جرا امام رضا (ع) را رضا می‌نامند؟ shia+muslim                   
هیچ موجودی از هیچ موجود دیگری راضی نمی‌شود، مگر به وساطت مقام امام هشتم....

 

مقام رضا در عرفان و اخلاق اسلامی از بالاترین مقامات است که در آثار مختلف روایی، اخلاقی و عرفانی از آن بحث شده است. این اصطلاح ریشه در قرآن کریم و اسمای الهی دارد و خداوند خود را بدین لقب و صفت ستوده و از آن به رضوان تعبیر کرده است. (1)

تعریف مقام رضا در عرفان
از نگاه عرفا برای مقام رضا تعاریف متعددی مطرح شده است. از نظر برخی رضا عبارت از است رفع کراهت و استحلای مرارت احکام قضا که بعد از عبور از منزل توکل است و نهایت مقام سالکان است. (2) بعضی رضا را خشنودی بنده از خداوند و مقدرات او می دانند و معتقدند مقام رضا فوق مقام تسلیم دون مقام فنا است. (3)
این مقام از آن جهت که مفتاح مغالق ابواب باقی مقامات است، به باب الله الاعظم موسوم شده است.(4)
علت تسمیه حضرت رضا علیه السلام به این نام
هر یک از امامان دوازده گانه با وجود برخورداری از کمالات و فضایل اخلاقی در حد کامل و تمام، به نوعی بیانگر تجلی یکی از اسماء و صفات الهی بوده و بیش از دیگران در ظهور آن صفت درخشیده اند. در واقع نام های همه ائمه بازگو کننده یک سلسله واقعیاتی متناسب با شخصیت آنها بوده است.

جهت مطالعه متن کامل به ادامه مطلب مراجعه نمایید...

امام رضا القاب بسیاری دارند از جمله صابر، زکی ، ولی و رضا(5) ایشان در صفت رضا سرآمد و شاخصه سایر امامان (علیهم السلام) بودند و این لقب از ده ها فضیلت نفسانی و از زمینه ساز بودن ده‎ها فضیلت دیگر حکایت می کند.
مورخان درباره ی اینکه چرا امام هشتم (علیه السلام) به صفت «رضا» ملقّب شده اند، دلایلی مطرح کردند که به مهم ترین آنها اشاره می شود.
1-    امام رضا (علیه السلام) در راستای خرسندی به قضای الهی و بهره مندی از مقام صبر که از ارزشمندترین مقامات عرفانی است، مورد رضا و پسند خداوند در آسمان و مورد رضای رسول خدا، امامان (علیهم السلام) و دوست و دشمن در زمین شدند به همین دلیل این لقب به ایشان اختصاص یافته است. (6)
2-    علت ملقب بودن آن حضرت به رضا این بوده که هم دشمنان مخالف و هم دوستان موافق به ولایت عهدی او رضایت دادند و چینین چیزی برای هیچ یک از پدران وی اتفاق نیفتاده است؛ از این رو در میان ائمه (علیهم السلام) تنها ایشان رضا نامیده شدند(7)
3-     - آن حضرت راضی به رضای پروردگار بود و به این خصلت ارزشمند که مقامی بالاتر از مقام صبر نیست، آراسته بودند. (8)
4-    مأمون آن حضرت را الرضی من آل محمد (علیهم السلام) نامید. (9) بیشتر دانشمندان عامه مأمون را نامگذار اصلی دانسته‎اند که وقتی او را ولیعهد خود نمود به نام او درهم و دنیا سکه زد. (10) و البته حضرت جواد (علیه السلام) ضمن رد هرگونه رضایت پدر بزرگوارش از پذیرش ولایت عهدی، به صراحت می فرمایند: «دروغ گفتند و به گناه اندر افتادند! چنین نیست، بلکه خداوند تبارک و تعالی او را «رضا» نام داده است، زیرا در آسمان، خدا از او راضی بود و در زمین خدا از پیامبر و امامان (علیهم السلام) پس از او رضایت داشت. (11)
5-    برخی از راویان معتقدند که امام کاظم (علیه السلام) خود این لقب را به پسرش داد. سلیمان بن حفص گوید که امام موسی بن جعفر (علیه السلام)، علی پسرش را رضا نامید و از او با این عنوان نام می برد. (12)
6-    البته در این بین علامه جوادی آملی از علمای معاصر در مورد وجه تسمیه دادن لقب رضا به امام هشتم نظر قابل تاملی دارند . ایشان در بخشی از گفتاری طولانی پیرامون امام رضا می‏فرمایند:
هیچ موجودی از هیچ موجود دیگری راضی نمی‌شود، مگر به وساطت مقام امام هشتم؛ هیچ انسانی به هیچ توفیقی دست نمی یابد و خوشحال نمی شود، مگر به وساطت مقام رضوان رضا (سلام الله علیه)؛ و هیچ نفس مطمئنه ای به مقام راضی و مَرضی بار نمی‌یابد، مگر به وساطت مقام امام رضا! او نه چون به مقام رضا رسیده است، به این لقب ملقّب شده است! بلکه چون دیگران را به این مقام می‌رساند، ملقّب به رضا شد.
ممکن است در بین آحاد امّت کسانی باشند که به مقام رضوان راه پیدا کنند؛ چون پایان بخش سورة مبارکة فجر که فرمود: یا أیَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَهُ ارْجِعِی إلی رَبِّکِ راضِیَهً مَرضِیَّه مخصوص ائمه (ع) نیست، شامل سائر انسانهای ملکوتی‌منش هم می‌شود. ممکن است در بین امّت کسانی باشند که دارای نفس مطمئنه و نائل به مقام راضِیَهً مَرضِیَّهً بشوند، امّا رضا نخواهند بود! آنها جزء امّت‌اند، ولی امام رضا (ع) واسطه است که چنین افرادی در بین امّت به مقام راضِیَهً مَرضِیَّهً راه پیدا می کنند.
اهداف جزئی هم مشمول این اصل کلّی است. اگر کسی در کارهای جزئی موفق شد و راضی شد؛ چه بداند، چه نداند به برکت امام رضا(ع) است. اگر فرزندی کوشید، رضای پدر و مادر را فراهم کرد؛ چه بداند و چه نداند، به وساطت مقام امام رضا(ع) است. و اگر عالم حوزوی یا اندیشور دانشگاهی به مقام علم و دانش بار یافت و بر کُرسی استادی تکیه زد و راضی شد؛ چه بداند، چه نداند به وساطت مقام ایشان است.(13)

فهرست منابع:
1-    توبه: 72
2-    کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ص399
3-    شرح حدیث جنود عقل و جهل، خمینی، ص162
4-    شرح گلشن راز، لاهیجی، ص277
5-    فصول المهمه، ابن صباغ، ص244
6-    محمدی اشتهاردی، نگاهی بر زندگی امام رضا (علیه السلام)،
ص 14
7-    اعلام الوری، الطبرسی، ج2، ص14، المناقب، ابن شهر آشوب، ج4، ص367
8-    انوار البهیّه، قمی، ص 330
9-    تاریخ الطبری، ج7 ،ص1391
10-    تاریخ الامم و الملوک، طبری شافعی، ج5، ص138؛ تاریخ مختصر الدول، ابن عنبری، ص 134
11-     ابن بابویه، عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج1، ص22-23
12-    پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام)، شریف القرشی، ج1، ص 43
13-    http://www.khabaronline.ir/detail/101649/culture/religion