مدیرعامل شرکت واحد اتوبوسرانی تهران:
60 درصد اتوبوس های پایتخت فرسوده است.
118 نفر از کارکنان اتوبوسرانی تهران به کرونا مبتلا شده اند و تا امروز 116 نفر از آنها بهبود یافته و متأسفانه 2 نفر از همکاران جان خود را ازدست دادند.
مدیرعامل شرکت واحد اتوبوسرانی تهران:
60 درصد اتوبوس های پایتخت فرسوده است.
118 نفر از کارکنان اتوبوسرانی تهران به کرونا مبتلا شده اند و تا امروز 116 نفر از آنها بهبود یافته و متأسفانه 2 نفر از همکاران جان خود را ازدست دادند.
حذف چهار صفر از پول ملی؛ اقدام از پیش شکستخورده
سال 1386 ایده حذف صفر از پول ملی با دستور رئیس جمهور وقت، محمود احمدینژاد در دستور کار قرار گرفت و پیش از این نیز در سال 1372، بانک مرکزی مطالعاتی گسترده را در این زمینه آغاز کرد، ولی در هر دو مقطع این کار نیمهتمام ماند.
کشورهایی که اقتصادشان از تورم بالا رنج برده و ارزش پول ملی آنها در سراشیبی سقوط قرار گرفته بود، برای سادهتر شدن مبادلات اقتصادی و بازرگانی و همچنین کاهش هزینه چاپ اسکناس، اقدام به حذف صفر یا صفرهایی از اسکناسها کردند.
استدلال همتی مبنی بر افزایش «قدرت خرید» از طریق این اقدام درست نیست. «قدرت خرید»، امری متفاوت از «قدرت پول ملی» است و از آنجایی که هم درآمد و هم قیمت، هر دو با واحد پول مشترک صورت میگیرد، این اقدام هیچ تأثیری بر قدرت خرید مردم نخواهد داشت.
در ونزوئلا هم همین اقدام صورت گرفت که هیچ فایدهای نداشت و آمریکا با ادامه حملات ارزی علیه آنها باز هم با برهم زدن نسبت پول ونزوئلا با دلار، تورم و نارضایتی را به اقتصاد این کشور تزریق کرد.
ونزوئلا در چند سال گذشته چندین بار چندصفر را از پول خود حذف کرد، اما چون حاکی از هیچ استراتژی بنیادینی در اقتصاد این کشور در جنگارزی نبود، هیچ تأثیری نداشت.
البته بعضی از کشورها در این زمینه طی سالهای اول اجرای آن موفق بودند که در جنگهای ارزی هم عملکرد بهتری داشتند. ترکیه یکی از آن کشورها است که در سال 2005 شش صفر از پول خود را حذف کرد که در آن برهه جواب گرفت اما چندی پیش، بار دیگر در تقابل با آمریکا 30 درصد از ارزش پولش از بین رفت و عملاً آن اقدام خنثی شد.
اما با این اتفاق مشخص شد که یکی از دلایل نقطه ضعف اقتصادها پذیرش بیقاعده سیاستهای ارزی لیبرالی است که باعث میشود دولتها را در دوقطبی «اشتغال یا قدرت پول» قرار دهد؛ لذا تا اصلاحاتی اساسی صورت نگیرد و استراتژی بنیادین اقتصادی در جنگ ارزی تبیین نشود، این اقدامات فایدهای ندارد.
دادههای بانکجهانی و صندوقبینالمللیپول حاکی از آن است که دستکم 50 کشور جهان تاکنون اقدام به حذف صفر از پول ملی خود کردهاند که در بسیاری از این کشورها نتایج موفق اقتصادی حاصل نشده و فقط برای اهداف روانی، این کار صورت گرفته است.
کانال جنبش مقاومت در جنگ ارزی
ایران و مسئله فلسطین در دوره رضاشاه
ایران و تأسیس دفتر کنسولگری در فلسطین
دولت ایران از اواخر قرن 19م و در پی مهاجرت جمعی از تجار به آن سرزمین، اقدام به تأسیس دفتر نمایندگی نمود. این کارپردازی نخست به مسائل اقتصادی و تجاری بازرگانان ایرانی رسیدگی می کرد و سپس به موضوعات دیگری از جمله کمک به کاروان های زیارتی، تبلیغات فرهنگی، تهیه اطلاعات و گزارش های منطقه ای و... می پرداخت.
تلاش انگلیس برای عدم مداخله کشورهای دیگر در امور فلسطین
دولت انگلستان بلافاصله پس از اشغال فلسطین و در دست گرفتن امور آن سامان، کوشید تا با وسایل مختلف از دخالت کشورهای خارجی در امور فلسطین ممانعت کند. انگلستان در همان آغاز کار دستور داد تا تمام نمایندگی های سیاسی خارجی پرچم خود را که بر فراز کنسولگری ها افراشته بودند، پایین بیاورند.[2] مقامات وزارت خارجه ایران نسبت به این دستور واکنش سریعی نشان ندادند و تنها پس از یک سال، به کنسولگری ایران در مصر چنین ابلاغ کردند: «رابرت مورخ 22 جمادی الاول نمره 721 دایر به ممانعت مأمورین دولت انگلیس در اینکه بیرق دولت ایران و سایر دول بی طرف در یافا افراشته شود، حاوی ترجمه مراسله ویس قونسولگری دولت علیه مقیم یافا واصل گردید. با سفارت انگلیس در این خصوص مذاکره شد، جواب اظهار داشتند که چون در یافا قونسولگریها متعدد است، اگر به قونسولگری دولت علیه اجازه افراشتن بیرق داده می شد، سایر قونسولگریها نیز همین تقاضا را می خواهند و اسباب زحمت می گردند. به این مناسبت، اولیای نظامی (انگلیس) نتوانسته اند این اجازه را بدهند.»[3] چندی پس از این اقدام، دولت انگلستان به صورت رسمی طی یادداشتی به وزارت خارجه ایران اطلاع داد: «بر حسب دستورالعمل وزیر امور خارجه دولت اعلی حضرت پادشاه انگلستان، شرف دارم خاطر جنابعالی مستحضر سازم که تنظیمات انگلیس اجازه نمی دهد که در مدت امتداد تصرف نظامی انگلیس و وضع جنگ، کسی وارد سوریه و فلسطین شود، مگر اینکه مستقیماً قبل از وقت از مرکز نظامی، قوای اعظامیه مصر در قاهره توسط یکی از قونسولها یا در نقاطی که صاحب منصبان کنترل نظامی انگلیس هستند، توسط آنها تحصیل اجازه مسافرت کرده باشند. در این موقع احترامات فائقه را تجدید می نماید. سرپرسی سایکس.»[4]
اوضاع آشفته ایران و سر در گمی در مسئله فلسطین:
مجموعه این اقدامات سبب گشت تا دولتمردان ایران که خود به صورت غیرمستقیم درگیر تحولات جنگ جهانی اول شده و بواسطه مشکلات مالی، بسیاری از نمایندگی های ایران در خارج را تعطیل ساخته بودند، نسبت به امور فلسطین، شام، شرق اردن، بیروت و جده بی اعتنا شوند. در این میان تنها سرکنسولگری ایران در مصر بود که گاه گزارش هایی را برای تهران می فرستاد. در چنین شرایطی، وضعیت سیاسی ایران نیز دچار نوعی بحران و سر درگمی شده بود. انتشار خبر پایان جنگ و تشکیل کنفرانس صلح، آشکار شدن موضوع قرارداد 1919م میان ایران و انگلیس و مخالفت همه جانبه مردم با آن، ناامنی و فقدان ثبات سیاسی، پریشانی امور مالی، عدم امنیت شغلی و فقر و بیماری سبب شده بود تا زعم های دولت ایران بیش از آنکه به فکر تحولات منطقه ای و جهانی باشند به معضلات داخلی خود بیندیشند. متأسفانه حتی در سال های پایانی جنگ نیز که دیپلمات های ایرانی تا حدی به شرایط جهانی خو گرفته بودند و صحنه درگیری های نظامی از سرزمین های خاورمیانه و شمال آفریقا به مناطق اروپایی محدود شده بود، باز هم گزارش های منظمی ارائه نمی کردند. یکی از علل این بی توجهی بویژه در مورد فلسطین را باید در نامشخص بودن وضعیت سیاسی آن سرزمین جستجو کرد. مدیران وزارت خارجه نمی دانستند که آیا امور مربوط به فلسطین را باید سفارت ایران در لندن بر عهده بگیرد یا همچون گذشته کارگزاری-های ایران در شام و مصر؟ آشکار نیست که در این سالها سرکونسولگری ایران در فلسطین کاملاً تعطیل بوده و یا اینکه فعالیت محدودی را دنبال می کرده است.[5] در میان مهاجران یهودی، 51 ایرانی نیز به چشم می خوردند افرادی که حتی سرکنسول ایران در مصر هم از عزیمت ایشان بی خبر بوده[6] و چه بسا تحت تأثیر القائات مراکز وابسته به صهیونیسم بین الملل ایران (همچون آلیانس) و به امید نیل به سرزمین حاصلخیز و بهشت موعود دیار خود را ترک کرده و در نهایت تنگدستی راهی سرزمین غریب شدند.[7]
کنفرانس منطقه ای قاهره و بی توجهی دولت ایران به آن:
چرچیل در سال 1299م به مقام وزیر مستعمرات بریتانیا برگزیده شد و سلیس صدراعظم ویلسن بریتانیا درباره این انتساب می نویسد: «چرچیل در آنجا با کمک لورنس عربستان دو کشور پادشاهی عراق و اردن بزرگ را بوجود آورد و شرایط لازم را برای تأسیس کشور ملی یهود در فلسطین فراهم آورد و در تمام مدت عمر از آن حمایت کرد.»[8] چرچیل از همان روزهای نخستین تصدیّش به این مقام کوشید تا امور سرزمین های تحت قیمومیت انگلستان در خاورمیانه را از وزارت امورخارجه بریتانیا به وزارت مستعمرات منتقل سازد. اقدام بعدی چرچیل تشکیل کنفرانس از کارگزاران سیاسی اطلاعاتی بریتانیا در خاورمیانه بود تا با همکاری آنها بتواند سیاست جدید لندن در خاورمیانه را اعمال کند. این گردهمایی که 12 مارس 1921م با حضور قریب به چهل کارشناس سیاسی ـ اداری و نظامی انگلیس در قاهره کار خود را آغاز کرد،[9] مورد توجه دیپلماتهای ایرانی مقیم مصر نیز واقع شد. فتح الله پاکروان سرکونسول وقت ایران در مصر بود. متأسفانه دولت سید ضیاء الدین طباطبایی هیچ گونه واکنشی نسبت به کنفرانس قاهره از خود نشان نداد و حتی مصوبات یا شایعات حاصل از آنرا دخالت در امور کشوری بی طرف چون ایران قلمداد ننمود.
تغییر ساختار قومی در فلسطین
در ایران همچون بسیاری از کشورهای دیگر، طی این دوران وقایعی رخ داد که اگر چه هنوز به دقت مورد بررسی و ارزیابی واقع نشده است، لیکن می توان حدس زد که دستهایی در کار بوده تا بروز این حوادث به کمک سفارتخانه های خارجی، افکار عمومی جهانی را به نفع صهیونیسم برانگیزانند. از آن جمله، واقعه نزاع میان یهودی ها و مسلمانان تهران در محله کلیمی هاست. این حادثه که در 20 فروردین سال 1301ش روی داد و با حضور قوای نظامی خاتمه یافت.[10] سرآغازی شد بر مجموعه ای از درگیری های مذهبی میان اقلیت یهودی با مردم تهران که اخبار و آثار آن حتی در خارج از مرزهای ایران نیز انعکاس یافت. ظاهراً صهیونیست های یهودی در تهران طی آن سالها مرکزی را تحت عنوان (مجمع مرکزی تشکیلات صهیونیست ایران) ایجاد کرده بودند[11] و با تحریک عامه اقلیت یهود، آنها را واداشته بودند تا با مجروح ساختن یکی از اعضای بیت مرحوم آقا شیخ عبدالنبی از مجتهدین بزرگ تهران، زمینه را برای بروز درگیری فراهم سازند.[12] سفارت ایران در مصر با درک این واقعیت در همان سالها طی گزارشی به مقامات مافوق در تهران به بیان این توطئه می-پردازد: «حکومت فلسطین در نظر گرفته است احصائیه نفوس از اهالی مملکت نموده و گویا قانونی وضع نمودند که اتباع خارجه به مجرد تقاضا فوراً به تابعیت محلی قبول می شوند و تشکیلات صهیونیست ها هم عده ای از یهودی های اتباع ایران را به وسایل مختلفه وادار به قبول تبعیت حکومت فلسطین می نمایند. از این رو باعث می شود، عده معتنابهی از اتباع یهود ایران از تابعیت ایران خارج شوند و تحت تابعیت فلسطین درآیند.»[13] این مهاجرت ها پس از کوتاه زمانی با مسئله دیگری نیز مواجه شد و آن اینکه به دلیل آزادی عمل نمایندگی های سیاسی بریتانیا در ایران و تشویق و ترغیب دعاة صهیونیزم در کشورهای مجاور موجی از مهاجرین غیر ایرانی که بیشتر از نواحی شوروی، افغانستان و عراق وارد ایران می شدند، هم به جمع نخستین افزوده شدند.[14] مجموعه این فشارهای پنهان و آشکار وارد بر دولت وقت، سرانجام نخست وزیر، احمد قوام را واداشت تا به رغم مصوبه مورد اشاره هیئت وزیران طی حکمی آنرا ملغی سازد: «وزارت جلیله امور خارجه، تصویب نامه راجع به منع مهاجرت کلیمیها و را عجالتاً موقوف الاجرا بگذارید... قوام.[15]
ایران و مسئله فلسطین در جامعه ملل:
جامعه ملل نهادی بود که در پی پیشنهادهای چهارگانه ویلسون در 1918 پدیدار شد. وی در ماده 14 پیشنهاد خود بیان نمود: «جامعه ای عمومی از ملل که هدفش تأمین استقلال سیاسی و تضمین تمامیت ارضی همه کشورها اعم از کوچک و بزرگ در قبال یکدیگر باشد، باید بر اساس پیمان هایی رسمی بوجود آید.»[16] در چنین اوضاع و احوالی، موضوع فلسطین نیز در تقدم کار این سازمان قرار گرفت. به موجب ماده 22 میثاق این سازمان، مسئولیت دائمی؛ ولی غیر مستقیم اداره صحیح عراق، اردن، فلسطین و سوریه که از تجزیه عثمانی سر بر آورده بودند؛ اما هنوز به اعتقاد اعضای دائم شورای جامعه ملل، صلاحیت احراز کسب استقلال را نداشتند به جامعه ملل محوّل شد. هیئت نمایندگی ایران نیز که به جهت دفاع از حقوق از دست رفته خود راهی کنفرانس صلح 1919 شده بود و بر اثر نظریات دولت انگلستان نتوانسته بود ادله خود را از تریبون کنفرانس به سمع جهانیان برساند، به ناگاه خود را با نهادی قانونگذار مواجه دید که برای استماع سخنان ایشان شرط عضویت را مطرح می ساخت. موضوع فلسطین نخستین بار به صورت جدی هنگامی در جامعه ملل مطرح شد که حادثه براق شریف در بیت المقدس روی داد. واقعه چنین آغاز شد که صهیونیست ها در اوائل سال 1928 با انتقال دهها صندلی و نیمکت به کنار این مکان شریف و انجام مراسم مذهبی کوشیدند تا مانع از انجام فرایض زوار مسلمان شده و بدین ترتیب با دست اندازی به یکی از اماکن مقدس، زمینه را برای اقدامات بعدی خود فراهم سازند.[17] دولت ایران ظاهراً به بهانه کمبود وقت از اعزام نماینده ای به فلسطین خودداری ورزید.[18] حاج امین الحسینی به ائتلاف با یکی از رهبران مسلمان مبارز هند، مولانا شوکت علی دست زد و این دو طرف تصمیم گرفتند تا با برگزاری اجلاس فراگیر، از تمام کشورهای مسلمان دعوت نمایند از این رو حاج امین الحسینی با عزیمت به مصر و دیدار با سفیر ایران موضوع را گزارش داد. یکی از نمایندگان ایران در این اجلاس، حاج میرزا یحیی دولت آبادی بود که غالباً از طرف دولت علیّه در کنگره های مختلف نمایندگی داشته است.[19] نماینده دیگر ایران که در این اجلاس شرکت کرد، سید ضیاء الدین طباطبایی نخست وزیر سابق ایران بود. وی در این اجلاس به عضویت کمیته اجرایی کنفرانس درآمد و بعدها رئیس دبیرخانه کنگره اسلامی شد.[20] اما این کنفرانس هیچ دست آوردی نداشت چرا که اعضای کمیته اجرایی آن دچار سهل انگاری و خودخواهی بودند که بیشتر از جنبه افتخاری و عنوان رسمی سود می بردند.[21] حسین علاء از سیاستگزاران ایران می خواهد تا موضع رسمی دولت ایران در این خصوص را برای اجرا به او ابلاغ نمایند. ذکاء الملک فروغی وزیر خارجه وقت ایران طی تلکسی به علاء یادآور می شود که باید طوری صحبت کرد که بدون ضدیت صریح با دولت یا جماعتی، طرفداری از مسلمین شود.[22]
نماینده اجرایی صهیونیسم، دکتر ژاکوبس از علاء نماینده ایران در جامعه ملل می خواهد: «از امیر فیصل که عن قریب اینجا می آید استفسار کنم آیا حاضر است نفوذ خود را بین اعراب فلسطین برای تسکین آنها و مرافقت با یهود در زمینه مساوات اعمال کند؟»[23] همزمان با این واقعه به خواسته یا ناخواسته تغییری در سیاست خارجی ایران نیز پدید آمد. محمدعلی فروغی وزیر خارجه وقت که دست علاء را در مذاکره با امیرفیصل جهت میانجیگری بین اعراب و صهیونیست ها باز گذاشته بود، مستعفی شد و از سوی نخست وزیر سید باقر کاظمی مهذب الدوله به وزارت خارجه منصوب شد. این انتصاب نشان داد که بزودی تغییری در سیاست خارجی ایران هویدا خواهد شد چرا که کاظمی دارای وجهه ملی ـ اسلامی خوبی بود. کاظمی با عزیمت به ژنو و ایراد نطقی در جامعه ملل از حقوق فلسطینی ها جانبداری کرد و به این گونه چرخش آشکاری را در سیاست خارجی ایران سبب شد.[24] موضع ایران بار دیگر در اواخر دوره زمامداری رضاشاه، یعنی در زمانی که وی سیاست نزدیکی به آلمان را پی گرفت دچار تغییر شد و ایران مجدداً در جامعه ملل به دفاع از حقوق مردم فلسطین پرداخت که البته آن اقدام مقطعی نیز با واکنش مثبت جهان اسلام روبرو شد: «در دوره انعقاد اخیر جامعه ملل و جلسات کمیسیون ششم سیاسی فعلیه فلسطین از رئوس مسائلی بود که مورد مذاکره و مناقشه نمایندگان ممالک مختلفه دنیا مخصوصاً کشورهای شرقی گردید. چنانکه نطق نمایندگان مصر و عراق و خصوصاً ایران روح نوینی به کالبد افسرده اعراب فلسطین دمیده و باعث بسی امیدواری و دلداری آنان گردید.»[25] در یک جمع بندی کلی باید گفت که دولت ایران پس از تشکیل جامعه ملل به رغم نقش گسترده و فعالیتهای دامنه داری که در امر سامان دهی آن نهاد بین المللی ایفا کرد چنانکه انتظار می رفت در خصوص مسئله فلسطین به عنوان یک معضل جهان اسلام، حرکت سازنده ای نکرد. از سوی دیگر حضور عناصر وابسته و سر سپرده ای چون سید ضیاء الدین طباطبایی و یحیی دولت آبادی، این سؤال را مطرح می سازد که آیا اقدامات ایران در صحنه بین المللی در چارچوب سیاست بریتانیا نبود؟[26]
پی نوشت : ________________________________________
[1] ـ ولایتی، علی اکبر؛ ایران و مسئله فلسطین، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376، چاپ اول، ص 58.
[2] ـ بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، سال 1337 ق، نامه شماره 721، مورخ 23 جمادی الاول 1336 ق، کارتن 14، دوسیه 5، سند شماره 9.
[3] ـ نامه شماره 16/43، مورخ 20 محرم 1337 ق از اداره انگلیس وزارت امور خارجه به کنسولگری ایران در مصر، بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، کارتن 14، دوسیه 5، سند شماره 10.
[4] ـ بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، سال 1337 ق، یادداشت 11 مارس 1919 م، کارتن 14، دوسیه 19، سند شماره 11.
[5] ـ ایران و مسئله فلسطین، پیشین، ص 66 و 67.
[6] ـ بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، سال 1334، گزارش نمره 191، کارتن 14، دوسیه 9، سند شماره 12.
[7] ـ ایران و مسئله فلسطین، پیشین، ص 69.
[8] ـ ویلسن، هارولد؛ نخست وزیران انگلیس، ترجمه جلال رضایی راد، تهران، نشر گفتار، 1366، ص 417.
[9] ـ الموسوعه الفلسطینیه، دمشق، 1984، ج 3، ص 496.
[10] ـ عاقلی، باقر؛ روز شمار تاریخ ایران، تهران، نشر گفتار، 1369، ج 1، ص 119.
[11] ـ سند شماره 19، بایگانی اسناد وزارت امور خارجه.
[12] ـ بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، سال 1301 ش، کارتن 28، دوسیه 6.
[13] ـ بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، سال 1302، گزارش نمره 301، کارتن 53، دوسیه 39.
[14] ـ ایران و مسئله فلسطین، پیشین، ص 118.
[15] ـ بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، سال 1301، نامه شماره 11491، کارتن 16، دوسیه 44، سند شماره 22.
[16] ـ کلییار، آلبر؛ سازمان های بین المللی از آغاز تا امروز، ترجمه هدایت الله فلسفی، تهران، نشر فاخته، 1371، ص 7.
[17] ـ ایران و مسئله فلسطین، پیشین، ص 131 و 132.
[18] ـ روزنامه الوطن (بغداد)، ش 112 (5 شعبان 1348) ص 3.
[19] ـ بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، نامه شماره 707، دوسیه 134/9.
[20] ـ همان، گزارش نمره 474، سال 1314، کارتن 64، دوسیه 1/ 87.
[21] ـ کیالی، عبدالوهاب؛ تاریخ نوین فلسطین، ترجمه محمد جواهر کلام، تهران، نشر امیر کبیر، 1366، ص 267 و 268.
[22] ـ تلکس نمره 582، سال 1309، بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، کارتن 8، دوسیه 2/6.
[23] ـ تلگراف 17 شهریور 1309، بایگانی اسناد وزارت امور خارجه با کارتن 8، دوسیه 2/6.
[24] ـ ممتحن الدوله شقاقی، مهدی خان، رجال وزارت خارجه، تهران، نشر اساطیر، 1365، ص 147.
[25] ـ گزارش نمره 1364، کنسولگری ایران در فلسطین، بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، سال 1316، کارتن 12، دوسیه 5/18.
[26] ـ موجانی، سید علی، ایران از جامعه ملل تا سازمان ملل متحد، س 9، ش 3، 1374، ص 1257 و 1297.
نویسنده: سید جواد موسوی
تشکر از اینکه هستید پرزیدنت!
در کشورهای مختلف دنیا، قرنیطنه بعد از مرگ چند نفر ناشی از شیوع ویروس کرونا اِعمال شد؟
با این وجود در ایران و با گذشت 45 روز از شیوع ویروس کرونا و جان باختن بیش از 2800 نفر از هموطنان عزیزمان، سیزده فروردین تنها روزی است که تا حدودی قرار شده قرنطینه اجرا گردد!
تشکر از اینکه هستید؛ پرزیدنت!
تشکر از اینکه هر روز با گریم و آرایش برای مردم صحبت میکنید! تشکر!!!
تشکر از اینکه در برابر اجرای راهبرد بهداشتی درمانی قطع زنجیره انتقال ویروس کرونا سماجت میکنید!
رضا سراج
با آغاز دولت دوازهم موجی از حملات سنگین به مهمترین و کلیدیترین رکن استقلال اقتصادی یعنی خودکفایی در تولید غذای اساسی، توسط رسانههای وابسته به ضدانقلاب خارج نشین و دولتهای متخاصم آغاز شد. اما خط شکن اصلی آنها کسی نبود جز مرد مرموز دولت های هاشمی و خاتمی ، عیسی کلانتری!
سال 93 پیش از شروع این حملات هماهنگ و دقیق و در ابتدای دولت یازدهم، عیسی کلانتری دبیرکل خانه کشاورز (تشکل سیاسی-اقتصادی وابسته به بازرگانان) با طرح موضوع بحران آب و نابودی منابع آب تجدیدپذیر کشور در تریبون های یکطرفه، به شدت به سیاستهای توسعه کشاورزی و خودکفایی پس از انقلاب تاخت
کلانتری که خود سالها متولی خودکفایی محصولات اساسی در دهه 70 بود و حتی برای جلب اعتماد مجلس از آن دفاع کرد
ان شاالله نادانسته آب در آسیاب BBC، انقلاب اسلامی (وابسته به بنی صدر)، صدای آمریکاو... ریخته و از سال 93 تاکنون محکم بر این خط رسانه ای متمرکز شده است
عیسی کلانتری مشکلات آبی موجود در کشور را به طرز ماهرانهای بزرگنمایی کرده و لاینحل جلوه داد تاجایی که رسانه های ضد انقلاب با استناد به سخنان او و سایرین، فشار برای تغییر سیاستهای نظام در خودکفایی محصولات اساسی را در دستورکار خود قرار دادند
کلانتری در اظهارات خود به شکل هنرمندانه و با تحلیل ناقص از آمار و ارائه بخشی از حقیقت تلاش می کند جامعه و سیاستمداران را ترسانده و ریشه مشکلات فعلی در حوزه آب را کشاورزی و خودکفایی عنوان کند تا جایی که به ترویج نسخه تجارت آزاد محصولات کشاورزی پرداخت
برای مثال این گزاره اشتباه و غیرکارشناسی که منابع آب تجدید پذیر در کشور 130 میلیارد مترمکعب بوده و حدود 83 میلیارد (93 درصد) در بخش کشاورزی مصرف و هدر می شوند، از جمله اظهارات شاذ او است که مورد توجه «سایت انقلاب اسلامی» وابسته به بنی صدر قرارگرفت.
وی در جایی دیگر و در اظهاراتی عجیب مشکلات آبی کشور را تا سطح مقابله راهبردی و ایدئولوژیک با دولتهای صهیونیستی بالا برده و می گوید: «بحران آب در ایران تهدیدآمیزتر از خطر اسرائیل است.» که البته این مورد نیز مورد حمایت رسانه ای BBC قرار می گیرد!
کار به جایی می رسد که سخنان شاذ کلانتری دست آویز نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی واقع شده و او در یک شوی تلویزیونی مضحک به تحقیر نظام می پردازد کلانتری بارها گفته است 50 میلیون نفر باید به دلیل بحران آب ازایران مهاجرت کنند!
براستی چه کسانی این گزاره های وحشتناک علیه امنیت ملی را در سیستم محاسباتی امثال کلانتری می گنجانند؟
چرا باید دستگاه های رسانه ای دشمنان این سرزمین در خدمت انتشار سخنان شاذ یک مسئول ایرانی قرار گیرد؟
آیا آنهایی که دارو را تحریم کردند در صورت عدم خود کفایی کشور در تامین غذای اساسی ، آن را تحریم نمی کنند؟
کلانتری بیش از 12 سال عهدهدار یکی ازحساسترین حوزههای مدیریتی بوده است
آیا ارتباطی میان تلاش او برای بزرگنمایی مشکلات آبی و تغییر در سیاستهای حیاتی خودکفایی کشاورزی و حضور عناصر آموزش یافتهی استعمار در ایران مانند #کاوه_مدنی وجود دارد؟
تلاشهای ضد امنیتی آقای همیشه مشکوک ادامه دارد/ کلانتری: حجتی قبول نمیکرد مشکل آب داریم، سرپرست کنونی قانع شده است!
عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیط زیست و معاون رئیس جمهور: "در گذشته وقتی آقای حجتی وزیر جهاد کشاورزی بود، قبول نمیکرد ما مشکل آب داریم. متاسفانه ایشان مشکلی به نام کمبود آب را در کشاورزی قبول نمیکرد، اما حالا وزارت کشاورزی با مدیریت جدیدش کاملا در اینباره قانع شده است. با این مصرف کنونی که در آب داریم نمی توانیم، آب کشور را پایدار نگه داریم"!
اینگونه گذر زمان از نیات و تلاشهای ضد امنیتی مخالفان استقلال کشور و پاس گل دهندگان به صهیونیزم جهانی درونمایی میکنند! عیسی کلانتری که از سال 92 تاکنون از هیچ پروپاگاندایی علیه کشاورزی و سیاست حیاتی خودکفایی در تولید محصولات اساسی دریغ نکرده، اینگونه به تلاش برای تغییر رویکرد مثبت وزیر سابق کشاورزی در جهت ارتقای سطح امنیت غذایی کشور اذعان میکند!
عیسی کلانتری به جهت فراهم نمودن بستر تبلیغاتی مناسب برای حمله رسانههای ضد انقلاب به سیاستهای حیاتی کشور و عملکرد مبهم در مسند وزارت جهاد کشاورزی به مدت 12 سال لایق پیگیرد قضایی است ولی متاسفانه همچنان بدون هیچ مزاحمی مشغول القای تفکرات غلط و منفعلانه خود در خصوص وضعیت منابع آبی کشور بر ذهن مسئولین کشور است!
از رئیس محترم قوه قضائیه خواستاریم به دلیل هجمه سنگین این فرد معلوم الحال به سیاستهای راهبردی کشور به بهانه مشکلات آبی برخورد مقتضی را به عمل آورده و یا حداقل تذکراتی خطاب وی صادر نماید!
به عنوان مهمترین سیاست راهبردی، فعالیت غیرضروری ادارات و سطح شهرها متوقف و تردد درون شهری و برون شهری در کشور بدون کوچکترین اغماض، محدود و مدیریت شود.
بررسی احتمال کودتا در شرایط کنونی عراق
نظام سیاسی که بعد از سقوط صدام و مشخصا از سال 2005 با تدوین قانون اساسی جدید در عراق شکل گرفته با سرعت در سراشیبی فقدان مشروعیت و ناکارآمدی حرکت میکند.
مهمترین نشانه این واقعیت، فرمالیته شدن قانون اساسی و تمام نهادهای قانونی است.
این وضعیت که امروز به اوج خود رسیده، میراث دموکراسیِ برآمده از اشغالگری نظامی است.
به طور خلاصه در نظام مابعدِ اشغال خاک عراق، تعیین مناسبات قدرت در اختیار مثلثی خارج از قانون اساسی بوده است. یعنی: واشنگتن-تهران-نجف.
تمام تحولات سیاسی و فراگیر عراق طی نزدیک به دو دهه گذشته حاصل توافق این مثلث بوده است.
هر سه ضلع نیز همواره حق وتو داشتهاند، برای مثال اگر یکی از 3 ضلع با گزینهای برای نخست وزیری مخالف بود نام وی به طور طبیعی از لیست خط میخورد.
این معادله در سال 2011 با خروج آمریکا از عراق در دولت اوباما تا حدی تغییر کرد.
به این ترتیب که ایران به شکلی فراتر از انتظار توانست جای خالی رقیب را پر کرده و نفوذ خود را افزایش دهد.
افزایش نفوذ ایران اما نگرانی ضلع سوم (نجف) را به دنبال داشت.
نمود این نگرانی فشار مرجعیت برای کناره گیری گزینه ایران از قدرت و تغییر نخست وزیر بود.
به این ترتیب با پیام تاریخی مرجعیت به حزبالدعوه، ایران نیز با کناره گیری نوری مالکی و نخست وزیری حیدر العبادی موافقت کرد.
العبادی از آغاز برای احیاء توازن پیشین به صحنه آمده بود اما روند تحولات او را به نیرویی ضد ایران تبدیل کرد.
با بازگشت آمریکا به عراق در 2014 (ائتلاف موسوم به مبارزه با داعش)، فضا برای نقش آفرینی العبادی مقابل ایران بیشتر مهیا شد.
او طی سالهای نخست وزیری ضمن استفاده از حمایت گسترده ایران در نبرد با داعش تلاش کرد نفوذ تهران در مراکز حساس را کنترل کرده و در برخی نقاط کاهش دهد.
نقطه اوج این روند، اعلام التزام العبادی به تحریمهای آمریکا علیه ایران بود.
حالا ضلع دوم، یعنی ایران نخست وزیری العبادی را وتو کرد و عمر دولت او را به پایان رساند.
رئیس سازمان برنامه و بودجه: بخش کشاورزی بیشترین ظرفیت برای کاهش واردات و تحقق جهش تولید را برخوردار است!
با این اعتراف آقای نوبخت به پیشران بودن بخش کشاورزی در اقتصاد کشور آیا باید منتظر اصلاح رفتار دولت در تخصیص منابع به بخش کشاورزی به خصوص به سیاست مهم خرید تضمینی محصولات اساسی باشیم؟!
احتمال جنگ نفت
بدترین فرضیهای که برای اکنون میتوان تصور کرد!
نظرات برخی کارشناسان دقیق و خبره منطقه این نگرانی را پدید میآورد که شاید اکنون که نتانیاهو در قدرت تثبیت شده بکوشد بنحوی ترامپ را به اجرای طرح ماجراجویانه نظامی جدیدی در خاورمیانه وارد کند با هدف تحتالشعاع قرار دادن پیامدهای اجتماعی و سیاسی ناشی از بحران کرونا در داخل کشورهایشان و ناتوانیشان در کنترل آن.
وضع داخلی آمریکا برای پذیرش چنین ماجراجویی جنونآمیز بههیچوجه مناسب نیست، و این اقدام میتواند تیر خلاص به ترامپ باشد، ولی بعید نیست که دیوانههایی مانند نتانیاهو، و شرکای آمریکایی او، از طریق اقداماتی تحریکآمیز بکوشند ترامپ را به این گرداب وارد کنند.
خبرهایی که از تحرکات نظامی در منطقه منتشر میشود نگرانکننده است.
خبرها و شایعات نگرانی از احتمال وقوع ماجراجویی نظامی جدید آمریکا در عراق و منطقه را افزایش میدهد.
با کاهش شدید قیمت نفت، صنعت نفت آمریکا به یکی از بدترین دورانهای تاریخی خود وارد شده است. این امر برای ترامپ به شدت نگرانکننده است.
محتمل است این نگرانی او را به تأئید سناریوی افزایش قیمت جهانی نفت از طریق برافروختن جنگ در منطقه خلیج فارس سوق دهد.
اگر چنین سناریویی مطرح باشد، امید میرود که افرادی تأثیرگذار نیز باشند که، با برشمردن پیامدهای خطرناک جنگ جدید خلیج فارس و تأثیر آن بر فضای داخلی آمریکا، راهکار «جنگ برای افزایش قیمت نفت» را منتفی کنند.
آمریکا ما را بازی خواهد داد تا زمانی که ...
تا زمانی که
با هدف بازدارندگی ، ابزارها و گزینه های مختلف را بخصوص در آمریکای شمالی و اروپای غربی فعّال نکنیم؛
تا زمانی که
«مدیران لیبرال» دست و بال استراتژیست ها، فرماندهان و نیروهای شجاع و هوشمند کشورمان را بستهاند؛
مشخصا رهبری این پتانسیل را در ایران میبینند که اینطور به دشمنان اخطار می دهند. طبیعتا آنها که امورات ملت را در دست گرفته اند (بخصوص دولت) کافی است برنامه ریزی های خود را بر مبنای این نگاه راهبردی انجام دهند آنوقت خواهیم دید که بدخواهان ایران بخصوص آمریکا چگونه «ماست خود را کیسه میکنند.»
حسین استادی