انفجار در روابط عربستان سعودی و قطر تصادفی و ناگهانی نبوده بلکه محصولی چند ساله است که تمام تلاشها برای سرپوش گذاشتن بر اختلافات نافرجام بوده و ریاض با قدرت یافتن ترامپ فرصت را برای ادب کردن «دوحه» مناسب دیده است.
به گزارش مصاف،
«النشره» در مقاله ای به قلم «ماهر الخطیب» نوشت: با توجه به زمینه های
موجود، امکان پایان یافتن بحران اخیر بین دو طرف ریاض و دوحه در عرض چند
ساعت، به ویژه پس از تکذیب رسمی اظهارات منسوب به «یتیم بن حمد» امیر قطر
وجود داشت اما ادامه سیاست تنش از سوی بحرین و عربستان سعودی و امارات بر
این نکته تأکید می کند که این موضوع فقط به عنوان فرصتی برای وارد کردن
ضربه ای حذفی به دوحه بوده است. حال باید پرسید دلیل حقیقی این اتفاق چیست؟
در طول سال های گذشته، ریاض از قطر رضایت کامل نداشت به ویژه اینکه نقش
دوحه موجب سلب توجه نسبت به ریاض می شد و این در حالی بود که عربستان تمام
کشورهای عربی و نه فقط خلیجی را تحت پوشش خود می دانست، بنا بر این دوحه
اجازه نداشت به هیچ نوعی خارج از گود عربستان فعالیت داشته باشد و این
موضوع موجب بروز بحران دیپلماتیک بی سابقه ای بین اعضای شورای همکاری خلیج
فارس (GCC) و قطر در چند سال گذشته شد.
پس از این بحران، دوحه باید اقداماتی اتخاذ می کرد که خضوع و تسلیم آن را
نسبت به آنچه که عربستان در سطح سیاست خارجی در منطقه تعیین می کرد، نشان
می داد، اما قطر از ائتلاف آشکار خود با ترکیه و جنبش
«إخوان المسلمین» که در اکثر کشورهای عربی و اسلامی حضوری قوی دارد، عقب
نشینی نکرد و این در حالی بود که «باراک اوباما» رئیس جمهور سابق آمریکا
برای حصول رضایت کشور خود بدون ابراز جانبداری از هیچ یک از طرفین بین این
دو گروه رقیب ایستاد.
امروز دیگر «اوباما» برمسند کاخ سفید نیست بلکه «دونالد ترامپ» میلیاردر که
در مبارزات انتخاباتی خود از تصمیم برای درج نام «اخوان المسلمین» در لیست
گروه های تروریستی خبر داده بود، به قدرت رسیده است. «ترامپ» همچنین بارها
و به مناسبت های مختلف از تمایل خود برای همکاری با «ملک سلمان» شاه سعودی
و «ملک عبدالله دوم» شاه اردن و «عبدالفتاح السیسی» رئیس جمهور مصر ابراز
کرده است.
در این زمینه، باید تصویر حاصل از تجمع رؤسای کشورهای آمریکا، مصر و
عربستان سعودی را در زمان گشایش مرکز «اعتدال» به منظور مبارزه با فکر
افراطی در ریاض بلافاصله پس از پایان کار نشست عربی اسلامی آمریکائی باز
خوانی کرد. علاوه بر آن باید تقدیر و سپاس«ملک سلمان» از سخنان «السیسی» در
این نشست را را با وجود انتقادت او نسبت به قطر و ترکیه نیز به عنوان عنصر
مؤثر دیگر در این بحران روابط در نظر گرفت، زیرا «بن سلمان» می دانست این
موضوع به مفهوم کناره گیری آمریکا از آنکارا و دوحه نیست اما در عین حال می
دانست که آمریکا مانع قدرت گرفتن و پررنگ شدن نقش این دو کشور نیست.
بر این اساس، همچنین می توان به دلیل اشتیاق عربستان و امارت برای تلاش در
انجام کودتای نافرجام ترکیه قبل از اعلام حمایت از مشروعیت دولت اردوغان
توسط مواضع دیپلماتیک پی برد. ریاض به خوبی می داند که این کشور با وجود
هماهنگی های آشکار با ترکیه در پرونده های مختلف مشترک، اما در مورد
«مشروعیت» در جهان اسلام و به تعبیر دقیق تر رهبری جهان اسلامی تسنن با این
کشور رقابت دارد . بنا بر این ریاض هرگز اجازه نخواه داد تا «اردوغان» با
بهره گیری از جنبش «اخوان المسلین» در نقش خلیفه و یا مرشد فعالیت خود را ادامه دهد.
در پایان باید گفت این درگیری در روزهای آینده احتمالا ادامه خواهد یافت و
یا اینکه دوباره به حالت پنهان باز خواهد گشت اما این درگیری قطعا به دلیل
اختلاف در منافع و دیگاه های دو طرف باقی خواهد ماند.
منبع: شبستان