ریل گذاری جدید و صحیح ایران در سیاست خارجی
بر طبق اعلان رسانه های خارجی معتبر ، ایران رسما درخواست حضور غیررسمی آمریکا در جلسه 4+1 در خصوص برجام را رد کرد. این پاسخ در واکنش به درخواست اروپا از آمریکا و موافقت ایالات متحده برای شرکت بدون لغو تحریم ها در این نشست است.
شواهد و قرائن نشان می دهد دولت بایدن از بدو روی کار آمدن ، به دنبال حفظ سرمایه به جای مانده از دولت ترامپ و بهره برداری حداکثری از تحریم های اقتصادی علیه جمهوری اسلامی و اثر منفی آن بر اقتصاد ایران است.
به عبارت بهتر دولت دموکرات در تلاش است تا ساختار تحریم ها را برای فشار بر سایر مولفه های قدرت جمهوری اسلامی از جمله فناوری موشکی و منطقه ای حفظ کرده و همزمان مساعدت های قطره چکانی نسبت به اقتصاد ایران داشته باشد تا بتواند پیشروی های دیپلماتیک اش را استمرار بخشد.
اما غافل از این که ایران نیز خود را پیروز منازعه با ترامپ و سیاست فشار حداکثری او می داند و دیگر حاضر نیست در قبال اخذ ثمنی بخس ، اهرم های فشار خود را در زمینه هسته ای تقدیم طرف مقابل کند.
تهران نیک می داند که خود را با وضع کنونی وفق داده و اثر تحریم های اقتصادی آمریکا براقتصادش روز به روز کاهش می یابد و به همان نسبت و البته با شتاب بسیار زیاد برنامه هسته ای خود را توسعه خواهد داد.
ادامه این وضعیت برای غرب قابل پذیرش نیست و باید راه چاره بیاندیشد ؛ زیرا اولا آمریکا به دنبال حل مسئله با ایران و شیفت کردن به سمت چین است و نمی تواند همزمان در چند جبهه درگیر شود . دوم این که گزینه نظامی نیز به طور کامل کنار رفته است و حتی آمریکایی ها جرات ندارند از روی میز بودن همه گزینه ها صحبت کنند و مکررا بر حل مسئله از طریق دیپلماتیک اصرار دارند. و دلیل سوم اینست که غرب نمی تواند به هیچ عنوان هسته ای شدن ایران را بپذیرد.
پس باید یا از طریق وعده های زیبا و عمل نسیه به آن ، فعالیت های هسته ای ایران را فریز نماید یا این که واقعا حاضر باشد تحریم ها را عینا و بالمره لغو کند.
روش اول دردوره اوباما به کار گرفته شد و در حال حاضر نیز دنبال می شود اما به نظر می رسد اجماعی درجریانات سیاسی درون نظام جمهوری اسلامی وجود دارد که دیگر جز در صورت لغو عملی تحریم ها ، ایران به برجام بازنخواهد گشت ؛ پس مسیر اول دیگر قابل ادامه نیست.
اما روش دوم لغو عملی تحریم هاست که بی شک دست ایران را در ایجاد رفاه برای مردمش باز می کند، راهبرد مقاومت فعال را موفق نشان می دهد و مهم تر این که ثروتی کلان را در دستان دولت برخاسته از میان جریان ضد غرب که احتمالا درانتخابات 1400 پیروز خواهد شد ، قرار خواهد داد.
در عدم تمایل آمریکا نسبت به گزینه دوم تردیدی وجود ندارد، لکن این مسیر برایش کم هزینه تر از جنگی است که می داند در آن نتیجه موثری نخواهد گرفت، زیرا فناوری اتمی در ایران بومی شده و حمله سخت حداکثر می تواند در روند آن اخلال چند ساله ایجاد نماید.
بنابراین نگارنده باور دارد ایران در حال حاضر بهترین روش ممکن را در پیش گرفته و ریل گذاری صحیحی را در خصوص تعامل با غرب انجام داده است و تداوم چنین مسیری بی شک به کوتاه آمدن طرف مقابل خواهد انجامید.
علیرضا تقوی نیا