شهید دکتر احمدرضا احدی

۱۰۳۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مصاف» ثبت شده است

الکترال کالج؛ فرشته نجات دوباره برای ترامپ؟

الکترال کالج؛ فرشته نجات دوباره برای ترامپ؟

الکترال کالج؛ فرشته نجات دوباره برای ترامپ؟

 

انتخابات ریاست جمهوری 2020 ایالات متحده آمریکا را بی شک باید یکی از حساس ترین انتخابات این کشور دانست که با توجه به تأثیرات فزاینده این کشور در احوالات سایر کشورها،‌ به طور حتم در مرکز توجهات بسیاری از کشورهای همسو و ناهمسو با منافع آمریکا نیز قرار دارد.

 

آنچه که به طور کلی ذات انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا را حائز موقعیتی متمایز از سایر انتخابات مشابه در دیگر کشورها می سازد، یک سیستم ویژه برای گزینش ریاست جمهوری است که خاص این کشور بوده و مشابهی در سایر نقاط جهان ندارد. سیستمی که قادر است کاملا به صورت قانونی فردی را به عنوان رئیس جمهور منتخب ایالات متحده معرفی نماید که در حقیقت گزینه انتخابی اکثریت رأی دهندگان آمریکایی نبوده است. برای درک بهتر این موضوع بهتر است نگاهی مختصر و گذرا به این سیستم انتخاباتی داشته داشته باشیم.

 

فرایند انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده

بطور خلاصه باید گفت که انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده یک روند نسبتا طولانی (حدود یکسال) است. هر کسی که در آمریکا متولد شده باشد به شرط 14 سال متوالی زندگی در آمریکا و دارا بودن حداقل 35 سال سن می­ تواند بطور مستقل و یا از جانب یکی از احزاب نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود. اما با توجه به هزینه های سرسام آور انتخابات ریاست جمهوری، مستقل ها و احزاب کمتر شناخته شده و یا دارای طرفدار اندک شانسی برای پیروزی نهایی (و حتی شرکت در مناظرات) در طی این روند را نخواهند داشت و رقابت اصلی و جدی صرفا بین دو نماینده از احزاب جمهوری خواه یا دموکرات انجام می شود که این امر برای آمریکا یک سیستم دو حزبی را پدید می آورد که در مرکز بحث ما در اینجا قرار می گیرد.

در مرحله نخست که بخش اعظم روند طولانی این انتخابات را به خود اختصاص می دهد، هر یک از نامزد ها باید در انتخابات مقدماتیِ درون حزبی که در تمام 50 ایالت‌ آمریکا برگزار می‌شود به پیروزی دست یابد که این کار به دلیل گستردگی نیازمند حمایت و پشتوانه مالی قابل توجهی می باشد. خروجی این انتخابات درون حزبی و مقدماتی یک نماینده از جانب آن حزب خواهد بود که در روز برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آرا را به خود اختصاص می دهد و در صورت برنده شدن، برد او برابر با پیروزی آن حزب تلقی می شود. حساسیت انتخابات در طی فرایند رأی گیری به اوج خود می رسد، زیرا در این هنگام است که یک سیستم گزینش خاص سر بر می آورد.

در روز انتخابات ریاست جمهوری که همیشه در اولین سه‌ شنبه بعد از اولین دوشنبه ماه نوامبر برگزار می شود، رئیس جمهور و معاون او انتخاب می­ شوند. این انتخاب بر اساس سیستم موسوم به الکترال یا گزینشگر صورت می‌گیرد و اگر چه اسم نامزدها توسط مردم در برگه‌ های اخذ رأی نوشته می‌شود، اما مردم در عمل به طور مستقیم به رئیس‌جمهور و معاون او رأی نمی‌دهند؛ به این معنی که رای‌دهندگانِ هر ایالت؛ فهرستی از گزینندگان رئیس‌جمهور (الکتورها) را انتخاب می­ کنند که تعداد آن‌ها برابر با تعداد سناتورها به علاوه نمایندگانی است که آن ایالت در کنگره دارد. به مجموع گزینندگان در آمریکا سه گزیننده یا الکتور از واشنگتن‌دی‌سی (که ایالت محسوب نمی گردد) نیز افزوده می شوند تا در نهایت تعداد گزینندگان به 538 نفر برسد. تعداد سناتورها برای هر ایالت ثابت یعنی دو سناتور است اما آنچه که متغیر می­باشد تعداد نمایندگان کنگره است که بر اساس جمعیت متفاوت بوده و از این جهت اهمیت ایالات پرجمعیت نمایان می­ شود. این گزینندگان به تعدادی که برای هر ایالت تعیین شده است، از سوی هر حزب در طی فرایندی درون حزبی انتخاب می گردند.

آرای گزینندگان به "الکترال" شهرت دارد و مجمعی که این کار را انجام می دهد نیز مجمع گزینندگان یا الکترال کالج (Electoral college) نامیده می شود. نامزدی که بتواند در نهایت 270 رای الکترال ارائه شده از سوی مجامع گزینندگان را به خود اختصاص دهد، نام او به عنوان پیروز نهایی انتخابات رئیس جمهوری اعلام می گردد.

 الکتورهای مربوط به هر ایالت که نامزد انتخاباتی آنها بیشترین آرای مردمی را کسب کرده و اصطلاحا با توجه به آرای مردمی در آن ایالت پیروز شناخته شده، اندکی پس از انتخابات در مرکز آن ایالت گرد هم می‌ آیند و آرای خود را برای نامزدی که بیشترین آرای مردم را در آن ایالت کسب کرده‌ به صندوق می‌اندازند. برای مثال اگر ایالت X ، تعداد 25 رای الکترال داشته باشد و حزب B در رقابت با حزب A در این ایالت بیشترین آرای مردمی را کسب کرده باشد، در این حالت 25 الکتور معرفی شده از سوی حزب B که مردم در هنگام رای دادن آنها را نیز انتخاب کرده اند، گرد هم آمده و رای می دهند.

 الکتورها در این هنگام غالباً خود را از پیش ملزم به رأی دادن به نامزد حزب می‌کنند اما امکان دارد که برخی از آنها رای دیگری بدهد که البته مواردی از این قبیل بسیار نادر است. با این حال برنده نهایی در اکثر ایالات با روشی خاص تعیین می گردد.

48 ایالت از بین 50 ایالت آمریکا، بر اساس روش "همه مال برنده یا همه آرا از آن برنده است" (winner-takes-all) عمل می کنند. برای مثال بر اساس این روش در ایالت کالیفرنیا که بالاترین میزان آرای الکترال (55 رای) را در اختیار دارد، نامزدی که بالاترین آرای مردمی را به دست آورده باشد، نتیجه نهایی آرای الکترال آن ایالت را نیز در نتیجه از آن خود می کند. با این وجود دو ایالت نبراسکا و مین بر اساس قوانین ایالتی خود در این بین استثنا بوده و آرای الکترال در آنها از این روش پیروی نکرده و هر رای الکترالی که ارائه می شود به همان صورت به مجموع آرای الکترال آن نامزد اضافه می شود.

با توجه به روش "همه مال برنده"، تمامی آرای الکترال در یک ایالت خاص در سبد نامزدی که مردم در آن ایالت به او اعتماد کرده اند قرار می دهند، ولو اینکه این اعتماد با اختلاف یک رای مردمی نسبت به رقیب پدید آمده باشد. اما در اینجا می تواند یک اتفاق عجیب رخ دهد که در سیستم های انتخاباتی در سراسر دنیا نظیری ندارد و آن هم این است که یک شخص ممکن است مجموع آرای مردمی بالاتری داشته باشد، اما به دلیل کسب مجموع آرای الکترال کمتر رقابت را به حریف واگذار کند. اتفاقی که چندین بار در تاریخ ایالات متحده رخ داده و دو مورد از آن نیز در قرن 21 بوده است. همچنین جدیدترین مورد مربوط به سال 2016 است که هیلاری کلینتون نامزد دموکرات ها با سه میلیون رای مردمی بیشتر، در آرای الکترال رقابت را به دونالد ترامپ نامزد جمهوری خواهان باخت تا بار دیگر اهمیت و جایگاه آرای الکترال بیش از پیش در مرکز توجهات قرار گیرد. اما این موضوع چطور ممکن است؟ چطور امکان دارد فردی با محبوبیت مردمی کمتر برنده انتخابات شود؟ برای درک این موضوع به تصاویر زیر دقت کنید.

 

 

شکل 1. آرای مردمی (popular vote) در انتخابات سال 2016شکل 1. آرای مردمی (popular vote) در انتخابات سال 2016

شکل 2. آرای الکترال دریافتی در سال 2016 به تفکیک ایالات پیش از اعمال روش "همه مال برنده"

شکل 3. برنده نهایی آرای اکترال در سال 2016 به تفکیک ایالات پس از اعمال روش "همه مال برنده"

در شکل 1، آرای مردمی مربوط به انتخابات سال 2016 نشان داده است. بخش قرمز نمودار دایره ای در هر ایالت مربوط به آرای مردمی به نامزد دموکرات و بخش آبی مربوط به نامزد دموکرات است. البته بخش زرد و خاکستری نیز مربوط به احزاب یا جریانات سوم هستند که به دلیل آرای بسیار پایین خارج از بحث ما می باشند.

شکل 2 نشان دهنده آمار آرای الکترال پیش از اعمال روش "همه مال برنده" در سال 2016 است. برای مثال، در ایالت کالیفرنیا که دارای 55 رای الکترال است، پس از اینکه حزب دموکرات طبق شکل 1 بیشترین آرای مردمی را کسب کرد، 55 الکتور منتخب این ایالت که در نتیجه­ آرای مردمی باید از حزب دموکرات انتخاب شده باشند، آرای خود را که در بردارنده نام نامزدهای پست ریاست جمهوری و معاون اوست را ارائه می دهند که بر اساس شکل 2 هر 55 رای به نام هیلاری کلینتون ارائه شده است. مثالی دیگر از چنین امری را طبق اَشکال برای حزب جمهوری خواه در ایالتی مانند اوهایو با 18 رای الکترال شاهد هستیم. اما با دقت در شکل 1 می توانیم مواردی خاص را نیز مشاهده کنیم. به عنوان مثال در ایالت واشنگتن که دارای 12 رای الکترال می باشد و در آرای مردمی حزب دموکرات در آن پیشتاز بوده و در نتیجه حق رای الکترال به الکتورهای حزب دموکرات اختصاص خواهد داشت، طبق شکل 2، آرای دریافتی الکترال برای این ایالت بدین شرح است:‌ هیلاری کلینتون 8 رای، پاول (از حزب جمهوریخواه) 3 رای و فیث اسپاتت ایگل[1] (از حزب دموکرات) 1 رای. این نوع رای دادن نشان دهنده این است که اعضای مجمع الکتورال در این ایالت که قطعا همگی از اعضای حزب دموکرات هستند و انتظار می رفت تا به هیلاری کلینتون رای دهند، در 4 مورد رای متفاوتی را ارائه کرده اند. به چنین الکتورهایی که نظری بر خلاف رای مردمی ارائه می دهند در اصطلاح الکتور عهد شکن یا Faithless Elector گفته می شود. همچنین در شکل 2 نمونه های دیگری از این مورد را می توان در ایالات هاوایی و تگزاس نیز مشاهده کرد.

همچنین شکل 3 نیز نشان دهنده برنده نهایی آرای اکترال در سال 2016 به تفکیک ایالات پس از اعمال روش "همه مال برنده" است. البته با دقت در شکل در منتهی الیه راست در بالا و مشاهده ایالت مین می توان خطوطی قرمز را بر روی زمینه آبی این ایالت دید که با رجوع به آرای موجود در شکل 1 و با توجه به نکته ذکر شده در بالا در مورد عدم بکارگیری روش "برنده همه را می برد"، تا حدودی بر اساس آرای مردمی 4 الکتور این ایالت از تلفیق حزب دموکرات و جمهوری خواه انتخاب شده اند که نتیجه آن ثبت نهایی سه رای الکترال برای کلینتون و یک رای نیز برای ترامپ است. 

پس بطور کلی می توان گفت که در 48 ایالت آمریکا (به جز نبراسکا و مین که در بالا به آنها اشاره شد) برنده نهایی آرای الکترال کالج در آنجا کسی می­باشد که بر اساس نمودارهای دایره ای موجود در شکل آرای مردمی بالاتر و در نتیجه بواسطه مجمع الکترال حزبی که از آن برآمده آرای الکترال را از آن خود ساخته است.

اما این روند میتواند وضعیتی را بوجود آورد که در نهایت یک نامزد در عین اینکه مجموع آرای مردمی بالاتری دارد، اما به دلیل عدم کسب آرای الکترال کافی (270 رای) بازنده شود. این وضعیت در زمانی روی می دهد که یک نامزد در برخی از ایالات پر جمعیت رای مردمی بسیار بالاتری را نسبت به رقیب خود کسب کرده باشد. برای مثال در سال 2016 در ایالت کالیفرنیا[2]، کلینتون حدود 8.75 میلیون (61.7%) و ترامپ نیز 4.48 میلیون (31.6%) رای را به دست آوردند که حاکی از 4.27 میلیون اختلاف در آرای مردمی به نفع کلینتون است. اما نکته ای بسیار مهم وجود دارد. با اینکه در اینجا یک اختلاف بیش از چهار میلیونی به نفع کلینتون وجود دارد، اما آنچه که در نهایت از نتیجه این آرا قرار است کسب شود صرفا رسیدن به آرای الکترال است و بعد از آن پرونده آرای مردمی با هر میزانی که بوده بسته می شود. یعنی کلینتون چه با اختلاف هزار رای، چه با اختلاف چهار میلیون رای و حتی چه با اختلاف ده میلیون رای مردمی در برابر ترامپ در این ایالت، می توانست برنده هر 55 رای الکترال این ایالت شود. چنین اختلاف قابل توجهی با توجه به شکل 1 در ایالت هایی مانند نیویورک و ایلینوی نیز قابل مشاهده است. به همین دلیل است که وقتی مواردی از این دست در کل ایالات متحده در کنار یکدیگر تجمیع می شوند، در مجموع یک اختلاف آرای مردمی حدود سه میلیونی به نفع کلینتون در برابر ترامپ را بوجود می آورند، اما به دلیل اینکه ترامپ توانسته (و لو در رقابتی بسیار نزدیک در آرای مردمی) حداقل آرای الکترال یعنی 270 رای را در طی رقابت در سایر ایالات به دست آورد، به عنوان پیروز معرفی می شود، هر چند محبوبیت عمومی او کمتر از رقیب بازنده باشد!

از این رو، آنچه که در پیش بینی های پیش از انتخابات برای پژوهشگران دارای اهمیت است پیش بینی احتمالات در مورد آرای الکترال است. برای مثال اگر در نظر سنجی ها مشخص شود که در انتخابات 2020 ساکنان کالیفرنیا همچنان قرار است به دموکرات ها اعتماد کنند، 55 رای الکترال در پیش بینی ها به نام نامزد آنها یعنی بایدن نوشته خواهد شد و یا اگر چنین امری برای مثال در ایالت تگزاس برای ترامپ فرض شود، 38 رای الکترال ترامپ نیز برای ترامپ تصور خواهد شد.

این پیش بینی ها مبتنی بر نظر سنجی هایی است که اقبال عمومی نسبت به هر یک از احزاب در هر یک از ایالات را بر آورد می کنند. نتیجه نظر سنجی ها همیشه برای تمامی ایالات دارای قطعیت بالا نیست. همچنین بر خلاف برخی از ایالات که پایگاه سنتی این دو حزب تلقی می شوند، بسیار از ایالات ممکن است در طی هر چهار سال چرخش هایی داشته باشند. آرای خاکستری که در بسیاری از اوقات تصمیم خود را تا روز اخذ رأی ممکن است به تعویق بیاندازند، می­ توانند برآورد بسیاری از نظر سنجی ها و پیش بینی ها را تغییر دهند و با ایجاد یک جهش در آرای یک نامزد، کاری کنند که آرای الکترال از آن او شود.

یکی از موارد بسیار مهمی که بسیاری از این نظر سنجی ها مشخص می کنند، برآورد یک طیف گوناگون از احتمالات است و صرفا به دنبال تعیین قطعیت ها نیستند. همین احتمالات که خود دارای جزئیات فراوانی می باشند، منبعی قابل توجه برای پژوهش های پیش-انتخاباتی محسوب می شوند که می توانند رفتار و گرایشات انتخاباتی رای دهندگانی که چندان هم شفاف نیستند را بررسی نمایند.

 

پیش بینی ها در مورد آرای الکترال 2016 چه می گفتند؟

 پیش بینی های گوناگونی انجام شدند که اکثریت آنها کلینتون را پیروز انتخابات معرفی می کردند که به اختصار به برخی از پیش بینی های تخصصی در این باره اشاره می شود. سایت معروف fivethirtyeight در صفحه ای که به پیش بینی های انتخاباتی 2016 اختصاص داده است[3]، تا روز انتخابات در 8 اکتبر، شانس پیروزی کلینتون را 71.4 (نیویورک تایمز نیز یک شانس بسیار بالای 85 درصدی را برای کلینتون در نظر گرفته بود[4]) و شانس پیروزی ترامپ را 28.6 پیش بینی کرده است. این سایت همچنین 302.2 رای الکترال را به کلینتون و 235 رای برای ترامپ فرض کرده است. آرای مردمی هم 48.5% برای کلینتون و 44.9% برای ترامپ پیش بینی شده است (که با توجه به نتیجه انتخابات این مورد تقریباً صحیح می باشد).

همچنین سایت دیگری که به طور تخصصی به بررسی انتخابات در ایالات متحده می پردازد 270towin است. این سایت نیز در صفحه مربوط به انتخابات سال [5]2016، از احتمال 322 رای الکترال برای کلینتون و 216 رای برای ترامپ سخن گفته است، احتمالی که تا حدودی می تواند نزدیک به پیش بینی fivethirtyeight در نظر گرفته شود. اما چه اتفاقی می افتند که کاملا برعکس پیش بینی های صورت گرفته، ترامپ 306 به 232 (مطابق شکل 3) برنده نهایی انتخابات می شود؟ آرای الکترالی که در نهایت کلینتون کسب کرده، از آرایی که احتمال می رفت ترامپ کسب کند نیز کمتر است.

 

نیویورک تایمز به فاصله دو روز پس از انتخابات در یادداشتی می نویسد که پیروزی دونالد ترامپ تقریباً بر خلاف هر پیش بینی بزرگی بود. این امر باوری مبنی بر اینکه تجزیه و تحلیل انبوهی از داده ها می تواند به درستی وقایع را پیش بینی کند تضعیف کرد. رأی دهندگان نشان دادند که تجزیه و تحلیل­ های مربوط به پیش بینی و به ویژه پیش بینی در مورد انتخابات، تا چه اندازه یک علم نوپا است: برخی از افراد ممکن است با تصور پیروزی هیلاری کلینتون به اشتباه افتاده باشند، زیرا برخی از پیش بینی ها فاقد زمینه ای بودند که حاشیه خطاهای گسترده را توضیح می دهند. علاوه بر خطاهای نظرسنجی، متخصصین حوزه داده می گویند که ضعف ذاتی مدل های انتخابات ممکن است باعث بروز برخی از خطاهای پیش بینی شود. قبل از یک انتخابات، پیش‌بینی‌ ها از ترکیبی از نظرسنجی‌های انجام شده در گذشته و همچنین داده‌های نظر سنجی جدید برای پیش‌بینی احتمال پیروزی یک نامزد استفاده می‌کنند.[6]

 

پیش بینی ها در مورد آرای الکترال 2020 چه می گویند؟

بهتر است پیش بینی های آرای الکترال 2020 را در درجه اول در همان دو سایتی که در بالا ذکر شد بررسی کنیم. سایت fivethirtyeight، در مورد انتخابات 2020، تا تاریخ 26 آگوست شانس پیروزی بایدن را 70 و شانس پیروزی ترامپ را 30 درصد پیش بینی کرده است. 317 رای الکترال را برای بایدن و 221 رای برای ترامپ فرض کرده و در ادامه آرای مردمی هم 52% برای بایدن و 46% برای ترامپ پیش بینی شده است.[7]

اگر درست به چهارسال قبل برگردیم و داده های مربوط به پیش بینی در چنین روزی یعنی 26 آگوست 2016 را در این سایت ببینیم با این اعداد روبرو می شویم: شانس پیروزی کلینتون 81.1% و شانس پیروزی ترامپ 18.9؛ آرای الکترال کلینتون 340 و آرای الکترال ترامپ 198؛ آرای مردمی کلینتون 48.5% و آرای مردمی ترامپ 42%.

سایت دیگر یعنی 270towin  تا تاریخ 25 آگوست 2020 پیش بینی فعلی خود را لحاظ کرده، اما در مدلی خاص و بر خلاف سایت پیشین، تفکیکی را در محاسبات خود لحاظ کرده است که در شکل زیر قابل رویت است.

 

 

شکل 4. پیش بینی آرای الکترال تا تاریخ 24 آگوست 2020[8]

 

در نقشه بالا طیف رنگ های مختلفی قابل رویت است. رنگ آبی پر رنگ و قرمز پر رنگ  نشان دهنده ایالت هایی است که در آنها دموکرات ها و جمهوری خواهان (آبی برای دموکرات ها و قرمز برای جمهوری خواهان) بطور مطمئن پیروز خواهند شد(safe). رنگ آبی و قرمز معمولی نشان دهنده ایالت هایی است که در آنها به احتمال زیاد دموکرات ها و جمهوری خواهان پیروز می شوند (likely). ایالت هایی که با رنگ آبی و قرمز کمرنگ نشان داده شده اند نیز حاکی از ایالت هایی هستند که گرایش در آنها نسبت به دموکرات ها یا جمهوری خواهان تا حدودی بیشتر است (lean). همچنین برخی از ایالت ها با رنگ های خاکستری نشان داده شده اند که نشان از قرار گرفتن این ایالت ها در وضعیت toss-up دارد. در چنین وضعیتی رقابت بسیار تنگاتنگ است و نمی توان پیش بینی کرد که در نهایت گرایش آرای مردمی به چه سمتی میل خواهد کرد. اگر وضعیت toss-up را در نظر نگیریم و ایالت هایی که برای هر یک از احزاب با سه طیف رنگی مشخص شده اند را لحاظ کنیم، 278 رای الکترال برای دموکرات ها و 169 رای الکترال برای جمهوری خواهان تا بدین تاریخ لحاظ می شود.

 

در نهایت؛ آیا اتفاق انتخابات سال 2016 دوباره رخ می دهد؟

در انتخابات سال 2016 با اینکه دونالد ترامپ هم در اکثریت قاطع نظرسنجی ها و پیش بینی های مراکز معتبر و هم در آرای مردمی از رقیب خود هیلاری کلینتون بازنده محسوب می شد، اما در نهایت به لطف الکترال کالج ها پیروز شد. به هر حال آنچه که اهمیت دارد الکترال کالج ها هستند و برنده این مارتن را تقسیم همین 538 رای الکترال مشخص خواهد کرد. اما آیا آرای الکترال دوباره می توانند فرشته نجات ترامپ شوند؟

با اینکه برآوردها و پیش بینی ها شانس ترامپ را کمتر از سابق ارزیابی می کنند، اما آنچه که هنوز بسیار اهمیت دارد زمان باقی مانده تا روز انتخابات است. قطعا  تمرکز تیم ترامپ بر روی ایالت هایی خواهد بود که در نقشه موجود در شکل 4 در محدوده رنگ های قرمز و آبی کمرنگ و بطور خاص در زمره toss-up قرار دارند.

بی شک تیم بایدن هم تمام تلاش خود را در این ایالت های حیاتی و تعیین کننده نتیجه که قرار است برنده نهایی را معرفی کنند بکار خواهند بست، اما ترامپ از یک مزیت فوق العاده برخوردار است که بایدن فاقد آن است؛ هر چه باشد ترامپ در حال حاضر رئیس جمهور است و دست او برای ایجاد تحولاتی به نفع خود بازتر!

از آنجایی که تعداد آرای الکترال در ایالت های مختلف متفاوت است، پس با توجه به شکل 5، ایالت هایی از قبیل فلوریدا، آریزونا، اوهایو و کارولینای شمالی که هنوز پیش بینی ها درباره آنها درنگ کرده اند و مجموع آرای الکترال آنها نیز قابل توجه می باشد، از اهمیت بالایی برخوردار هستند.

بی شک تمرکز کمپین های انتخاباتی هر دو حزب بر روی چنین ایالت هایی مشهودتر خواهد بود. کار تبلیغات نیاز به صرف هزینه های گزاف دارد که در این زمینه با توجه به ماهیت پشتیبان­ های دو حزب، کفه ترازو به سمت حزب جمهوری خواه سنگینی می کند.

پیش بینی های سال 2016 درباره نتایج انتخابات نشان داد که علی رغم تلاش این تحقیقات برای ارائه یک نظر قابل اطمینان، بسیاری از فاکتورهای پنهان ممکن است در این برآوردها لحاظ نشوند. در نتیجه احتمال اینکه اتفاقی مشابه سال 2016 رخ دهد و ترامپ در عین کسب آرای مردمی بیشتر، در آرای الکترال پیروز شود وجود دارد. به هر حال نباید به هیچ وجه از این دو نکته غافل شد؛ اولا ترامپ در حال حاضر رئیس جمهور است، ثانیا زمان نسبتا زیادی تا روز انتخابات باقی است. بدون شک ترامپ و هم حزبی های او برای ترمیم وجهه او و تخریب وجهه رقیب دست به هر اقدامی خواهند زد.

در پایان می توان اشاره ای به دو پیش بینی نسبتاً متفاوت در مورد نتیجه انتخابات داشت که حاوی نکاتی قابل توجه هستند. پروفسور آلن لیختمن، استاد دانشگاه آمریکایی که به دلیل پیش بینی های دقیق خود در مورد برنده انتخابات ها از سال 1984 شهرت دارد. او اظهار داشته که بایدن ترامپ را شکست خواهد داد. او از سیستمی استفاده می‌کند که از 13 " کلید " پدید آورده که تعیین می کنند چه کسی برنده انتخابات ریاست جمهوری خواهد شد. در سال 2016، لیختمن یکی از معدود پیش‌بینی‌کننده گانی بود که گفت ترامپ رئیس بعدی خواهد بود. چهار سال بعد، او پیروزی بایدن را پیش‌بینی کرد.

اما لیختمن آن را یک رقابت نزدیک دانسته و خاطرنشان می‌کند که عوامل غیرمعمولی وجود دارند که می‌توانند نتیجه را تغییر دهند. این 13 کلید در سیستم او شامل عواملی مانند تصدی گری، آمار و ارقام اقتصادی بلند مدت و کوتاه مدت، ناآرامی های اجتماعی و رسوایی ها و همچنین کاریزمای شخصی نامزدها است. با توجه به سیستم لیختمن، هفت مورد از 13 کلید به نفع بایدن و شش مورد به نفع ترامپ است، که او را به عنوان نامزد حزب دموکرات، یک برتری کوچک برای پیروزی می بخشد. در سال 2000، او پیش‌بینی کرد که ال گور برنده انتخابات خواهد شد. ال گور آرای مردمی را به دست آورد، اما پس از تصمیم دیوان عالی برای جلوگیری از بازشماری آرای انتخاباتی فلوریدا (و چرخش آرای الکترال به سوی بوش با توجه به روش "همه مال برنده")، انتخابات را به جورج دبلیو بوش باخت.[9]

در پیش بینی لیختمن دو نکته بسیار مهم وجود دارد. اول، لیختمن بایدن را تنها با یک مزیت برتر از ترامپ فرض می کند و این امر حکایت از یک رقابت بسیار نزدیک بین دو نامزد دارد. رقابتی که با تلاش و ایجاد اختلافی کوچک در آرای مردمی هر ایالت، می تواند یک اختلاف بزرگ در مجموع آرای الکترال را همانند سال 2016 پدید آورد. دوم، اذعان لیختمن به اینکه این کلیدها می توانند جابجا شوند. یعنی ممکن است در اثر اتفاقاتی که می تواند در طی مدت باقی مانده تا انتخابات روی دهد، مکان ترامپ و بایدن در این سیستم تغییر کند و ترامپ را در نهایت پیروز انتخابات اعلام نماید.

 پیش بینی دیگر توسط یک پروفسور علوم سیاسی به نام استونی بروک ارائه شده که به طور صحیح 5 انتخابات از شش انتخابات ریاست جمهوری از سال 1996 را بطور صحیح پیش بینی کرده است. بر خلاف لیختمن، او معتقد است که ترامپ 91 درصد شانس پیروزی در انتخابات نوامبر 2020 دارد. این مدل توانسته نتیجه را برای 25 انتخابات از 27 انتخابات از سال 1912، با توجه به داده های موجود از هنگام آغاز انتخابات مقدماتی درون حزبی، به درستی پیش بینی کند. این مدل همانند سیستم ابداعی لیختمن پیروزی ترامپ را در 2016 پیش بینی کرده بودند. نکته بسیار خیره کننده ای که در این مدل به چشم می خورد این است که این مدل نه تنها پیروزی ترامپ را پیش بینی می کند، بلکه آرای الکترال ترامپ که در سال 2016 تعداد آنها 306 بود را به 362 رای در سال 2020 در پیش بینی خود افزایش داده که جای تأمل دارد.[10]

نکته مهمی که در این مدل نیز به آن اشاره می شود تأکید ویژه بر روی آرای الکترال است. در حقیقت این مدل به دست آوردن آرای مردمی بیشتر توسط بایدن را منکر نمی شود، بلکه با در نظر گرفتن واقعیت موجود، آنچه که با توجه به آن برنده نهایی معرفی خواهد شد را لحاظ می کند، یعنی آرای الکترال.

این تقریبا همان چیزی است که در 19 آگوست نشست مجازی مجمع ملی حزب دموکرات نیز به آن اشاره داشت. او در این نشست اظهار می دارد که بایدن می تواند با سه میلیون رای بیشتر، بازنده انتخابات باشد[11] (اشاره به وضعیت خود در سال 2016). همچنین در اظهار نظری دیگر چند روز بعد به بایدن توصیه می کند که در شب انتخابات و پس از بسته شدن پرونده آن تحت هیچ شرایطی شکست را نپذیرد.[12]

به عنوان یک نتیجه کلی از بحث، می توان اینچنین گفت که از این دو اظهار نظر هیلاری کلینتون نیز می توان اینچنین برداشت کرد که اولا کلینتون رقابت بایدن با ترامپ را یک رقابت نزدیک همانند 2016 می بیند و احتمال می دهد که همان وضعیت دوباره رخ دهد و دوما، احتمال می دهد که اتفاقی همانند انتخابات سال 2000 روی دهد و ترامپ همانند جرج دبلیو بوش تلاش کند تا با شیوه هایی پر ابهام قدرت را در دست بگیرد.

در پایان باید گفت که آرای الکترال با توجه به روش "همه مال برنده" که می تواند تأثیری بسیار عمیق در نتایج نهایی داشته باشد، همچنان می تواند به عنوان فرشته نجات ترامپ تلقی شود و در نظر گرفتن یک باخت قطعی برای ترامپ صرفا با تکیه بر نظر سنجی های صورت گرفته (که بسیاری از آنها در 2016 زیر سوال رفتند) که پیشتازی بلا منازع بایدن را نشان  می دهند، نمی تواند چندان عاقلانه و منطقی باشد. زمان باقی مانده، چرخش های بیشتری را در عوامل موثر بر انتخابات نشان خواهد داد.

 

 

 

 

[1] Faith Spotted Eagle

[2]https://docs.google.com/spreadsheets/d/133Eb4qQmOxNvtesw2hdVns073R68EZx4SfCnP4IGQf8/htmlview#gid=19

[3] https://projects.fivethirtyeight.com/2016-election-forecast/?ex_cid=2016-forecast

[4] https://www.nytimes.com/interactive/2016/upshot/presidential-polls-forecast.html

[5] https://www.270towin.com/maps/crystal-ball-electoral-college-ratings

[6] https://www.nytimes.com/2016/11/10/technology/the-data-said-clinton-would-win-why-you-shouldnt-have-believed-it.html

[7] https://projects.fivethirtyeight.com/2020-election-forecast/

[8] https://www.270towin.com/maps/consensus-2020-electoral-map-forecast

[9] https://wtop.com/presidential-election/2020/08/2020-prediction-from-professor-who-called-every-election-since-1984/

[10] https://www.independent.co.uk/news/world/americas/us-election/donald-trump-chance-of-winning-election-2020-joe-biden-poll-model-a9609236.html

[11] https://www.republicworld.com/world-news/us-news/biden-can-win-by-3-million-votes-and-still-lose-warns-clinton-at-dnc.html

[12] https://www.politico.com/news/2020/08/25/hillary-clinton-joe-biden-election-advice-401641

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چپ‌ها و درگیری مسلحانه با رژیم

چپ‌ها و درگیری مسلحانه با رژیم

چپ‌ها و درگیری مسلحانه با رژیم

 

هنگامی که حاج امین‌الضرب، برای راه‌اندازی کارخانه برق- که یکی از خیابان‌های تهران موسوم به چراغ برق را روشنایی بخشید- مهندس روسی‌تبار را به کمک طلبید، هرگز گمان نمی‌برد این دانش آموخته فنی، با افکار مارکسیستی خود، وارد عرصه سیاسی کشور شود، وی که به حیدر عمواوغلی شهرت داشت.

 

بعدها با هدف کودتا در نهضت جنگل و ترور میرزا کوچک خان رهبر نهضت جنگل در کنار میرزا قرار گرفت، اما از آنجا که میرزا حاضر نبود به جز هویت اسلامی، شناسنامه دیگری برای نهضت ضداستعماری‌اش قائل شود؛ این دو به حالت اختلاف بنیادین از یکدیگر جدا شدند. جدایی ایدئولوژیکی که باعث شد تا مورخان «حیدر عمواوغلی» را همدست و محرک اصلی خالو قربان و دارودسته‌اش در راه اضمحلال نهضت جنگل و تقدیم سر میرزا به رضاخان معرفی کنند.تجربه تلخ این خیانت و تکرار آن توسط حزبی مانند حزب توده که آشکارا، اعضای خود را در خدمت جاسوسی برای اتحاد جماهیر شوروی سابق قرار داده و از مسکو فرمان می‌گرفت، باعث شد تا مردم ایران علی‌رغم مخالفت با شاه، هیچ‌گاه به گروه‌هایی از این دست اعتماد نکنند؛ و این بی‌اعتمادی از خیانت «پیشه‌وری» که با هدف جدایی آذربایجان و انضمام آن به خاک شوروی به مدت کوتاهی در عرصه سیاسی کشور جلوه‌گر شد، تا روز فروپاشی اردوگاه شرق همیشه سیر صعودی پیمود.


گذشته از سرنوشت گروه مارکسیستی موسوم به 53 نفر که به زندان‌های رضاخان دچار شدند و به قتل نظریه‌پرداز این گروه به نام تقی ارانی توسط پزشک احمدی انجامید و حضور گاه و بی‌گاه عناصر حزب توده در صحنه سیاسی ایران که به وزارت برخی از آنها در رژیم شاه نیز انجامید، نخستین گروهی که به شیوه مسلحانه رودرروی رژیم شاه ایستادند، توسط بیژن جزنی سازمان یافت، جالب اینکه پدر وی حسین جزنی در شمار افرادی بود که به فرقه دموکرات و «پیشه‌وری» پیوست و در جریان شکست این فرقه، به شوروی گریخت و در سال 1345 با تقاضای عفو از شاه به ایران بازگشت.


بیژن جزنی درمیان خانواده‌ای رشد و نمو کرد که عموم آنها با گرایش مارکسیستی در خدمت شوروی و حزب توده قرار داشتند، حتی مادرش نیز در شمار سازمان زنان حزب توده بود. بیژن جزنی که درتحلیل‌هایش از قیام 15 خرداد 1342 با عنوان شورش کور نام می‌برد(1) و از سوی دیگر خیانت‌های حزب توده را هم با تمام وجود احساس نموده بود، در ادامه راه به جبهه ملی پیوست، اما زمانی که احساس کرد سقف خواسته‌های اعضای جبهه ملی ایجاد رفرم در نوع سلطنت‌پهلوی دوم است، با حضور گروهی از دوستان خود در سازمان جوانان حزب توده و با هدف مبارزه قهرآمیز، نخستین هسته‌های چریکی جریان چپ را با حضور چهره‌هایی چون:‌ علی‌اکبر صفایی فراهانی، عباس سورکی ، سعید کلانتری، محمد چوپان‌زاده، حسن ضیاظریفی تشکل بخشید که بعدها با عنوان سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران شهرت یافت.


اعضای این گروه زمانی به عضوگیری در میان دانشجویان پرداختند و اقدام به تهیه سلاح کمری نمودند که تأمین‌کننده اسلحه آنها که فردی به نام آقایان بود با شماره رمز 8837 و با نام مستعار غزنوی با ساواک همکاری داشت.(2)


بدین ترتیب در سال 1346 اعضای این گروه که برای برطرف کردن تنگناهای مالی، سرقت از بانک‌ها را در دستور کار خود قرار داده بودند، در مورخه 19/10/1346 در پی تحویل گرفتن سلاح از آقایان به دام ساواک افتادند.


به دنبال بازداشت حسن ضیاظریفی در هنگام دیدار با احمد جلیل افشار و اعتراف آنها افرادی چون؛ صفایی فراهانی، صفاری آشتیانی، چوپان‌زاده، محمد مجید کیان‌زاده و سعید کلانتری تحت تعقیب قرار گرفتند. بازماندگان این گروه ابتدا راه فرار به عراق را در پیش گرفتند که در این میان گروهی از مرز گذشتند و گروهی به دام ساواک گرفتار آمدند و بدین ترتیب گروه جزنی از هم پاشید.


یکی از شکنجه‌گران ساواک به نام تهرانی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستگیر و محاکمه شد، در اعترافات خود ضمن اشاره به گروه 9 نفره بیژن جزنی یادآور شد:«پس از ترور رضا زندی‌پور رئیس کمیته مرکز شهربانی و راننده‌اش در اواخر سال 1353... یک روز در 7 فروردین 54‌[13] محمدحسن ناصری معروف به عضدی مرا به اتاق خود خواست و گفت قرار است عملیاتی انجام شود که آقای ثابتی گفته شما هم باید در عملیات باشید، پرسیدم چیست؟ گفت فضولی نکنید... در روز 29 فروردین رضاعطارپور تلفنی به من اطلاع داد که کاظم ذوالانوار(3) را به بازداشتگاه اوین منتقل نمایم. در آن موقع سرهنگ وزیری رئیس زندان اوین بود... ساعت 5/2 به رستوران رسیدم. رضا عطارپور، محمدحسن ناصری، پرویز بهمن فرنژاد معروف به دکتر جوان،(4) سعدی جلیل اصفهانی معروف به بابک، ناصر نوذری معروف به رسولی و محمدعلی شعبانی معروف به حسینی هم تقریبا همزمان با من آمده بودند... عطارپور گفت:... جزئیات کار را ثابتی بررسی کرده و تصویب شده و سرهنگ وزیری در جریان قرار گرفته و باید همان طور که آنها در دادگاه‌های انقلابی خود وقت و بی‌وقت تصمیم به ترور می‌گیرند، ما هم چند نفر از اعضای این سازمان‌ها را بکشیم...


... ما در قهوه‌خانه اکبر اوینی در نزدیکی بازداشتگاه اوین منتظر می‌شویم و با سرهنگ وزیری به محل می‌رویم.


رسولی و حسینی زودتر حرکت کردند و بعد از نیم ساعت به سوی قهوه‌خانه راه افتادیم و به قهوه‌خانه رسیدیم، رسولی و حسینی لباس زندانیان را تحویل گرفته [بودند]... سرهنگ وزیری خود را آماده کارزار با عده‌ای کرده بود که هم دستشان بسته بود و هم چشمشان... زندانیان را پیاده کرده و ردیف روی زمین نشاندند... اولین کسی که رگبار مسلسل را به سوی آنها بست سرهنگ وزیری بود... و همین طور رگبار بستند و بعد سعدی جلیل اصفهانی بالای سر همه رفت و تیر خلاص را شلیک کرد.» (5)


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- ر.ک: به پرونده جزنی، ج 2، صص 101-99.
2- شاهدی، مظفر، ساواک، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی.
3- مهندس سیدکاظم ذوالانوار در سال 1326 در خانواده‌ای روحانی در شهر شیراز متولد شد. وی در همان اوان نوجوانی با فرهنگ قرآنی در جلسات تفسیر و قرائت قرآن و جلسات دینی آشنا شد، بدین سبب هنگامی که در سال 1346 در دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران راه یافت با بنیانگذاران سازمان مجاهدین آشنا شد و تا پیش از تغییر ایدئولوژیک منافقین و انحراف به سمت مارکسیسم، صادقانه از ارزش‌های اسلامی، دفاع می‌کرد.
4- وی پس از فرار به آمریکا در جریان انقلاب اسلامی، به همکاری با سازمان سیا و بخش فارسی رادیو آمریکا پرداخت و باجناق خود احمد بهارلو را به ریاست بخش فارسی رادیو آمریکا منصوب کرد.
5- حسن‌پور، قاسم، شکنجه‌گران می‌گویند، نشر موزه عبرت، صص 182-180.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

وسایل زندگی امام زمان

وسایل زندگی امام زمان

تاحالا به این فکر کردین که امام زمان از چه وسایلی برای زندگی استفاده می‌کنن؟ دنبال تجملات‌ان یا سادگی؟اولویت امام در خرید وسایل زندگی چه چیزهاییه؟ وسایل زندگی ما چقدر به اماممون شبیهه؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چرا ایران «ریچارد گلدبرگ» را تحریم کرد؟

چرا ایران «ریچارد گلدبرگ» را تحریم کرد؟

چرا ایران «ریچارد گلدبرگ» را تحریم کرد؟

 

ریچارد گلدبرگ از اعضای اندیشکده آمریکایی FDD روز یکشنبه مطابق قانون مقابله با نقض حقوق بشر و اقدامات ماجراجویانه و تروریستی آمریکا در منطقه از سوی ایران تحریم شد.

 

 وزارت خارجه کشورمان  روز یکشنبه 12 مردادماه  در بیانیه‌ای اعلام کرد که ایران ریچارد گلدبرگ را تحریم کرده است.

 

در بیانیه آمده است که وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران مطابق با ماده 4 و 5 قانون مقابله با نقض حقوق بشر و اقدامات ماجراجویانه و تروریستی آمریکا در منطقه، مصوب 22 مرداد سال 1396 و به منظور حصول اهداف قانون فوق در اِعمال تحریم علیه اشخاص آمریکایی که در تروریسم اقتصادی علیه منافع دولت و شهروندان جمهوری اسلامی ایران مشارکت موثر دارند، آقای "ریچارد گلدبرگ" عضو وابسته به بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها و دستیار سابق جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا را تحت تحریم‌های مندرج در مواد 6 تا 8 قانون موصوف قرار می‌دهد.

 

اندیشکده آمریکایی FDD و ماهیت آن

ریچارد گلدبرگ از اعضای میز ایران در موسسه و اندیشکده آمریکایی FDD است، ابتدا بهتر است تا با این موسسه و اهداف آن آشنا شویم. به گفته مقامات و مسئولان اندیشکده FDD وظیفه این بنیاد حمایت از افراد و جریاناتی است که به دنبال کسب دموکراسی و آزادی در کشورشان هستند. آن طور که در وب سایت این موسسه نوشته شده است، این بنیاد یک مؤسسه تحقیقاتی غیرحزبی مستقر در واشنگتن است که بر امنیت ملی و سیاست خارجی متمرکز است.

 

تاریخچه تاسیس این بنیاد به بعد از حادثه 11 سپتامبر  2001 باز می‌گردد، محدوده فعالیت این بنیاد کشورهای ایران، کره شمالی و سوریه متمرکز شده است و در کشورهایی مانند ایران حرکت هایی که به آن انقلاب رنگین یا مخملی می گویند هم به این موسسه نسبت داده می شود. 

 

سیاست این بنیاد با دفاع از سیاست نبرد با تروریسم جرج دابلیو بوش، مخالف تشکیل کشور فلسطین، مخالف برجام و دفاع از تحریم‌های ایران، خود را به عنوان نهادی نزدیک به نومحافظه‌کاران آمریکا و راست‌گرایان حزب لیکود رژیم صهیونیستی معرفی می‌کند، افراد و شرکت‌های زیادی از این بنیاد، پشتیبانی مالی می‌کنند، اما بزرگترین پشتیبانان مالی آن، ثروتمندان یهودی آمریکایی هستند که برخی از آن‌ها از الحاق بیت‌المقدس شرقی به اسرائیل حمایت می‌کنند.

 

ریچارد گلدبرگ کیست؟

ریچارد گلدبرگ مشاور سابق جان بولتون و یکی از اعضای اندیشکده آمریکایی FDD یا همان بنیاد حمایت از دموکراسی است. در وبگاه این بنیاد ریچارد گلدبرگ بدین گونه معرفی شده است، مشاور ارشد و متخصص در امور چین، سازمان‌های بین المللی، ایران، مسائل هسته‌ای ایران، سیاست و اقتصاد ایران، تحریم‌های ایران، نیروهای نظامی و سیاسی،  امور مالی و تبلیغات، سیاست های دفاع آمریکایی و استراتژی معرفی شده است.

 

پروژه‌هایی که او در دست اجرا دارد و بر روی آن متمرکز شده است شامل توان اقتصادی و مالی، نیروهای نظامی و سیاسی ایران است.

اگر بخواهیم دقیق‌تر او را معرفی کنیم باید سوابق کار دیگری او را بررسی کنیم. ریچارد گلدبرگ دارای مدرک کارشناسی در رشته روزنامه‌نگاری و کارشناسی ارشد در سیاست عمومی و مدیریت دولتی از دانشگاه دانشگاه نورت‌وسترن است. او پیش‌تر به عنوان افسر نیروی دریایی ایالات متحده با تجربه حضور نظامی در ستاد مشترک ارتش آن کشور و حضور نظامی در افغانستان را در کارنامه خود دارد.

 

گلدبرگ در فاصله‌های سال 2004 تا 2014 در مجلس نمایندگان کنگره آمریکا به عنوان معاون رئیس هیئت مدیره و مشاور ارشد سیاست خارجی «مارک کرک» سناتور پیشین ایالت ایلینوی مشغول به کار بود. او به مدت دو سال از 2015 تا سال 2017، به عنوان معاون رئیس کارکنان امور مربوط به قانون‌گذاری و بعدها رئیس دفتر کارکنان فرماندار ایلینوی «بروس رانر» از جمله امنیت داخلی، امنیت عمومی و بهداشت عمومی را بر عهده داشته است. او همچنین مذاکره‌کننده جمهوری‌خواه مجلس سنای ایالات متحده است. دونالد ترامپ در سال 2019 وی را به عضویت شورای امنیت ملی آمریکا درآورد.

 

او همچنین به عنوان رئیس میز «مقابله با توسعه تسلیحات کشتار جمعی توسط ایران» (WMD) در شورای امنیت ملی ایالات متحده انتخاب شد، در این زمینه از نزدیک با برایان هوک، نماینده ویژه ایالات متحده در امور ایران فعالیت می‌کند و به عنوان مشاور ارشد سیاسی وزیر امور خارجه است.

 

گلدبرگ مشاوری که معمار تحریم‌های ایران شد

او یکی از افرادی است که موافق طراحی و اعمال تحریم‌های سخت علیه جمهوری اسلامی ایران است؛ گلدبرگ در راستای اعمال تحریم‌های هدفمند بانکی و تحریم‌های اقتصادی علیه ایران در سه دور از این مذاکرات به عنوان مذاکره کننده حضور داشته است. حوزه حقوق بشر و مسائل دموکراتیک از دیگر حوزه‌هایی است که گلدبرگ موافق تحریم ایران در آنهاست.

 

او عقاید و برنامه‌های تحریمی خود علیه ایران را در کتابی به نام جنگ‌های ایران نوشته و معرفی کرده است.  

 

سابقه تحریم افراد و نهادها از سوی ایران

نمایندگان مجلس شورای اسلامی سال 96 قانونی را تحت عنوان مقابله با نقض حقوق بشر و اقدامات ماجراجویانه و تروریستی آمریکا در منطقه تصویب کردند، مسئولان دستگاه دیپلماسی کشورمان هم در راستای این قانون برخی از افراد و نهادها را تحریم کرده است. بر این اساس وزارت خارجه، فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام)، اندیشکده آمریکایی FDD  و اخیرا هم ریچارد گلدبرگ را تحریم کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

آنچه از کویت و دینار قدرتمندش باید بدانیم ...

آنچه از کویت و دینار قدرتمندش باید بدانیم ...

آنچه از کویت و دینار قدرتمندش باید بدانیم ...

امروز سالگرد حمله عراق به کویت و تصرف این کشور است. به همین مناسبت قصد دارم در سلسله مطالبی در خصوص تاریخ تحولات این کشور و آل صباح توضیحاتی را ارائه دهم و سپس در یادداشت های بعد به قضیه جنگ اول خلیج فارس برسم.

واژه کویت از کلمه کوت به معنای قلعه گرفته شده و این خطه در دوران عباسیان کاظمه البحار نامیده می شد. این منطقه به طور تاریخی جزو ولایت بصره در زمان های قدیم بوده و چه در زمان عباسیان و چه امپراطوری ترکان عثمانی تحت حاکمیت این استانداری قرار داشته است.

از قرن هجدهم 3 خانواده آل صباح ، آل خلیفه و آل جلاهمه به دلایل سیاسی و اقتصادی از نجد به این منطقه مهاجرت کرده و بر سر اداره این منطقه متفق گشته و مبادرت به تقسیم امور کردند. 

آل صباح قدرت سیاسی را در دست گرفت، آل خلیفه تجارت خشکی و آل جلاهمه تجارت دریایی‌و صید ماهی و مروارید. در سال 1756 بر اثر اختلافات اتحاد این 3 طایفه فروپاشید و مردم کویت با صباح بن جابر (صباح اول) برای ریاست و امارت بیعت کردند.

خاندان صباح اداره امور سیاسی را پیش می برند تا این که مرگ چهارمین امیر این خاندان یعنی شیخ صباح بن جابر ( صباح دوم ) فرارسید .
وی 3 پسر قدرتمند داشت که هر کدام به نوبت لذت امیری را چشیدند.

ابتدا عبدالله ، سپس محمد و در نهایت شیخ مبارک که بر اثر مرگ مشکوک برادرش محمد ، امیر هفتم کویت شد( سال 1896 ). وی فرد با کفایتی بود و به همین علت به مبارک الکبیر معروف شد.

از اینجا بود که او در فرمانی اعلام کرد پس از من قدرت باید در اختیار 2 پسرم جابر و سالم و اعقاب ذکور آنها امتداد یابد. واقعه مهم دیگر در زمان او معاهده مخفیانه سال 1899 با انگلستان بود که بر اساس آن کویت به طور کامل تحت الحمایه بریتانیا می گشت.

در آن زمان کویت بخشی از امپراطوری عثمانی بود که البته دچار ضعف گشته و همین امر شیخ مبارک را برآن داشت تا این امیرنشین را برای در امان نگاه داشتن از گزند تحولات ناگوار تحت الحمایه بریتانیا درآورد. او تا سال 1915 زنده بود و پس از آن پسر ارشدش جابر و سپس سالم بر تخت امارت جلوس کردند.

در سال 1961 در زمان عبدالله بن سالم نوه شیخ مبارک کویت اعلام استقلال کرد و این تصمیم اعتراض شدید دولت وقت عراق به ریاست عبدالکریم قاسم را برانگیخت.

استدلال عراقی ها این بود که کویت به طور تاریخی تحت حاکمیت استانداری بصره قرار داشته و اصولا کشور خواندن آن غیر قانونی و نامشروع است.

در مقابل قدرت های آن روزگار خصوصا انگلستان و آمریکا با عنایت به ذخایر عظیم نفتی عراق تمایل نداشتند تا این امیرنشین که یک منطقه فوق العاده مستغنی از لحاظ اندوخته هیدروکربوری بود تحت حاکمیت بغداد درآید تا بتوانند به سادگی بر کویت کوچک و ضعیف اما بیش از حد ثروتمند سیطره یابند.

عبدالکریم قاسم سعی داشت از گزینه نظامی بهره جوید که با درخواست شیخ عبدالله سالم سربازان انگلیسی در مرز با عراق مستقر شدند و سرانجام در زمان عبدالسلام عارف در توافقی، کویت با پرداخت مبلغ قابل توجهی پول دولت عراق را به سکوت در مقابل اعلام استقلالش واداشت.

 طلای سیاه این منطقه از دیرباز مورد توجه انگلستان و آمریکا بود و همین عاملی شد تا در سال 1934 شرکت بریتیش پترولیوم و گلف اویل شرکت نفت. کویت را راه اندازی کنند و سرانجام در سال 1960 شرکت ملی نفت کویت باهمکاری بخش خصوصی و دولت تاسیس شد.

دولت کویت به برکت تولید و صادرات نفت خام به یکی از ثروتمندترین دول جهان با اقتصاد رانتیر مبتنی بر صدور نفت و واردات نیازهای عمومی و معیشتی تبدیل شد و بخشی از این درآمد سرشار صرف توزیع یارانه و راضی نگاه داشتن جمعیت بسیار اندک این کشور ( 4 میلیون نفر که 1/5 میلیون آن بومی ست ) می شود.

دینار کویت ارزشمندترین ارز دنیاست که چند علت دارد که مهمترینش اینست که نفتش را تنها با پول خودش می فروشد یعنی کشورهای خریدار باید با پرداخت ارزهای معتبر جهانی دینار این کشور را خریداری کنند و سپس با تادیه دینار نفت را بخرند .

تاکتیک فوق سبب شده تا ارزهای معتبر درحجم بالا در بانک مرکزی کویت ذخیره شوند ، قدرت مالی این کشور کوچک هنگفت گردد و تورم آن صادر گردد.

از علل دیگر میتوان به مالیات نگرفتن ، ذخیره نفت بالا ، سیاست های پولی و شناور نبودن نرخ دینار اشاره کرد .

علیرضا تقوی نیا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شهر از منظر نهج البلاغه

شهر از منظر نهج البلاغه

از خدا نسبت به بندگان و شهرهایش پروا کنید.
منبع : خطبه 167(دشتی، 1384: 227-229)

تقوا درباره بلاد، یعنی در آبادانی آنان بکوشند و از تخریب و ویرانی بپرهیزند و اجازه دهند همه مردم از محیط سالم بهره گیرند.
منبع : مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین شرح تازه و جامعی بر نهج البلاغه،1383، ج6: 429-433

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

توهم بهارستانی روزنامه اعتماد

هواداران دوآتیشه‌ی تیم‌های فوتبال و خبرنگاران روزنامه‌های حزبی، اشتراکاتی دارند که باعث می‌شود در عین تفاوت‌های ظاهری، عملکردی کاملا مشابه هم داشته باشند. هر دو همیشه و در همه حال از تیم خود دفاع و به تیم مقابل حمله می‌کنند. واقعا دلیل این شباهت چیست؟


فراحقیقت، یعنی در فرآیند شکل‌گیری افکار و عقاید، واقعیت‌ها و مستندات، نقش کمتری را نسبت به عواطف و احساسات بازی می‌کنند.

این مفهوم در دوره‌ی فـعلی که زمـانه‌ی رسانه و اخـبار است و سرنوشـت بسـیاری از مسـائل را رسـانه تـعیین می‌کند، کاربرد بیشتری دارد؛ «پسا حقیقت» یعنی مردم، لزوما هر آن چیزی که با چشمانشان می‌بینند را باور نمی‌کنند، بلکه احساساتشان هست که حقیقت را برای آنها تعیین میکند.

مثال واضح آن، طرفداران متعصب تیمهای فوتبال است. اصلا برایشان مهم نیست تیمی که طرفدارش هستند چه عملکردی دارد؛ همیشه و در همه حال از آن تیم طرفداری می‌کنند و سعی دارند هر ضعف و حتی باختی را به نحوی توجیه و هر طور می‌توانند به تیم مقابل حمله  کنند.

ما در سطح اصحاب رسانه و مطبوعات نیز با مدل ناخوشایندی از این طرفداری یا دشمنی کورکورانه مواجه هستیم؛ که یک تفاوت اساسی با طرفداران تیم های فوتبال دارد؛ آن هم سطح بدنه‌ی اجتماعی است که احساسات و عقاید ثابت  خود را ارجح به حقایق عینی می‌دانند.

در فوتبال عموماً این طرفداران مردمی هستند که تعصب‌کش تیم‌هایشان می‌شوند در حالی که فوتبالیست‌های حرفه‌ای کاملاً به کارایی تیم فکر می‌کنند و به راحتی از تیم قرمز به تیم آبی یا برعکس مهاجرت می‌کنند؛ اما در بین اصحاب رسانه با کمال تأسف این خبرنگاران و رسانه‌های حرفه‌ای هستند که کاری به کارآمدی و عملکرد سوژه ندارند بلکه تیمی به همه نگاه می‌کنند؛ در حالی که عامه مردم فارغ از جناح بندی‌های سیاسی هر مسئول و فرد اجرائی را که برای کشور کارآمد و مفید باشد؛ دوست دارند.

«انصاف این است که علی اکبر رائفی‌پور در کار و بار خود موفق است و توانسته تعداد زیادی از جوانان اصولگرا را پای سخنانش بنشاند و از هر دری با آنها سخن بگوید. خیلی‌ها او را استاد می‌نامند و سخنانش را به گوش جان می‌شنوند. همین اقبال عمومی او را بر آن داشته تا وارد معرکه انتخابات شود.»

پاراگراف بالا، قسمتی از گزارش مطولی است که روزنامه اعتماد در تاریخ 98/08/22 تحت عنوان «سودای بهارستانی آقای سخنران» منتشر کرده است. جالب این که در عین تأیید کارآمدی این جوان 35 ساله، باز هم با برچسب (جوانان اصوالگرا) نگاه تیمی و قبیله­‌ای خود را به خواننده القا می­کند.

این یادداشت،4ماه به انتخابات مجلس و با محوریت معرفی (علی اکبر رائفی پور) بعنوان سخنرانی که نظرات شاذی دارد، نگاشته شده است. در سرتاسر این خبر، سعی شده با بیان قطعاتی کوچک، از سخنرانی‌های مفصل، رائفی پور را انسانی متوهم، با رویکردی تند و رادیکال، نشان بدهد؛ بی‌آنکه اشاره‌ی کوچکی به اقدامات مؤثر او که موجب استقبال گسترده و فراگیر کارشناسان و متخصصین از تمامی گروه‌های فکری و فرهنگی از او شده است، کند.

جالب است که به تأسیس مؤسسه مصاف در سال 89 توسط رائفی پور اشاره می‌­کند اما از بیان حوزه وسیع فعالیت‌های این مؤسسه آن هم بدون استفاده از بودجه‌های دولتی و با نتایجی که بارها تحسین عموم متخصصین و کارشناسان را برانگیخته خودداری و فقط در مورد قصد ورود رائفی پور به مجلس، خیال پردازی می‌کند.

حالا که چهار ماه از انتخابات مجلس و بیش از 8 ماه از پیش‌گوئی روزنامه اعتماد در مقاله‌ی بالا می‌گذرد و هیچ اقدامی جهت ورود به صحنه‌ی انتخابات یا عضویت در لیست‌های انتخاباتی از طرف رائفی‌پور دیده نشد؛ واقعاً جای تأمل دارد، که این همه قصه بافی­ها، بر اساس کدام سند و واقیعیت عینی در قالب یک روزنامه رسمی، آن هم با بودجه بیت المال به مخاطب عرضه می­شود؟

جالب اینجاست که کنش‌گران منصف اجتماعی تأیید می‌کنند که بعد از انتخابات مجلس، فعالیت‌های جهادی و فرهنگی علی اکبر رائفی‌پور و مؤسسه تحت مدیریتش گسترش نیز داشته است؛ تا جایی که واحد برنا که بصورت تخصصی به نوجوانان می‌پردازد، در نیمه‌ی ماه مبارک بعنوان پانزدهمین واحد تخصصی مصاف، افتتاح شد.

حالا به بهانه‌ی فعالیت جدید این انقلابی پرتلاش تحت عنوان گروه جهادی "معروف" با هدف مطالبه‌گری و با مجوز ستاد امر به معروف و نهی از منکر، روزنامه‌های زنجیره‌ای دوباره با همان نگاه قبیله‌ای او را هدف آماج حملات قرار داده‌اند؛ فی‌المثل همین روزنامه اعتماد در یادداشتی تحت عنوان «مجوز ویژه» در شماره‌ی روز سه شنبه 99/04/24 با ذکر مکرر کلمات اصولگرا و اصلاح طلب (بیش از 12 بار در مقاله‌ی کوتاه یک صفحه‌ای) و چسباندن رائفی‌پور به طیف موسوم به اصولگرا، نسبت به انتقاد ایشان از اصلاح طلبان ابراز نگرانی می‌کند.

روزنامه‌ی آفتاب یزد نیز در اقدامی کاملا هماهنگ در همان روز طی یادداشتی با عنوان «پوپولیسم در مبارزه با فساد» همان روش دعوای نعمتی_رحمتی را پیش می‌گیرد (بیش از 16 بار تکرار کلمات اصولگرا و اصلاح طلب در یک یادداشت) و اینبار او پیش‌گوئی را بر عهده می‌گیرد و پس از داستان سرایی‌های مختلف فعالیت‌های رائفی‌پور را به انتخابات ریاست جمهوری ربط می‌دهد. متأسفانه نگاه قدرت زده، آنها را وادار می‌کند، هر کنشی را در ارتباط با انتخابات ببینند و خارج از دایره‌ی قدرت طلبی از تحلیل عاجز بمانند.

جالب اینجاست که نویسنده‌ی یادداشت‌های مذکور در تضادی آشکار با برچسب‌گذاری‌های خود، از اختلافات رائفی‌پور و اصولگرایان می‌گوید! این روزنامه‌ها نمی‌خواهند و یا شاید نمی‌توانند باور کنند مردم از بازی اصوالگرا و اصلاح طلب خسته‌اند و علت محبوبیت سخنران جوان هم همین بیزاری از چپ و راست است.

آنها حاضر نیستند کسی را خارج از این دعوای قبیله‌­ای به رسمیت بشناسند و نمی‌توانند قبول کنند که شخصی خارج از این قاعده‌ی برد_برد اصولگرا_اصلاح­‌طلب اقدام به مطالبه‌­گری کند، اتفاقا از قضا در همان روز سه شنبه، روزنامه‌ی اصولگرای فرهیختگان و خبرگزاری نسیم نیز با همان دلایل بر رائفی پور می‌تازند اما باز هم تحت تأثیر تعصبات خود، او را با عنوان مضحک "سخنران اصولگرا" خطاب می‌کنند.

معضل اثر فوق العاده "فراحقیقتِ حزبی" در بین برخی از اصحاب رسانه، کار را به جایی رسانده است که این خبرگزاری‌ها بخش عمده‌ای از اعتماد اجتماعی خود در بین عموم مردم را از دست داده و آن را فدای تعصبات و احساسات حزبی و جناحی کرده‌اند؛ آن‌قدر که می‌توانند سیاستمداری که به قتل همسر خود اعتراف کرده را تبرئه کنند و جوان محققی که هیچ سابقه رفتار جناحی ندارد را با برچسب‌های سیاسی محکوم و عمل جهادی او در تبیین مسائل روز و نمایش جلوه‌های زیبا از دین برای جوانان را به فعالیت انتخاباتی تعبیر؟

نگاه فراحقیقتی چه ارادی و چه غیر ارادی، عامل اصلی عملکرد تیمی، حزبی و قبیله‌ای است که سرطان این روزهای رسانه‌ها شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

سئول یاغی‌گری را پایان دهد

سئول یاغی‌گری را پایان دهد

سئول یاغی‌گری را پایان دهد

 

سخنگوی وزارت امور خارجه که به اردبیل سفر کرده، روز پنج شنبه با اشاره به ادامه مسدود شدن دارایی‌های مالی ایران از طرف دولت کره جنوبی گفت: «آنچه برای جمهوری اسلامی ایران مهم است آزادسازی دارایی‌های ملت ایران در کره‌جنوبی است که به واسطه فروش نفت، حاصل شده است و مقامات کره‌جنوبی باید هرچه سریع‌تر نسبت به آزادسازی دارایی‌های ملت ایران اقدام کنند.»

 

بر اساس برآورد‌ها، مطالبات مالی ایران از کره‌جنوبی 7 میلیارد دلار است که به گفته سید عباس موسوی، «این پول به واسطه فروش نفت، حاصل شده است و مقامات کره‌جنوبی باید هرچه سریع‌تر نسبت به آزادسازی دارایی‌های ملت ایران اقدام کنند.» ‌موسوی به بهانه‌جویی‌های دولت سئول اشاره کرده و گفته است: «استناد آن‌ها به اینکه امریکایی‌ها مانع انتقال پول به ایران هستند قابل قبول نیست چراکه روابط بین کشور‌ها به خود آن‌ها بستگی دارد و معامله موجود نیز بین ایران و کره‌جنوبی بوده است، لذا امریکا در این معامله نقش ندارد که بخواهد در این خصوص موضع‌گیری کرده یا اعمال نفوذ کند.» ‌

 

سخنگوی وزارت خارجه تأکید کرد: «رابطه ارباب-رعیتی امریکا و کره‌جنوبی به خودشان مربوط است و به ما ربطی ندارد، ولی باید کره‌جنوبی در معامله خود با ایران صادق باشد و به تعهدات خود در این زمینه عمل کند.» «در صورت عدم نتیجه‌گیری از فعالیت‌های دیپلماسی و تداوم یاغی‌گری‌های کره‌جنوبی ضمن احضار سفیر این کشور، مطالبات قانونی ایران را از طریق مراجع بین‌المللی پیگیری خواهیم کرد.»
 

بازی روانی واشنگتن
7 میلیار دلار بلوکه شده ایران در کره‌جنوبی بالا‌ترین میزان پولی است که ایران در کشور‌های طرف مبادله با خود دارد، ولی مدت زیادی است که دولت کره جنوبی با بهانه تحریم‌های امریکا از بازگرداندن پول ایران خودداری می‌کند. «کانگ کیونگ وا» وزیر خارجه کره‌جنوبی دی ماه سال 1398 در اظهاراتی کم‌سابقه گفته بود که سئول نمی‌تواند به خاطر امریکا از ایران دست بکشد، ولی تداوم امتناع کره‌جنوبی از آزاد‌سازی دارایی‌های مسدود شده، مقام‌های ایرانی را به این نتیجه رسانده که سئول دنبال بازی موش و گربه است. همزمان، به نظر می‌رسد دولت امریکا در حال تصاعد سیاست فشار حداکثری خود در مسیر چندوجهی روانی و سیاسی است. سی‌ان‌ان روز پنج شنبه در گزارشی که بیشتر به نظر می‌رسد علمیات روانی است، از قول منابع اطلاعاتی امریکا از به حالت «آماده‌باش کامل» درآمدن بخشی از پدافند هوایی ایران در ظرف چند روز اخیر خبر داد، مسئله‌ای که باعث شد سازمان ایمنی هوانوردی اروپا اخطار دهد که هواپیما‌های مسافربری که از آسمان ایران عبور می‌کنند با خطر شلیک پدافند هوایی این کشور به دلیل «سوءشناسایی» روبه‌رو هستند. این سازمان اعلام کرده که «به دلیل وضعیت خطرناک امنیتی و هماهنگی ضعیف میان بخش عملیات نظامی و هوانوردی غیرنظامی، خطر سوءشناسایی هواپیما‌های غیرنظامی وجود دارد.»

 

موضع آژانس
رافائل گروسی، مدیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در اظهارنظری که به نظر می‌رسد بخش دیگری از بازی روانی امریکا مقابل ایران است، روز پنج شنبه هشدار داد که اگر همچنان مانع بازرسی از تأسیسات اتمی مشکوک خود شود، با وضعیت بدی روبه‌رو خواهد شد. گروسی در گفتگو با وال‌استریت‌ژورنال گفته است‌: «بر ضرورت مطلق حل هر چه سریع‌تر این مسئله تأکید می‌کنم. از ایران می‌خواهم به بازرسان آژانس اجازه بدهد از تأسیسات یاد شده بازدید کنند.» ‌رافائل گروسی دو هفته به جمهوری اسلامی مهلت داده تا بازرسی از تأسیسات خود را میسر گرداند. او همچنین گفته است که پایان دادن به توسعه سلاح‌های اتمی مهم‌تر از حفظ توافق اتمی با ایران است.» ماه گذشته هم مدیرکل آژانس در گزارشی به شورای حکام ادعا کرده بود که ایران ماه‌ها است که از بازرسی دو نمونه از تأسیسات نگران‌کننده خود جلوگیری به عمل می‌آورد. ایران بعد از خروج امریکا از برجام، تعهدات برجامی خود را تعدیل کرده، ولی ژان ایو لودریان، وزیر خارجه فرانسه دیروز از ایران خواسته به تعهدات خود ذیل برجام بازگردد. لودریان در سفر به کویت با شیخ احمد ناصر، همتای کویتی خود دیدار و گفتگو کرد و در بیانیه‌ای که درباره رایزنی‌های وزرای خارجه دو کشور منتشر شده، تأکید شده است: «او [لودریان]بار دیگر هدف ما برای حفظ توافق وین و ضرورت بازگشت ایران به پایبندی کامل به تعهداتش در این توافق را مورد تأکید قرار داد.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شکایت ۳۶ نماینده مجلس از جهانگیری بابت نقض قانون

شکایت ۳۶ نماینده مجلس از جهانگیری بابت نقض قانون

 

«ایزدخواه» نماینده تهران در مجلس:

36 نماینده از معاون اول رئیس جمهور بابت انتقال شرکت بازرگانی دولتی از وزارت جهاد کشاورزی به وزارت صمت و نقض قانون تمرکز وظایف بخش کشاورزی شکایت کردند.

اگر این موضوع در صحن علنی به تصویب برسد قطعا شکایت را از قوه قضائیه پیگیری خواهیم کرد. / فارس

 

پ.ن:خوشبختانه مجلس جدید، کار خود را با پیگیری اجرای قانون بسیار مهم تمرکز از دولت آغاز کرده است. قانونی که اختیارات بازرگانی حوزه محصولات غذایی و صنایع بلافصل را در اختیار متولی تولید قرار داد. با شروع دولت یازدهم این قانون منشا اثرات مثبتی در حوزه تنظیم بازار محصولات غذایی شده بود که سال گذشته با مصوبه سران قوا تعلیق شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دستگیری عوامل فراخوان اغتشاش در ۳ استان

دستگیری عوامل فراخوان اغتشاش در ۳ استان

دستگیری عوامل فراخوان اغتشاش در 3 استان 

 

 در پی انتشار تصاویر و ویدئوهایی از تجمع گروهی شهروندان در شهر بهبهان استان خوزستان در شامگاه پنجشنبه، فرمانده انتظامی شهرستان بهبهان درخصوص «تجمع غیرقانونی تعدادی از شهروندان بهبهانی توضیحاتی ارائه کرد. سپاه خراسان رضوی از دستگیری تعدادی از افراد خبر داد که متهم به انتشار فراخوان تجمع اعتراضی و خیابانی و تشویق به آشوب در مشهد هستند.

 

طی روزهای اخیر و هفته گذشته، مقامات انتظامی و اطلاعاتی تعدادی از استان‌های کشور از شناسایی و دستگیری عناصر و عوامل بیگانه خبر دادند؛ در بهبهان، فرمانده انتظامی شهرستان از قصد «افراد و گروه‌های معاند در شرایط حساس کنونی برای تحریک مردم و ضربه‌زدن به نظام» سخن گفت و در خراسان رضوی نیز، سپاه از دستگیری تعدادی از افراد خبر داد که به انتشار فراخوان تجمع اعتراضی و خیابانی در مشهد متهم هستند. در استان فارس و کرمان نیز خبرهایی مبنی بر شناسایی و دستگیری عوامل و عناصر تروریستی و صدور حکم اعدام برای متهمان منتشر شد.

 

معاندین قصد تحریک مردم را داشتند

 در پی انتشار تصاویر و ویدئوهایی از تجمع گروهی شهروندان در شهر بهبهان استان خوزستان در شامگاه پنجشنبه، فرمانده انتظامی شهرستان بهبهان درخصوص «تجمع غیرقانونی تعدادی از شهروندان بهبهانی» توضیحاتی ارائه کرد.

 

سرهنگ محمد عزیزی: «در پی یک فراخوان تعداد کمی از مردم بهبهان برای اعتراض به وضعیت اقتصادی در ساعت‌21 پنجشنبه در میدان بانک ملی این شهرستان تجمع کردند. ابتدا پلیس سعی داشت تا با مذاکره این افراد را متفرق کند اما آنها نه‌تنها متفرق نشدند، بلکه اقدام به سردادن شعارهای هنجارشکنانه کردند. به همین دلیل پلیس هم با صلابت اقدام به متفرق‌کردن آنها کرد.

 

خوشبختانه با تدابیر انجام شده هیچ‌گونه خسارات مالی و جانی در این تجمع به‌وجود نیامد و افراد تجمع‌کننده هم به منازلشان هدایت شدند.» «مردم باید بدانند که افراد و گروه‌های معاند در شرایط حساس کنونی قصد تحریک مردم و ضربه زدن به نظام را دارند و به‌طور حتم می‌خواهند با تحریک احساسات مردم در جامعه تنش ایجاد کنند، زیرا آنها به هیچ عنوان دوست‌خواه مردم نیستند و برای ضربه زدن به نظام قسم یاد کرده‌اند. پلیس براساس وظیفه ذاتی خود با هرگونه بی‌نظمی و یا حرکتی که موجب بر هم زدن آرامش جامعه شود با قدرت و صلابت برخورد خواهد کرد. به همین دلیل افراد نباید تحت‌تأثیر معاندان و مخالفان نظام قرار گیرند.» به گفته این مقام انتظامی شهرستان بهبهان، هم‌اکنون آرامش در تمام شهرستان بهبهان حاکم است و هیچ‌گونه مشکل یا بی‌نظمی در این شهرستان وجود ندارد.

 

دستگیری عوامل فراخوان در خراسان

در پی برپایی تجمعات در بهبهان، سپاه خراسان رضوی از دستگیری تعدادی از افراد خبر داد که متهم به انتشار فراخوان تجمع اعتراضی و خیابانی و تشویق به آشوب در مشهد هستند. سپاه امام رضا(ع) استان خراسان رضوی، طی اطلاعیه‌ای اعلام کرد که شماری از عوامل اصلی گروه‌های معاند که ضمن ارتباط با شبکه‌های ضدانقلاب، با انتشار فراخوان‌هایی هواداران و مردم را به تجمع و اعتراضات خیابانی تشویق می‌کردند، شناسایی و دستگیر شدند. بنابر این اطلاعیه، در سوابق برخی از این افراد، اقداماتی همچون جاسوسی، اقدام علیه امنیت ملی، دعوت به اغتشاش و تلاش برای برهم زدن نظم عمومی از طریق فضای مجازی دیده می‌شود.

 

انهدام تیم تروریستی در استان فارس

یک روز پیش از حوادث بهبهان و انتشار خبر دستگیری‌ها در خراسان، اطلاعات سپاه استان فارس در اطلاعیه‌­ای اعلام کرد: «با رصد دقیق و اشراف اطلاعاتی سازمان اطلاعات سپاه فجر استان فارس، تیم اقدامی سازمان تروریستی منافقان که به‌منظور انجام عملیات ایذایی وارد استان فارس شده بود، شناسایی شدند. این تیم در یکی مناطق شهر شیراز قصد اقدام خرابکارانه داشتند که به موقع شناسایی، منهدم و اعضای آن دستگیر شدند.» پیش از این، انجام اقدامات ایذایی در ایام سالگرد ارتحال رهبر فقید و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران برنامه کاری این تیم بوده که به واسطه هوشیاری و اشراف اطلاعاتی این تیم ناکام ماند.

 

دستگیری و اعدام عناصر بیگانه در کرمان

خبر انهدام تیم تروریستی در استان فارس و دستگیری اعضای آن در حالی منتشر شد که 23تیرماه، رئیس دادگاه انقلاب اسلامی کرمان از دستگیری تعدادی از عناصر سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه در این استان خبر داده بود. احمد قربانی در تشریح جزئیات این خبر اظهار کرد: تعدادی از عناصر وابسته به سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه در کرمان دستگیر و پس از طی مراحل تحقیق و رسیدگی حکم قانونی صادر گردیده است و نیز تعدادی از اعضای گروهک‌های معاند نیز در کرمان دستگیر شده و در دادگاه انقلاب اسلامی کرمان به جرم آنها رسیدگی و منجر به صدور حکم شده است.

 

وی با اشاره به این مطلب که در این دادگاه پرونده‌های امنیتی زیادی رسیدگی و منتهی به صدور حکم شده است، گفت: ازجمله این پرونده‌ها می‌توان به پرونده شرور «یحیی احمد یوسفی» و شرور «آریا جاویدان» اشاره کرد که نامبردگان در منطقه جنوب استان کرمان سال‌ها شرارت و آدم­کشی می‌کردند و با اقدامات ایذایی خود علاوه بر از بین بردن امنیت منطقه باعث از بین رفتن رشد اقتصاد آن منطقه نیز شده بودند و خوشبختانه هر دو نفر در عملیات‌های جداگانه‌ای توسط سربازان گمنام حضرت ولیعصر علیه‌­السلام در اداره کل اطلاعات استان کرمان، دستگیر شدند و به پرونده‌های آنها در دادگاه انقلاب اسلامی کرمان رسیدگی شد و پس از صدور حکم اعدام و اجرای آنها، امنیت به منطقه بازگشت و باعث خوشحالی مردم و رشد مجدد اقتصاد و سرمایه‌گذاری شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰