان مستقل در عراق بتواند منجر به تقویت احساسات تجزیه‌طلبانه کردها در ترکیه شود. البته ایران نیز از بابت استقلال کرد‌ها نگرانی دارد چرا که ممکن است باعث تحریک‌ کرد‌های ایرانی هم بشود.

 

دوم، همانطور که در پیمان بی طرفی دولت اتریش اتفاق افتاد، آمریکا و ایران باید توافق کنند که نیروهای خود را چه به صورت رسمی و چه شبه نظامی از عراق خارج نمایند. همه پایگاه‌های خارجی که در حال حاضر در اختیار نیروهای خارجی است باید به بغداد تحویل داده شده یا از بین بروند.

 

سوم، آمریکا و ایران فقط باید به دولت رسمی عراق برای مبارزه با تروریسم کمک کنند. ایران باید بر شبه نظامیان حشدالشعبی فشار وارد کند تا در درون بقیه نیروهای مسلح عراق ادغام شوند. اگرچه شبه نظامیان حشدالشعبی توسط نخست وزیر هدایت می‌شوند، اما در واقع آنها تا حد زیادی مستقل و تحت نظارت ایران هستند.

 

علاوه بر این، آمریکا و ایران با جدا کردن مسیرهای نیروی دریایی خود، هماهنگی مسیر نیروهای زمینی و همچنین ایجاد خط تماس اضطراری در خلیج فارس از هرگونه اتفاق ناخواسته‌ای پیشگیری کنند.

 

 

تناقض موجود در کمپین فشار حداکثری این است که اقدامات طراحی شده برای ادامه تحریم تسلیحاتی ایران، احتمالا خود باعث درگیر شدن آمریکا در جنگی دیگر شود. با تبدیل عراق به یک منطقه بی طرف و احترام به منافع امنیتی یکدیگر می‌توان تا حدی از این خطر جلوگیری کرد.

 

آلبرت وولف / فارن پالیسی

 

https://foreignpolicy.com/2020/05/11/stop-us-iran-war-neutral-territory-finlandize-iraq/

 

 

#نجوا: تئوری فنلاندیزه کردن؛ سابق بر این نیز در سال 2014 از سوی هنری کسینجر در باب بحران اوکراین مورد استفاده قرار گرفت که در همان بازه زمانی با نقد انستیتو بروکینگز مواجه  و در طی مقاله ای از سوی کلیفورد گادی آن را تخیلی و غیرواقع گرایانه خواند؛ چرا که از بسیاری جهات اوکراین را با فناند متفاوت می دانست.

البته لازم به توضیح است که انتشار این یادداشت قطعا به معنای تایید تمامی نوشتار نیست و صرفا به جهت افزایش آگاهی مخاطبین از رویکردهای فکری و عملی موجود در قبال منطقه و از جمله ایران صورت می پذیرد. به طور قطع استفاده از عباراتی همچون حمایت غیر قابل انکار ایران از تروریسم وهمیاتی است که رسانه هایی از این دست درصددند به خورد مخاطبین جهانی دهند و حال آنکه مصداق عینی تروریسم، ارتش خونریز و جلاد آمریکایی و همپیمانان اویند که در منطقه به سفاکی اشتغال داشته و در خاک کشور عراق به ترور ناجوانمردانه شهیدان سلیمانی و ابومهدی المهندس و همراهان ایشان دست می زنند که برخلاف تمامی پروتکل های بین المللی به حساب می آید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بررسی چرائی عدم‌شفافیت دولت انگلیس در بحران کرونا

بررسی چرائی عدم‌شفافیت دولت انگلیس در بحران کرونا

بررسی چرائی عدم‌شفافیت دولت انگلیس در بحران کرونا


آنچه در روزنامه «گاردین» چاپ «انگلستان» می‌خوانید:

 

 برخی ممکن است تصور کنند زمانی که یک بحران رخ می‌دهد، مهم است که کشور‌ها اطلاعات را باز‌گو نکنند. اما قطعاً در جریان در‌گیری با مسئله مرگ و زندگی، اولویت با مؤثر‌ بودن و عملگرا بودن است.

 

 در شرایطی که موضوع مرگ و زندگی مطرح است، شفافیت مانند یک وسیله تجملاتی است که ما نمی‌توانیم آن را خریداری کنیم. اما شفافیت، نباید مانند یک وسیله تجملاتی یا یک اصل که مانع پاسخ به نیاز‌های مردم باشد، در نظر گرفته شود. در واقع، شفافیت، عامل اساسی در تلاش برای شکست یک بیماری، (به خصوص بیماری کرونا) است. اما به دلایل متعددی، یک کشور‌ این شفافیت‌ را قدر نمی‌داند.

 

 اساسی‌ترین این دلایل، مربوط به برداشتی از یک بحث روانشناسی است. یک دیدگاه دیرینه وجود دارد مبنی بر اینکه مردم از نظر روانی، شکننده هستند. اما این استدلال، با غرض همراه است و بیان می‌کند که این مردم نمی‌توانند پیچیدگی را درک کنند و آنها نمی‌توانند با تهدید مقابله کنند. بنابراین در یک بحران، آنها شکست می‌خورند. این دیدگاه در فیلم‌های فاجعه‌بار هالیوودی نشان داده می‌شود که مردم قبل از اینکه به پایان ترسناک فیلم برسند، از خطر فرار می‌کنند.

 

این نگرش بیان می‌کند از آنجایی که مردم مانند کودک هستند و نمی‌توانند از خود مراقبت کنند، آنها به یک نظام آقابالاسری نیاز دارند تا حقایق را از آنها مخفی و آنها را به دنیای خطرناکی هدایت کنند. جای تعجب نیست که این نگرش را دولت‌های مختلف جذب می‌کنند.

 

اما مردم در زمان بحران، عموماً آرام هستند، ما در بحران بیماری کرونا مشاهده کردیم که افراد در کنار یکدیگر آمدند و از یکدیگر در زمان‌های سخت حمایت کردند. اما این قدر‌ها هم آسان نبوده است. بسیاری از مردم در این جریان آسیب دیده‌اند و برخی دیگر همچنان در خانه‌های خود مانده‌اند.

دلیل اینکه مردم از دستور‌العمل‌های مقامات اطاعت می‌کنند این نیست که آنها از مجازات می‌ترسند، بلکه به این دلیل است که آنها بر این باورند که مقامات از خودشان هستند و برای آنها عمل می‌کنند. مردم زمانی تمایل دارند از مقامات پیروی کنند که احساس کنند به طور یکسان با آنها بر‌خورده شده است.

اینکه دولت تمایلی نداشته باشد برای ارائه اطلاعات به مردم اعتماد کند، این عدالت را زیر سؤال می‌برد و در عوض دولت را از مردم دور می‌کند و موجب می‌شود مردم به سیاست‌های آن، مانند اجرای تعطیلی‌ها، گوش فرا ندهند و از آن اطاعات نکنند. به همین دلیل شفافیت در تلاش‌های دولت برای شکست کرونا مهم است.

 

دولت (انگلیس) نباید مانند کودک با مردم بر‌خورد کند. دولت باید به توانایی مردم در درک و اذعان حقایق تلخ، احترام بگذارد.


 دولت انگلیس باید با مردم مانند شریکانی در هر مرحله از مقابله با ویروس کرونا برخورد کند و در ایجاد یک رابطه سازنده، هیچ کدام از این اتفاقات بدون شفافیت از سوی دولت، محقق نخواهند شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کرونا و بی کفایتی بوریس جانسون

کرونا و بی کفایتی بوریس جانسون

کرونا و بی کفایتی بوریس جانسون

 

آنچه به قلم «روتنبرگ کاترین» در وبگاه «الجزیره‌قطر» می‌خوانید:

 

از همان آغاز شیوع کرونا ، یک دستور کار ملی‌گرایانه‌ی کوته‌نگر مشخصه روش برخورد دولت انگلیس با  کووید 19 بوده است . 

دولت جانسون نه تنها از همکاری با اتحادیه اروپا برای کسب تجهیزات پزشکی لازم امتناع کرد، بلکه ماهیت عالم گیر بودن این بیماری را نیز نپذیرفت.
 
بوریس جانسون کفایت لازم را در خلال این بحران از خود نشان نداده  و با وعده های غیرقانونی  در انجام آزمایش های عمومی کوتاهی کرده و مردم را در مورد شمار واقعی تلفات گمراه ساخته است.
 
به کارگیری اصطلاح «پیش‌ پا‌ افتادگی شر»  شاید بتواند مساله را روشن سازد. هانا آرنت زمانی این اصطلاح را ابداع کرد که اخبار محاکمه آلدلف ایشمن را در اورشلیم برای نشریه نیویورکر پوشش می داد . او با این اصطلاح می‌خواست نشان دهد که چگونه این عضو حزب نازی وظایف اداری خود را بدون پرسش در مورد اهداف آنها انجام می داد.
 
آن چه که ما از انگلیس کرونا زده درک می کنیم این است که پیش پاافتادگی شر نه تنها از طریق اجرای وظایف دقیق اداری افراد بلکه از طریق اجرای این وظایف در یک شیوه ناکارآمد روی می دهد.
 
هنگامی که اهداف ملی خاصی در اولویت قرار گیرند ولی سازوکار رسیدن به آنها با بی کفایتی همراه و به فلاکت انسانی و تلفات وسیع منجر شود ، این هم می‌تواند پیش پا افتادگی شر باشد.
 

درواقع، حداقل برخی از اعضای دولت انگلیس که برای اجرای برگزیت اقدام کرده‌اند و اکنون در پشت گفتمان های ملی گرایانه مخفی شده اند تا بی مسئولیتی خود را در قبال علم و دانش توجیه کنند، در همین مقوله قرار می‌گیرند.

 

می‌دانیم که بسیاری از این تلفات انسانی قابل پیشگیری بود، زیرا در کشورهای بهتر تدارک شده نرخ تلفات اندک بوده است.

 

بی کفایتی و غفلت مدت زمانی است که ویژگی چشم انداز سیاسی انگلیس شده  و این مساله با سال‌ها «سیاست‌های ریاضتی نولیبرالیستی» مرتبط است که طی آن قسمت بزرگی از بخش عمومی و خصوصی از منابع خالی شده اند.

 

بی کفایتی های مکرر دولت جانسون را نیز درست مانند  پیش پا افتادگی شر مورد نظر آرنت، می‌توان  شر در نظر گرفت .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰