ترجمه:

و از دعاهاى آن حضرت علیه‏السلام است وقتى از نماز شب فارغ مى‏گشت و به تقصیر خود اعتراف مى‏کرد

***
ترجمه:
اى خداوند! اى پادشاهى که ملک تو تا ابد پاینده و جاودان است.


ترجمه:
و سلطنت تو بى لشکر و اعوان از آسیب دشمن در امان.


ترجمه:
شکوه تو با گردش دوران و گذشتن سالیان و دور زمان و اختلاف روزان و شبان پایدار و بر دوام.


ترجمه:
فر پادشاهى بیکران تو را نه آغاز است و نه انجام.


ترجمه:
همه‏ى موجودات پیش قدر والاى تو به پستى افتاده‏اند.


ترجمه:
و بلیغ‏ترین گفتار ثناگویان از وصف کمترین خصائص تو فرومانده.


ترجمه:
در صفات تو عقل گمراه است و آواره، و در نعت تو خرد سرگردان و بیچاره. اندیشه‏هاى باریک در کبریاى تو حیران‏اند و پریشان.


ترجمه:
توئى خدائى که نخستین موجود در آغاز تو بودى و تا ابد هستى تو پایدار باشد و زوال نپذیرد


ترجمه:
و منم بنده‏ى اندک عمل و بسیار طمع، وسائل را از دست داده‏ام مگر رحمت تو دست گیرد و رشته‏هاى امیدم گسیخته مگر امید عفو تو را که هنوز بدست دارم.


ترجمه:
طاعتى که بدان دل گرم دارم اندکست و معصیتى که بار دوشم شود بسیار. عفو تو از بنده‏ات گرچه بدکار باشد دشوار نیست پس مرا ببخش.


ترجمه:
خدایا علم تو بر اعمال پنهان ما مشرف است و راز پنهان ما در پیش دانش تو مکشوف، هیچ چیز کوچک از تو پوشیده نیست و اسرار ناپیدا از تو مخفى نمى‏ماند.


ترجمه:
دشمن تو که براى فریب دادن من از تو مهلت خواسته است و مهلتش دادى و تا روز جزا فرصت طلبیده است و تو فرصتش بخشیدى بر من چیره شده.


ترجمه:
و مرا بر زمین زده است و من از صغائر گناهان عافیت سوز و کبائر معاصى نقمت‏اندوز سوى تو گریختم. وقتى من به گناه آلوده گشتم و به زشتکارى سزاوار خشم تو شدم، به خیانت روى از من درپیچید و در روى من بناسپاسى سخن گفت و از من بیزارى جست و پشت کرده بگریخت و مرا با خشم تو تنها گذاشت، مرا تا آستانه انتقام تو نزدیک آورد و رها کرد


ترجمه:
کسى نیست مرا شفاعت کند و آشنائى ندارم که مرا پناه دهد و حصارى نیست تا سنگر من شود و قلعه‏اى نه که در آن گریزم.


ترجمه:
اینک در این جاى ایستاده زینهار از تو خواهم و نزد تو به قصور خود اعتراف دارم. پس سعت فضل تو بر من تنگ نشود و خلعت عفو تو از قامت من کوتاه نیاید و من نومیدترین بندگان تائب تو نباشم و بى‏بهره‏ترین کسانى که با امید به درگاه تو روى آورده‏اند نشوم و مرا بیامرز که تو بهترین آمرزندگانى.


ترجمه:
خدایا! تو مرا امر کردى و من ترک فرمان تو کردم و مرا نهى فرمودى و مرتکب نهى تو گشتم و اندیشه بد، کار زشت را به نظر من نیکو نمود، پس از حد درگذشتم.


ترجمه:
هیچ روز را گواه بر روزه‏ى خود نگیرم و هیچ شب را براى بیدارى و عبادت پناه خود قرار ندهم و هیچ سنتى ستایش من نکند که به آن درست رفتار کرده‏ام مگر واجبات تو را که اگر کسى آنها را فرو گذارد هلاک شود.


ترجمه:
بسیارى نوافل به تو توسل نجویم چون وظائف واجبات را هم چنانکه باید رعایت ننمودم و از حدود مقرر تو در گذشته به حریم حرمت راه یافتم و گناهان بزرگ مرتکب شده‏ام که تو بر من پرده پوشیدى و مرا رسوا نکردى.


ترجمه:
مقام درین کسى ایستاده است از تو شرمسار و بر جان خویش خشمگین و از تو خشنود با دلى شکسته و گردنى فروافکنده پشتى از بار گناه سنگین، از یکسوى به تو امیدوار و از دیگر سوى از تو ترسان است.


ترجمه:
چون تو سزاوارترى از همه کس به امید و شایسته‏ترى به ترس و بیم، پس آنچه امیدوارم اى پروردگار من به من ارزانى دار و از آنچه مى‏ترسم مرا ایمن گردان و از رحمت خود بهره‏مند کن که کریمترین کسى که از او حاجت خواهند توئى.


ترجمه:
خدایا اکنون که به پرده عفو عیب مرا پوشیدى و میان همکنان در سراى فانى غرق نعمتهاى خود ساختى، در سراى باقى نیز از رسوائیها محفوظ دار. آنجا که گواهان مى‏ایستند از فرشتگان مقرب و پیغمبران معظم و شهیدان جان باخته در راه دین و شایستگان مومنین. من کار زشت خود را از همسایه پنهان مى‏کنم و از نمودن راز خود به خویشاوندان شرم دارم.


ترجمه:
چون یقین ندارم سر مرا مى‏پوشند. اما به آمرزش تو اعتماد دارم. تو سزاوارترین کسى به اعتماد داشتن و بخشنده‏ترین کس که چشم امید به تو است و مهربانترین کس که توقع عفو از تو باید داشت پس بر من ببخشاى.


اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِی مَاءً مَهِیناً مِنْ صُلْبٍ مُتَضَایِقِ الْعِظَامِ ، حَرِجِ الْمَسَالِکِ إِلَى رَحِمٍ ضَیِّقَةٍ سَتَرْتَهَا بِالْحُجُبِ ، تُصَرِّفُنِی حَالاً عَنْ حَالٍ حَتَّى انْتَهَیْتَ بِی إِلَى تَمَامِ الصُّورَةِ ، وَ أَثْبَتَّ فِیَّ الْجَوَارِحَ کَمَا نَعَتَّ فِی کِتَابِکَ نُطْفَةً ثُمَّ عَلَقَةً ثُمَّ مُضْغَةً ثُمَّ عَظْماً ثُمَّ کَسَوْتَ الْعِظَامَ لَحْماً ، ثُمَّ أَنْشَأْتَنِی خَلْقاً آخَرَ کَمَا شِئْتَ . [23]
ترجمه:
خدایا! من آبى پست و ناچیز بودم مرا از مجراهاى باریک میان استخوانهاى درهم فشرده‏ى پشت پدر در تنگناى رحم فرود آوردى و در میان چند پرده نهان کردى و از حالى به حالى گردانیدى تا به صورت من کامل گشت و اندامها براى من آفریدى چنانکه در کتاب خود فرمودى: «نطفه ثم علقه ثم مضغه ثم عظما ثم کسوت العظام لحما ثم انشاتنى خلقا آخر»


ترجمه:
تا وقتى که محتاج روزى تو گشتم و از ریزش فضل تو بى‏نیاز نبودم از زیادتى آب و طعام کنیزکت که مرا در شکم او جاى داده و به رحم او سپردى براى من خوراک مقرر داشتى.


ترجمه:
و اگر در آنحال مرا واگذاشته و به تدبیر خودم سپرده بودى تاب و توان از من رفته و نیرو از من دور گشته بود.


ترجمه:
اما تو مرا از فضل خود به مهربانى و لطف روزى دادى و تا این غایت به همانگونه پروریدى. هیچگاه از احسان تو محروم نبوده‏ام و در فضل تو نسبت به من کم و کاستى روى نداد با این حال یقین من هنوز به رسیدن روزى تو مستحکم نشده است تا به آرامش خاطر به کارى پردازم که سبب روسفیدى من نزد تو شود.


ترجمه:
شیطان عنان مرا گرفته سوى ضعف یقین و بدگمانى مى‏کشاند اکنون از بد صحبتى او نسبت به من و خوش طاعتى خودم نسبت به او شکایت دارم و از چیره گشتن او پناه به تو مى‏برم و به لابه و زارى از تو مى‏خواهم کید او را از من دفع کنى.


وَ أَسْأَلُکَ فِی أَنْ تُسَهِّلَ إِلَى رِزْقِی سَبِیلًا ، فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَى ابْتِدَائِکَ بِالنِّعَمِ الْجِسَامِ ، وَ إِلْهَامِکَ الشُّکْرَ عَلَى الْإِحْسَانِ وَ الْإِنْعَامِ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ سَهِّلْ عَلَیَّ رِزْقِی ، وَ أَنْ تُقَنِّعَنِی بِتَقْدِیرِکَ لِی ، وَ أَنْ تُرْضِیَنِی بِحِصَّتِی فِیما قَسَمْتَ لِی ، وَ أَنْ تَجْعَلَ مَا ذَهَبَ مِنْ جِسْمِی وَ عُمْرِی فِی سَبِیلِ طَاعَتِکَ ، إِنَّکَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ . [28]
ترجمه:
و راه روزى را بر من سهل گردانى تو را سپاس که به من نعمتهاى بزرگ بخشیدى و شکر احسان خود را به من الهام فرمودى. پس درود بر محمد و آل او فرست و روزى را بر من آسان گردان و مرا به قسمت خود قانع کن و به نصیب خودم در آنچه روزى کرده‏اى خرسند ساز و هر چه از تن و عمر من گذشته است در راه طاعت خود صرف کن که تو بهترین روزى‏دهندگانى.


ترجمه:
خدایا من به تو پناه مى‏برم از آتشى که گناهکاران را بدان عذاب مى‏کنى و هر که از راه رضاى تو منحرف شود بدان بیم مى‏دهى. آتشى که پرتو آن تاریکست و اندک آن بسیار و دردناک و دور آن سخت نزدیک. آتشى که هر قسمت آن قسمت دیگر را مى‏بلعد و فرو مى‏برد، پاره‏اى از آن بر پاره‏اى دیگر مى‏تازد


ترجمه:
آتشى که استخوانها را فرسوده مى‏کند و مى‏ریزد و ساکنانش را از آب جوشان مى‏نوشاند. آتشى که به زارى و لابه کسى گوش فرا نمى‏دهد و از عجز و نیاز احدى به بخشایش نمى‏آید کسى نمى‏تواند به فروتنى و تسلیم از شکنجه و عذاب او بکاهد. و ساکنان را به عذابى دردناک و کیفرى سخت ناگوار هر چه سوزانتر که در حد توان او باشد پاداش مى‏دهد.


ترجمه:
و پناه به تو مى‏برم از کژدمهاى آن که دهان گشوده‏اند و مارهاى نیش برآورده، و نوشیدنى آن که دل و امعاى ساکنان را پاره پاره مى‏کند و قلب آنها را از جاى برمى‏کند، و از تو مى‏خواهم که مرا راه نمائى به آنچه مرا از آتش دور مى‏گرداند و آن را مى‏راند.


ترجمه:
خدایا درود بر محمد و آل او فرست و مرا به فضل و رحمت خود پناه ده و از لغزش دست گیر و خوار مگذار اى بهترین پناه دهندگان.


ترجمه:
خداوندا! تو بندگان را از هر ناپسندى محفوظ مى‏دارى و حسنه مى‏دهى و هر چه بخواهى بجاى مى‏آورى و بر همه چیز قادرى.


ترجمه:
خدایا درود بر محمد و آل او فرست هرگاه ذکر نیکان شود، و درود بر محمد و آل او فرست تا روز و شب در گردشند، درودى که دنباله آن بریده نشود و عدد آن به شمار نیاید، درودى که فضا را پر کند و زمین و آسمان را فرا گیرد


ترجمه:
درود خداى بر او باد به اندازه‏اى که خرسند گردد و درود خداى بر او باد پس از خرسندى او به اندازه‏اى که پایان و کرانه براى آن نباشد یا ارحم الراحمین.